به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله حق شناس در یکی از جلسات اخلاق به موضوع «آمادگی قلب برای عبادت به خدا» پرداختند که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم؛ لقمان حکیم به فرزندش میفرماید: «یَا بُنَیَّ، لَا یَکُونُ الدِّیکُ أَکْیَسَ مِنْکَ، یَقُومُ فِی وَقْتِ السَّحَرِ وَیَسْتَغْفِرُ، وَأَنْتَ نَائِمٌ».
فرزندم، مبادا خروسی از تو زیرکتر و آیندهنگرتر باشد؛ او در وقت سحر بیدار میشود و استغفار میکند، در حالی که تو در خواب هستی.
عرض ما این است که مبادا خروسی از انسان زیرکتر باشد؛ این حیوان بالدار در سحرگاهان آواز خود را به درگاه پروردگار بلند میکند و خدا را یاد میکند.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ».
اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد
* کسی محرم خدا است که خدا او را دوست داشته باشد
از جمله نشانههای محبت نسبت به پروردگار، خالی بودن دل از محبت غیر خداست. خداوند میفرماید: «مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ».
یعنی انسان دو دل ندارد؛ یک دل دارد و آن دل جای یک دلدار است.
در تعبیر عرفانی آمده است:
مأوای دلدارست دل کی جای اغیار است دل
دارم بدو این خانه را بر درگهش دربان شدم
هر قدر انسان بتواند تعلقات دنیوی را از دل خود بیرون کند، به مقامات عالیتری دست مییابد. البته این کار بسیار دشوار است و همراه با مصائب و سختیهاست.
در دعا از خداوند چنین میطلبیم:
«اللّهُمَّ ارزُقْنی حُبَّکَ وَحُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَحُبَّ مَن یُقَرِّبُنی إِلی حُبِّکَ».
(خدایا! محبت خودت و محبت کسانی که تو را دوست دارند و محبت کسانی که مرا به محبت تو نزدیک میکنند، روزیام فرما).
همچنین در روایتی آمده است که خداوند به حضرت عیسی (علیهالسلام) فرمود:
«یَا عِیسَیٰ، تَفَرَّغْ لِحُبِّی، فَإِنِّی أُسْکِنُکَ قَلْبَ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ، لَا أُسْکِنُ قَلْبًا مَلَأْتُهُ حُبَّ الدُّنْیَا».
ای عیسی! خود را برای محبت من فارغ گردان؛ چرا که من در قلب بندهای مؤمن سکونت میکنم، و قلبی که آن را از محبت دنیا پر کردهام، محل محبت من نخواهد بود.
قلب انسان محل نظر پروردگار است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند:
«إِنَّ اللّهَ تَعَالَیٰ لَا یَنْظُرُ إِلَی صُوَرِکُمْ وَأَمْوَالِکُمْ وَلَکِنْ یَنْظُرُ إِلَی قُلُوبِکُمْ وَأَعْمَالِکُمْ».
خداوند به ظاهر شما و اموالتان نمینگرد، بلکه به دلها و اعمالتان نگاه میکند.
کسی نقل میکرد که توفیق زیارت حضرت ثامنالحجج (علیهالسلام) را یافتم. با خود گفتم: «مقام من چیست؟ من که چیزی ندارم!» این فکر انسان جاهل است که خود را ببیند و عمل خود را در نظر گیرد.
نقل است، عرضه داشتند به شیخ اعظم انصاری (رضواناللهتعالیعلیه) که «امام زمان (علیهالسلام) شما را زیارت کردهاند و این همه مشغول بودید، مقامی دارید، امام شما را زیارت میکند؟»
فرمودند: «إنَّهُ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ».
خداوند اندک را هم میپذیرد ولی این یسیر چیست؟
فرمودند: «بگذار همان یک شبی را که خالصانه عبادت کردهام، نشان دهم. شبی که بتوانم بگویم امشب از برای خدا آمدهام.»
مگر حضرت اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) نبود که در برابر پروردگار عرضه داشت:
«إِلَهِی وَفَیْتُ بِعَهْدِی، فَأَوْفِ بِعَهْدِکَ».
پروردگارا! من به عهد خود وفا کردم، حال تو نیز به عهد خود وفا کن.
