به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از ارومیه، حجت الاسلام حجت قاسمخانی در شصت ویکمین جلسه از سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم که در دفتر امام جمعه خوی برگزار شد به تفسیر آیه ۳۴ سوره بقره پرداخت و اظهار داشت: فخر رازی و ملاصدرا هر دو معتقد هستند که خداوند در این آیه چهارمین نعمت خود را که به انسان مرحمت فرموده به رخ او میکشد.
وی ادامه داد: آن چهار نعمت عبارتند از به انسان وجود داد، او را خلیفه قرار داد، او را از علم فراوان برخوردار کرد، آن قدر به بشر دانش داد حتی فرشتگان هم به آن حد نرسیدند و بالاخره نعمت چهارم اینکه او را مسجود فرشتگان قرار داد.
امام جمعه خوی در تشریح اینکه آیا سجده به غیر خدا جایز است یا نه؟ اضافه کرد: شکی نیست که در آیه شریفه مراد از سجده به آدم (ع) عبادت به او نیست، زیرا به اجماع همه مسلمین عبادت به غیر خدای تعالی کفر است و مرحوم ملا صدرا در جلد۳ صفحه۷ تفسیرش میگوید، عبادت غیر خدا به اجماع مسلمین کفر است و خدای تعالی کسی را به کفر امر نمیکند.
وی گفت: احتمال دارد مراد از سجده احترام و تکریم باشد و احتمال هم دارد مراد از سجده آدم، خدای تعالی باشد منتهی حضرت آدم وسیله این سجده باشد کما اینکه ما بوسیله قبله به خدای تعالی عبادت میکنیم ولی احتمال اول قویتر است. زیرا اولاً، در غیر آن صورت تمرّد ابلیس معقول نخواهد شد ثانیاً، اگر سجده آدم گفته شود و سجده خدای تعالی اراده گردد تجوز لازم آید و ما حتیالامکان نباید از حقیقت کنار رفته و مجاز مرتکب شویم.
حجت الاسلام قاسمخانی ادامه داد: ثالثاً سجده در تعظیم و تکریم و تحیّت هم بکار رفته است و در قرآن به آن شاهد داریم و «خرّوا له سُجّداً» یعنی برای یوسف همگی احترام کردند نه اینکه برای او عبادت کردند، لذا مرحوم طبرسی در تفسیر جوامع الجامع جلد۲ صفحه۲۱۰ میگوید سجده در آن زمان نزد برادران یوسف بمنزله تحیت و احترام بوده است، رابعاً، احتمال اول مفاد روایاتی است که از ائمه معصومین(علیهم السلام) به ما رسیده است.
وی اظهار کرد: وقتی مراد از سجده به آدم (ع) تعظیم و تکریم او شد و از طرف دیگر تعظیم و تکریم فاضل نسبت به مفضول قبیح شد پس به این نتیجه میرسیم که حضرت آدم از ملائکة افضل است و ملاک افضلیت هم یا قابلیت ذاتی او بوده و یا از این جهت است که در صلب او انوار محمد و آل محمد (ص) بوده است آن طوریکه مرحوم فیض در تفسیر خود بیان کرده است.
امام جمعه خوی بیان کرد: واژه «ابلیس» در قرآن و روایات اسلامی به موجودی خاص اشاره دارد. ابلیس اسم خاص برای موجودی است که از سجده بر آدم سر باز زد، که نماد نافرمانی و فریب است، در حالی که «شیطان» اسم عام برای هر موجود شریر اعم از جن یا انسان است. به عبارت دیگر، هر ابلیسی شیطان است، اما هر شیطانی ابلیس نیست. ریشه این واژه بین عربی و غیرعربی بودن محل بحث است.
وی ادامه داد: برخی لغت شناسان، ابلیس را از ریشه عربی «بَلَسَ» مشتق میدانند که به معنای «ناامید شدن» یا «حیرت و سکوت ناشی از یأس» است و گروهی دیگر ابلیس را واژهای معرَّب (عربیشده) از زبانهای دیگر میدانند، برخی خاورشناسان و محققان معتقدند این واژه از کلمه یونانی «دیابولوس»» به معنای «افترازن» یا «شیطان» گرفته شده است، این انتقال احتمالاً از طریق زبان سریانی یا حبشی به عربی راه یافته و حرف «د» ابتدایی آن حذف شده است.
حجت الاسلام قاسمخانی عنوان کرد: در برخی منابع اسلامی، نام اصلی ابلیس پیش از طغیان «حارث» یا «عزازیل» ذکر شده است. پس از نافرمانی، به دلیل یأس از رحمت خدا، «ابلیس» و سپس «شیطان» نامیده شد.
وی اضافه کرد: بعد از فراغت از واژه، باید دید که از ابلیس نظر مفهوم چه وضعیتی دارد آیا از جنس فرشتگان است تا استثناء متصل باشد و یا از آنها نیست و استثناء منقطع است؟ هر یک از طرفین مسأله طرفدارانی دارد، گروهی از قدماء مانند ابن مسعود و قتاده و ابن عباس میگویند از ملائکه بوده و از معتزله نقل شده که ملک و جن و شیطان نوعاً واحد و کارشان مختلف است.
حجت الاسلام قاسمخانی گفت: در مقابل نظریه اول، مشهور مفسرین مثل شیخ مفید(ره) معتقدند که از ملائکه نبوده بلکه از جن بوده است. ادلهای که قول مشهور را تقویت میکند از این قرارند؛ اولا در قرآن کریم دلالت دارد به اینکه ابلیس از طائفه جن بوده است، در سوره کهف آیه۵۰ این چنین میفرماید: فسجدوا الا ابلیس کان من الجن یعنی فرشتگان به جز ابلیس که از جن بوده است به حضرت آدم سجده کردند.
وی تصریح کرد: ثانیا فرشتگان معصیت و تمرد نمیکنند، قرآن از آنها به طور عموم نفی معصیت کرده و میفرماید: «لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» یعنی در دستورات الهی نافرمانی نکرده و هر چه را خدایشان فرمان داده اطاعت میکنند.
امام جمعه خوی تصریح کرد: در مورد حدیث «فطرس» اولاً، باید دید سندش چه قدر معتبر است؟ ثانیاً، دلالتش چیست؟ داستان فطرس از شهرت زیادی برخودار است و در کتابهای دعا مانند مفاتیح الجنان در دعای روز سوم شعبان یعنی در دعای منقول به مناسبت ولادت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) نقل شده است: «وَ عَاذَ فُطْرُسَ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عَائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ» ولی استعاذه فطرس از چه بوده آیا از نافرمانی که با عصمت و شأن او منافات داشته؟ یا از مطلق کوتاهی در انجام وظیفه و ترک اولی؟ ثالثاً، وقتی روایتی با صریح کتاب مخالفت کرد بدیهی است که کتاب مقدم است و برای شما آیاتی از قرآن نقل کردم که در عصمت فرشتگان صراحت دارند.
امام جمعه خوی گفت: دلیل آخر بر تقویت نظر مشهور پاسخ عباراتی از روایات است که تعبیر فرشته را برای ابلیس به کار بردهاند مانند: فرمایش حضرت امیر(علیه السلام) در خطبه قاصعه که به ابلیس مَلَک خطاب فرمودهاند، جواب این است که چون ابلیس در میان فرشتگان بوده و در آسمان با آنها همنشین بوده فلذا حضرت به فرشته تعبیر فرمودند.
انتهای پیام. /











نظر شما