خبرگزاری حوزه - تهران/ حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به همایش بینالمللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزهی علمیهی قم»، ضمن تبیین عناصر و کارکِردهای گوناگون حوزه به بیان الزامات تحقق یک «حوزه پیشرو و سرآمد» که نوآور، بالنده، بهروز، پاسخگوی مسائل نوپدید، مهذّب، دارای روحیه پیشرفت و مجاهدت و هویت انقلابی و همچنین مستعد برای طراحی نظامات اداره جامعه است، پرداختند.
حجت الاسلام حسین پژوهنده، معاون علمیپژوهشی سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه به بررسی پیام رهبر معظم انقلاب به حوزههای علمیه، پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید:
به نظر شما، چرا رهبر معظم انقلاب در یکصدمین سال تأسیس حوزه علمیه قم چنین پیامی را صادر کردند؟
این پیام، صرفاً یک یادبود تاریخی یا تبریک نمادین به مناسبت صدمین سال تأسیس حوزه علمیه قم نیست، بلکه در واقع میتوان آن را خلاصهی راهبردی و نظاممند از تمامی مطالبات، دغدغهها، انتظارات و هشدارهایی دانست که رهبر انقلاب طی چهار دهه گذشته، در دیدار با حوزویان، علما، طلاب، مدیران حوزه و نهادهای علمی مطرح کردهاند.
به تعبیر دیگر، این پیام را باید یک منشور تحول حوزه علمیه دانست؛ یک جمعبندی جامع از خطمشی مطلوبی که رهبر انقلاب طی این سالها در قالب خطبهها، سخنرانیها، نامهها و احکام مطرح کردهاند، اما این بار با زبان صریحتر، ساختارمندتر و بلندمدتتر.
بهعنوان نمونه، مفاهیمی مانند:
حوزه تراز انقلاب اسلامی
فقه حکومتی و تمدنی
رسالت تمدنساز روحانیت
ضرورت ورود حوزه به تولید نظامات اجتماعی
آفت تحجر و سکولاریسم پنهان در بدنه حوزه
نیاز به اجتهاد زمانشناس و پاسخگو
مسئولیت تبلیغ فعال و تهاجمی
تربیت نیروی مهذب و کارآمد با مأموریت تمدنی
لزوم تعامل حوزه با دانشگاه و علوم انسانی
اینها در طول چهار دهه بارها در سخنان ایشان مطرح شده، اما هیچگاه تا این اندازه بهصورت منسجم، طبقهبندیشده، و آیندهنگر بیان نشده بود.
از سوی دیگر، این پیام نشاندهنده نوعی انتقال میراث فکری و گفتمانی نیز هست. ایشان در این پیام، حوزه را در آستانه یک گذار تاریخی میدانند؛ از حوزهای متأثر از تجربه تاریخی انقلاب، به حوزهای پیشرو برای تمدن آینده. از این رو، این پیام هم دستاوردمحور است مروری بر گذشته و هم آیندهساز ترسیم مسیر قرن دوم حوزه.
در نهایت، انتخاب زمان انتشار این پیام – درست در آغاز سده دوم حوزه علمیه قم – نهتنها نمادین بلکه هوشمندانه است. گویی ایشان میخواهند این پیام را بهعنوان یک سند راهبردی برای آیندهسازان حوزه و انقلاب به یادگار بگذارند؛ تا مسیر آینده، گم نشود و حوزه همچنان در جایگاه «پیشرو و سرآمد» باقی بماند.
چه شباهتهایی میان شرایط تأسیس حوزه قم و وضعیت کنونی آن وجود دارد؟
برای پاسخ به این سؤال، باید ابتدا به زمینههای تاریخی تأسیس حوزه علمیه قم در دهه ۱۳۰۰ شمسی توجه کنیم: در آن زمان، ایران و منطقه غرب آسیا دستخوش بحرانهای ژرف و ویرانگری بود: استعمار و مداخلات خارجی بویژه توسط انگلیس و فرانسه، ساختارهای سنتی اجتماعی و فرهنگی را تضعیف کرده بود؛ رویکار آمدن رضاخان با حمایت بیگانگان، موجب سرکوب شدید دین و نهادهای دینی، از جمله حوزههای علمیه شد؛ موج روشنفکری غربگرا، سنت دینی و روحانیت را عقبمانده معرفی میکرد؛ ناامیدی، سرخوردگی و بیهویتی بر فضای عمومی مردم و نخبگان سایه انداخته بود.
