حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی پاشایی از اساتید حوزه علمیه قم در گفتوگوبا خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، با اشاره به لزوم توجه به وقایع بعد از انجام صلح امام حسن مجتبی (ع) اظهر داشت: برخی با شنیدن نام صلح امام حسن مجتبی (ع)، در کنار قیام امام حسین (ع) سؤال اشتباهی را می پرسند که آیا امام مجتبی (ع) به اندازه پدر بزرگوارشان و برادر رشیدشان، شجاع بوده اند یا خیر!
وی افزود: به شهادت تاریخ، امام حسن مجتبی (ع) فردی با شهامت و شجاع بوده اند و هرگز ترس در وجودشان راه نداشت. حضرت (ع) در رکاب پدر بزرگوارشان، شجاعانه جنگیده اند و در این راه از بقیه اصحاب پیشی می گرفتند و بر قلب سپاه دشمن یورش می بردند. امام (ع) از افراد مؤثری است که مردم را برای پیوستن به سپاه امیر مؤمنان (ع) بسیج می کردند و مردم و مخصوصا مردم کوفه را به سپاه مولا (ع) و سرکوبی دشمنان دعوت می نمودند.
حجت الاسلام و المسلمین پاشایی بیان کرد: مناظرات کوبنده امام مجتبی (ع) با معاویه زبان زد عام و خاص است؛ امام در بیان حق و دفاع از اسلام از خود نرمش نشان نمی دهند و به معاویه بارها می گفتند: جنگ با تو از جنگ با خوارج لازمتر است.
وی اضافه نمود: در اسلام قانون صلح وجود دارد؛ همانگونه که قانون جنگ وجود دارد؛ در تاریخ صدر اسلام هر دو صحنه را می بینیم؛ در بدر، احد، خندق و خیبر جنگ ها را دیدیم و صلح حدیبیه را نیز در سیره ایشان می بینیم. همان صلحی که رسول خدا (ص) به خیراتی که از آن ناشی خواهد شد، اشاره کرده بودند.
استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: این صلح حدیبیه متارکه جنگ، و شناخت بهتر مردم نسبت به اسلام شد و البته از ثمرات صلح حدیبیه دو سال بعد عیان بیشتری به خود گرفت و فتح مکه اتفاق افتاد.
وی افزود: وظیفه امامان و امام حسن مجتبی (ع)، فقط صلح و جنگ و ولایت عهدی و حرکت فکری و فرهنگی نبوده و نیست؛ بلکه وظیفه امام، تبیین دین خداوند است و آنها وظیفه دارند که اسلام را به نحو احسن به مردم معرفی کنند و در موقعیت های خاص شیعیان و مسلمان ها را از خطر حفظ کنند.
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی پاشایی خاطرنشان کرد: امام (ع) در واقع صلح نکرد؛ بلکه صلح بر ایشان تحمیل شد. اوضاع به گونه ای گردیده بود که صلح به عنوان یک مسأله ضروری بر امام تحمیل گردید؛ به گونه ای که هر کسی دیگر به جای امام بود و در موقعیت امام قرار می گرفت، چاره ای جز این وجود نداشت.
وی اضافه نمود: در دوران امام حسن مجتبی (ع) در سیاست خارجی، جنگ داخلی مسلمان ها به سود سرزمین اسلامی نبود؛ زیرا امپراتوری روم شرقی ضربه های سختی از اسلام خورده بود و همواره در پی فرصت مناسب بود تا ضربت مؤثر وارد نماید و شکست گذشته اش را تلافی کند و خود را از نفوذ اسلام آسوده بسازد. زمامداران روم به فکر حمله به سرزمین های اسلامی بودند؛ وقتی گزارش صف آرایی سپاه امام (ع) و معاویه به سران روم شرقی رسید، زمامداران روم فکر کردند که بهترین فرصت برای تحقق بخشیدن به اهداف خود را به دست آوردند؛ از این رو در پی حمله به سرزمین اسلامی شدند. آیا در چنین شرایطی شخصی همانند امام حسن مجتبی (ع) که رسالت حفظ اساس اسلام را بر دوش دارد، جز قبول صلح راه دیگری دارد؟
استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: یعقوبی، تاریخ نگار برجسته می نویسد: هنگامی که معاویه پس از صلح با امام حسن (ع) در حال بازگشت به شام بود، خبر صف آرایی روم به منظور حمله به کشور اسلامی به او رسید؛ از این رو چون معاویه توانایی مقابله را با آنها نمی دید، با آنها پیمان صلح بست و متعهد شد که 100 هزار دینار به روم شرقی بپردازد.
