پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۳
راز ماندگاری «گل‌آقا» در چه بود؟

حوزه/ ۲۱ سال از خاموشی «گل‌آقا»، کیومرث صابری فومنی، پدر طنز معاصر ایران گذشت. مردی که با قلمش، خنده را به خانه‌ها آورد و با نگاهش، نقد را به جان سیاستمداران انداخت.

به گزارش خبرگزاری حوزه، ۲۱ سال پیش در چنین روزی گلچین روزگار، گل‌آقای طنز و قلم ایران را در ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ گلچین نموده و با خود به سرای باقی برد.

کیومرث صابری فومنی مشهور به «گل‌آقا»، ادیب و طنزپرداز معاصر، هفتم شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی در یکی از روستاهای فومن گیلان به دنیا آمد.کیومرث در همان دوران کودکی با ضایعه دردناک مرگ پدر مواجه شد تحصیلات ابتدایی خود را در فومن گذراند و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به شاگردی در یک مغازه خیاطی پرداخت اما در اواخر مهر همان سال به اصرار مادر و دوستانش، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد.در ۱۶ سالگی در امتحان ورودی دانشسرای کشاورزی ساری که از شهرستان فومن فقط یک دانش آموخته را می‌پذیرفت، قبول شد. ۲ سال در آنجا تحصیل کرد و پس از قبولی در امتحانات در ۱۸ سالگی به عنوان معلم یک دبستان روستایی از توابع صومعه‌سرا رفت و یک سال در آنجا معلم بود. سال بعد از آن به دهی در نزدیکی فومن منتقل شد.او مدت یک سال، مدرسه چهار کلاسه آنجا را به تنهایی اداره کرد.

کیومرث فرد بسیار زرنگ و تیزهوشی بود و مقاطع تحصیلی اش را در کمترین زمان پشت سر گذاشت؛ علاقه اش به شعر و ادبیات او را وارد فضای شاعرانگی کرد و نخستین شعرش را در اوج نوجوانی با مضمون «یتیم» سرود و در روزنامه دیواری مدرسه به چاپ رساند، تا اولین کار رسانه‌ای و مطبوعاتی اش را با غم و اندوه شروع کرده باشد.

«گردن شکسته فومنی» اثر ماندگار کیومرث صابری است که در نقد روزهای خفقان استبدادی طاغوت گفته شده، اثری که پای کیومرث را به «توفیق» و یا بهتر بگویم به نوشتن طنزهای سیاسی باز کرد.صابری در کتاب خاطرات خود درباره همکاری با توفیق می‌نویسد: «سال ۱۳۴۰ که دانشجوی دانشگاه شدم و در همان سال اول در تظاهرات دانشجویی کتک مفصلی خوردم و دستگیر شدم، گردنم از ضربات باتوم بشدت آسیب دید. شعری به طنز و سیاسی سرودم و با نام مستعار «گردن‌شکسته فومنی» به روزنامه [مجله] توفیق فرستادم. آن شعر با اصلاح مختصری منتشر شد. حسین‌ توفیق مرا که نشانی‌ام را نیز نداشت، از طریقی پیدا کرد و تشویق به نوشتن و ادامه همکاری کرد. اغلب طنزهایی می‌نوشتم که بعضاً منتشر می‌شد تا سال ۱۳۴۵ که به کمک حسین‌ توفیق از فومن به تهران آمدم و در یکی از دبیرستان‌های تهران دبیر شدم و عصرها همکار توفیق شدم ... بعدها ستون ثابتی را با عنوان «هشت روز هفته» می‌نوشتم».

کیومرث صابری فومنی در دو دولت بعد از انقلاب به‌عنوان مشاور فرهنگی - مطبوعاتی رئیس‌جمهوری فعالیت کرد اما ماندگاری در دنیای مورد علاقه خود در طنز و مطبوعات را به فعالیت در دستگاه‌های حکومتی ترجیح داد و سنگ بنای مجله گل‌آقا را در ۱ آبان ۱۳۶۹ گذاشت؛ مجله‌ای که با قیمت ۱۵ تومان روی دکه رفت و شماره نخست آن خیلی زود نایاب شد.مردم هر هفته منتظر بودند تا ببینند تحلیل‌های گل‌آقا در آبدارخانه از زبان «شاغلام»، «ممصادق»، «کمینه (عیال ممصادق)» و «غضنفر» در مورد مسائل روز چیست.طرح‌های احمد عربانی بر جلد گل‌آقا تبدیل به تصویری ماندگار شد که تداعی‌گر نام این مجله شد؛ مجله‌ای که با ادبیاتی متین، انتقادات تندی را به شرایط موجود و تصمیمات مسئولان بیان می‌کرد.

فراز و فرودهای گل آقا

صابری در گل آقا اشعار طنز بسیاری منتشر کرد اما بیت «یک زبان دارم دو تا دندان لق / می‌زنم تا زنده هستم حرف حق» از زبان شاغلام، یکی از ماندگارترین ابیات او در این مجله است؛ مجله‌ای که تحریریه آن را جمعی از بزرگان و نام‌های ماندگار حوزه طنز و کاریکاتور تشکیل می‌دادند. مرتضی فرجیان، احمد عربانی، ابوالفضل زرویی نصرآباد و ... از همکاران او در طول سال‌های انتشار این هفته نامه بودند.