و از سوی پروردگار ندا آمد:
«یا حُسَیْنُ، أَنَا حَبِیبُ مَنْ أَحَبَّنِی، أَنَا ثَمَنُ دَمِکَ».
ای حسین! من دوستدار کسی هستم که مرا دوست دارد. من بهای خون تو هستم.
کسی جز اهلبیت (علیهمالسلام) چه جرأتی دارد که چنین سخنانی با پروردگار بگوید؟ اینها مقامات اولیای خاص خداست.
بله اینجاست که شیخ انصاری فرمودند: «عِندَ اللهِ الْیَسِیرُ یُقْبَلُ»؛ آنچه از سر اخلاص باشد، هرچند اندک، در نزد خداوند مقبول است.
باید توجه داشت که «یَدْخُلُ الْحَرَمَ مَنْ أَحَبَّهُ اللهُ، به حرم دوست وارد میشود کسی که خدا او را دوست دارد.
عرض ما این است که محبت، لازمه ایمان است. در دعا میخوانیم:
«اللّهُمَّ ارْزُقْنی حُبَّکَ وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَحُبَّ مَنْ یُقَرِّبُنی إِلی حُبِّکَ».
خدایا! محبت خودت و محبت دوستانت و محبت آن کس که مرا به محبت تو نزدیک میکند، روزیام کن.
از لوازم ایمان، محبت به اهل ایمان است. مؤمنی که به مسجد میآید، باید دوستش داشت و به او احترام گذاشت. البته محبت باید برای خدا باشد و موضوعیت پیدا نکند.
* تو را برای خدا دوست دارم
حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) به امام حسین (علیهالسلام) فرمودند:
«یا بُنَیَّ، إِنِّی أُحِبُّکَ».
امام حسین عرض کرد: «آیا خدا را هم دوست داری؟»
فرمودند: «بله، تو را برای خدا دوست دارم.»
معنای محبت واقعی این است که محبت انسان تابع محبت خدا باشد؛ نه برخلاف آن. اگر محبوب، برخلاف امر خدا عمل کند، محبت نیز باید تغییر یابد. این همان معنای حقیقی محبت در مسیر توحید است.
از نشانههای محبت نیز این است که انسان وسایل وصول به محبوب را دوست بدارد.
قرآن میفرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی».
یعنی اطاعت و عبادت، وسیله وصول به محبت الهی است.
روایت شده است:
«أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ وَعَانَقَهَا بِقَلْبِهِ وَبَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ».
برترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد، با دلش آن را در آغوش گیرد و با جسمش به آن مشغول گردد.
این افراد، دنیا را نیز در بهترین شکل اداره میکند، ولی دلش مشغول آن نمیشود. تفرّق قلب از عبادت را کنار بگذار، و دل را خالی کن برای بندگی.
در مورد حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) آمده است که گاهی چنان مشغول عبادت میشدند که به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میگفتند: «ایشان از دنیا رفت»، چرا که آنچنان محو در عبادت و توجه به ساحت مقدس الهی بودند که از حال طبیعی خارج میشدند.
روایت شده است که:
خداوند در حدیث قدسی میفرماید:
«تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِی، أَمْلَأْ قَلْبَکَ غِنًی، وَأَسُدَّ فَقْرَکَ».
برای عبادت من فارغ شو، تا قلبت را از بینیازی پر کنم و فقر تو را برطرف سازم.
اما انسان امروز برعکس کرده است: دنیا را مقدم داشته، و آخرت را در انتهای صف قرار داده است. صبح زود تا شب دنبال دنیا میدود، و وقتی نوبت به نماز میرسد، میپرسد: «نماز مغرب تا کی قضا نمیشود؟» این نشانه غفلت و بدبختی است.
یکی از بزرگان نقل می کردند که مرحوم آقای مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی که حاشیهای بر کفایه نوشتهاند، در زمان بیماریشان، شب هنگام همین که دیگران به خواب میرفتند، بهآرامی لحاف را کنار میزدند و به گوشهای میرفتند. در آنجا به رکوع و سجود، قیام و توجه به مقام ربوبی میپرداختند.
برای دانلود صوت اینجا را کلیک کنید










نظر شما