خبرگزاری حوزه | هیچ چیز همانند آزادگی نتوانسته است، عیار انسانیت را مشخص کند. درست مثل همین روزها! گویا دوباره این حسین است که با انبوه زخمها در میانهی نبرد، خطاب به کوفیان میگوید: «اگر دین ندارید، پس آزاده باشید!» این کلام مرتبهای بالاتر از آزادی را برای انسانیت ترسیم میکند، مرتبهی بلند آزادگی!
آزادگی فضیلتی است که بهرهمندی از آن، راه رسیدن به سایر فضائل و کمالات بشری را هموار میکند. افرادی که این ویژگی بارز انسانی را دارند، مقهور فشارهای بیرونی نشده و عزت نفس و اصول انسانی خود را حفظ میکنند.
چالش مدرنی که این خصیصه با آن مواجه است، فشارهای رسانهای، پروپاگاندا و تحمیلهای نرم فرهنگی-رسانهای است. بهگونهای که این فشارها حتی در میانه یک جنگ تمام عیار، میتواند قربانیان فراوانی بگیرد؛ مثلا فردی در ظاهر، اصالتا ایرانی باشد و فارسی خوب صحبت کند؛ ولی در صفحات فضای مجازیاش برای دشمن بنویسد؛ تصویر پیروزی بسازد و کشورش را تحقیر کند. چنین انسانهایی شاید آزاد باشند؛ اما آزاده هرگز!
تفاوت این دو مفهوم به محیط درون و بیرون آدمی برمیگردد. آزادی، به رهایی ظاهری جسم، از اسارت دیگران و رفع موانع خارجی تعبیر شده و معنای آزادگی، گسستگی از قید و بندهای ذهنی و دوری از بردگی معنوی را شامل میشود.
یکی از مهمترین شاخصههای آزادگی، استقلال فکری است. یعنی انسان بتواند با اتکاء به قوای عقلی خود بیاندیشد و تصمیم صحیح بگیرد.
در این چهارچوب آزاده به کسی میگویند که تسلیم آراء نادرست، فشارهای اجتماعی و سیاسی و تبلیغات فریبنده نشود. از نظر قرآن خردمندان واقعی کسانی هستند که «سخن را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند.» (زمر، آیه۱۸) چنین انسانی وقتی در برابر هجمهی اطلاعات و دادههای جهتدار قرار میگیرد، با ذهنی باز آنها را مورد تحلیل قرار داده و درستترین آن را انتخاب میکند. توجه به محتوای کلام و پرهیز از شخصیتزدگی و پذیرفتن بیچون و چرای سخن دیگران، از ویژگیهای مهم این انسانها است.
مشکل بزرگ و عمدهای که برای حفظ آزادگی و استقلال فکری انسان در دنیای پرتبلیغات کنونی وجود دارد، حضور رسانههای مدرن و شبکههای اجتماعی است.
رسانههایی که همنوا با سیاستهای قدرتهای سلطهگر غربی عمل میکنند و با ارائهی حجم زیادی از اطلاعات جانبدارانه و گزینشی، فضای ذهنی مخاطبان را بمباران میکنند. این روند باعث کمبود زمان برای تحلیل اخبار شده و اذهان را به سمت پذیرش بدون قید و شرط محتوا هدایت میکند. این رسانهها، با تزریق مداوم اطلاعات نادرست یا گمراهکننده و بهرهگیری از اخبار جهتدار و ساختگی، به تغییر هنجارهای اجتماعی، نگرش سیاسی و فرهنگ میپردازند. در این حالت، مخاطبانی که در معرض جریان مداوم خبرهای رسانهای هستند، با فشار اجتماعی برای همراهی با آنها مواجه میشوند، به همین دلیل، ترس از طرد شدن یا قضاوت، آنها را به همسویی با رسانهها سوق میدهد و از پایبندی به اصول اخلاقی بازمیدارد. در نتیجه، ذهن و روح انسان تحت سلطه رسانهها قرار گرفته و استقلال فکری خود را از دست میدهد.
مهمترین اقدام و راهکار برای حفظ استقلال فکری انسان و آزادگی وی، تقویت تفکر انتقادی است. به این معنا که فرد، در برخورد با اخبار، آنها را مورد بررسی قرار داده و صحتسنجی کند.
مویّد این مطلب، کلامی از امام حسین علیهالسلام است که میفرمایند: «از نشانه های عالِم این است ... که به حقایق فنونِ نظر و اندیشه، دانا باشد.» (ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ۲۴۸). یعنی انسان خردمند، در برخورد با دیدگاههای مختلف با تکیه بر روشهای درست استدلالی و با ذهنی کنجکاو، مسائل را تحلیل کرده و در جستجوی حقیقت باشد. مراد از روشهای استدلالی، توانایی شناخت مغالطههایی مانند: نقل قول ناقص، دروغ و جعل، بزرگنمایی یا کوچکنمایی سوژه و چندپهلو بودن پیام است. پرسشگری نیز، طرح سوالاتی است که میتواند ناظر به منبع اطلاعات، شواهد موجود، دیدگاههای دیگران و جهتدار بودن اخبار باشد.
پس، در دنیای فرمانروایی رسانهها، برای حفظ گوهر آزادگی، انسانها نیازمند تمرین مداوم برای کاوش اطلاعات، گزینش آنها و تامل در پیشفرضهای ذهنی خود هستند. اطلاعاتی که توسط رسانههای سلطهگر، بهطور مداوم و مستقیم، آزادگی را نشانه گرفته و ذهن و روح آدمی را به زنجیر کشیدهاند. برای رهایی از این اسارت ذهنی، باید با اندیشهای نقادانه و آگاه، اطلاعات را ارزیابی و واقعیت موجود در پشت هر پیام را کشف کرد و بدون قید و شرط آنها را نپذیرفت.
سیده رباب سیدکاظمی










نظر شما