یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۰
با زبان دهه ۶۰ نمی‌توان حماسه‌ای برای قرن ۱۵ روایت کرد

حوزه/ قدرت‌الله صلح میرزایی گفت: اگر می‌خواهیم پیام عاشورا به دل نسل امروز بنشیند، باید با زبان روز، حس آن حماسه را بازآفرینی کنیم، نه صرفاً آن را توضیح دهیم.

با نزدیک شدن به ایام محرم، بار دیگر توجه نهادهای فرهنگی، هنرمندان و فعالان رسانه‌ای به ضرورت تولید آثاری معنادار و اثرگذار پیرامون واقعه عاشورا جلب می‌شود. در این میان، سینما به‌عنوان رسانه‌ای پرنفوذ و مخاطب‌محور، ظرفیت بالایی برای بازتاب حماسه حسینی دارد؛ اما پرسش اصلی آن است که چرا با وجود این ظرفیت گسترده، هنوز شاهد آثاری درخشان و ماندگار در این حوزه نیستیم؟

واقعیت آن است که بخش زیادی از این کم‌کاری یا ناکارآمدی، ریشه در تکرار کلیشه‌ها، بی‌توجهی به نیازهای نسل جدید و واهمه از تجربه‌گرایی دارد. موضوعاتی که بسیاری از فعالان فرهنگی نسبت به آن هشدار داده‌اند، اما در عمل تغییری محسوس در روند تولیدات دیده نمی‌شود.

قدرت‌الله صلح‌میرزایی، کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون، از جمله هنرمندانی است که همواره نگاه تحلیلی و دغدغه‌مند به موضوعات ارزشی داشته و بارها از لزوم پوست‌اندازی در روایت‌های دینی و عاشورایی سخن گفته است. او در این گفت‌وگو با صراحت از ضعف ساختاری رسانه‌ها در همراهی با نسل نو، موانع تولید آثار عاشورایی، و لزوم اعتماد به جوانان سخن می‌گوید.

خبرگزاری حوزه پیرامون این موضوع با قدرت‌الله صلح‌میرزایی، کارگردان سینما و تلویزیون گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

در گام نخست، به‌نظر شما سینما به‌عنوان رسانه‌ای پرمخاطب و جریان‌ساز، می‌تواند مبلغی مؤثر برای مفاهیم عاشورایی باشد؟ و اساساً در سال‌های گذشته تا چه اندازه در این زمینه موفق عمل کرده است؟

قاعدتاً سینما می‌تواند در هر زمینه‌ای تأثیرگذار باشد و ظرفیت انتقال مفاهیم را دارد، از جمله مفاهیم عاشورایی؛ اما متأسفانه در عمل، آن‌چه شاهد هستیم این است که اتاق فکرهای رسانه‌ای ما معمولاً در همان مسیرهای کلیشه‌ای گذشته حرکت می‌کنند. آن‌ها نه تنها تلاشی برای تجربه‌های تازه و خلاقانه ندارند، بلکه نتوانسته‌اند با زبان نسل جدید ارتباط برقرار کنند یا با تحولات دنیای مدرن همراه شوند.

از نگاه شما چرا این ناتوانی در به‌روز شدن و یافتن زبان مؤثر برای نسل امروز به وجود آمده است؟

علت این است که ما عادت کرده‌ایم روی جای پای دیگران راه برویم. خلاقیت جای خود را به تکرار داده است.

در شرایط بحرانی امروز، مثل وضعیت جنگی اخیر، بارها پیشنهاد دادم که اتاق فکرهایی فعال با حضور افراد باتجربه شکل بگیرد؛ مثلاً پنج یا شش گروه ایده‌پرداز که بتوانند با نگاه جدید طرح بدهند؛ اما تلویزیون ما همچنان با همان الگوهای دهه شصت برنامه می‌سازد و به‌ویژه در موضوعات مذهبی مانند عاشورا و تاسوعا، از تجربه‌های تازه و متفاوت واهمه دارد. این در حالی است که نوآوری اگرچه ممکن است خطا هم داشته باشد، اما بدون آن راهی به آینده نیست.

