خبرگزاری حوزه | بحث و گفتگو درباره مسائل مختلف، از جمله امور ارزشمندی است که موجب پویایی و تکامل یک جامعه گشته و لذا باید از آن استقبال کرد؛ با این وجود گاهی اوقات شرایط به گونهای پیش میرود که نفْسِ شکلگیری گفتگو در یک موضوع خاص -فارغ از آنچه که طرفین ابراز میکنند- خسارتآفرین بوده و زمین آن چراگاه دشمن خواهد بود! چراکه اساس طراحی آن بحث بر پایۀ تحریک اختلافات داخلی صورت گرفته و وحدت ملی را نشانه رفته است.
در این میان افرادی نیز یافت میشوند که با احساس تکلیف برای مقابله با شبهات مطروحه، وارد بحث شده و هیزم آتشی میشوند که دشمنان و منافقان زیرک برافروختهاند! اما بهترین نسخهای که در این مواقع تجویز میشود، نسخه "تَغافُل" است؛ تغافل به این معناست که انسان در عین اطلاع از یک مساله و همچنین دارا بودن توانمندیهای کافی برای واکنش به آن، تظاهر به بیخبری کرده و از ابراز واکنش پرهیز کند؛ بدین ترتیب نقشۀ دشمن که ایجاد انشقاق و همچنین سرگرم کردن جامعه به یک موضوع فرعی بوده است، ناکام میماند؛
صائب تبریزی میگوید که گاهی اوقات باید نسبت به اظهارات دشمنان و منافقانی که قصد اختلافافکنی دارند، بیتوجهی کرده و سینۀ آنان را نه با واکنشهای کلامی که با "شمشیر تغافل" شکافت؛ وی معتقد است که میتوان با چشمپوشی و بیتوجهی، چنان ضربهای به دشمن زد که او را نقش بر زمین کرده و هلاک نمود؛ صائب میگوید:
دشمنان را دارم از "تیغِ تغافل" سینهچاک
"چشمْ خواباندن" بوَد "شمشیرِ خواباندن" مرا
وی همچنین درگیری با هر دشمن کوچک و بزرگی را به نقد کشیده و رویگردانی و تغافل از خردهدشمنان را به مثابۀ "حملۀ مردانه" معرفی میکند؛ به گفتۀ صائب:
هر که با بینسبتان گردد طرف، دیوانه است
روی گردانیدن اینجا حملۀ مردانه است
شایسته است در شرایط فعلی، نسبت به هر آن چیزی که جامعه را از توجه به دشمن اصلی باز داشته و انسجام ملی را تهدید میکند، تغافل کرده و "همۀ فریادها را بر سر دشمن اصلی -آمریکا- کشید!"
محمد چراغی










نظر شما