به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، بعد از گذشت ۴۷ سال از انقلاب بالاخره آنچه که کارشناسان سیاسی و بین الملل پیشبینی می کردند، تحقق پیدا کرد و اسرائیل وجود ایران اسلامی مقتدر را نتوانست تحمل کند و در نهایت به جنگ با ایران متوسل شد.
در این میان این رژیم تروریستی به ترور سرداران و دانشمندان ایرانی پرداخت و این بار پای خود را فراتر از گلیم خود باز کرده و فردی را تهدید به ترور کرد که از دهان گشاد او خیل بزرگتر بود. رژیم جنایتکار و کودک صهیونیستی کسی را تهدید کرده است که در طول تاریخ ایران و حتی جهان شخصیت های بین المللی پس از ملاقات قبطه او را خورده اند.
رژیم صهیونی با گستاخی تمام حضرت آیت الله العظمی خامنهای مقام معظم رهبری را تهدید به ترور کرد. بعد از این تهدید گستاخانه مردم مومن ایران و جهان و در ادامه مراجع عظام نیز به حمایت از شخص ایشان پرداختند و فتوا به محارب بودن تهدید کنندگان دادند. به همین مناسبت گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین فرزین دبیر گروههای فقهی مجتمع حوزوی امام رضا علیه السلام تهران ترتیب دادشد که برخی از ابعاد صدور فتوای محارب بودن و فتوای جهاد را بررسی کنیم.
با عرض سلام خدمت جنابعالی و تشکر از اینکه در این گفتگو شرکت کردید. به عنوان اولین سوال بفرمایید در متون فقهی و اسلامی مراد از محارب چیست؟
بنده هم متقابلاً خدمت شما و همکاران گرامیتان سلام عرض میکنم. محارب در فقه کسی است که سلاح به دست میگیرد و ناامنی ایجاد میکند که حکم آن طبق آیه ۳۳ سوره مائده اعدام و به دار آویختن یا قطع دست و پا یا نفی بلد است.
به نظر شما فتوا به محارب بودن تهدید کنندگان مقام معظم رهبری در این برهه از زمان چه اثری دارد و آیا این فتوا باعث حفظ جان رهبر عزیز میشود.
بدون شک این اقدام شجاعانه مراجع باعث تقویت جایگاه رهبری میشود و ایشان بهتر میتوانند مدیریت و هدایت جامعه را در دوران جنگ به انجام رساند. این را هم باید همه مردم جامعه ایران توجه کنند که مطمئناً اسرائیل که به هیچ پیمانی پایبند نبوده و نخواهد بود. حتی قوانین و پیمان هایی که خودشان نوشته اند پایبند نیست و هر جایی را که بتوانند جنایت می کنند و نقض پیمان می کنند. به نظر حقیر با این رژیم جنایتکار باید طور دیگری برخورد بشود و فتوای مراجع نیز برای این باند جنایتکار ناثیر چندانی نخواهد داشت.
پس به نظر جنابعالی چاره چیست؟
چاره کار رژیم صهیونی و جنایتکار صهیونی به قول خود فقها قلع ماده فساد است، یعنی همان که مرحوم امام خمینی(ره) فرمود که اسرائیل یک غده سرطانیست و باید از بین برود. بقای این جرثومه فساد باعث فساد تمام منطقه میشود. چه فسادی بزرگتر از اینکه در یک شب به تعداد هشت سال جنگ سردار عالی رتبه به شهادت رسانید. وقتی به قرآن مراجعه کنیم بیشتر و بلکه تمام مواردی را که خداوند متعال مصداق فساد میداند را این رژیم فاسد مرتکب میشود.
پس چرا مراجع فتوا به جهاد نمیدهند؟
جواب این سوال را حضرت امیر در نهجالبلاغه دادهاند آنجا که دلیل پذیرش خلافت را اینگونه بیان میکنند (لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا) اگر حضور حاضران نبود و حجت با وجود یاری کننده تمام نمیشد و خدا از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر نعره ظالم و ناله مظلوم خاموشی نگزینند، خلافت را رها میکردم. بنابراین اگر مراجع هم بخواهند فتوای جهاد بدهند باید دو جنبه برایشان حل شود اول بعد اجتماعی است که همان مطالبه اجتماعی و اثبات وجود یاری کننده است دوم بعد شخصی است که عبارت است از عهد خداوند از علما در یاری مظلومان در برابر ظالمان.
آیا این مطالبه اجتماعی نمونه هم داشته است؟
البته که داشته است برای مثال قرآن در آیه ۲۴۶ سوره بقره اشاره دارد به اینکه قوم بنی اسرائیل از پیامبرشان خواستند که برایشان امیری انتخاب کند تا به جنگ بپردازند و او بعد از این مطالبه طالوت را به عنوان فرمانده معرفی میکند. از سوی دیگر نیز وقتی به تاریخ مراجعه میکنیم موارد زیادی را میبینیم کما اینکه فتوای جهاد بر ضد روسیه تزاری چنین حاصل شد که مردم و نیز بزرگانی همچون عباس میرزا از علمای وقت مانند مرحوم آیتالله سید محمد مجاهد طلب کمک کردند و ایشان از مراجعی بود که بعد از مطالبه مردم فتوای جهاد صادر کرد. بعد از این مطالبه گری بود که مراجع آن دوره رساله جهادیه نوشتند و وجوب جهاد را اعلام کردند.
بنابراین لازم است که امت اسلامی علما را به این نتیجه برسانند که در صورت حکم به جهاد احترام فتوا یا حکم جهاد حفظ میگردد و این فتوا روی زمین نمیماند.
در مورد بعد شخصی فتوا به جهاد از سوی مراجع نیز توضیح فرمایید؟
ارزش زندگی و مقام و جایگاه از منظر حضرت امیر علیه السلام همین است که بتواند حق مظلوم را از ظالم بگیرید وگرنه این جایگاه در نظر ایشان کمتر از کفش کهنه وصله شده یا آب بینی بز میباشد. خصوصا اگر شخصی در مقام جانشینی امام در زمان غیبت باشد بعید است که ناله مظلوم را با نعره ظالم یکی بدانند و نسبت به آنها بی تفاوت باشند بنابراین از مراجع هم توقع است که به عمار نود ساله اقتدا کنند و علم را برگیرند که میفرماید لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر.
به نظر شما این اعلام جهاد توسط مقام معظم رهبری نباید انجام شود؟
مقام معظم رهبری نه صلاح است و نه امکانش است که فتوای جهاد دهند. ایشان پیشگام در علم برداری در جهان اسلام هستند و علمهای متعددی را بدوش میکشند که هرکدام میتواند کوه را متلاشی کند. بنابراین لازم است مراجع به این بزرگمرد کمک کنند نه اینکه یک بار دیگر بر دوش او گذاشته شود.
آیا صدور فتوای جهاد از سوی مراجع دیگر جامعه را دچار تفرقه نمیکند؟
تفرقه در صورتی است که دیگران هم ادعا داشته باشند خداوند در آیه ۲۲ سوره انبیا میفرماید که اگر در عالم دو خدا بود فساد عالم را فرا میگرفت. در اینجا نیز مراجع به رهبری کمک میکنند نه این در برابر ایشان مدعی باشند همانگونه که این کمک را در فتوای اخیر خود در حمایت از رهبری نشان دادند.
در گذشته این هماهنگی بین مراجع چگونه حاصل میشد؟
وقتی با حضور حاضران و مطالبه جامعه حجت بر علمای سلف تمام میشد آنها قبل از اینکه فتوای جهاد بدهند ابتدا در منزل یکی از بزرگان جمع شدند و به وحدت نظر رسیدند و یک نفر مسول میدان میشد و باقی پشتیبان بودند. مراجع فعلی نیز همان مسیر را طی بفرمایند اما حتما بعد از تصمیم گیری به رهبر انقلاب اعلام کنند تا وحدت حفظ شود و یکی را از میان خود انتخاب کنند تا علم بر دوش برگیرد و امام امت شود تا امت به او اقتدا کنند و این دریای شکافته امت را موساوار به هم آورد تا فرعون را غرق کند. همانگونه که مرحوم آیت الله سید محمد مجاهد در جنگ با روسیه هم فتوای جهاد داد و هم پیشگام شد. در حالی که بزرگانی همچون کاشف الغطا و نراقی ها نیز فتوای جهاد داده بودند. این حرکت جهادی چنان تاثیری ایجاد کرد که در ابتدا باعث پیروزی های ایران شد تا جاییکه بسیاری از شهرهای اشغال شده توسط روسها پس گرفته شد اما به دلیل بی کفایتی دربار و خیانت مزدوران و شایعه پراکنی در نهایت باعث شکست ایران شد.
به نظر شما الان هم همان شرایط دوران آیت الله مجاهد است که فتوای جهاد لازمباشد؟
در سابقه تاریخی مشاهده میکنیم که علما با مشاهده فساد کمتر از این از سوی روسیه فتوای جهاد دادند. و لازمه وحدت رویه نیز صدور فتوای جهاد را میطلبد مگر اینکه عناصر دیگری در حال حاضر وجود داشته باشد که مانع صدور فتوای جهاد باشد.
اما به هر حال وظیفه امت از مطالبه گری و اتمام حجت بر مراجع از جهت حضور در میدان امت ثابت است که با راه اندازی کمپینها و مراجعات حضوری و درخواست به صورتهای مختلف در فضای مجازی و غیرمجازی مطالبه گری را به مراجع برسانند.
در ماه محرم هستیم آیا این ماه به دلیل شرایط خاصش میتواند از عناصر دخیل یا مانع از صدور فتوای جهاد باشد؟
اتفاقا ماه محرم از عناصری است که در راستای صدور فتوای جهاد میباشد چون جدای از تمام مسایلی که در این مصاحبه مطرح شده میبینیم که هر ساله بیست میلیون نفر در پیاده روی اربعین شرکت میکنند. اما بقول امام موسی صدر (ره) در هیئتی که دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد شمر هم سینه میزند! من حسینیهای را قبول دارم که قهرمانانی بپرورد که با دشمن اسرائیلی بجنگند.
بنابراین آیا در دستگاه حسینی معنا دارد که عاشقانش پیاده در مسیر اربعین حرکت کنند اما یزید زمانه به حق کشی و مظلوم کشی بپردازد.به همین جهت این حضور بیست میلیونی خود از باب حضور حاضر حجت را بر مراجع تمام میکند
در پایان اگر نکته ای است بفرمایید؟
مطلب آخر اینکه علمای حاضر اکثرا با واسطه یا بی واسطه شاگردان بزرگ مرد الهی حضرت امام خمینی(ره) هستند که همانگونه که از علم این مرد استفاده کردند از شجاعت او نیز بهره مند شده و آنرا ظاهر کنند. امام امت به این سبک قرآن اقتدا کرده بود آنجا که میفرماید وقتی به رضای خداوند متعال در کاری پی بردید حرکت کن و مشکلات را در مسیر حل کن (قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَیٰ وَفُرَادَیٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا). بنابراین بهتر است مراجع با استفاده از پتانسیل اربعین با فتوای جهاد چشم فتنه را درآورند و مصداق آیه سوره اسرا در دفع شر بنی اسراییل کردند.
گر مَردِ رهی، میانِ خون باید رفت
وز پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به ره در نِه و از هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت











نظر شما