با توجه به اقتضائات بیانی سینما، به نظر شما چه مؤلفه‌هایی باید در روایت یک اثر عاشورایی رعایت شود تا هم شأن آن واقعه حفظ گردد و هم مخاطب امروز بتواند با آن ارتباط حسی و فکری برقرار کند؟

ما می‌توانیم با واقعه عاشورا و به‌طور کلی با موضوعات ایدئولوژیک مذهبی، دو گونه برخورد کنیم. یکی آن‌که به جنبه تاریخی ماجرا بپردازیم و آن را برای نسلی که در جریان جزئیات نیست، بازگو کنیم. نوع دیگر، انتقال "فحوای" عاشورا است، یعنی روایتی که بتواند حس‌ها و موقعیت‌های آن دوره را بازتاب دهد و مخاطب را در فضای حسی آن زمان قرار دهد. البته این دو رویکرد می‌توانند با هم تلفیق شوند. ولی متأسفانه امروز توجهی به این تلفیق نمی‌شود و معمولاً به تکرار کلیشه‌ها بسنده می‌شود.

سینمای عاشورایی معمولاً میان دو رویکرد در نوسان است؛ یکی بازنمایی تاریخی و دیگری تمثیل‌گرایی مفهومی. به نظر شما در شرایط امروز، کدام‌یک از این دو شیوه تأثیرگذارتر است؟

هر دو رویکرد لازم‌اند. نمی‌توان یکی را حذف کرد. اما مشکل این است که ما تنها به بُعد تاریخی می‌پردازیم؛ آن هم نه به‌صورت تحلیلی، بلکه صرفاً داستانی و توصیفی. در حالی‌که باید به دلایل، زمینه‌ها و موقعیت‌هایی که باعث وقوع آن واقعه شده هم بپردازیم. عاشورا فقط یک حادثه تاریخی نیست، بلکه حماسه‌ای است که با شرایط امروز هم می‌تواند تطابق داشته باشد. اما چون از شباهت‌ها و برداشت‌های احتمالی واهمه داریم، از نزدیک شدن به ابعاد معاصر آن خودداری می‌کنیم. این محافظه‌کاری باعث می‌شود اثرگذاری روایت‌ها کاهش یابد.

به‌نظر شما سینما به‌عنوان رسانه‌ای پرمخاطب و جریان‌ساز، می‌تواند مبلغی مؤثر برای مفاهیم عاشورایی باشد؟ و اساساً در سال‌های گذشته تا چه اندازه در این زمینه موفق عمل کرده است؟

قاعدتاً سینما می‌تواند در هر زمینه‌ای تأثیرگذار باشد و ظرفیت انتقال مفاهیم را دارد، از جمله مفاهیم عاشورایی. اما متأسفانه در عمل، آن‌چه شاهد هستیم این است که اتاق فکرهای رسانه‌ای ما معمولاً در همان مسیرهای کلیشه‌ای گذشته حرکت می‌کنند. آن‌ها نه تنها تلاشی برای تجربه‌های تازه و خلاقانه ندارند، بلکه نتوانسته‌اند با زبان نسل جدید ارتباط برقرار کنند یا با تحولات دنیای مدرن همراه شوند.

از نگاه شما چرا این ناتوانی در به‌روز شدن و یافتن زبان مؤثر برای نسل امروز به وجود آمده است؟

علت این است که ما عادت کرده‌ایم روی جای پای دیگران راه برویم. خلاقیت جای خود را به تکرار داده است. در شرایط بحرانی امروز، مثل وضعیت جنگی اخیر، بارها پیشنهاد دادم که اتاق فکرهایی فعال با حضور افراد باتجربه شکل بگیرد؛ مثلاً پنج یا شش گروه ایده‌پرداز که بتوانند با نگاه جدید طرح بدهند. اما تلویزیون ما همچنان با همان الگوهای دهه شصت برنامه می‌سازد و به‌ویژه در موضوعات مذهبی مانند عاشورا و تاسوعا، از تجربه‌های تازه و متفاوت واهمه دارد. این در حالی است که نوآوری اگرچه ممکن است خطا هم داشته باشد، اما بدون آن راهی به آینده نیست.