در چنین شرایطی، تأسیس دوباره حوزه قم توسط آیتالله حائری نه یک اقدام آموزشی صرف، بلکه حرکتی تمدنی، هویتی و مقاومتی بود. حوزه علمیه قم بهمثابه سنگری برای حفظ دین، فرهنگ و استقلال فکری جامعه ایرانی ـ اسلامی تأسیس شد.
اما اگر امروز را با آن مقطع مقایسه کنیم، شباهتهای خیرهکنندهای قابل شناسایی است:
۱. تجدید هجمهها علیه دین، اما با ابزارهای نوین
اگر در دوران رضاخان، دینستیزی با زور سرنیزه و ممنوعیت لباس روحانیت انجام میشد، امروز همان هدف با ابزار جنگ نرم، رسانه، فضای مجازی و ترویج سبک زندگی غربی دنبال میشود.
۲. موج جدید سکولاریزاسیون فرهنگی و تلاش فزاینده و هجمه های بی وقفه برای بیاعتمادسازی عمومی
امروزه با گسترش شبهات اعتقادی، اخلاقی، و حتی فقهی در جامعه، شاهد موجی هستیم که سعی دارد دین را به حاشیه سیاست، جامعه و حتی خانواده براند؛ بسیار شبیه به زمانی که روحانیت منزوی شده بود و مردم در پی معنویتهای بدیل بودند.
۳. حضور استعمار نوین و اشکال تازه سلطه
امروز گرچه اشغال نظامی و مستقیم کمتر دیده میشود، اما سلطه فکری، رسانهای، علمی و اقتصادی جهان غرب با همان اهداف تاریخی ادامه دارد؛ کنترل منابع، تضعیف ملتها، نابودی استقلال فرهنگی.
۴. نیاز شدید مردم به معنویت اصیل و پاسخهای شفاف دینی
در همان زمان که مردم از بحرانهای هویتی رنج میبردند، حوزه توانست پناهگاهی معنوی باشد. امروز نیز جوانان، با وجود تبلیغات منفی، در جستجوی معنویت اصیل، دین قابل دفاع و عدالتمحور هستند، و حوزه میتواند همان مرجعیت فکری را احیا کند.
۵. تاریخی بودن فرصت پیشرو برای نوسازی و اصلاح
آن زمان، فرصت تاریخی در بازسازی حوزه توسط یک فرد مؤمن و دوراندیش فراهم شد. امروز نیز، با گذشت ۴۵ سال از انقلاب، حوزه در آستانه یک نقطه عطف تاریخی دیگر است. با پیام رهبری، این فرصت ایجاد شده که حوزه، رسالت تمدنی خود را بازتعریف و عملیاتی کند.
اگر حوزه علمیه در ابتدای قرن گذشته، چراغ هدایت در تاریکی سلطه و استبداد بود، امروز هم باید نقش همان فانوس راه را در عصر غبارآلود رسانهها، شکاکیتها و یأسها ایفا کند.
در واقع، همانگونه که حوزه قم در دل بحران متولد شد، امروز هم باید در دل بحران متحول شود.
وضعیت امروز حوزه را بر اساس این پیام چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ به پرسش «وضعیت فعلی حوزه علمیه قم بر اساس پیام رهبر انقلاب چگونه ارزیابی میشود؟» نیازمند یک تحلیل ساختاری، آسیبشناسانه و همزمان امیدبخش است. زیرا پیام «حوزه پیشرو و سرآمد» نهتنها حاوی تحسینها و ستایشهای مهم نسبت به دستاوردهای حوزه است، بلکه یکی از صریحترین نقدهای تاریخ معاصر نیز بهشمار میرود. در ادامه بهصورت مشروح و دقیق وضعیت فعلی حوزه را بر اساس این پیام ارزیابی میکنم:
۱. حوزه در وضعیتی بین «افتخار گذشته» و «نیاز به تحول» قرار دارد
رهبر انقلاب در ابتدای پیام، دستاوردهای مهم حوزه را در طول صد سال گذشته مرور میکنند:
بقا و رشد در عصر اختناق رضاشاهی؛
نقشآفرینی محوری در انقلاب اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی؛
گسترش علمی در فقه، فلسفه، تفسیر، علوم عقلی؛
توسعه کمی و کیفی بیسابقه طلاب و مراکز آموزشی؛
تربیت طلاب بینالمللی و گسترش مدارس در جهان اسلام؛
حضور فعال در دوران دفاع مقدس، تبلیغ جهادی، مقاومت فرهنگی و سیاسی.
اما در ادامه، رهبر انقلاب به صراحت اعلام میکنند که با وجود همه این افتخارات، حوزه در وضعیت فعلی، فاصله زیادی با تراز "پیشرو و سرآمد" دارد.
۲. نقاط قوت کنونی حوزه (بهویژه در قیاس با گذشته)
رواج گسترده دروس خارج فقه و اصول، تفسیر، کلام، فلسفه
ظهور فضلا و اساتید خوشفکر، جوان و نوآور
رشد حوزههای بانوان و حضور آنان در عرصههای علمی
تربیت هزاران طلبه از کشورهای گوناگون
تولید مقالات و مجلات علمی در موضوعات مختلف
تقویت ارتباط حوزه با برخی نهادهای اجتماعی، قضایی و فرهنگی کشور
اینها همگی ظرفیتهایی هستند که حوزه امروز از آن برخوردار است و در پیام نیز مورد تأیید قرار گرفتهاند.
۳. نقاط ضعف و چالشهای فعلی حوزه (بر اساس پیام)
الف) فاصله گرفتن از مسائل واقعی جامعه
حوزه در برخی موارد بیش از آنکه دغدغه مردم، سبک زندگی، عدالت اجتماعی، اقتصاد، خانواده، محیط زیست، رسانه، یا فضای مجازی را داشته باشد، درگیر مباحث انتزاعی و درونحوزوی شده است.
رهبر انقلاب: «برخی مهارتهای علمی... ذهن را از مسائل اصلی و اولویتدار منصرف میسازد و سرمایهها را فدا میکند، بیآنکه به هدایت جامعه کمکی کند.»
ب) فقدان نظام آموزشی کارآمد و روزآمد
آموزش طلبهها بسیار طولانی، تکراری و گاه فاقد رابطه با نیازهای عینی جامعه است.
مثال مهم: «طلبه ناگزیر است کتاب قطور یک فقیه بزرگ را به عنوان کتاب درسی بخواند، در حالی که این متن باید مربوط به دوره تحقیق باشد.»
ج) غفلت از تهذیب و مجاهدت فرهنگی
رهبر انقلاب به کمرنگ شدن تهذیب نفس و ضعف جدی در تربیت مجاهد فرهنگی هشدار میدهند.
«تهذیب به معنای منزویپروری نیست... کار دشوار مجاهدت تبلیغی، با تهذیب شیرین و اثرگذار میشود.»
د) ضعف در مواجهه تهاجمی با فرهنگ انحرافی
حوزه در برابر موج القائات انحرافی از سوی غرب، اغلب موضع تدافعی یا سکوت دارد. این در حالیست که باید «فرهنگسازی تهاجمی» در دستور کار حوزه باشد. هر چند بسیاری از دفاع ها و حرکت های فرهنگی نیز به راهبری و هدایت و یا توسط حوزویان صورت می گیرد اما این کافی نیست و باید بیش از این فعالیت کرد.
ه) سکوت یا بیتفاوتی نسبت به تحولات تمدنی
حوزه هنوز نتوانسته به جایگاه «معمار نظامهای اجتماعی» برسد. هنوز در حوزهها نظریهای ساختارمند برای نظام اقتصادی اسلامی، عدالت اجتماعی، الگوی زیست دینی، یا مدل بومی پیشرفت مطرح نشده است.
و) تهدید نفوذ تحجرگرایی و سکولاریسم پنهان
رهبر انقلاب به صراحت نسبت به جریانهای مقدسمآب اما سیاستگریز هشدار میدهند. کسانی که با شعار «قداست حوزه» مانع از ورود آن به مسائل مردم میشوند.
«تحجرگرایی، وسوسهی جدایی دین از سیاست را ترویج میدهد و راه پیشرفت را مسدود میکند.»
حوزه امروز، نه در بحران، بلکه در آستانه یک «فرصت بزرگ تحول» است.
اگر حوزه پیام را بفهمد، بپذیرد، و برنامهریزی کند، میتواند به تراز «حوزه تمدنساز» برسد؛
اما اگر به این پیام بهعنوان یک تشریفات صدمین ساله نگاه کند، خطر رکود، سکولارشدن پنهان، یا حاشیهنشینی از جامعه در آیندهای نهچندان دور جدی خواهد شد.
مهمترین اصلاح برای «پیشرو و سرآمد» شدن حوزه علمیه چیست؟
حوزه علمیه قم امروز از نظر کمّیت، منابع علمی، جایگاه بینالمللی، و ظرفیت انسانی در شرایطی قرار دارد که شاید هیچگاه در تاریخ خود تجربه نکرده بود. با این حال، رسیدن به جایگاه «پیشرو و سرآمد» تنها با نگهداشتن داشتهها محقق نمیشود؛ بلکه نیازمند اصلاحات بنیادین در ساختار، محتوا، مأموریت و ابزارهای اجرایی حوزه است.
