به گزارش خبرگزاری حوزه، با توجه به اینکه موتورسواران خانم در شهرها به وفور به چشم میخورند و این پدیده به یکی از مسائل اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است، اهمیت بررسی حکم شرعی این عمل، بیش از پیش احساس میشود و اینکه موتورسواری و دوچرخهسواری بانوان نه تنها به عنوان یک وسیله نقلیه، بلکه به عنوان نمادی از آزادی و استقلال زنان در جامعه مطرح است؛ بنابراین با توجه به حساسیتهای فقهی و اجتماعی، لازم است که احکام شرعی مرتبط با این فعالیتها به دقت بررسی شود تا از بروز مشکلات و سوءتفاهمها جلوگیری شود.
حوزهنیوز در این راستا گفتگویی با حجتالاسلام والمسلمین حسین وحیدپور، از کارشناسان احکام داشته تا با دیدگاههای فقهی و اجتماعی در این زمینه بیشتر آشنا شده و به درک بهتری از شرایط و محدودیتهای مرتبط با موتورسواری و دوچرخهسواری بانوان دست یابیم. هدف ما این است که با روشن شدن این احکام، بتوانیم تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کنیم و به ترویج فرهنگ صحیح و متناسب با ارزشهای اسلامی بپردازیم.
باسلام و تشکر از فرصتی که در اختیار خبرگزاری حوزه قرار دادید؛ بفرمایید که:
* مطابق با نظر مراجع عظام تقلید، حکم موتورسواری یا دوچرخه برای بانوان چیست؟
در مورد موتورسواری یا دوچرخهسواری بانوان، دو نوع حکم وجود دارد: حکم اولیه و حکم ثانویه.
از منظر حکم اولیه، نفس عمل نشستن خانم بر زین موتور یا دوچرخه، فینفسه اشکالی ندارد و مشابه نشستن بر صندلی است اما از منظر حکم ثانویه، موضوع متفاوت است و به اصطلاح فقهی، عنوان ثانوی به این معناست که یک عمل، با توجه به شرایط و عوارض جانبیاش، ممکن است حکم دیگری پیدا کند.
دوچرخهسواری یا موتورسواری بانوان در معابر عمومی، به دلیل قرار گرفتن در معرض دید نامحرمان، میتواند عنوان ثانوی پیدا کند و به این معنا که این عمل، به دلیل احتمال ایجاد مفسده و باز شدن راه برای فسادهای آتی، میتواند با منع شرعی مواجه شود.
بنابراین، بر اساس حکم ثانوی، مراجع تقلید، موتورسواری و دوچرخهسواری بانوان در معابر عمومی را جایز نمیدانند.
اما میتوان برای بانوان، فضاهای اختصاصی مانند باغها یا بوستانها در نظر گرفت و در آنجا پیستهای دوچرخهسواری و موتورسواری ایجاد کرد تا بانوان بتوانند در آن محیطها از این امکانات استفاده کنند.
قرآن کریم، حتی در سادهترین موارد، از جلب توجه نامشروع زنان نهی میکند.
آیهی شریفه «وَلا تُبَخْبِخْنَ بِأَقْدَامِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» (احزاب/۳۲) به زنان توصیه میکند که با راه رفتن عشوهآمیز و جلب توجه، زینتهای پنهان خود را آشکار نسازند.
همچنین، از زنان خواسته شده است که با لحنی که جلب توجه نامحرمان را در پی داشته باشد، سخن نگویند تا بیماران دل و طمعکاران، به گناه کشیده نشوند.
این موارد (راه رفتن، گفتار و...) بخشی از مجموعهای از قوانین الهی است که برای حفظ عفاف و کرامت زنان وضع شده است.
حکم موتورسواری بانوان نیز باید در همین چارچوب کلی و با توجه به ملاحظات شرعی مربوط به حجاب و عدم جلب توجه نامحرم بررسی شود.
زینت و آرایش زنان مجاز است، اما این زینت نباید به نمایش عمومی و جلب توجه نامحرمان منجر شود، بلکه باید اختصاص به همسر داشته باشد؛ بنابراین، نباید با قضاوتهای جزئی و بدون توجه به کلّیات، به مخالفت یا موافقت با احکام شرعی پرداخت.
با تأکید بر اهمیت حفظ عفاف و متانت زنان در جامعه، به عنوان خط قرمزی که باید مورد توجه قرار گیرد، میتوان به مثال امامت جماعت زنان اشاره کرد.
در این مورد، امام جماعت زن، در صف اول نمازگزاران قرار نمیگیرد، بلکه در میان آنها ایستاده و امامت میکند. این شیوه، نشان از پیشگیری از جلب توجه و تمایز بیش از حد امام جماعت است و از بروز آسیبهای روحی و اخلاقی در جامعه جلوگیری میکند. هدف، حفظ سلامت و پاکیزگی جامعه و جلوگیری از هرگونه رفتار یا حرکتی است که به عنوان عاملی برای فساد اخلاقی تلقی میشود.
دوچرخهسواری بانوان مسئلهای نیست که مورد بحث قرار گیرد، اما موتورسواری کمی متفاوت است.
اگر زنی در ترک موتور همسر یا محرم خود بنشیند و همسر راکب باشد مشکلی ندارد؛ زیرا در این صورت پوشیدگی دارد و حفظ میشود و حرکتی از خود ندارد؛ اما اگر خودش موتور را براند، مسئله پیچیدهتر میشود. رانندگی موتور، به دلیل نیاز به حرکات خاص و قرار گرفتن در معرض دید مردم، اشکالاتی را به همراه دارد.
زنان سوار بر موتورسیکلت، به ویژه در صورت رانندگی، به دلیل احتمال نمایش بیشتر بدن و در معرض دید قرار گرفتن در برابر نامحرمان، مصداق تبرج دارند و این کار جایز نیست. البته، تأکید بر لزوم فراهم آوردن فضاهای اختصاصی برای بانوان به منظور ورزشهایی مانند موتورسواری و دوچرخهسواری، بدون حضور نامحرمان، وجود دارد.
بنابراین فقهای ما سوار شدن زن بر موتورسیکلت را در مقام راننده، جایز نمیدانند؛ زیرا وقتی خودش پشت سر همسرش یا محرمش بنشیند، پوشش حفظ شده است؛ اما اگر خودش رانندگی کند، طبیعتاً پوشش به طور کامل رعایت نمیشود و تبرج و خودنمایی وجود دارد.
حرکاتی که هنگام رانندگی دارد، با زمانی که فقط سوار است متفاوت است.
وقتی سوار است حرکتی ندارد و ساکت و آرام است و حرکت را راننده موتور انجام میدهد؛ اما وقتی خودش رانندگی میکند، با آن حرکات، با آن تبرج، با آن خودنمایی، قسمتهای جلویی بدن که طبیعتاً باید پوشیده باشد، با لباس معمولی پوشیده نمیشود.
البته، تأکید بر لزوم فراهم آوردن فضاهای اختصاصی برای بانوان به منظور ورزشهایی مانند موتورسواری و دوچرخهسواری، بدون حضور نامحرمان، وجود دارد.
* آیا میشود برای همه احکام دین دلایل عقلی آورد تا افراد بهتر بتوانند جایز بودن یا حرام بودن آن را بپذیرند؟
بنده معتقدم دیدگاهها باید اصلاح شود و جلب افراد به دین از طریق ارائه تفاسیر مادیگرایانه از احکام، مورد قبول نیست؛ زیرا هدف اصلی از احکام الهی، تربیت انسانها در مسیر عبودیت و بندگی است.
احکام، نقشه راه بندگی و سعادت هستند. عبد باید آنچه را که مولا میگوید، بپذیرد.
ما اصطلاحاً چیزی به نام فلسفه احکام نداریم، مثلا این که نویسندهای بگوید نماز یک ورزش سوئدی است و از این طریق جوانان را جذب کنیم، قابل قبول نیست.
اگر ورزش سوئدی مطلوب است، پس میتوان به ورزش پرداخت. نماز، تعبد است.
رسیدن به پاسخ سوال هایی چون: چرا نماز صبح دو رکعت است؟ چرا نماز ظهر چهار رکعت؟ چرا نماز صبح بلند خوانده میشود و نماز ظهر و عصر آهسته؟ اینها اموری تعبدی هستند که حتی اگر صد سال تلاش کنیم، نمیتوانیم حکمت و چرایی این احکام را به طور کامل درک کنیم.
ما بحثی مفصل به نام «مبانی احکام» داریم که در گذشته در رسانهها نیز مطرح شده است در این زمینه گفته شده است که احکام، امتحانی برای عبودیت هستند.
زمانی که خداوند به ابلیس امر کرد که بر آدم سجده کند، ابلیس پرسید: «چرا باید سجده کنم؟ فلسفه این کار چیست؟». او به دنبال فلسفه میگشت. من از آتش هستم و آتش از خاک برتر است.
اگر بخواهیم برای خودمان فلسفه بافی کنیم، دائماً در مقابل خداوند گارد خواهیم گرفت پس نکته مهمتر اینکه عقل، در احکام داور نیست و درک جزئیات احکام، فراتر از توانایی عقل بشری است.
بنابراین، تلاش برای یافتن توجیهات عقلی و علمی برای احکام شرعی، تلاشی بیفایده است و بهتر است احکام را بر اساس اصل تعبد و بدون تلاش برای ارائه دلایل علمی بپذیریم. همچنین، نگرانی از این موضوع وجود دارد که ارائه توجیهات علمی برای احکام، ممکن است در آینده با پیشرفت علم رد شده و موجب تزلزل اعتقادات شود.
در این راستا، پیشنهاد میشود که از ارائه دلایل غیرقطعی و احتمالی برای احکام خودداری شود و به جای آن، بر اصل تعبد و اطاعت از دستورات شرعی تاکید گردد.
همچنین، توصیه میشود که از بیان استدلالهایی که ممکن است در آینده توسط علم رد شوند، پرهیز شود تا از ایجاد تناقض بین دین و علم جلوگیری شود.
در نهایت، تاکید میشود که یافتن دلایل قطعی و یقینی عقلی و علمی برای احکام شرعی، امری غیرممکن تلقی میشود و نباید وقت خود را صرف این تلاش نمود.
نظر شما