به گزارش خبرگزاری حوزه، یکی از عوامل تکمیل کننده پازل کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شمسی در ایران، شخصیت جنجالی و غیر مسلم دکتر مصدق بود.
حضرت امام خمینی (ره) جمله ویژهای در مورد مصدق دارند که میفرمودند؛ مصدق، مسلمان نبود!
مرحوم آیتالله فلسفی که زبان گویای اسلام و مورد اعتماد امام راحل و آیتالله بروجردی بود در خاطرات خود آورده است:
بار اول که همراه چندی از علما پیش مصدق رفتیم، روی تختخواب دراز کشیده بود. با ورود ما تغییری در حالتش ایجاد نشد. بعد از اتمام صحبت خواستیم برای اقامه نماز به مسجد برویم. مصدق با تعجب گفت: «شما هر روز برای نماز به مسجد میروید؟»!!
بار دوم هم که نزدش رفتم همان طور روی تختخواب بود. آیت الله بروجردی گفته بود وی را از خطر وجود بهائیھا در شهرستانها آگاه کنم.
قاه قاه خندید و گفت: «از نظر من مسلمان و بهائی فرقی ندارند، همه از یک ملت و ایرانی هستند.»
مصدق اینگونه بود. اهمیتی برای اسلام قائل نبود. برخلاف آنچه که عدهای مصدق را بزرگ می کنند، اما او در واقع این گونه بود.
روزی در ماه مبارک رمضان در مجلس شورای ملیِ مملکت اسلامی پشت تریبون رفت. سخنرانیاش که تمام شد، لیوان آب کنار دستش را برداشت و خورد! صدای اعتراض نمایندگان بلند شد. با خونسردی گفت: «اهل عوام فریبی نیستم»!
امام راحل با آن نگاه ژرف و عمیق خود شخصیت مصدق را خوب فهمیده بود: «مصدق مسلم نبود».
مصدق و پهلوی
تاریخ زندگی مصدق مواضع متفاوتی از وی نسبت به پهلوی ها مشاهده می کنیم. زمانی این مواضع کاملا همسو با رژیم، زمانی این مواضع با رژیم در تعارض می باشد و زمانی نیز کاملا خنثی به نظر می رسد.
کنار گذاشته شدن مصدق از سیاست را باید معلول عوامل متعددی دانست که از جمله آنها تغییر در سیاست های استکبار جهانی در قبال ایران باید دانست که با وضعیت شبه دموکراتیک و به ظاهر آزاد دوران پس از شهریور بیست در تعارض بود؛ چراکه این وضعیت مانع از تحقق یافتن اهداف و منافعی بود که استکبار به رهبری قدرت تازه نفسی همچون آمریکا در ایران دنبال می کرد و تحقق این اهداف نیازمند حکومتی قوی و قدرتمند بود که بر خلاف دوران ۱۲ ساله پس از شهریور بیست که دوران حکومت بی ثبات، متزلزل و در معرض انواع فشارها از جانب ملی گرایان، چپ گرایان و حتی قدرتهای بیگانه رقیب آمریکا بود از چنان اقتداری برخوردار باشد که بتواند هر گونه تحرک داخلی را به راحتی سرکوب و مطیع خویش سازد که چنین امری نیز مستلزم بسط یک قدرت کاملا استبدادی و مطیع غرب بود و به همین دلیل آمریکا با طراحی عملیات آژاکس، زمینه کودتای ۲۸ مرداد را فراهم کرد و متاسفانه در این میان اقدامات نامعقول مصدق نیز در حکم کاتالیزوری برای پیروزی کودتا عمل کرد که نتیجه آن نیز تحکیم دیکتاتوری ۲۵ ساله پهلوی دوم بود که باعث منزوی شدن کلیه فعالان سیاسی که به نوعی و لو اندک با رژیم در تعارض بودند و محاکمه برخی دیگر از آنها شد.
بنابراین در یک کلام می توان کنار رفتن مصدق از صحنه سیاست را معلول پایان دوران تظاهر به دموکراسی نیم بند رژیم پهلوی به اشاره و تلاش های آمریکایی ها دانست و با توجه به تجربه تاریخی که نشان می داد مصدق اولا با کلیت دیکتاتوری شاهانه مشکلی نداشت و ثانیا فردی نبود که اهل ریسک بوده و در مخاطرات خود را به خطر اندازد، پس از این ماجرا دیگر شاهد هیچ موضع گیری او بر علیه اقدامات پهلوی نبودیم به گونه ای که در دورانی که رژیم شاه فجایعی همچون پانزده خرداد را رقم زد و یا در هنگامه ای که انقلابیون مسلمان به زندان و تبعید و اعدام محکوم می شدند هیچ واکنشی از ایشان شاهد نبودیم و ایشان تا آخر عمر که در خانه اشرافی خویش در روستای خوش آب و هوای احمد آباد بدرود حیات گفت کنج عزلت و عافیت را بر هر گونه تحرک ضد استبدادی ترجیح داد.
نقش آمریکاییها در قبل و بعد از کودتا
رهبر معظم انقلاب دربارهی نقش آمریکاییها در قبل و بعد از کودتای ۲۸ مرداد فرمودند: مبارزهی ملّت ایران با استکبار آمریکایی ناشی از سلطهگیری ظالمانهی وقیحانهی دولت آمریکا بر ملّت عزیز ما و کشور ایران عزیز ما بود.
سعی تاریخنویسان منحرفکنندهی حقایق این است که بگویند اختلاف بین ایران و آمریکا از روز سیزده آبان ۵۸ شروع شد. این دروغ است. آمریکاییها از اول انقلاب و از پیش از انقلاب و از سالها قبل از انقلاب با ملّت ایران درافتادند، هر چه توانستند علیه ملّت ایران تلاش کردند.
حالا قبل از ۲۸ مرداد سال ۳۲ هم حضور آمریکاییها و تلاش آمریکاییها داستان مفصّلی است؛ لکن آن چه که جلوی چشم همه وجود داشته است بیست و هشت مرداد است.
یک حکومت ملّی مردمی در ایران بر سر کار بود آمریکاییها آمدند با خیانت به حسن اعتماد به آن دولتی که سادهلوحانه به آمریکا اعتماد کرده بود وارد میدان شدند آن دولت را سرنگون کردند حکومت ظالمانهی شاه را به وجود آوردند. ملت ایران سالهای متمادی لمس کرد دشمنی آمریکا را.
آمریکاییها در ایران کودتا کردند، در دههی ۳۰ ساواک را به وجود آوردند، مرکز شکنجه و فشار بر مبارزان و بر آزادیخواهان، چه قدر جوان، چه قدر انسان مؤمن، چه قدر انسان آزادیخواه در شکنجههای عوامل و کارگزاران جنایتکار ساواک شاه، مرکز اطلاعاتی شاه یا مردند یا ناقصالعضو شدند یا شکنجه شدند.
منابع:
پایگاه اینترنتی khamenei.ir
خاطرات حجت الاسلام فلسفی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
خاطرات حجت الاسلام شجونی
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تارنمای پرسمان دانشجویان
نظر شما