مهمترین اصلاح: بازطراحی نظام آموزشی و تربیتی حوزه بر اساس نیازهای عصر تمدن اسلامی
از میان دهها اصلاح ضروری که در پیام رهبری مطرح شده، شاید زیربناییترین و مؤثرترین اصلاح، بازنگری ریشهای در «نظام آموزشی و تربیتی حوزه» باشد؛ به گونهای که خروجی این نظام، فقیهانی تمدنساز، مبلغانی زمانشناس، و اندیشمندانی مسئلهمحور باشند.
این اصلاح به چند محور اصلی تقسیم میشود:
۱. تحول در محتوا و متون درسی
کوتاهسازی مسیر تحصیل با حذف حواشی غیرضرور و غیرکاربردی
طراحی متون آموزشی مدرن و موضوعمحور برای سطوح پایه
وارد کردن فقه نظام، فقه حکومتی، فقه اجتماعی، فلسفه سیاسی، اخلاق کاربردی، رسانهشناسی و علوم انسانی اسلامی به سرفصلها
مثلا: چرا طلبهای که بیش از ۱۵ سال در حوزه تحصیل میکند، درباره «مفهوم ولایت فقیه»، «نظام عدالت اقتصادی در اسلام»، یا «الگوی زن و خانواده» هنوز شناخت عمیق و قابل ارائهای ندارد؟
۲. نهادینهسازی تربیت نیروی «مهذب، زمانشناس و کاربردی»
احیای تهذیب واقعی در کنار آموزش: نه بهعنوان شعار، بلکه بهعنوان الزام برنامه آموزشی تربیت طلاب برای نقشآفرینی در تبلیغ، سیاست، رسانه، قضاوت، آموزش، و مدیریت فرهنگی طراحی دورههای ویژه «مجاهد فرهنگی» و «فقیه تمدنی» خروجی حوزه نباید فقط مدرس یا خطیب باشد؛ بلکه باید کنشگر تمدنساز باشد که بتواند اندیشه دینی را در محیطهای پیچیده فرهنگی و اجتماعی پیاده کند.
۳. تقویت نظام مسئلهمحور و خروج از فضای حافظهمحور و محفوظات
آموزش طلاب برای پاسخ به مسائل عینی جامعه و جهان اسلام
تشویق و حمایت از تحقیقاتی که به حل چالشهای امروز نظام اسلامی میپردازند (نه صرفاً و فقط موضوعات انتزاعی یا برخی مسائل اصولی یا رجالی)
اتصال حوزه به جامعه: مردم، نهادها، دولت، دانشگاه، و رسانه مثلا اگر امروز درباره مفاهیمی مانند «حق اعتراض»، «مشارکت سیاسی»، «عدالت جنسیتی»، «حقوق شهروندی» یا «تعامل با فضای مجازی» شبهه وجود دارد، باید فقه و کلام حوزه پاسخگو باشد، نه سکوت کند.
۴. ساختاردهی رسمی به نظام «ارزیابی، مأموریتمحور، و خروجیمحور»
حوزه باید از حالت آزاد، بیساختار و بدون ضمانت اجرا، خارج شود.
هر طلبه باید از ابتدای مسیر، بر اساس استعدادش، مسیر تحصیلیـخدمتی مشخصی داشته باشد.
نهادهایی که مسئول تربیت و جهتدهیاند (مدیریت حوزه، شورای آموزش، نهادهای تبلیغی) باید با انسجام عمل کنند.
بنابراین، مهمترین اصلاح برای سرآمد شدن حوزه، تحول جامع در نظام آموزشی و تربیتی حوزه بر اساس واقعیتهای زمانه و نیازهای تمدنسازی اسلامی است. این اصلاح اگر واقعبینانه، قاطعانه و مرحلهای انجام شود، میتواند حوزه را از جایگاهی دفاعی به موقعیتی تهاجمی و پیشرو ارتقا دهد؛ همانگونه که رهبر انقلاب خواستهاند.
آینده حوزه علمیه را در پرتو این پیام چگونه میبینید؟ آیا این پیام یک نقشه راه است یا صرفاً یک یادآوری تاریخی؟
پاسخ روشن و قاطع این است: این پیام نه تنها یک یادآوری تاریخی نیست، بلکه یک «نقشه راه راهبردی، جامع و آیندهساز» برای حوزه علمیه قم و دیگر حوزههای علمیه جهان تشیع است.
اجازه دهید برای روشن شدن این پاسخ، آن را در چند محور کلیدی باز کنیم:
۱. این پیام، یک بیانیه استراتژیک با مختصات کامل نقشه راه است
پیام رهبر انقلاب دارای تمام مؤلفههای یک «نقشه راه آیندهنگر» است: تحلیل عمیق از گذشته (ریشهشناسی تاریخی حوزه قم و نقش آن در تحولات معاصر) آسیبشناسی وضعیت فعلی (نقاط قوت، ضعف، چالشها و فرصتها) تبیین چشمانداز آینده (حوزهای تمدنساز، مردممحور، نوآور، پاسخگو و جهانی) پیشنهادات اجرایی روشن برای تحول (در آموزش، تبلیغ، فقه، تهذیب، نظامات اجتماعی و بینالملل) اگر این عناصر را کنار هم بگذاریم، درمییابیم که با یک «سند راهبردی برای قرن دوم حوزه» روبهرو هستیم، نه صرفاً با متنی ادبی یا تاریخی.
۲. تراکم مطالبات تاریخی در یک پیام بیسابقه
همانطور که در پاسخ سؤال دوم اشاره شد، این پیام تجمیع مطالبات و دغدغههای چهار دهه اخیر رهبری است. به بیان دیگر: سخنانی که در دهه ۶۰ در دیدار با شورای مدیریت حوزه مطرح شد، هشدارهایی که در دهه ۷۰ درباره تحجر، بوروکراسی و دور شدن از مردم دادند، طرح فقه حکومتی و تمدنی در دهه ۸۰، توصیه به تقویت فلسفه، علوم انسانی اسلامی، ارتباط با دانشگاه در دهه ۹۰ همه در این پیام تلخیص و طبقهبندی شدهاند.
پس با اطمینان میتوان گفت: این پیام یک نقشه راه با پشتوانه چهلساله است، نه یک اتفاق مناسبتی.
۳. هشداری به حوزه برای عبور از رکود و خطر انفعال
در بندهای مختلف پیام، هشدارهای آشکاری نسبت به خطراتی همچون: تمرکز بر محفوظات و غفلت از مأموریتهای اجتماعی تکرار سنتها بدون نوآوری عقبماندن از زمان و مطالبات فکری نسل جدید رواج تحجر و فرار از مسئولیت سیاسی و فرهنگی از سوی برخی حوزیان با توجیه های مختلف و متفاوت داده شده است. این هشدارها اگر جدی گرفته نشوند، حوزه ممکن است در آیندهای نهچندان دور، با بحران مرجعیت فکری و اجتماعی روبهرو شود. این پیام، در واقع زنگ بیدارباش برای چنین وضعیتی است.
۴. فرصت تاریخی برای بازتعریف جایگاه حوزه در تمدن نوین اسلامی
رهبر انقلاب در پیام خود، حوزه را به عنوان یکی از ارکان اصلی ساخت تمدن نوین اسلامی معرفی میکنند. اگر انقلاب اسلامی آغاز راه بود، حوزه باید امروز: نظامساز باشد نظریهپرداز باشد پاسخگو به مسائل جهانی باشد و در تراز هدایت تمدنی عمل کند. این پیام میخواهد حوزه را از موضع «مدافع سنت» به «معمار آینده» ارتقا دهد. چنین هدفی بدون نقشه راه، بیمعناست.
۵. بازتعریف رسالت طلاب جوان و نخبگان حوزوی
یکی دیگر از ویژگیهای مهم این پیام، خطاب مستقیم به طلاب جوان است. این نسل، مخاطب اصلی پیام بوده و آینده حوزه با حرکت آنان ساخته خواهد شد. وقتی رهبر انقلاب توصیه میکنند: «حوزه باید جلوتر از زمان حرکت کند»،
در واقع از طلبه جوان میخواهند که آیندهساز، زمانشناس و مأموریتمحور باشد؛ نه فقط حافظ متون یا مروج شعائر.
این پیام، منشور تحول حوزه در قرن پانزدهم هجری شمسی است.
اگر حوزه آن را بهعنوان نقشه راه رسمی، در اسناد برنامهریزی و تربیتی خود وارد کند، آیندهای درخشان و تمدنساز خواهد داشت.
اما اگر با این پیام، مانند یک یادبود نمادین برخورد شود، فرصت طلایی تحول از دست خواهد رفت و شکاف حوزه با مردم، جامعه و تمدن اسلامی عمیقتر خواهد شد.
انتهای پیام/
نظر شما