به گزارش خبرگزاری حوزه، یکی از عنایات امام رضا علیه السلام به پیرمردی قصاب است که خالصانه به نیازمندی کمک می کند و مورد قبول حضرت واقع می شود.
این حکایت زیبا را برگرفته از کتاب زندگی با قرآن می خوانیم؛
مشهدی رمضان میگوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره میرود؛ تا اینکه جلو آمد و گوشتی خرید ولی بهجای پول، شناسنامهٔ شوهرش را بهعنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم.
من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم.
دیدم روی گلیمی نشسته و به شوهر مجروحش غذا میخوراند.
اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانوادهام به مشهد برویم و دویست تومان پول پسانداز کرده بودم.
رو کردم به امام رضا علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما میآیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم.
من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانوادهام واقع شدم.
همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر از جمعیت است و کسی را اجازهٔ ورود نمیدهند.
در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه را باز کنید، مشتی رمضان آمده است.
دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست میدهد و میگوید خوش آمدی به خانهٔ ما. اینجا فهمیدم عمل خالصانه من مقبول افتاده است.
منابع:
سخنرانی مفسر قرآن استاد ابوالفضل بهرامپور
کتاب زندگی با قرآن، ج ۲، ص ۹۵
نظر شما