خبرگزاری حوزه | با توجه به آغاز مذاکرات غیرمستقیم میان کشورمان و ایالات متحده آمریکا که با وساطت کشور عمان انجام میگیرد و در طول ماههای گذشته شاهد مواضع و اظهارنظرهایی متلون و متعددی در این خصوص بودیم و از آنجا که بعد از تجربه مذاکرات هستهای(برجام) طی سالهای گذشته، برگزاری مذاکرات میان دو کشور متخاصم، از حساسیت داخلی و بینالمللی نیز برخوردار میباشد، در این نوشتار، تلاش میشود با تمرکز بر بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای(دام ظله العالی)، مرور و بازنگاهی به منویات و نظرات حکیمانه ایشان در خصوص موضوع مذاکره با ایالات متحده داشته باشیم.
واقعیت نگاه آمریکاییها به مذاکرات با ایران، دلایل اصرار آنها برای مذاکره و علتهای مخالفت با مذاکره از سوی کشورمان و شرایط مطلوب قبول پیشنهاد مذاکره، از جمله مطالبی است که در این نوشتار به آن پرداخته میشود.
معنای مذاکره از نظر دولتمردان ایالات متحده آمریکا
حضرت آیتالله خامنهای، در بیان واقعیت نگاه آمریکاییها به مذاکره میفرمایند:
«می گویند بیایید مذاکره؛ مذاکره یک فریب است؛ مذاکره بر سر چه؟ بر سر آنچه او می خواهد؛ یعنی اسلحه در دست شما است، جرات نمی کند بیاید جلو، می گوید آقا آن اسلحه را بده به من، آن اسلحه را بینداز تا من بتوانم هر کاری که می خواهم با تو بکنم، تا من بتوانم هر بلایی می خواهم سر تو بیاورم؛ مذاکره این است. اگر چنانچه در این مذاکرهای که انجام می گیرد شما حرف او را قبول کردی، پدرت درآمده؛ اگر حرف او را قبول نکردی باز همین آش است و همین کاسه.»
ایشان به تشریح فرمول مذاکراتی مورد نظر آمریکا میپردازد:
«آمریکاییها همیشه درخواست داشتهاند با ما مذاکره کنند. حالا ما چرا مذاکره نمی کنیم؟ گوش کنید، خیلی حرفهای زیادی در این زمینه هست؛ چرا مذاکره نمی کنیم؟ علّت، این است: آمریکاییها فرمول مذاکراتیشان این است که می گویم؛ با این فرمول و با این طرف، آدم عاقل ببینید مذاکره می کند یا نمی کند.
مذاکره اوّلاً در عرف سیاسی بهمعنای نشستن و حرف زدن و احوالپرسی کردن که نیست، مذاکره یعنی دادوستد، وقتیکه با یک طرفی می خواهند مذاکره کنند، اهداف اصلی خودشان را قبلاً برای خودشان مشخّص می کنند؛
دوّم، از این اهداف اصلی یک قدم عقب نمینشینند؛
سوّم، از طرفِ مقابلِ مذاکره امتیاز نقد می خواهند؛
و مرحله چهارم، خودش به جای اینکه در مقابل آنچه از او نقد می گیرد چیز نقدی به او بدهد، مثل هر معاملهای که شما پول می گیرید و جنس باید بدهید، جنس نمی دهد؛ نقد را می گیرد، در مقابلش وعده می دهد؛
مرحلهِ آخر؛ بعد که قضیّه تمام شد و کارش گذشت، زیر همین وعده هم می زند.»
رهبر معظم انقلاب، مذاکره با چاشنی تهدید را مردود دانسته میفرمایند:
«صورت قضیه این است که بیایید مذاکره کنیم؛ اما در کنار مذاکره، تهدید؛ که اگر مذاکره به این نتیجه مطلوب نرسد، پس چنین و چنان! این شد مذاکره؟! این همان رابطه گرگ و میش است که امام گفت: رابطه گرگ و میش را ما نمیخواهیم. بیایید بنشینید با ما سر میز، مذاکره کنید بر سر فلان موضوع؛ مثلاً بر سر موضوع هستهای، لیکن شرطش این است که این مذاکره، به فلان نتیجهی معین برسد! مثلاً دست برداشتنِ کشور از فعالیت هستهای، اگر به این نتیجه نرسد، پس چنین و چنان؛ تهدید.»
گفتگو و مذاکره از نظر آمریکاییها، را تحمیل حرفها و نظراتشان در مورد مسائل مختلف مورد گفتگو دانسته بیان فرمودند:
«تجربههای گذشته ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکایی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود.»
- واقعیت مذاکره همان دست چدنی با پوشش مخملی است
مقام معظم رهبری، اهداف جنتلمنهای مذاکرهگر را با اهداف تروریستهای آمریکایی یکسان دانستند و آن را دست چدنی با پوشش مخملی معرفی فرمودند:
«اینها (آمریکا و کشورهای اروپایی) مذاکره هم که میکنند، مذاکرهشان آمیخته با دغل و فریبکاری است؛ این کسانی که پشت میز مذاکره ظاهر میشوند، آن جنتلمنهای پشت میز مذاکره، همان تروریستهای فرودگاه بغداد هستند، اینها همانها هستند؛ تفاوتی نمیکنند؛ لباس عوض میکنند؛ این دست چدنی است که پوشش مخملی و دستکش مخملی را بیرون میآورد و خودش را نشان میدهد، وَالّا باطن، همان باطن است؛ هیچ تفاوتی ندارد. اینها نمیتوانند کسانی باشند که انسان به اینها اطمینان پیدا کند.»
در این بخش از یادداشت، به بیان اهداف آمریکاییها از طرح موضوع مذاکره و اصرار بر آن میپردازیم.
اهداف آمریکا از اصرار بر مذاکره
تحمیل خواستهها
«آمریکا که میگوید مذاکره کنیم، مقصودش این نیست که بیاییم یک راه حلّ عادلانهای پیدا کنیم؛ نه، مقصودش این است که بیاییم سر میز مذاکره بنشینیم، ما یک چیزی بگوییم، شما آن را قبول کنید؛ مقصود از مذاکره این است...»
به زانو در آوردن ملتهای بیدار شده منطقه با نمایش موفقیت در مورد ایران
«اگر بخواهیم سخن را در دو جمله خلاصه کنیم، یک جمله این است که مذاکره با آمریکا یعنی تحمیل خواستههای آمریکا بر جمهوری اسلامی ایران؛ دوّم اینکه مذاکره یعنی نمایشِ موفّقیّتِ سیاستِ فشارِ حدّاکثری از سوی آمریکا.»
اصرار برای مذاکره برای خاموش کردن بیداری منطقهای
«بحث مذاکره را پیش کشیدند، که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. همین رفتار غیرمنطقی، در این دعوت به مذاکره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست - که من بعد توضیح خواهم داد – غرض شان یک کار تبلیغاتی است برای اینکه به ملت های مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهوری اسلامی بود با آن سرسختی، با آن ایستادگی، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتی ملت ایران اینجور است، شماها چه می گویید دیگر؟ این را برای خاموش کردن و ناامید کردن ملت های سربرافراشته مسلمان که امروز در بسیاری از کشورهای اسلامیِ اینها نسیم بیداری وزیده است و به خاطر اسلام احساس عزت می کنند، لازم دارند.»
رهبر انقلاب هدف آمریکاییها را، نه رسیدن به نتیجه بلکه مذاکره برای مذاکره میدانند و میفرمایند:
«مذاکره به صورت یک تاکتیک، مذاکره برای مذاکره، مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی بیشتر به دنیا، یک حرکت حیلهگرانه است.»
نیاز آمریکاییها با نمایش مذاکره، برای مدیریت منطقه
« ما البته درک می کنیم چرا آمریکاییها این روزها باز مجدداً مسئله مذاکره را هی تکرار می کنند، هی می گویند پشت سر هم به زبان های گوناگون؛ ما می فهمیم علت چیست. به قول خود آمریکاییها، سیاست خاورمیانهای آنها دچار شکست شده. آمریکا در سیاست های خود در این منطقه، دچار شکست است. احتیاج دارند به اینکه یک برگ برندهای را به قول خودشان رو کنند؛ این برگ برنده از نظر آنها عبارت است از اینکه: نظام جمهوری اسلامیِ انقلابیِ مردمی را بکشانند پای میز مذاکره؛ به این احتیاج دارند.»
ایشان مذاکره با آمریکا را بینتیجه دانسته، فرمودند:
« اینکه دشمن می گوید بیایید مذاکره کنیم، یعنی اینکه شما بیایید پشت میز مذاکره بنشینید و ما به شما بگوییم باید شما موشک نسازید، شما هم باید قبول کنید؛ اگر قبول کردید که خب پدرتان درآمده؛ یعنی خودتان را بیدفاع کردهاید؛ اگر قبول نکردید، همین آش است و همین کاسه؛ باز هم دعوا، باز هم تحریم، باز هم تهدید؛ مذاکره یعنی این؛ دلیل اینکه بنده می گویم با آمریکا مذاکره نمی کنیم، این است که این مذاکره [نتیجه ندارد]؛ البتّه او سود می برد از مذاکره؛ این بندهخدا، پیرمردی که الان سرِ کار است در آمریکا، مثل اینکه از مذاکره با کره شمالی یک مقدار استفاده تبلیغاتی کرد؛ این می خواهد استفاده کند، حالا برای انتخابات، برای غیر انتخابات، دنبال استفاده شخصی خودش است.»
نیازهای احزاب آمریکا، دلیل اصرار بر مذاکرات
«آنها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هستهای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که میبینید در بین آمریکاییها هست، سناتورهای آمریکا یکجور، دولت آمریکا یکجور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم می دانند امّا ابراز استغنا می کنند.»
با بررسی فرمایشات و موضعگیریهای مقام معظم رهبری در طول دهههای گذشته، ملاحظه میکنیم که ایشان در مقاطع مختلفی که موضوع مذاکرات از طرف آمریکاییها مطرح گردیده، با آن مخالفت کردهاند. در این قسمت، به بیان دلایل مخالفت رهبر انقلاب با انجام مذاکره با آمریکا خواهیم پرداخت.
دلایل مخالفت رهبر معظم انقلاب با مذاکره با آمریکا
جلوگیری از نفوذ، بیفایده بودن مذاکره و مضر بودن آن
«مذاکره یعنی معامله؛ یعنی یک چیزی بدهی، یک چیزی بگیری. آنچه در این معامله مورد نظر او است، درست نقاط قوّت جمهوری اسلامی است؛ مذاکره را روی این می برند. نمی گویند بیایید راجع به آب و هوا، راجع به منابع طبیعی، راجع به محیط زیست مذاکره کنیم، می گویند بیایید درباره سلاح دفاعی شما مذاکره کنیم؛ ... عمق راهبردی ما در منطقه خیلی مهم است؛ خب برای هر کشوری مهم است؛ عمق راهبردی سیاسی و امنیّتی، مؤلّفه اساسیای است برای حیات همه دولتها و ملّتها و ما بحمدالله عمق راهبردیمان در منطقه خیلی خوب است؛ اینها از این ناراحتند، می گویند بیایید روی مسائل منطقه صحبت کنیم یعنی شما عمق راهبردیتان را از دست بدهید؛ روی اینها می گویند مذاکره کنیم.»
«این منع از مذاکره که گفته میشود «مذاکره نکنیم، مذاکره نکنیم»، یکی از موارد و ابزارهای همین جلوگیری و بستن راه ورود آمریکا است.»
غیرقابل اعتماد و غیرمنطقی بودن آمریکاییها در مذاکرات
«در مسائل خاص، مذاکره را منع نمی کنم – مثل مسأله خاصی که در قضیه عراق داشتیم، و بعضی از قضایای دیگر – لیکن من خوشبین نیستم؛ چون تجربه من این را نشان می دهد. آمریکایی ها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقیاند، هم در برخوردشان صادق نیستند.»
«آمریکاییها به دنبال بازگشت به موقعیت و جایگاه خود در ایران قبل از انقلاب هستند و به کمتر از این هم راضی نخواهند شد.»
بی اعتبار بودن امضای آمریکاییها
«رهبر انقلاب با اشاره به بیان مکرر غیر قابل اعتماد بودن آمریکا از زبان مسئولان کشور، افزودند: بنده از قدیم این نکته را خاطرنشان میکردم که روی حرف و حتی امضای آمریکاییها نمیتوان حساب کرد، بنابراین مذاکره با آمریکا هیچ فایدهای ندارد.»
مذاکره آمریکایی، تاکتیکی مکمل تاکتیک فشار است
«آمریکاییها وقتی که یک چیزی را هدف می گیرند با یک دولتی، با یک کشوری و بنا می گذارند که با زور و با فشار آن مقصود خودشان را به دست بیاورند، فشار در اینجا برای شان راهبرد است، امّا در کنار این راهبرد، یک تاکتیک هم دارند و آن عبارت است از مذاکره. فشار میآورند تا طرف را خسته کنند؛ وقتی احساس کردند طرف خسته شده و حالا ممکن است قبول بکند، می گویند خیلی خب، بیایید مذاکره کنیم؛ این مذاکره مکمّل آن فشار است. این مذاکره برای این است که محصول آن فشارها چیده بشود، نقد بشود، تثبیت بشود؛ مذاکره برای این است. فشار بیاورند، حالا که طرف خسته شد، احساس کرد که دیگر واقعاً چارهای ندارد، می گویند خیلی خب، حالا بیاییم مذاکره کنیم؛ مینشینند پشت میز مذاکره، همان چیزی را که در واقع زمینهاش را با فشار فراهم کردند تثبیت می کنند، نقد می کنند؛ مذاکرهی با آمریکا این است. راهبرد او مذاکره نیست؛ راهبرد او فشار است، و مذاکره یک ذیلی است در مقابل فشار.»
بی صداقتی آمریکا در تلاش برای مذاکره صادقانه
حضرت آیتالله خامنهای در دیداری که نخستوزیر ژاپن با ایشان داشتند فرمودند:
«جمهوری اسلامی ایران به مدت پنج، شش سال در موضوع هستهای با آمریکا و اروپاییها در قالب ۱+ ۵ مذاکره کرد و به یک نتیجه هم رسید، اما آمریکا زیر این توافق و قرارداد قطعی زد، بنابراین کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافق ها زده، مذاکره کند؟»
ایشان افزودند: «رئیسجمهور آمریکا چند روز پیش با جنابعالی دیدار و گفتگو و درباره ایران هم صحبت کرد، اما بعد از بازگشت از ژاپن، بلافاصله تحریم صنایع پتروشیمی ایران را اعلام کرد، آیا این پیام صداقت است؟ آیا این نشان می دهد که او قصد مذاکره صادقانه دارد؟
ایشان تأکید کردند: ما بههیچوجه تجربه تلخ مذاکره چند سال اخیر با آمریکا را تکرار نخواهیم کرد.»
مذاکره ما و آمریکا سَم است و با این دولت کنونی [آمریکا]، یک سَمّ مضاعف است
از جمله دلایل منع از مذاکره، تجربه مذاکرههای صورت گرفته است که دقت و مراقبت لازم و کافی در آن صورت نگرفته است.
«من نمیگویم با دنیا قطع رابطه کنید، این اصلاً نظر بنده نیست. از اوّلِ انقلاب، بنده جزو آن آدم هایی بودم که اصرار داشتم بر ارتباط -ارتباط با اطراف دنیا- الان هم همان عقیده را دارم، لکن بحثِ من این است که ما پای قدرتمند و طبیعیِ خودمان را با عصای بیگانه عوض نکنیم. اینکه بهجای اینکه روی پای خودمان بِایستیم و به پای خودمان تکیه کنیم، به عصای بیگانه تکیه کنیم، خطا است. [البتّه مذاکره] در ارتباطات جهانی عیبی ندارد؛ اشکالی که من نسبت به مذاکرات هستهای داشتم و دارم و مکرّر با خودِ مسئولین در جلسات خصوصی در خلوت و جلوت مطرح کردم، همین است: من می گویم اشکالی نداشت ما مذاکره کنیم، مذاکره اشکالی نداشت منتها در این مذاکره بایستی دقّت و مراقبت لازم انجام میگرفت تا اینجور نباشد که طرفِ مقابل، هر غلطی خواست بکند، نقض برجام محسوب نشود [امّا] ما اگر یک مختصر تکانی بخوریم، نقض برجام محسوب بشود! این خطا است، این نباید اتّفاق میافتاد؛ این بهخاطر عدم اتّکاء و اعتنای به قدرت داخلی به وجود میآید، [بهخاطر] اتّکاء به طرف مقابل و عنصر خارجی، این حالت به وجود میآید.»
حضرت آیتالله خامنهای، از جمله پیامدهای مذاکره را در کنار باز شدن راه نفوذ دشمن، عقبماندگی کشور قلمداد کردند و فرمودند:
«گر ما امروز راه را برای مذاکره با آمریکاییها و وسوسههای آنها در بخشهای مختلف، باز کنیم، نه فقط زمینهساز نفوذ آشکار و پنهان آنها شدهایم بلکه پیشرفت مورد نظر کشور هیچگاه محقق نخواهد شد و عقبماندگی قطعی خواهد بود.»
«مذاکره با آمریکا نهتنها فایده ندارد، بلکه ضرر هم دارد و این موضوع، با استدلال به مسئولان سطوح بالای کشور گفته شده و آنان نیز پاسخی در رد آن نداشتند.»
مذاکره آمریکایی نه راهی برای برای رفع دشمنیها، بلکه خودِ مذاکره وسیله دشمنی اوست
«همه بدانند -هم سیاست مداران ما و دیپلماتهای ما، هم جوان های پُرانگیزه ما، هم دانشجویان رشتههای سیاسی ما، هم فعّالان میدان سیاست، همه بدانند- مذاکره با رژیم زورگو و پُرتوقّعی مثل آمریکا، وسیلهای برای رفع دشمنی نیست؛ مذاکره، وسیلهای برای رفع دشمنیِ آمریکا نیست بلکه مذاکره، ابزاری در دست او برای اعمال دشمنی است. ببینید؛ این یک فرمول قطعی است که هم تجربههای ما آن را تأیید می کند، هم ملاحظات گوناگون سیاسی آن را تأکید می کند. بعضی می گویند مذاکره کنیم تا دشمنی کم بشود؛ نه، مذاکره دشمنی را کم نمیکند، مذاکره یک وسیلهای به او می دهد تا اعمالِ دشمنیِ بیشتری بکند. لذاست که مذاکره نمی کنیم و ممنوع است؛ همه هم بدانند.»
با دشمن بدعهد نمیشود مذاکره کرد
«این تجربه [برجام] به ما نشان داد که ما در هیچ مسئلهای نمی توانیم [با آمریکا] مثل یک طرف مورد اعتماد بنشینیم صحبت کنیم. انسان گاهی با دشمن هم حرف می زند امّا دشمنی که به حرف خودش پایبند باشد و انسان بتواند اعتماد کند که او به هر دلیلی زیر قول خود و زیر تعهّدات خود نخواهد زد. با این دشمن میشود حرف هم زد، بله؛ امّا وقتی ثابت شد که دشمن، دشمن نابکار است، دشمنی است که در عمل، از نقض عهد هیچ ابائی ندارد و نقض عهد می کند، بعد هم وقتی می گوییم آقا چرا [نقض عهد] کردی، باز لبخند میزند، باز زبان چرب و نرم را باز می کند و یک جوری توجیه می کند، با این [دشمن] نمی شود وارد مذاکره شد.»
مذاکره با مستکبر بینتیجه است
رهبر معظم انقلاب، انحراف از راه صحیح را پیامد مذاکره با آمریکا دانستند و فرمودند:
«اینکه ما مدام می گوییم مذاکره نمی کنیم، [ولی] بعضیها می گویند آقا مذاکره که اشکالی ندارد، اشکال مذاکره این است: شما را از راه صحیح خودت منحرف می کند، امتیاز را از شما می گیرد -وقتی مذاکره کردید یعنی یک امتیازی بدهید، یک امتیاز بگیرید دیگر؛ معنای مذاکره این است دیگر؛ مذاکره، نشستن و گعده کردن و حرف زدن و گفت و شنود و خنده و شوخی که نیست، مذاکره یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر- و آنچه را باید بدهی از شما می گیرد، [امّا] آنچه را باید بدهد، به شما نمی دهد؛ زورگویی می کند؛ خب مستکبر یعنی همین، استکبار جهانی یعنی همین، یعنی زورگوییکردن، خودش را برتر دانستن، پایبند به حرف خود نبودن، خود را متعهّد ندانستن؛ این معنای استکبار است، وعدههایش را تخلّف می کند.»
مذاکره ممنوع مطلقا بخاطر تجربه برجام
تجربه ناموفق مذاکرات برجام، نشان میدهد که در هیچ مسألهای نمیشود با آمریکا به مذاکره پرداخت. رهبر انقلاب با تأکید بر این مطلب فرمودند:
«تجربه برجام به ما نشان داد که ما در هیچ مسئلهای نمی توانیم [باآمریکا] مثل یک طرف مورد اعتماد بنشینیم صحبت کنیم.»
مناسب است بخشی از نوشتار حاضر را به بیان برخی تجربههای مذاکره با آمریکا اختصاص داده و مروری بر فرمایشات معظمله داشته باشیم.»
«برخی وانمود میکنند اگر پشت میز مذاکره بنشینیم فلان مشکل حل میشود اما واقعیتی که باید درست بفهمیم این است که مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد.»
«آمریکا همان معاهده(برجام) را با وجود نقصهایی که داشت نقض کرد و از آن خارج شد. بنابراین، مذاکره با چنین دولتی غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد.»
اهداف واقعی آمریکا از اصرار بر مذاکره در مسائل منطقه ای و دلیل مخالفت با آن
۱- «آمریکاییها اصرار دارند که ما با آنها درباره مسائل منطقه غرب آسیا بهویژه سوریه، عراق، لبنان و یمن مذاکره کنیم؛ هدف واقعی آنها از این درخواستهای مذاکره چیست؟ آنها هدفی جز جلوگیری از حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه بهعنوان عامل اصلی ناکامیهای آمریکا ندارند.»
۲- «همکاری با کشورهایی که بهخاطر حمایت از تروریستها اعتباری در افکار عمومی منطقه و جهان ندارند نشان میدهد آمریکاییها از دیپلماسی شرافتمندانه برخوردار نیستند. به همین علت ما بهجز مسئله هستهای (که البته آن هم دلایل خاص خود را دارد) نه درباره سوریه و نه در هیچ موضوع دیگری مذاکره دوجانبه با آمریکاییها نداریم و نخواهیم داشت.»
۳-«سیاست های آمریکا در منطقه با سیاست های جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمریکاییهاحزبالله را و مقاومت لبنان را -که فداکارترین نیروهای دفاع ملّی در یک کشورند- متّهم به تروریسم می کنند، از این بیانصافی بالاتر نمی شود. آنوقت در مقابل، دولت تروریست صهیونیستیِ کودککُش را مورد حمایت خودشان قرار می دهند، با یکچنین سیاستی چگونه می شود معامله کرد، چگونه می شود مذاکره کرد، چگونه می شود به توافق رسید؟ حالا موارد دیگر هم هست که من تفصیلش را می گذارم برای جای دیگر.»
تجربه های مذاکره با آمریکا
مذاکرات هستهای
«چگونگی رفتار و گفتار دولت آمریکا در مسئله هستهای و مذاکرات طولانی و ملالآور آن، نشان داد که این نیز یکی از حلقههای زنجیره دشمنی عنادآمیز آنان با جمهوری اسلامی است. فریبکاری آنان در دوگانگی میان اظهارات اوّلیّه آنان که با نیّت قبول مذاکره مستقیم از سوی ایران انجام می شد، با نقض عهدهای مکرّر آنان در طول مذاکرات دوساله و همراهی آنان با خواستههای رژیم صهیونیستی و دیپلماسی زورگویانه آنان در رابطه با دولتها و مؤسّسات اروپاییِ دخیل در مذاکرات، همه نشاندهنده آن است که ورود فریبکارانه آمریکا در مذاکرات هستهای، نه با نیّت حلوفصل عادلانه، که با غرض پیشبرد هدفهای خصمانه خود درباره جمهوری اسلامی صورت گرفته است.»
مذاکرات بعد از تسخیر لانه جاسوسی
«در قضیّه بیانیّه الجزایر، سر قضیّه آزادی گروگان ها در سال ۶۰، شما نشستید با آمریکا صحبت کردید. بنده آن وقت نماینده مجلس بودم ــ البتّه در مجلس نبودم، در جبهه بودم، اهواز بودم ــ همان وقت اینجا در تهران همین حضرات نشستند به واسطه الجزایر و بدون رودررویی با آمریکاییها صحبت کردند ــ البتّه مصوّبه مجلس بود، کار غیر قانونیای نبود ــ قرارداد گذاشتند، تعهّدهای متعدّدی گرفتند که ثروت های ما را آزاد کنید، تحریم های ما را بردارید، در امور داخلی کشور ما دخالت نکنید، و ما هم از این طرف گروگان ها را آزاد میکنیم. گروگان ها را آزاد کردیم، آیا آمریکا به آن تعهّدات عمل کرد؟ آیا آمریکا تحریم را برداشت؟ آیا آمریکا ثروت های مسدودشده ما را به ما پس داد؟ نه، آمریکا به تعهّد عمل نمی کند؛ خیلی خب، این هم مذاکره و نشستن با آمریکا. یا در برجام؛ گفتند که [اگر] شما فعّالیّت صنعتی هستهای را کم کنید ــ حالا جرات نکردند بگویند تعطیلِ تعطیل ــ به این مقدار فروکاهی کنید، ما این کارها را انجام می دهیم؛ تحریم ها را بر می داریم، این کار را می کنیم، آن کار را می کنیم؛ کردند این کارها را؟ نکردند دیگر. مذاکره مشکل ما را با آمریکا حل نمی کند.»
تجربه ناموفق مذاکرات مستقیم هستهای
این مذاکراتی که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج به علاوه یک است؛ مذاکره با آمریکاییها است. متقاضیِ این مذاکرات آمریکاییها بودند. مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل از آمدن این دولت این مذاکرات شروع شد. آنها درخواست کردند، واسطهای قرار دادند و یکی از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیسجمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما می خواهیم مسئلهی هستهای را با ایران حلّوفصل کنیم و تحریم ها را هم می خواهیم برداریم. دو نقطه اساسی در حرف او وجود داشت: یکی اینکه گفت ما ایران را بهعنوان یک قدرت هستهای خواهیم شناخت؛ دوّم اینکه گفت ما تحریم ها را در ظرف ششماه بتدریج بر می داریم. بیایید بنشینید مذاکره کنید، این کار انجام بگیرد. من به آن واسطه محترم گفتم که ما به آمریکاییها اطمینانی نداریم، به حرف اینها اطمینانی نیست. گفت حالا امتحان کنید؛ گفتیم خیلی خب، این دفعه هم امتحان می کنیم. مذاکرات اینجوری شروع شد.
تجربه ناموفق مذاکرات مستقیم کوتاهمدت
«دوتا تجربه کوتاهمدت هم داریم: یکی مذاکرات در مورد مسائل مربوط به عراق بود، که من در سخنرانی عمومی گفتم که ما این مذاکره را قبول می کنیم و رفتند مذاکره کردند؛ یکی هم در دولت های قبل بود، درباره یک موضوعی که آمریکائی ها پیغام دادند یک مساله امنیتی مهمی هست، دولت دو سه دور مذاکره کرد. آمریکائی ها معمولاً در مذاکره این جورند که وقتی در مقابل استدلال متین کم می آورند، وقتی نمی توانند استدلالی که قابل قبول و منطقی باشد، ارائه کنند، متوسل می شوند به زور گویی. و چون زور گویی روی جمهوری اسلامی اثر ندارد، یکطرفه اعلان می کنند که مذاکرات تعطیل!»
تجربه مذاکرات ناموفق گروههای فلسطینی با آمریکاییها و اروپاییها
«گروههای مبارز ]فلسطینی[ نیز پس از برخی مجاهدت های فداکارانه در سال های نخست، بتدریج به راه بیفرجام مذاکره با اشغالگر و حامیانش کشانده شدند و خطّ سیری را که می توانست به تحقّق آرمان فلسطین منتهی شود، رها کردند. مذاکره با آمریکا و دیگر دولت های غربی و نیز با مجامع بیخاصیّت بینالمللی، تجربه تلخ و ناموفّق فلسطین است. نشان دادن شاخه زیتون در مجمع عمومی سازمان ملل، نتیجهای جز قرارداد خسارتبار «اُسلو» نداشت و سرانجام هم به سرنوشت عبرتانگیز یاسر عرفات منتهی شد.»
برآوردهای غلط در موضوع مذاکره
ایشان در بخشی از بیاناتشان به برآوردهای غلط در مورد مذاکره پرداخته میفرمایند:
تعامل با آمریکا، ایران را بهشت برین نخواهد کرد
«حالا یک عدّهای خیال میکنند که اگر با آمریکا تعامل کردیم و اگر آشتی کردیم و رفیق شدیم، اوضاع کشور بهشت برین خواهد شد؛ نه، به قبل از انقلاب نگاه کنید ببینید چه جوری است. به کشورهایی که الان با آمریکا قربان صدقه هم می روند نگاه کنید ببینید وضع شان چه جوری است؛ آن وضع اقتصادیشان، آن وضع علمیشان. در همین منطقه خودمان [هم هستند] که من دیگر اسم نمیآورم، خودتان میدانید.»
سهلاندیشی در موضوع مذاکره با آمریکا و روایتهای غلط از تاریخ
«بیشترین تمرکز آنها برای دشمنی، نظام جمهوری اسلامی است و هر کار بتوانند [می کنند] و این هم که دم از مذاکره و گفتگو می زنند، برای نفوذ است.
یک عدّهای در قضیّه مذاکره و مسئله مذاکره سهلانگاری می کنند، سهلاندیشی می کنند، مطلب را درست نمی فهمند. حالا بعضیها بیخیالند -بیخیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برای شان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بیخیال هم نیستند لکن سهلاندیشند، عمق مسائل را نمی فهمند. وقتی صحبت مذاکره میشود، می گویند آقا شما چرا با مذاکره با آمریکا مخالفت می کنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشاندهنده سهلاندیشی است، نشاندهنده نرسیدن به عمق مسئله است. اینجور نمی شود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمی شود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف می زند، او را نصیحت می کند؛ بحث مذاکره به معنای امروزی نیست؛ مذاکره امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله می کرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابنسعد معامله می کرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف] این بود؟ تاریخ را اینجور می فهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل می کنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطره زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّهای واقعاً با نگاه سهلاندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال میآورند و در روزنامه می نویسند، در سایت می نویسند و در سخنرانی می گویند که چرا امیرالمؤمنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمی کنید؟ یعنی اینقدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. این که حالا به این معنا مذاکره نبود.
ثانیاً ما با مذاکره با همان معنای امروزی مخالفتی نداریم؛ ما الان با همه دنیا داریم مذاکره می کنیم. ما با دولت های اروپایی مذاکره می کنیم، با دولت های آمریکای لاتین [مذاکره می کنیم]؛ همه اینها مذاکره است؛ ما با مذاکره مسئلهای نداریم. معنای اینکه می گوییم با آمریکا مذاکره نمی کنیم این نیست که با اصل مذاکره مخالفیم؛ نه، با مذاکره با آمریکا مخالفیم. این یک علّتی دارد، این را انسان هوشمند باید بفهمد که چرا؛ والّا با دیگران هم که مذاکره می کنیم، آنچنان دوستان یقهچاک ما که نیستند -بعضی از آنها دشمنند، بعضی بیتفاوتند، با آنها مذاکره می کنیم مشکلی هم نداریم- امّا مذاکره آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ؛ تعریفی که آنها برای مذاکره کردند این است و آنها می خواهند راه را برای تحمیل باز کنند.»
مذاکره به معنای اطمینان به دشمن نباید تلقی شود
گاهی دشمنان موانعی ایجاد می کنند. عاقلانه است که انسان برود با تدبیر، این موانع را برطرف کند، امّا به دشمن اطمینان نمی شود کرد؛ یک نمونهاش همین مذاکرات هستهای و برجام است.
مذاکره به معنای تعطیلی مبارزه با استکبار نیست
«یک نکته دیگری که سؤال کردند [این بود که]، تکلیف مبارزه با استکبار پس از مذاکرات چیست؟ خب، مگر مبارزه با استکبار، تعطیلپذیر است؟ مبارزه با استکبار، مبارزه با نظام سلطه تعطیلپذیر نیست.»
در این بخش، به دلیل اصلی دشمنیهای آمریکا اشارهای خواهیم داشت.
دلیل اصلی دشمنی آمریکا
«بعضی ها میگویند آقا! چرا دشمنیِ امریکا را تحریک میکنید؟ خب، اگر بخواهیم دشمنیِ امریکا را تحریک نکنیم، باید بگیریم بخوابیم، از کار و تلاش دست برداریم و افتخارات خودمان را فراموش کنیم! آن وقت امریکا از ما ممنون خواهد شد؛ امریکا این است. آیا ملت ایران به این راضی است؟! آنها به خاطر این که فلان مسئول در کشور فلان حرف را زده است یا سیاست ما فلان جور حرکت کرده است، با ما دشمن نیستند؛ نه، آنها به خاطر بیداری ملت ایران با ما دشمنند. هر جا کانون بیداری است، آماج مهمتری برای حمله دشمنان این ملت است.»
«می گویند: چرا جلب دشمنی آمریکا را می کنید؟ مثلاً فرض کنید حالا رئیس جمهور تعبیر تندی می کند، ناگهان آقایانِ به اصطلاح عقلا می گویند این تعبیر تند بود؛ این دشمنی آمریکائیها را جلب میکند. نه آقا! دشمنی آمریکائیها تابع این الفاظ و تعبیرات نیست. دشمنی، دشمنیِ اصولی است. این دشمنی در زمان های مختلف بوده. از اول انقلاب تا حالا دشمنی بوده.»
بعد از بیان دلایل خصومتهای آمریکا با ایران به این مسأله می پردازیم که برای حل مشکلات میان ایران و آمریکا چه راه حلی وجود دارد؟
راه حل مشکلات ما با آمریکا
باج دادن به آمریکاییها
۱- ... مشکل ما را با آمریکا یک چیز حل می کند؛ چه چیزی؟ به آمریکا باج بدهیم؛ نه یک بار؛ آمریکاییها به یک بار باج هم قانع نیستند؛ امروز باج بدهیم، فردا میآیند یک باج دیگر می خواهند، [باز باید] باج بدهیم؛ پسفردا میآیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم.
دست برداشتن آمریکاییها از خصومت علیه ایران
«اگر آمریکائیها صادقانه میخواهند کار تمام شود، بنده راه حل را ارائه می دهم. راه حل این است: آمریکائیها از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند، از دشمنی با ملت ایران دست بردارند. پیشنهاد مذاکره، حرف منطقی و متین و مستدلی نیست؛ حرف درست این است. اگر می خواهند مشکلات فیمابین وجود نداشته باشد ــ که می گویند ما می خواهیم بین ایران و آمریکا مشکلی وجود نداشته باشد ــ دست از دشمنی بردارند.»
از جمله موضوعات مهمی که در بحث مذاکره با آمریکا حتما باید مورد نظر قرار داده شود تجربه مذاکراتی است که در برخی مقاطع صورت گرفته است.
راه حل واقعی رفع مشکلات کشور
قوی شدن ایران
«من در یک کلمه عرض میکنم: ملّت عزیز ایران باید همّت شان این باشد که قوی بشوند. تنها راه در پیش پای ملّت ایران عبارت است از قوی شدن؛ باید تلاش کنیم قوی بشویم؛ ما از مذاکره هم ابائی نداریم؛ البتّه نه با آمریکا، با دیگران؛ امّا نه از موضع ضعف، از موضع قوّت، از موضع قدرت.»
اقتصاد مقاومتی
«یکی از افراد هیئت مذاکرهکننده چندی پیش حرف خوبی زد، گفت اگر به توافق هم نرسیدیم، آسمان به زمین نمیآید، دنیا به آخر نمی رسد؛ خب، نشود. حرف درستی است. ما آنچنان که حالا آنها خیال کردند، ضرر نمی کنیم؛ تصوّر کردند که اگرچنانچه چنین بشود، چنان خواهد شد؛ نه، راه حل وجود دارد، راه حل همین اقتصاد مقاومتی است.»
ایشان رابطه با آمریکا را علاج مشکلات ندانسته، فرمودند:
«آمریکا با اصل نظام اسلامی مشکل اساسی و مبنایی دارد، ضمن اینکه کشورهای فراوانی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین هستند که با آمریکا رابطه دارند اما همچنان با مشکلات فراوان دست به گریبانند.»
ملت ایران از برخی مذاکرات که در گذشته میان کشورمان و ایالات متحده برگزار شده است درسهایی آموخته است که به آنها میتوان در قالب موارد ذیل اشاره نمود:
درسهای مذاکره با آمریکا
بی اعتمادی به غرب، نتیجه تجربه مذاکرات(در برجام)
«دیگران باید از تجربههای شما (دولت آقای روحانی) استفاده کنند. خب حالا یک تجربه را من بخصوص یادداشت کردهام، حرفی است که من مکرّر [در گفتگو] با شماها و با مردم تکرار کردهام، حالا هم همان حرف را تکرار می کنم؛ این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی دهد؛ به ما کمک نمی کنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمی زنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هر جا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربه بسیار مهمّی است.»
«در همین مذاکراتی که اخیراً در جریان بود، خب این همه دیپلماتهای ما زحمت کشیدند، بعضی از دیپلماتهای مان واقعاً در این قضیّه خوب ظاهر شدند، [امّا] آمریکاییها بر سر موضع عنادآمیز خودشان محکم ایستادند و یک قدم جلو نیامدند. روی کاغذ یا در مقام وعده می گویند بله، ما تحریم ها را بر می داریم، [امّا] برنداشتند و برنمی دارند هم.»
مقام معظم رهبری، برخی از موارد که در صورت انجام مذاکرات با آمریکا، مدنظر قرار داده شود و به عنوان مقدمه ضروری برای انجام مذاکره می باشند همچنین مواردی که باید در زمان انجام مذاکرات مراعات گردد را بیان فرمودند.
شرایط آغاز و نحوه انجام مذاکره با آمریکا
اول برداشتن تحریمها
«ما گفتیم که باید اوّل تحریم ها برداشته بشود -چون ما خاطرجمع نیستیم به اینکه آنها وعده بدهند که تا حالا دهها بار به وعدههای شان عمل نکردهاند و ضدّ وعده عمل کردهاند، و حالا هم همین کار را خواهند کرد- لذا بایستی آنها کاری را که ما می گوییم اوّل انجام بدهند تا ما خاطرجمع بشویم که انجام گرفت، بعد ما آنچه تکلیف مان است انجام خواهیم داد.»
توافق نکردن بهتر از توافق بد است
«بنده با توافقی که بتواند انجام بگیرد موافقم؛ البتّه توافق بد نه. آمریکاییها مکرّر تکرار میکنند و میگویند «ما معتقدیم که توافق نکردن، بهتر از توافق بد کردن است»؛ بله، ما هم همین عقیده را داریم؛ ما هم معتقدیم که توافق نکردن، بهتر است از توافق بد، توافقی که به ضرر منافع ملّی است، توافقی که موجب تحقیر ملّت بزرگ و با عظمت ایران است.»
توافق روی کلیات و جزئیات باید باهم باشد
«این حرفی هم که حالا انسان میشنود که می گویند که «در یک برههای درباره اصول کلّی توافق کنیم، بعد درباره جزئیات»، این را هم بنده نمیپسندم؛ این را من نمیپسندم . با تجربهای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس می کنم که این وسیلهای خواهد شد برای بهانهگیریهای پیدرپی برسر جزئیات.»
باید از مذاکره برای رسیدن به اهداف کشور استفاده کرد مانند دشمنان
«از بیشترین ابزارها و وسیعترین و سریعترین ابزارها علیه جمهوری اسلامی دارند استفاده می کنند؛ جمهوری اسلامی [هم] باید خودش را آماده کند؛ از همه ابزارها استفاده کند. [دشمن] از ابزار دیپلماسی استفاده می کند. دیپلماسی، گفتگوی سیاسی، مذاکرهی سیاسی، بدهبستان سیاسی یکی از ابزارها است؛ اینها از آن ابزار استفاده می کنند. بنده هم با گفتگوی سیاسی مخالف نیستم؛ البتّه نه با همه -استثناء دارد- بنده در سطح مسائل جهانی، با گفتگوی سیاسی موافقم؛ من در این زمینهها از زمان ریاست جمهوری حرف داشتم و دنبالگیری می کردم؛ اینجور وانمود نکنند که کأنّه ما اصلاً با گفتگوکردن و مانند آن مخالفیم؛ نخیر، ما، هم بیشتر از اینها موافقیم، هم در یک جاهایی بیشتر از اینها بلدیم این کارها را؛ می دانیم هم که چهجوری باید عمل کرد. دشمن از گفتگوی سیاسی هم استفاده می کند. باید مراقب بود. پس، از مذاکره استفاده می کند، از مبادلات اقتصادی استفاده می کند، از تحریم اقتصادی استفاده می کند، از تهدید به جنگ و سلاح استفاده می کند؛ در مقابل همه اینها بایستی نیروی دفاعی داشت.»
-مذاکره نباید زیر شبح تهدید باشد
«من نمی فهمم مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟ مذاکره کنیم زیر شبح تهدید! مثل اینکه یک شمشیری بالای سر [ما باشد]. ملّت ایران اینجوری نیست؛ ملّت ایران مذاکره زیر سایه تهدید را برنمی تابد. چرا تهدید می کنند؟ چرا غلط زیادی می کنند؟ می گوید اگر چنین نشود، چنان نشود، ممکن است ما حمله نظامی به ایران بکنیم؛ اوّلاً که غلط می کنید؛ ثانیاً من در زمان رئیسجمهور قبلی آمریکا – آنوقت هم تهدید می کردند - گفتم دوران بزنودررو تمام شده؛ اینجور نیست که شما بگویید می زنیم و در می رویم؛ نخیر، پاهای تان گیر خواهد افتاد و ما دنبال می کنیم. اینجور نیست که ملّت ایران رها کند کسی را که بخواهد به ملّت ایران تعرّضی بکند؛ ما دنبال خواهیم کرد.»
- چه زمانی برای مذاکره با آمریکا مناسب و درست است؟
اقتدار اقتصادی و فرهنگی
«ما باید وقتی مذاکره کنیم، وقتی وارد این بازی خطرناک بشویم که فشار او، هوچی گری او، نتواند در ما تأثیر بگذارد بهخاطر یک اقتداری که داریم. بله، آنوقتی که جمهوری اسلامی از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فرهنگی، به آن اقتداری که ما در نظر گرفتهایم برسد، آنجا برود مذاکره کند؛ حرفی نیست.»
قوی بودن در مذاکره
«امروز] روزگارِ همهچیز است. روزگار مذاکره هم هست؛ باید در مذاکره قوی بود و جوری باید مذاکره کرد که بعد سرمان کلاه نرود. اینکه ما مذاکره بکنیم، روی کاغذ بیاوریم، بنویسیم، امضا کنیم، بعد آنها هم بهحسبِ ظاهر یک کاری انجام بدهند منتها تحریم ها برطرف نشود و تجارت راه نیفتد، پیدا است که یک اشکالی در آنجا هست؛ نباید بگذاریم این اشکالات به وجود بیاید و در آنجا هم باید خودمان را قوی کنیم.»
مذاکره باید از موضع قوت باشد
«ملّت عزیز ایران باید همّت شان این باشد که قوی بشوند. تنها راه در پیش پای ملّت ایران عبارت است از قوی شدن؛ باید تلاش کنیم قوی بشویم؛ ما از مذاکره هم ابائی نداریم؛ البتّه نه با آمریکا، با دیگران؛ امّا نه از موضع ضعف، از موضع قوّت، از موضع قدرت.»
عدم حمایت آمریکا از اسرائیل و اشرار در منطقه
«مذاکره با یک طرف زورگوی اینجوری، به ضرر ما تمام خواهد شد. بنابراین، مذاکره با آمریکا را امام هم ممنوع اعلام کردند بهخاطر همین جهت؛ بنده هم ممنوع اعلام کردم. امام فرمودند تا وقتی آمریکا آدم نشود، ما مذاکره نمی کنیم. آدم نشود یعنی چه؟ یعنی تا وقتیکه از اسرائیل حمایت می کند، از نیروهای شرّآفرین منطقه حمایت می کند؛ ما هم همین را می گوییم. حالا اگر چنانچه یکوقتی هم بر فرض محال قرار بود دولت جمهوری اسلامی با رژیم آمریکا مذاکره هم بکند، با این دولت کنونی آمریکا هرگز مذاکره نمی کرد.»
مذاکره درباره موضوعات خاص برای رفع شر آمریکا و حل مشکل
«نظام جمهوری اسلامی درباره موضوعات خاصّی که مصلحت بداند، با این شیطان[آمریکا] برای رفع شرّ او و برای حلّ مشکل، مذاکره میکند؛ معنای این آن نیست که این ملّت مستأصل شده است.»
- نرمش قهرمانانه تاکتیک برای نیل به پیروزی است نه عقبنشینی از هدف
«ما مخالف با حرکت های صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی ، چه در عالم سیاست های داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سال ها پیش اسمگذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی می گیرد و یک جاهایی به دلیل فنّی نرمشی نشان می دهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چهکار می کنند، بدانند که با چه کسی مواجهند، با چه کسی طرفند، آماج حمله طرف آنها کجای مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند.»
مذاکره فقط به اقتضای مصلحت در مسائل مشخص
«چرا بنده اینقدر اصرار دارم که ارتباط با آمریکا نبایستی برقرار بشود حتّی مذاکره، جز در مسائل مشخّص و معیّنی که حالا اقتضای مصلحت باشد؛ ... .»
دلیل عدم مخالفت با مذاکره با اروپایی ها
«کسانی که عَلَم دشمنی در برابر جمهوری اسلامی و نظام اسلامی بلند کردهاند که در رأس آنها بعد از آمریکا همین چند کشور اروپاییاند. اینها صریحاً با جمهوری اسلامی دشمنی می کنند؛ انگیزههای آنها در مورد دشمنی با نظام اسلامی، با انگیزههای آمریکا تفاوت اصولی و جوهری ندارد؛ البتّه وضع آمریکا یک وضع ویژهای است؛ اینها نه توانشان آن قدر است، نه تسلّط شان و امکانات شان آن قدر است؛ ولیکن تفکّر این اروپاییها همان تفکّر است؛ به عنوان میانجی وارد می شوند، مذاکره می کنند، تماس می گیرند، تلفن می کنند، حرف های طولانی می زنند، وعده می دهند که همه آنها پوچ است.»
«مذاکره با آمریکا ممنوع است بهخاطر ضررهای بیشماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد؛ این فرق می کند با مذاکره با فلان دولتی که نه چنین امکاناتی دارد، نه چنان انگیزهای دارد؛ اینها با همدیگر متفاوت است، این را نمی فهمند.»
نکته پایانی
با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و به ضمیمه آغاز مذاکرات ایران و آمریکا در مقطع کنونی که بعد از ارسال نامه رئیس جمهور ایالات متحده صورت می گیرد می توان به نحو امیدوارانه و افتخارآمیزی به این موضوع نگریست که هم بیانگر انجام مذاکره از موضع اقتدار و طی پروسه آن با قوت و برای نیل به اهداف کشورمان و رسیدن به یک توافق خوب و در عین بی اعتمادی و عدم اطمینان به دشمنان صورت می گیرد و حتی اگر نرمشی هم بخواهد صورت بگیرد تاکتیکی برای نیل به اهداف باشد.
به فضل الهی، به سان کشورهای غربی دیگر که از تسلط و امکانات کمتر در دشمنی هایشان برخوردارند در این مقطع و با لحاظ عزتمندی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، آمریکا نیز از نصابی شبیه آنها در توانمندی و امکانات برخوردار می باشد و ظن به اینکه مذاکرات، ضرر به منافع ملی نرسانده و بلکه دارای فوایدی برای کشورمان باشد را تقویت می کند و قطعا مصالح کشور، مقتضی چنین تصمیمی بوده است و اگر دشمن بر طبل توخالی تهدیداتش همچنان بصورت واقعی و نه بعنوان شانتاژهای تبلیغاتی و مصارف داخلی و حزبی می کوبید منطقی برای نشستن دور میز مذاکره با آنها باقی نمی ماند و امید است همچنانکه معظم له در تبیین نحوه تکوین پروسه مذاکرات بیان داشته اند مذاکرات توامان روی کلیات و جزئیات صورت پذیرد و امیدواریم که دفع شر غده سرطانی و قطع حمایت بی چون و چرای ایالات متحده از اسرائیل و اشرار منطقه بعنوان لوازم منفک این رویکرد دیپلماتیک مد نظر افسران میدان جهاد دیپلماسی قرار داشته باشد.
(فرمایشات معظم له از سایت khamenei.ir برداشته و نقل شده است)
خدابخش عبدلی










نظر شما