وی افزود: جامعه عراق در زمانه امام (ع) نامتحد بودند؛ مردم عراق جامعه ای متشکل از افراد مختلفی بود و متحد نبودند؛ بلکه قشرهای مختلف و بعضا متضادی را تشکیل می دادند که هیچ گونه هماهنگی و تناسبی با هم نداشتند. عده ای چه در کوفه، چه در شام و چه در مدینه، طرفدار معاویه بودند. خوارج جنگ با علویان و امویان را واجب می دانند. هم علیه معاویه و هم علیه امام مجتبی (ع) بودند و یکی از علت های همراهی خوارج با سپاه حضرت جمع آوری غنائم بود. مسلمان های غیر عرب که از نقاط دیگر در عراق گرد هم آمده بودند و تعدادشان به 20 هزار نفر می رسید، گروهی دیگر که عقاید ثابتی نداشتند و در تردید بودند؛ و گروه دیگر پیروان و شیعیان خاص علی (ع) بودند.
حجت الاسلام و المسلمین پاشایی خاطرنشان کرد: سپاه ناهمگون و مختلف امام حسن (ع) یکی دیگر از عوامل زمینه ساز اجبار برای صلح بوده است. شیخ مفید می نویسد: «عراقیان خیلی به کندی و به بی علاقگی برای جنگ آماده شدند و سپاهی که امام حسن (ع) تشکیل داده بود، از گروه های مختلفی شکل گرفته بود که عبارت است: «شیعیان خاص»، «خوارج»، «افراد دنیا پرست که به خاطر غنیمت وارد جنگ شده بودند»، «افراد دو دل» که بین امام حسن و معاویه تفاوت قائل نبودند؛ و همچنین «گروهی به خاطر اختلافات قبیله ای و صرفا به پیروی از رییس قبیله وارد جنگ شده بودند.» از این رو انسجام و یک پارچگی در سپاه امام حسن مجتبی (ع) وجود نداشته است.
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی پاشایی خاطرنشان کرد: برخی از تاریخ نگاران می نویسند که امام حسن (ع) از ابتدا هم قصد بر جنگیدن نداشته است و در صدد گرفتن امتیازات مادی از معاویه بود و مخالفت ایشان با معاویه برای تأمین همین امتیازات بوده است! ولی اسناد تاریخی نشان می دهد اگر امام (ع) نمی خواست تا با معاویه بجنگند، معنا نداشت که سپاه را گرد هم بیاورد و صف آرایی نماید و نیرو بسیج کند.
وی اضافه نمود: در تاریخ بیان شده است که امام (ع) نیرو و سپاه آماده کردند و آماده جنگ شدند؛ ولی به علت تشطط سپاه و توطئه های معاویه قبل از جنگ و بدون برخورد نظامی سپاه از هم پاشیده شد و مردم از اطراف امام پراکنده شدند و امام به ناچار از جنگ خودداری کرد و مجبور به پذیرش صلح شد؛ بنابراین کار امام با قیام و تهیه لشکر آغاز شده بود و سپس با درک عمیق از شرایط جامعه اسلامی و رعایت مصلحت روز به صلح مجبور گردید.
استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم افزود: معاویه از آن طرف توطئه می کرد. امام حسن (ع) کوفه را به قصد جنگ با معاویه ترک می کند. عبیدالله بن عباس را با 12 هزار نفر به عنوان فرمانده گسیل داشت؛ او به مسکِن رسید و اردو زد؛ اما طولی نکشید که به امام خبر دادند او با گرفتنِ 1000000 درهم به سپاه معاویه رفت و شبانه 8000 نفر از اردوگاه او رفتند. معاویه به خریدن معاویه بسنده نکرد؛ بلکه به قصد ایجاد اختلاف بیشتر، شایعه پراکنی را در دستور کار خود قرار داد؛ شایعه کرد که «حسن بن علی (ع) با معاویه صلح کرده است»
وی خاطرنشان کرد: مجروح شدن امام یکی از وقایع تلخ ایام زندگانی حضرت (ع) است؛ امام از مدائن روانه ساباط شد؛ در بین راه یکی از خوارج که پیشتر کمین کرده بود، ضربه سختی بر حضرت وارد کرد؛ امام (ع) با آن زخم شدید و به همراه عده ای از همراهان، به مدائن منتقل گردید. معاویه با استفاده از این فرصت بر اوضاع مسلط گردید و صلح را بر امام تحمیل نمود.