گل‌آقا در میان مردم گل کرد؛ آنقدر که کسانی که اقبالی به نشریات و مجلات آن روزها نداشتند، برای رسیدن آن به دکه لحظه‌شماری می‌کردند. ابوالفضل زرویی نصرآباد که «ملانصرالدین» گل آقا بود درباره علت محبوبیت این مجله می‌گوید: «در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب به‌خاطر شروع جنگ و مسائلی از این دست طنزپردازان بیشتر سعی می‌کردند به مسائل غیرسیاسی بپردازند و مردم به‌دلیل دغدغه‌های معیشتی حوصله طنز خواندن نداشتند و کسی هم جرأت نزدیک‌شدن به طنز سیاسی را نداشت. در این دوره بروز و ظهور قلمی به اسم گل‌آقا بین مردم شادمانی زیادی را ایجاد کرد زیرا آنها شاهد نوعی نگارش طنز بودند که تا به حال تجربه نکرده بودند؛ آن هم طنزهای بسیار محکم سیاسی با رویکردی عامه‌فهم و پرگوشه و کنایه که با روحیه هر ایرانی موافق بود.»

دوازده سال بعد اما کیومرث صابری به دلیلی که شاید ردپای آن را بتوان در آخرین سروده او در گل آقا پیدا کرد، انتشار این مجله را متوقف کرد. زمانی که صابری در آبان ۱۳۸۱ تصمیم به تعطیلی مجله پرتوفیق «گل‌آقا» گرفت، گل آقا مؤسسه‌ای بود که ماهنامه و سالنامه و کتاب منتشر می‌کرد، جشنواره طنز و فیلم کمدی برگزار می‌کرد و با «بچه‌ها! گل‌آقا» نگاهی به مسائل دنیای کودکان داشت.

صابری در آستانه ورود به سیزدهمین سال انتشار گل‌آقا و هنگام صفحه‌بندی مجله، «شماره ۵۶۴» را از بالای لوگوی مجله حذف کرد و نوشت: «شماره آخر». در این شماره آخر شعری از صابری منتشر شد که به‌ گفته او «منظومه ناتمام پیشگویی» بود و با: «بوالعجب روزگار می‌بینم / همه را زیر بار می‌بینم» آغاز و با بیت: «حال اوقات این گل‌آقا را / تلخ چون زهرمار می‌بینم» به پایان رسیده بود.

پدر طنز معاصر

«رضا رفیع» طنزپرداز خوشنام کشور که سال‌ها نزد استاد صابری شاگردی طنز را دوره کرده است، می‌گوید: استاد کیومرث صابری فومنی جوانی و تمام عمرش را وقف «طنز» کرد تا به حق امروز بتوانیم ایشان را پدر طنز معاصر بنامیم.

نجابت و ادب از یک سو و اتکا و ابتنای بر ادبیات از سوی دیگر به طنز گل آقا ماهیت و هویت بخشیده بود تا جایی که تمام رجال و بزرگان سیاسی و ادبی شیفته طنز فومنی شده بودند.

چاپ شماره اول «گل آقا» در ساعت اولیه غیب شد؛ استقبال از گل آقا نشان دهنده پختگی و بلوغ ادبی و فکری قلم استاد صابری بود.

گل آقا آرزو داشت که رشته «طنز» در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی راه پیدا کند آرزویی که با خودش به بهشت زهرای تهران برد.

در اوایل حضورم در گل آقا بود که در دفتر تحریریه نشسته بودم و نامه‌ای از کیومرث (مدیر مسؤول) به من رسید در حال پاسخ این نامه بودم که نامه دیگری از وی برای من ارسال شد که روی آن نوشته بود «محرمانه-آقای رفیع ملاحظه کند».

نامه را باز کردم که در آن نوشته بود؛ (آقا رضا در این مجموعه دو چیز ممنوع است، یکی استفاده از روان نویس سبز مخصوص مقام شامخ مدیرمسؤول گل آقا و دیگر استفاده از سرویس بهداشتی دفتر مدیرمسئول).

با بروز و ظهور اینترنت و فضای مجازی دیگر گل آقای کاغذی و مطبوعاتی خواهان دو دهه گذشته را ندارد و باید گل آقا را از فضای مکتوب به جلوی دوربین‌ها آورد. به گفته رفیع، رهاشدگی فضای مجازی جایگاه واقعی طنز را با محتواهای هجو، بی ارزش و دور از مرزهای اخلاقی به قهقرا برده است که باید این فضا مدیریت و ساماندهی شود تا مسائلی از قبیل لودگی، پرده دری و هرزگی یا طنز به خورد مردم داده نشود.

گل آقای ایران زمین پس از دوره‌ای از تحمل بیماری سرطان خون در صبح ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳ خورشیدی در بیمارستان مهر تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران آرام گرفت.

آشنایی علمی و توأم کیومرث صابری با سیاست و ادبیات، موجب شد که نوشته‌های او، هم از حیث قالب و هم از حیث محتوا، غنی و درخور تأمل باشد.او نویسنده‌ای فرم‌گرا و در نظیره‌سازی از منابع غنی ادبیات فارسی، فوق‌العاده توانا بود. شیوه نگارش صابری، سهل و ممتنع و غیرقابل تقلید بود.کیومرث صابری توانست با سرمایه‌گذاری روی جوانان، نسل آینده طنز کشور را تربیت کند.

منابع:

مجله گل آقا

خبرگزاری مهر

خبرگزاری ایسنا

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha