به گزارش خبرگزاری حوزه، ۲۵ اردیبهشت در تقویم ملی کشور «روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» نامگذاری شده است.
حکیم ابوالقاسم منصور بن حسن فردوسی طوسی که تاریخ تولدش را حدود ۳۲۹ق و ۳۳۰ق،و مرگش را در هشتاد سالگی و به سال ۴۱۱ق گزارش کردهاند معروفترین شاعر حماسهسرای ایرانی و سراینده شاهنامه یکی از بزرگترین و ماندگارترین آثار ادبی و حماسی به زبان فارسی است که در طول قرنها در همه خانهها، محلهها و روستاهای ایران خوانده میشده و فردوسی با تعابیری مثل خدای سخن و پدر زبان فارسی امروزی نیز توصیف شده است.
فردوسی از همان دوران جوانی برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی از طریق شعر و شاعری بسیار کوشید، او مفاخر را تکریم کرده و برای زنده نگه داشتن نام و بزرگی آنان سعی و تلاش بسیاری کرد و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او برای زنده کردن مفاخر ملی باعث به وجود آمدن شاهکاری بزرگ به نام شاهنامه شد.
لحن و سخن فردوسی لطیف و زیبا و در عین حال پر از شور و شوق و حرارت است. طبع لطیف و روحیه وطن پرستی و وطن دوستی فردوسی در اشعار شاهنامه دیده میشود. فردوسی به ایران زمین و قهرمانان و دلیرانی که افسانههایشان به این آب و خاک تعلق داشت، عشق میورزید.
در اشعار فردوسی از سرزنش، نکوهش، دشنام و فحش، دروغ، چاپلوسی کردن و چرب زبانی و هر سخنی که فاقد ارزش ادبی باشد، خبری نیست.
ابوالقاسم فردوسی شاعری اهل اخلاق و ادب و فضیلت دوست بود که نامش در ادبیات حماسی ایران بسیار پرآوازه است به همین دلیل شاهنامه را نیز میتوان اثر حماسی منحصر به فردی نامید که در ادبیات ایران تاثیر بسزایی گذاشته است کتاب شاهنامه که شامل ۶۰ هزار بیت میباشد، یکی از بزرگترین آثار ادبیات کهن فارسی میباشد که از اصالت زیادی برخوردار است.
پژوهشگران بر این باورند که فردوسی از شاهنامه ابومنصوری تاثیر گرفته و شاهنامه خودش را بر پایه شاهنامه ابومنصوری از سن حدود ۳۰ سالگی شروع به نوشتن کرده است و توانسته چنین اثر بینظیری را خلق کند.
نخستین کتاب نثر (نثر کلامی است که وزن و قافیه نداشته باشد) فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ابومنصوری بود که در سال ۳۴۶ هجری قمری به دستور و سرمایه ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی، حاکم طوس و به دست ابومنصور معمری، وزیر او به رشته تحریر کشیده شد.این شاهنامه که به نثر نوشته شده بود، به تاریخ ایران پیش از اسلام میپرداخت و اصلیترین منبع فردوسی در سرایش شاهنامه بوده است.
اصل کتاب شاهنامه ابومنصوری در گذر زمان از بین رفته و در دسترس نیست اما مقدمه آن که چیزی حدود پانزده صفحه است سالها به عنوان مقدمه شاهنامه فردوسی در ابتدای دست نوشته یا نسخه خطی شاهنامه فردوسی نوشته میشده و همین مقدمه پربار و مهم باعث شده که شاهنامه ارزش و اهمیت بیشتری پیدا کند و به برکت همین مقدمه دستنویس، شاهنامه به کتابی ارزشمند تبدیل شده که همواره از آن به عنوان یک شاهکار یاد میشود.
مقدمه شاهنامه ابومنصوری و کتاب تاریخ بلعمی یا تاریخنامه بزرگ ترجمه ای است که ابوعلی محمد بن محمد بلعمی از کتاب تاریخ پیامبران و پادشاهان یا همان تاریخ طبری مشهور نوشته محمد جریر طبری ترتیب داده است و چند کتاب انگشت شمار دیگر، یکی از قدیمیترین نثرهای فارسی هستند که امروزه به جای ماندهاند و از جمله گرامیترین میراثهای ادبی زبان فارسی به شمار میروند.
