به گزارش خبرگزاری حوزه، خاطره ای از زندگی شهید علیاصغر مهردادی تقدیم شما فرهیختگان می شود.
وقتی سرِ سفره مینشستیم، اگه غذا کم میومد، حاضر بود خودش نخوره و به برادر و خواهر و پدرش بده.
خیلی اهل مراعات بود توی احترام به پدر و مادر.
بعضی اوقات ما برادر و خواهرها لج میکردیم و پول توجیبی میخواستیم.
علیاصغر سهم پول توجیبی خودش رو به ما میداد و میگفت:
«الآن مامان و بابا ندارند! چقدر شما سخت میگیرید!»
وقتی میخواست بره واسه عملیات.
روی دیوار اتاقِ امور مالی سروآباد کردستان؛ با خط خودش نوشت:
اینجانب علیاصغر مهردادی، اعزامی از بهشهر؛ پایان مأموریت و تاریخ شهادت!
انگار بهش الهام شده بود کِی شهید میشه.
حتی به دوستاش گفته بود:
من تیر به پیشونیام میخوره و همینطور هم شد.
منبع: کنگره شهدای استان مازندران










نظر شما