به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام حسینعلی رحمتی عضو هیات علمی گروه اخلاق کاربردی پژوهشگاه قرآن و حدیث، در نوشتاری با عنوان "تاملات پساجنگی درباره اخلاقیات فضای مجازی" به تبیین مساله اخلاق در فضای مجازی در دوران پساجنگ پرداخته است.
به نام خدا
۱.ضرورت درس آموزی و تجربه اندوزی از کرده ها و نکرده ها
حوادثی چون هجوم بیگانه به کشور بسیار تلخ و ناگوار و پرهزینه است ولی انسان های عاقل و جوامع هشیار و مدیران آینده نگر سعی می کنند با تجربه آموختن از همین اتفاقات تلخ، میوه های شیرین بچینند. این کار به خصوص بعد از اتمام فاجعه، امری لازم و ضروری است. اینک که جنگ ۱۲روزه اسراییل و آمریکا علیه کشورمان متوقف شده (و امیدواریم به توقف کامل بیانجامد) نهادهای مرتبط با فضای مجازی، اخلاق، فرهنگ و رسانه کشور بایستی از منظر وظایف و مسوولیت هایی که دارند وضعیت فضای مجازی در زمان جنگ را مورد آسیب شناسی قرار داده و ضمن شناسایی نقاط قوت و ضعف، برای تقویت نقاط قوت و اصلاح یا کاهش نقاط ضعف در آینده، سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های لازم را داشته باشند تا «راه تکرار بر خطر» ببندند. این آسیب شناسی بایستی ناظر به همه کسانی باشد که با فضای مجازی سروکار دارند؛ از مسئولان و مدیران و کنشگران سیاسی و اجتماعی و فعالان رسانه ای و سازمان های تبلیغی گرفته، تا شهروندان جامعه که کاربران عادی فضای مجازی به شمار می آیند.
۲.کارگروه پژوهشی «اخلاق جنگ و فضای مجازی»
در جنگ های امروزی، نسبت به جنگ های گذشته، ما با یک عامل/میدان/مولفه/ابزار جدید به نام فضای مجازی مواجهیم (البته «هوش مصنوعی» هم هست که باید جداگانه بررسی شود). تجاوز اسراییل و آمریکا به کشورمان (خرداد ۱۴۰۴) نشان داد که از این به بعد بایستی به طور جدی تری به بحث جنگ و فضای مجازی بپردازیم. این موضوع از ابعاد مختلفی باید مورد بررسی قرار گیرد که وجه اخلاقی یکی از مهم ترین آنهاست. بنابراین وظیفه نهادهای مختلف مرتبط با اخلاق، به ویژه حوزه های علمیه، آن است که یک کارگروه پژوهشی با عنوان «اخلاق جنگ و فضای مجازی» راه اندازی کنند و ضمن تدوین مسائل اخلاقی مربوط به این عرصه، وظایف و مسوولیت های اخلاقی همه نهادهای حاکمیتی و غیرحاکمیتی، همچنین عموم شهروندان جامعه را برای استفاده مسئولانه از فضای مجازی در مواقعی که خدای ناکرده کشور با هجوم بیگانه مواجه می شود مشخص کرده و به آنها آموزش دهند. هجمه اخیر به کشورمان نشان داد که انجام چنین کاری چه اندازه ضرورت دارد و جای آن چقدر خالی است .
۳. اعتمادسازی؛ پیششرط پذیرش روایت ها
هنگام وقوع اتفاقات مهمی چون هجوم بیگانه به کشور، جامعه شدیدا تشنه شنیدن اخبار و روایت های مربوط به حوادث است. در چنین مواقعی فضای مجازی و به ویژه شبکه های اجتماعی می تواند نقشی کلیدی بازی کند. تولید و و توزیع روایت هرچند وظیفه ای اخلاقی و ملی ومیهنی است اما مهم تر از آن، «اعتماد» مخاطب به روایتی است که به خصوص از سوی نهادها و رسانه های رسمی قرار است به او ارایه شود. در صورت فقدان اعتماد به درون، رسانه های بیرونی که برخی از آنها سخنگویان دشمن هستند میداندار روایتگری می شوند؛ که خطر آن کم از حمله نظامی نیست. بنابراین، همه افراد و نهادهایی که در زمان وقوع حادثه قصد روایتگری دارند بایستی زمینه های جلب اعتماد جامعه را فراهم، و از هرچه موجب بی اعتمادی می شود پرهیز نمایند. این، کاری است که بایستی در طول زمان و پیش از وقوع حوادث اتفاق بیافتد. تجربه حمله اسراییل به کشورمان نشان داد که ضعف اعتماد به رسانه های داخلی، چگونه موجب پذیرش روایت های مخدوش و گاه غیرواقعی دیگران می شود و این کار چه هزینه کلانی را بر کشور تحمیل می کند.
۴.ایرانی و مسلمان؛ مسلمان و ایرانی
در جریان تجاوز اسراییل به کشورمان، یکی از موضوعاتی که در شبکه های اجتماعی جلوه و بروز فراوانی یافت، ابراز علاقه کاربران به کشور عزیزمان ایران و نشان دادن همبستگی ملی در قالب های مختلف بود. البته منحصر به فضای مجازی نبود و در فضای فیزیکی هم این حس میهن دوستی به شکل های مختلف خود را نشان داد که نمونه بارز آن تبدیل اشعار و سرودهای میهن دوستانه به نوحه در هیات های عزاداری بود. در همین فضا بود که دومرتبه بحث نسبت «اسلام با ایران» و «مسلمان بودن و ایرانی بودن» مطرح شد. واقع مطلب این است که ایرانیان در طی سده ها همواره با بهره گیری از فطانت و خردمندی خود، نسبت بین فرهنگ دینی و ملی خود را به خوبی مدیریت کرده اند و اگر افرادی به بهانه دفاع از دین یا دفاع از ایرانیت اقدام به دوگانه سازی و ایجاد اختلاف نکنند، همچنان این مسیر را ادامه خواهند داد. در جامعه ای مثل ایران، این دوگانه سازی ها به ضرر هر دو خواهد بود و از آنجا که موجب آسیب های مادی و معنوی می شود و دندان طمع دشمنان را برای پاره پاره کردن کشورمان تیز می کند، کاری غیراخلاقی است.
۵.نسل جدیدی که از راه رسیده؛ با زبان جدید
هنگام وقوع حوادثی چون تجاوز بیگانه به کشور، نوجوانان و جوانان هم به صورت های گوناگون درگیر واقعه می شوند. از این رو نیازمند آن هستند که نسبت به وضعیت پیش آمده هم مطلع شوند، هم توجیه، هم درست ترین تصمیم را بگیرند. لازمه این کار آن است که آگاهی های لازم را از افراد و نهادها و رسانه های داخل کشور بگیرند، تا بیگانگان. اما این اتفاق نخواهد افتاد مگر این که مسوولان و نهادهایی که متصدی این کار هستند به «تحولات نسلی» توجه کرده و عوامل موثر بر زیست جهان نسل جوان، به ویژه شبکه های اجتماعی و هوش مصنوعی، را بشناسند، تغییرات ارزشی و هنجاری آنها را درک کنند و بالاخره با «زبان و ادبیات» مناسب با آنها سخن بگویند. البته مقدمات این کار باید از پیش و در طول زمان فراهم، و به مرور «اعتماد» آنها جلب شود. نمی شود در میانه فاجعه و زمانی که به همدلی و همراهی نسل جوان نیاز داریم ناگهان سبک گفتار و رفتارمان با آنها را تغییر دهیم؛ چرا که این نسل با زیرکی خاص خود متوجه این موضوع می شود. پس، از امروز رفتارمان با آنها را اصلاح کنیم تا ثمره اش را در آینده ببینیم.
۶.وظیفه اخلاقیِ نگه داشتن چراغ از بهر تاریکی
یکی از تصاویر زیبایی که مردم ایران هنگام حمله اسراییل به کشور خلق کردند تقویت حس همبستگی و همدلی بود. هم در فضای مجازی هم فضای فیزیکی مشاهده می شد که افراد با سلایق و عقاید و سبک زندگی های متفاوت، اختلاف ها و گلایه ها و ناراحتی ها را کنار گذاشته و در برابر دشمن مشترک، با یکدیگر همدل و همزبان شده بودند. و اتفاقا همین یکی از مهم ترین دلایلی بود که نقشه دشمنان را ناکام گذاشت. فضای مجازی، هم یکی از میدان های نمایش این همبستگی بود هم یکی از عوامل ایجاد آن. تجربه گرانسنگی که در این میان به دست آمد این است که میهن مان در آینده هم، لزوما نه به خاطر جنگ، که از وجود نازنینش دور باد، بلکه برای رشد و پیشرفت و آسایش و رفاه و تعالی باز هم نیازمند این همدلی ها و همراهی ها است. از این رو بایستی این ذخیره ارزشمند را برای روزها و روزگاران آینده نگاه داریم. این کار به عنوان یک مسئولیت اخلاقی پیش و بیش از همه بر عهده مدیران و مسوولان، سپس رسانه ها و نهادهای سیاسی و اجتماعی، و بالاخره وظیفه تک تک شهروندان جامعه است.
۷.سویه های دهشتناک بی اخلاقی های جنگ
تجاوز اسراییل و آمریکا به کشور ایران در خرداد ۱۴۰۴ سویه ای وحشتناک از غیاب اخلاق دراستفاده از هوش مصنوعی را نیز آشکار کرد. آن گونه که گفته اند این کشورها برای یافتن سوژه های حمله و ترور، از برنامه های مختلفی که مبتنی بر هوش مصنوعی بوده است استفاده کرده اند، و ظاهرا نقش این فناوری ها اگر بیشتر از جاسوس ها و نفوذی های نبوده، کمتر هم نبوده است. واقعیت این است که از نخستین سال های فراگیر شدن هوش مصنوعی، صلح طلبان و اخلاق اندیشان نسبت به سوءاستفاده از این فناوری برای اهداف غیراخلاقی در جنگ ها هشدار داده بودند، و جنگ اخیر اسراییل و ایران نیز نشان داد که بایستی برای پیش گیری از این سوءاستفاده چاره اندیشی شود. لازمه این کار آن است که همه کشورها و دولت ها و مجامع جهانی هرچه زودتر خطرات این کار را درک کنند و ضمن تدوین قوانین و تعهدنامه های اخلاقی در این زمینه، ضمانت های اجرایی جدی برای آن در نظر بگیرند. و گرنه در سال های آینده دنیا شاهد جنایات جنگی خواهد بود که جنگ های جهانی قبلی در برابر آن، تمرین و آزمایش به شمار می آیند.
۸.آماده شدن، اما نه به وقت جنگ
همانگونه که مسئولان کشور ما (مثل دیگر کشورها) در زمان صلح بایستی نیروهای نظامی خود را برای روز مبادا که به آنها نیاز می شود آماده کنند، مسئولان و نهادهای مرتبط با فضای مجازی و اخلاق هم بایستی پیش از وقوع هر فاجعه و اتفاق ناخواسته ای از قبیل جنگ و سیل و زلزله و شیوع بیماری های فراگیر مثل کرونا، افراد مستعد را آموزش دهند که در این گونه موارد چگونه هم خودشان در فضای مجازی حضوری مناسب داشته باشند، هم کاربران را برای استفاده مسئولانه و اخلاقی در این وقتها راهنمایی کنند. تجربه جنگ دوازده روزه اسراییل علیه ایران نشان داد که از این منظر متاسفانه ما دارای ضعف جدی هستیم. یعنی نه انتظاری که از افراد و موسسات مرتبط با فضای مجازی بود برآورده شد نه توقعی که از عمده کاربران معمولی این شبکه ها وجود داشت. با توجه به نقش جدی فضای مجازی و هوش مصنوعی در دنیای امروز، مراکز و نهادهای مسوول بایستی از هم اکنون باید در این زمینه برنامه ریزی و چاره اندیشی کنند که چنانچه خدای ناکرده حادثه غیرمنتظره دیگری اتفاق افتاد، در این عرصه هم جامعه ما غافلگیر نشود.
۹.داغیِ بازارِ خبر، گاه می سوزاند اخلاق را
هنگام وقوع فاجعه های فراگیر از قبیل جنگ و زلزله، «خبر» به کالایی کمیاب تبدیل می شود که مشتری فراوان دارد. از این روست که بازار تولید و توزیع آن به ویژه در فضای مجازی بسیار داغ می شود و همین هم فضا را فراهم می کند برای افرادی که گاه از روی صداقت و گاه به خاطر کسب شهرت یا از روی خباثت اقدام به انتشار خبرهایی می کنند که یا می دانند دروغ است یا تصور می کنند واقعیت دارد. اما خروجی آن ایجاد ترس و اضطراب و احساس ناامنی و ناامیدی در جامعه است؛ یعنی چیزی که آثار مخربش از بمب و موشک بیشتر است. به همین خاطر باید جامعه را آموزش داد که در این مواقع اولا از انتشار خبرهای نادرست یا غیرمطمئن بپرهیزند، ثانیا حتی پیش از انتشار خبرهای درست هم ابتدا پیامدهایش را بسنجند. این بهانه که «خبر را گذاشتم ببینم واقعیت داره یا نه» توجیهی برای انتشار اخبار پیش از راستی آزمایی نیست، چون به به هرحال تاثیرات منفی خود را خواهد داشت. البته هنگام وقوع فاجعه های فراگیر، بیشترین مسوولیت اخلاقی بر دوش افراد و نهادهای مسئول است که به هنگام و به اندازه و قانع کننده خبررسانی کنند.
۱۰. حوادث همیشه هست، مسئولیت اخلاقی نیز هم ...
تجربه زندگی بشر در همه جوامع (از جمله جامعه ما) نشان داده که حادثه های فراگیر و ناراحت کننده ای چون جنگ، زلزله، و سیل همواره وجود داشته و به نظر می رسد تا دنیا پابرجاست همچنان وجود داشته باشد. بنابراین، برخورد واقع بینانه و حکیمانه آن است که این فرض را جدی بگیریم و خودمان را برای بهترین مواجهه با چنین حوادثی آماده کنیم. با توجه به نفوذ جدی فضای مجازی، و کم کم هوش مصنوعی، در حوادث فراگیر زندگی انسان امروز، همه افراد و نهادهای مرتبط با فضای مجازی، هوش مصنوعی و اخلاق، بایستی بررسی و تحلیل مسائل اخلاقی مربوط به این حوادث، همچنین آموزش و آماده سازی شهروندان را به عنوان یک وظیفه دائمی تلقی کرده و به انتظار وقوع حوادث ننشینند. نگاهی به فعالیت افراد و نهادهای مسوول، همچنین فعالان و کاربران فضای مجازی هنگام تجاوز اسراییل و آمریکا به کشورمان در خرداد ۱۴۰۴ نشان داد که چه اندازه جامعه ما نیازمند آموزش و آمادگی قبلی برای کنشگری مسوولانه در فضای مجازی است. هر جنگی روزی تمام می شود، اما جامعه هشیار و آینده نگر احتمال وقوع مجدد آن را همواره جدی می گیرد.











نظر شما