حجت الاسلام و المسلمین پاشایی در بیان از اهداف حضرت از صلح گفت: امام (ع) به دلیل اوضاع نامناسب داخلی و خارجی، جنگ با معاویه را به خلاف مصالح جامعه اسلامی و حفظ موجودیت اسلام تشخیص دادند و صلح را پذیرفتند تا به این وسیله از راه مسالمت آمیز به اهداف عالیه خود برسند
وی افزود: معاویه به خاطر برقراری صلح و قبضه نمودن قدرت حاضر به دادن هر گونه امتیازی بود؛ از این رو ورقه سفید شده امضا شده برای حضرت فرستاد و بیان داشت امام (ع) هر چه در آن ورقه بنویسند، مورد قبول او است.
استاد حوزه قم علمیه گفت: امام (ع) از آمادگی معاویه حداکثر استفاده را نمود و موضوع های مهم و حساس را که در درجه اول اهمیت قرار داشت، در پیمان نامه گنجانید و از معاویه تعهد گرفت که به قرارداد عمل کند.
حجت الاسلام و المسلمین پاشایی خاطرنشان کرد: موارد صلح نامه ای که امام حسن (ع) نوشته است، چنین است:
1. «حسن بن علی (ع) حکومت را به معاویه واگذار می کند، مشروط بر اینکه معاویه طبق قرآن و روش پیامبر اکرم (ص) رفتار کند.
2. بعد از معاویه حکومت از آنِ حسن بن علی (ع) خواهد بود و اگر برای او حادثه ای پیش آمد، حسین بن علی (ع) زمام حکومت را در دست خواهد داشت. معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود انتخاب کند.
3. بدعت و ناسزاگویی و اهانت نسبت به علی (ع) و لعن آن حضرت در حال نماز باید متوقف گردد و از علی (ع) جز به نیکی نباید یاد گردد.
4. مبلغ 5 میلیون درهم در بیت المال کوفه موجود است؛ باید زیر نظر امام مجتبی (ع) صرف شود.
5. معاویه تعهد می کند که تمام مردم، به ویژه شیعیان، از تعقیب و آزار وی در امان باشد.
در پایان پیمان، معاویه تعهد کرد تمام موارد آن را محترم شمرده، به طور دقیقه به اجرا بگذارد؛ او خداوند را در این مسأله گواه گرفت و تمام رجال شام نیز این بر این مسأله گواهی دادند.
بنابر صحیح ترین روایات، این قرارداد در نیمه جمادی الاولی سال 41 هجری قمری بسته شد.
وی اظهار داشت: بزرگان و زمامداران هنگامی که شرایط را بر خلاف اهداف خود می یابند، می کوشند راهی را در پیش بگیرند که ضرر آن کمتر باشد؛ هدف امام، رسیدن به قدرت نبود؛ امام مجتبی (ع) نیز چنین کرد؛ صیانت و نگهداری قوانین اسلام در اجتماع و رهبری جامعه بر اساس این قوانین، هدف اصلی امام بود. اگر این روش توسط معاویه اجرا می شد، هدف تا حدودی انجام می گرفت.
استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: معاویه 30 سال از امام حسن بن علی (ع) بزرگتر بود. پس از مرگ معاویه، امام می توانست آزادانه رهبری جامعه را به عهده بگیرد.
وی گفت: از بین بردن سبّ به علی (ع) یکی از شرایط صلح نامه بود؛ که در نماز جمعه به راحتی و بی پروا حضرت را سبّ و شتم می کردند. شیعیان حضرت مورد تعقیب و تهدید بودند. گرفتنِ چنین تعهدی از معاویه بسیار حائز اهمیت بود.
حجت الاسلام محمد تقی پاشایی خاطرنشان کرد: پس از انجام صلح، دو طرف وارد کوفه شدند و در مسجد کوفه گرد آمدند. مردم انتظار داشتند که مفاد صلح نامه از ناحیه دو رهبر در حضور مردم مورد تأیید واقع شود؛ اما معاویه بر فراز منبر رفت و خطبه ای خواند؛ نه تنها آن را تأیید نکرد، بلکه آن را مورد تمسخر قرار داد و چنین گفت: من با شما برای این نجنگیدم که شما نماز بخوانید و حج بجا بیاورید، چون می دانم که این کارها را انجام می دهید؛ بلکه برای این قضیه با شما جنگیدم که بر شما حکومت کنم ... آگاه باشید که هر شرط و پیمانی که با حسن بن علی (ع) بستم، زیر پاهای من است و هیچ گونه ارزشی ندارد.» به این ترتیب همه تعهدات خود را و صلح نامه را نقض کرد.
استاد حوزه علمیه قم گفت: معاویه پس از صلح با امام حسن (ع) نه تنها تغییری ایجاد نکرد، بلکه بر شدت جنایات خود افزود. او اهانت به مولا (ع) را بیش از گذشته رواج داد و عرصه زندگی را بر شیعیان و یاران حضرت تنگ ساخت؛ به گونه ای که یا پنهان و متواری یا در محیط خفقان به سر می بردند.
وی افزود: معاویه سیاست تهدید و گرسنگی را بر ضدّ عراقیان به اجرا گذاشت و آنها را از هستی ساقط نمود و حقوق و مزایای ایشان را پرداخت نکرد. علاوه بر اینکه همسر امام حسن مجتبی (ع) را تطمیع کرد و به این ترتیب امام را به شهادت رساند.
حجت الاسلام و المسلمین پاشایی خاطرنشان کرد: معاویه با همه خباثت هایی که داشت، اما ظاهر را حفظ می کرد و سیاست عوام فریبی را به خوبی اجرا می نمود؛ از این رو مردم اینگونه استنباط می کردند که جنگ امام حسن (ع) با معاویه تنها جنگ بر سرِ قدرت است و هیچ!
وی اضافه نمود: پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: «این پسرم حسن (ع)، سرور است و شاید خداوند به وسیله او میان دو گروه از مسلمانان اصلاح کند»
استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: نشانه های تاریخی خبر می دهد که اگر امام مجتبی (ع) قیام می کرد و میان خود و معاویه شمشیر می نهاد، او را به عنوان یک شهید قهرمان نمی شناختند؛ بلکه معاویه حیله گر او را به اسیری می گرفت.
وی افزود: معاویه در صدد بود که ضربه ای به خاندان رسول الله (ص) وارد بسازد و می خواست تا از طریق اسیر کردن یکی از بزرگان آل رسول (ع) این کار را انجام دهد و امام (ع) در صورت شکست خوردن، به گونه ای نامعلوم از بین می رفت و با شکست خوردن سپاه اسلام، معاویه بر سرزمین های اسلامی می تاخت و تا می توانست، می تاخت و می کشت و کشته شدگان بر خلاف واقعه عاشورا، محدود نمی ماندند. و این، همان «حفظ خون» است که امام حسن مجتبی (ع) از آن، یاد می کردند.
حجت الاسلام و المسلمین پاشایی اظهار داشت: صلح امام حسن (ع) زمینه ساز قیام عاشورا شد؛ پس از این صلح و با زیر پا گذاشته شدن آن توسط معاویه، همه امور دست به دست هم دادند تا وجهه عمومی حکومت معاویه را پیش از بیش برای مردم روشن گردد.
وی اضافه نمود: این حوادث باعث همبستگی هر چه بیشتر صفوف شیعیان و تقویت جبهه ضد اموی شد و به تدریج زمینه برای قیام امام حسین (ع) فراهم گردید و اباعبدالله الحسین (ع) ضربه نهایی را بر پیکره حکومت اموی وارد ساخت.
استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم افزود: امام حسن مجتبی (ع) با صلح خویش فقط سنگر مبارزه را تغییر داد. به عبارتی دیگر، حضرت (ع) تغییر جای داد و نه تغییر جهت. قبله مردان همواره مبارزه با باطل بود؛ چه در میدان عاشورا و چه از درون محله ها و کوچه های کوفه و یا مسجد مدینه یا زندان بغداد. امام حسن (ع) معاویه را بزرگترین مانع نشر حق در آن روزگار می دانست.
وی افزود: امام حسن (ع) از بذل جان خود دریغ نداشت و امام حسین (ع) در راه خدا جانبازتر از امام حسن (ع) نبود؛ حسن (ع) جان خود را در یک جهاد خاموش و آرام فدا کرد و چون وقت شکستن سکوت رسید، شهادت کربلا واقع شد؛ شهادتی که پیش از آنکه حسینی باشد، حسنی بود.
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی پاشایی خاطرنشان کرد: شرایط امام حسن (ع) با شرایط کنونی فرق دارد؛ در آن دوران تنها سه نفر از شخصیت های بزرگ همراه امام حسن (ع) ماندند و دشمنان بسیاری از یارانش را شهید کرده یا بسیاری از یاران حضرت از کنار ایشان متواری شده بودند.
وی تأکید کرد: حضرت (ع) خودشان فرموده بودند: «من به این علت حکومت و زمامداری را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانی برای جنگ با وی نداشتم. اگر یارانی داشتم، شبانه روز با او می جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب می شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ام. آنها مردمان فاسدی هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمان های خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه می کنند، ولی عملاً با دشمنان ما همراهند.» امام در گفتاری دیگر فرمودند: «... به خدا سوگند (به علت سستی و بی وفایی شما) ناگزیر شدم زمامداری مسلمانان را به معاویه واگذار کنم ... اگر یارانی داشتم که در جنگ با دشمنان خدا با من همکاری میکردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمیکردم، زیرا خلافت بر بنی امیه حرام است.»
وی افزود: این کلام حضرت (ع) در حالی است که نامردمان کوفه پشت سر امام را خالی کرده بودند، اما امروزه شرایط همراهی با ولیّ و همیاری مردم و یاران برای صحنه نظامی برقرار است. در برجام، قرارداد امضا نشد و امریکا زیر برجام زدند و از آن خارج شدند؛ الآن هم برجام تمام نشده است و ادامه دارد.
استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم بیان کرد: در مورد صلح حدیبیه دو سال این صلح برقرار بود و پیامبر (ص) بر آن پایبند بودند؛ خودِ مشرکین زیر صلح نامه زدند و مسلمان ها را آزار کردند و پیامبر (ص) مجبور شد تا مکه را فتح کند و البته برکات زیادی برای مسلمان ها داشته است.
وی اضافه نمود: پیامبر (ص) در سال هفتم، عمره انجام دادند؛ بعد از صلح حدیبیه مبلغینی را به سرزمین های دیگر فرستادند؛ اما ما مشاهده کردیم که با برجام تمام تحریم ها تشدید شد و زندگی مردم بسیار سخت و نگران کننده شد؛ شرایط بسیار متفاوت است.
حجت الاسلام و المسلمین پاشایی خاطرنشان کرد: صلح امام حسن مجتبی (ع) و صلح حدیبیه را اصلا نمی شود با برجام مقایسه کرد؛ از این رو اینکه می گویند «برجام مانند صلح امام حسن (ع) و صلح حدیبیه است،» حرف گزاف و بیهوده و بی پایه و بی اساس است. امام حسن مجتبی (ع) با صلحشان توانستند جلوی لشکر رومیان را بگیرند. حرکت حضرت (ع) موجب گردید تا نشر اسلام از بین نرود؛ چه اینکه در زمان معاویه ظاهر اسلام را حفظ می شد.
وی افزود: قیاس برجام با صلح های مزبور در حالی است که گفته می شود برخی از مسئولان مذاکره برجام، خودشان اعتراف می کنند که اصل برجام را غلط خوانده و غلط معنا کرده بودند؛ جای گله و پرسش دارد که چرا اینچنین به مذاکره رفتند.
استاد حوزه علمیه قم اضافه نمود: رهبر معظم انقلاب مدّ ظلّه بارها فرمود: «من خوش بین نیستم؛ حالا شما می خواهید بروید مذاکره کنید، بروید»؛ اما از آن طرف تمام هستی و نیستی مردم را به برجام گره زدند؛ ولی دیدیم که ثمره اش به کجا رسید.










نظر شما