با توجه به اقتضائات بیانی سینما، به نظر شما چه مؤلفه‌هایی باید در روایت یک اثر عاشورایی رعایت شود تا هم شأن آن واقعه حفظ گردد و هم مخاطب امروز بتواند با آن ارتباط حسی و فکری برقرار کند؟

ما می‌توانیم با واقعه عاشورا و به‌طور کلی با موضوعات ایدئولوژیک مذهبی، دو گونه برخورد کنیم. یکی آن‌که به جنبه تاریخی ماجرا بپردازیم و آن را برای نسلی که در جریان جزئیات نیست، بازگو کنیم.

نوع دیگر، انتقال فحوای عاشورا است، یعنی روایتی که بتواند حس‌ها و موقعیت‌های آن دوره را بازتاب دهد و مخاطب را در فضای حسی آن زمان قرار دهد. البته این دو رویکرد می‌توانند با هم تلفیق شوند. ولی متأسفانه امروز توجهی به این تلفیق نمی‌شود و معمولاً به تکرار کلیشه‌ها بسنده می‌شود.

سینمای عاشورایی معمولاً میان دو رویکرد در نوسان است؛ یکی بازنمایی تاریخی و دیگری تمثیل‌گرایی مفهومی. به نظر شما در شرایط امروز، کدام‌یک از این دو شیوه تأثیرگذارتر است؟

هر دو رویکرد لازم‌اند. ما نمی‌توانیم تنها یکی از آن‌ها را انتخاب کنیم و دیگری را کنار بگذاریم. اما اشکال در این است که ما معمولاً فقط سراغ روایت تاریخی می‌رویم و آن هم بدون تحلیل. صرفاً داستان را روایت می‌کنیم، بی‌آن‌که به چرایی وقوع حادثه، به موقعیت‌ها، به ضرورت تصمیم‌ها بپردازیم. گاهی از ترس اینکه مخاطب برداشت سیاسی یا زمان‌مند بکند، از نشان دادن شباهت‌ها خودداری می‌کنیم. در حالی‌که هر فیلم تاریخی، خواه‌ناخواه با زمان معاصر مشابهت‌هایی پیدا می‌کند و این ترس نباید مانع روایت ما شود.

به نظر شما چه خطراتی تولید آثار عاشورایی در سینما را تهدید می‌کند؟ آیا تحریف، ساده‌سازی یا بهره‌برداری ابزاری از مفاهیم دینی می‌تواند آسیبی جدی باشد؟

بله، این خطرات وجود دارد. ما باید مراقب باشیم که حس و حال آن زمان را درست منتقل کنیم؛ اینکه چرا مردم آن تصمیم‌ها را گرفتند، چه موقعیت‌هایی باعث شد که عاشورا شکل بگیرد. ممکن است در این میان برخی برداشت‌های منفی هم شکل بگیرد، اما نمی‌توان به خاطر چند نکته حساس، کل ماجرا را سانسور کرد یا به شکل خنثی روایت کرد. همان‌طور که در رفتارهای تاریخی یا سیاسی امروز هم اشکالاتی وجود دارد، نمی‌شود همه‌چیز را حذف کرد به‌خاطر این‌که ممکن است سوءبرداشت پیش بیاید.

نقش مشاوران دینی، تاریخ‌پژوهان و متخصصان فرهنگ عاشورا را در نگارش و تولید آثار سینمایی چقدر ضروری می‌دانید؟

حضور آن‌ها بسیار ضروری است، اما نباید دراماتورژی و ساختار درام را مختل کنند. ما به‌عنوان فیلمساز موظفیم درام را شکل دهیم و با زبان سینما روایت کنیم. مشاوران باید مراقب باشند که تحریف تاریخی اتفاق نیفتد، اما دخالت در جزئیات داستان، روند شخصیت‌پردازی یا گره‌افکنی دراماتیک، خارج از حیطه تخصص آن‌هاست. متأسفانه در بسیاری موارد دیده‌ام که مشاوران دینی یا تاریخی وارد قلمرو درام شده‌اند و این آسیب‌زاست.