حکمت فردوسی
چند قرن است که فردوسی با لقب حکیم شناخته میشود و قدیمی ترین منبعی که این لقب در آن به کار رفته مجمل التواریخ در قرن ۶ هجری است.
اصغر دادْبِه استاد ادبیات عرفانی معتقد است حکمت فردوسی حکمت ملی ایران یا همان حکمت اشراقی است که به لحاظ نظری و معرفت شناسی مبتنی است بر شهود و به لحاظ عملی، حال و هوای اخلاقی دارد، و مستلزم تزکیه باطن نیز هست.به گفته او فردوسی نه فقط زنده کننده زبان پارسی، اساطیر ایرانی و تاریخ ایران زمین که زنده کننده حکمت ملی ایران، یعنی حکمت اشراقی نیز هست.
رهبر معظم انقلاب فردوسی را دلباخته و مجذوب مفاهیم حکمت اسلامی و حکمت او را حکمت الهیِ اسلامی میداند.
آیتالله جوادی آملی، بر این باور است که نظامی و امثال او در کنار سفره بزرگ این حکیم اسلامی(فردوسی) نشستهاند و اوست که مسأله توحید و ولایت و امامت و تشیع را حماسهای کرده و ایرانِ موَحِّد و اسلامی را در سایه توحید و ولایت زنده نگه داشته است. به گفته ایشان، صدر المتألهین از این مصرع فردسی که «ندانم چهای، هر چه هستی توئی» در کتاب المبدأ و المعاد با عظمت یاد میکند و از آن شعر بهره میبرد.
فردوسی در شاهنامه چندبار ارادت خود را به امام علی(ع) و خاندان پاکش ابراز داشته و بر آن تأکید ورزیده است. او در دیباچه کتاب و آغاز و انجام داستانها، به شیوه یک مسلمان شیعه، به توصیف و ستایش خداوند، پیامبر اکرم(ص) و طرفداری از تشیع و مدح امیرالمومنین علی(ع) پرداخته است. فردوسی مهر و اعتقاد خود به خاندان اهلبیت را آشکارا به زبان میآورد.دکتر عبدالحسین زرینکوب، ادیب و منتقد ادبی، احتمال میدهد یک دلیل بیبهره بودن فردوسی از دستگاه سلطان محمود غزنوی، محبت و اعتقاد فردوسی به خاندان اهل بیت و تشیع وی می باشد.
او در شاهنامه اشعاری را درباره اهلبیت(ع) خصوصا علی(ع) آورده است، از جمله:
که من شهر علمم، علیَّم در است
درست این سخن قول پیغمبر است
سر انجمن بد ز یاران علی
که خواندش پیمبر علی ولی
وفات حکیم
سالها پس از کملطفی سلطان محمود، به سبب اتفاقی که نظامی عروضی آنرا شرح داده است محمود از رفتار خود با فردوسی پشیمان میشود و به سفارش همان وزیر چند شتر بار نیل به بهای شصت هزار درم برای فردوسی به طوس میفرستد، ولی هنگامیکه شتران از دروازه رودبار به طوس در میآیند، جنازه فردوسی را از دروازه رزان بیرون میبرند. در گورستان، واعظ طیران از به خاک سپردن جنازه فردوسی در گورستان مسلمانان، بدینبهانه که او رافضی، یعنی شیعیمذهب است جلوگیری میکند و ناچار فردوسی را در باغ شخصی خود او به خاک میسپارند یکی از حاکمان محلی غزنویان، بنایی در محل مقبره فردوسی ساخت.
در طول زمان این آرامگاه رو به ویرانی می رفت، تا زمان حکومت پهلوی که در طی سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳، به دستور رضا شاه پهلوی و توسط انجمن میراث فرهنگی، بنای آرامگاه فردوسی را کامل بازسازی کردند.در سال ۱۳۱۳ و همزمان با آیین هزاره فردوسی از بنای جدید آرامگاه فردوسی رونمایی شد. در سال ۱۳۴۸، هوشنگ سیحون، معمار برجسته ایرانی، طراحی آرامگاه را تکمیل کرد و شکل امروزی بنای آرامگاه فردوسی، نتیجه طراحی استاد هوشنگ سیحون است.
منابع:
پایگاه اینترنتی khamenei.ir
وبگاه ادبی گنجور
مرکز اسناد آستان قدس رضوی
ویکی شیعه










نظر شما