جوانان، به‌عنوان بخش مؤثر و جریان‌ساز مخاطبان سینما و تلویزیون، چگونه می‌توانند به آثار عاشورایی جذب شوند؟ سینما برای اثرگذاری بر این نسل به چه اهرم‌هایی نیاز دارد؟

مهم‌ترین نکته این است که خود جوان‌ها در فرآیند تولید حضور داشته باشند. نمی‌شود نسل ما، با ذهنیت گذشته‌نگر، بخواهد برای نسل امروز فیلم عاشورایی بسازد.

یا باید مشاوران و نویسندگان و سازندگان از میان جوانان باشند، یا حداقل در گفت‌وگو و تعامل مستمر با آن‌ها باشند. زبان سینما باید زبان نسل مخاطبش باشد، وگرنه تأثیر نمی‌گذارد. این اصل ساده اما مهمی است که خیلی از مدیران ما از آن غافل شده‌اند.

به نظر شما چرا بسیاری از آثار عاشورایی در سینما به‌رغم نیت‌های خوب، تأثیرگذاری لازم را ندارند و گاه حتی با واکنش سرد مخاطب مواجه می‌شوند؟

علت اصلی این است که ما بیش از حد درگیر نیت و نیت‌گرایی هستیم، اما فراموش می‌کنیم که رسانه، ابزار انتقال معناست، نه صرفاً نیت.

وقتی مخاطب ما با یک زبان دیگر زندگی می‌کند، ما نمی‌توانیم با زبان کهنه و خسته برایش حرف بزنیم و انتظار اثرگذاری داشته باشیم. ما باید بفهمیم چگونه حرف بزنیم تا مخاطب بشنود؛ نه اینکه فقط چیزی بگوییم و بعد بگوییم «ما حرف‌مان را زدیم». روایت، فرم، اجرا، بازی، تصویر، همه این‌ها در سینما مهم‌اند، نه فقط محتوا.

در شرایط فعلی، چه پیشنهادی برای نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای دارید که می‌خواهند به تولید آثار عاشورایی مؤثر و مردمی بپردازند؟

پیشنهاد من این است که نهادها به جای مدیریت از بالا، به بسترهای مردمی و خلاق اعتماد کنند. بودجه را به گروه‌های کوچک ولی خوش‌فکر بدهند، اتاق فکرهای متنوع با حضور جوانان تشکیل دهند و اجازه دهند تجربه شکل بگیرد.

باید بپذیرند که ممکن است برخی تجربه‌ها به نتیجه نرسد، ولی در مجموع، این مسیر باعث رشد خواهد شد. کار فرهنگی یعنی آزمون و خطا. بدون این ریسک، محصولی نو و اثرگذار خلق نمی‌شود. مهم این است که تولید، زنده و از بطن جامعه بجوشد، نه از دل فرمول‌های تکراری و بروکراسی خشک.

در پایان اگر نکته‌ای ناگفته مانده یا حرفی در این زمینه دارید، بفرمایید.

به نظرم برای اینکه نسل جدید به سینمای عاشورایی یا آثار مذهبی علاقه‌مند شود، باید فضا بازتر و کمتر دگم باشد.

ما هنوز درگیر نگاه‌های بسته و سنتی هستیم. در حالی‌که تجربه همین روزهای اخیر، از جمله مواجهه نسل جدید با بحران جنگ سایبری، نشان داد که آن‌ها چقدر هوشمند، مسئول‌پذیر و اهل فداکاری هستند.

باید به این نسل اعتماد کنیم. نسل فیلمسازان امروز، همان جوان‌های دهه شصت بودند که در دل بحران‌ها رشد کردند. حالا هم وقت آن است که جوانان امروز را باور کنیم و فرصت اشتباه و تجربه به آن‌ها بدهیم. فقط با عبور از نگاه‌های گذشته‌نگر است که می‌توانیم به آینده‌ای روشن برسیم.

انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha