به گزارش خبرگزاری حوزه، حوزههای علمیه به عنوان نهادهای دیرپای آموزشی و تربیتی در تاریخ اسلام، همواره نقش بیبدیلی در حفظ و گسترش معارف اسلامی ایفا کردهاند. این مراکز علمی که ریشه در صدر اسلام دارند، همچون درختی پربار و استوار، در طول قرون متمادی میزبان جویندگان علم و حقیقت بودهاند و علمای مجتهد و ربانی و مجاهد در درون آن تربیت شده اند.
اما در شرایط کنونی و با توجه به تحولات سریع جهان معاصر، این پرسش مطرح میشود که آیا حوزههای علمیه امروز توانستهاند به رسالت خطیر خود در این برهه حساس به خوبی عمل کنند؟
دستاوردها و چالش های حوزههای علمیه در عصر حاضر
حوزههای علمیه در دوران معاصر دستاوردهای قابل توجهی داشتهاند. حفظ و انتقال میراث گرانبهای علمی گذشتگان، ایجاد ساختارهای منظم آموزشی، تربیت نسلی از عالمان دینی و تأسیس مراکز تخصصی متعدد در رشتههای مختلف علوم اسلامی، از جمله این موفقیتهاست.
همچنین گسترش فعالیتهای تبلیغی و مردمی، تولید علم دینی و پاسخگویی به شبهات روز، و حضور فعال در عرصههای اجتماعی و سیاسی، نشاندهنده پویایی این نهاد کهن است.
با این حال، حوزههای علمیه با چالشهای مهمی نیز روبرو هستند. فاصله گرفتن از الگوی جامعنگری علمای گذشته که در چندین رشته تخصص داشتند، ضعف در برقراری ارتباط مؤثر با نسل جوان و استفاده از روشهای نوین تبلیغی، کمتوجهی نسبی به نیازهای تمدن نوین اسلامی، و برخی چالشهای اخلاقی و رفتاری در میان طلاب، از جمله این مشکلات محسوب میشوند.
روحانیت تراز تمدن نوین اسلامی
برای تربیت روحانیت تراز تمدن نوین اسلامی، نیاز به عالمانی چندبعدی داریم که علاوه بر تسلط بر علوم حوزوی، با علوم انسانی، فلسفه علم و حتی مبانی علوم تجربی آشنا باشند. روحانیون آینده باید زمانشناس و زبان شناس و زبان دان، روشناندیش و مسلط به مهارتهای ارتباطی باشند. آنان باید بتوانند در عین حفظ اصول و ارزشها، با نوآوری و اجتهاد پویا به نیازهای متغیر جامعه پاسخ دهند.
ارزیابی عملکرد طلاب و روحانیون فعلی نشان میدهد که اگرچه بسیاری با تعهد و ایمان به وظایف خود عمل میکنند، اما برخی ضعفها مانند کمتجربگی در روشهای تبلیغی نوین، کمتوجهی به پژوهش، فاصله گرفتن از سادهزیستی و عدم آگاهی کافی از مسائل روز، نگرانیهایی را ایجاد کرده است.
راهکارهای ارتقای حوزههای علمیه
برای ارتقای حوزههای علمیه، راهکارهای متعددی پیشنهاد میشود.
تحول در نظام آموزشی با تأکید بر جامعنگری، تقویت بعد اخلاقی و تهذیبی، ارتباط بیشتر با جامعه به ویژه نسل جوان و منطقه اسلام و جهان و جامعه جهانی ، و توجه ویژه به نیازهای تمدن نوین اسلامی از جمله این راهکارهاست.
این تحولات باید به گونهای باشد که هم عمق معارف دینی حفظ شود و هم دایره علوم مورد توجه گسترش یابد.
حوزههای علمیه امروز در آستانه تحولی بزرگ قرار دارند. این نهاد با پیشینه درخشان خود میتواند با بهروزرسانی روشها و توجه به مقتضیات زمان، نسلی از روحانیون توانمند تربیت کند که هم حافظ سنتهای اصیل اسلامی باشند و هم پیشگام تحول و پیشرفت در جهان معاصر. آینده حوزههای علمیه در گرو همین توانایی تطبیق با شرایط جدید، بدون از دست دادن هویت اصیل خود است.
اما شاه بیت سخن ما اینجاست ؛ در عین حالیکه از نظر آماری و کمی طلاب قابل توجهی داریم ؛ از آنطرف نیازهای جدی داریم که برآورده نمی شود . برگشت این سخن بدین معناست که شاخص های ارزیابی ما در حوزه علمیه چیست؟
وقتی سخن از ارزیابی حوزههای علمیه به میان میآید، بسیاری به آمار و ارقام کمی مانند تعداد مدارس و ساختمان سازی و تعمیرات ، تعداد طلاب و اساتید و حضور و غیاب و امتحان و مدرک استناد می کنند؛ و یا امکانات مرکز خدمات و امثال ذلک سخن می گویند. اما این اعداد و ارقام به تنهایی نمیتوانند تصویر دقیقی از کیفیت و کارآمدی این نهاد دینی ارائه دهند. در واقع، این شاخصهای کمّی مانند پوستۀ بیرونی میوهای هستند که بدون توجه به مغز و محتوای درونی آن، ارزش واقعی خود را نشان نمیدهند.
نکتۀ مهم اینجاست که افزایش کمّی مدارس و طلاب لزوماً به معنای ارتقای کیفی نظام حوزوی نیست. گاه حتی ممکن است این رشد کمی، به کاهش کیفیت خروجی های حوزوی بینجامد. آنچه در این میان مغفول میماند، معیارهای کیفی است که با اعداد و ارقام قابل سنجش نیستند. شاخصهایی مانند عمق علمی، قدرت استنباط، مهارتهای تبلیغی و سطح تهذیب نفس طلاب، نگاه تمدنی ؛ همگی از این دست هستند که در آمارهای کمّی جایگاهی ندارند.
کارآمدی روحانیون و پاسخگویی به نیازهای جامعه
مسئلۀ دیگری که در این آمارها نادیده گرفته میشود، موضوع کارآمدی روحانی حداقل در یکی از رسالت های حوزه است. فارغالتحصیلان حوزههای علمیه باید بتوانند پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه باشند. افزایش تعداد طلاب بدون توجه به نیازهای جامعه و توانایی حل مسائل دینی مردم، نه تنها کمکی نمیکند، بلکه ممکن است به معضلی جدید تبدیل شود. از سوی دیگر، این آمارها هیچ تصویری از تأثیر اجتماعی حوزهها ارائه نمیدهند.
اینکه خروجی حوزهها تا چه حد توانستهاند در جامعه تأثیرگذار باشند و پاسخگوی نیازهای دینی مردم باشند، در این ارقام قابل مشاهده نیست. تعداد قابل توجهی از فضلا هستند که کارآمدی لازم و حداقلی را هم ندارند.
توزیع نامتوازن امکانات نیز از دیگر مشکلاتی است که در آمارهای کمّی دیده نمیشود. تمرکز بیش از حد امکانات در برخی مناطق و محرومیت دیگر مناطق، از چالشهای مهم نظام حوزوی است که در این آمارها پنهان میماند.
همچنین، تعداد مدارس و اساتید به هیچوجه نشاندهندۀ سطح علمی و عمق تحقیقات انجام شده در حوزه نیستند.
شاخصهای کیفی، معیار واقعی موفقیت حوزهها
برای ارزیابی واقعی و همهجانبۀ حوزههای علمیه، باید به شاخصهای کیفی توجه بیشتری شود. میزان تأثیرگذاری اجتماعی روحانیون، نوآوریهای علمی و اجتهادی، توانایی پاسخگویی به شبهات روز، سطح تهذیب نفس و اخلاق حرفهای، میزان ارتباط با نسل جوان و تولیدات علمی عمیق و کاربردی، جهانی اندیشیدن و توجه به امت اسلامی ؛ دشمن شناسی و مرزبندیهای هویتی ثقلین ؛ و مجاهدت شبانه روزی ؛ همگی از معیارهای مهمی هستند که میتوانند تصویر دقیقتری از وضعیت حوزهها ارائه دهند.
در نهایت، باید به این نکته تأکید کرد که آنچه اهمیت دارد کیفیت خروجیهای حوزه است، نه صرفاً کمیت ورودیها و امکانات.
یک حوزه علمیه کوچک اما با طلاب عمیقاندیش و بااخلاق، قطعاً تأثیرگذارتر از دهها حوزه بزرگ با خروجیهای سطحی خواهد بود. بنابراین، در ارزیابی حوزههای علمیه، باید از نگاه صرفاً کمّی فراتر رفت و به معیارهای کیفی و تأثیر واقعی این نهاد دینی در جامعه توجه ویژه داشت. آسیب شناسی و ارزیابی کمی و کیفی؛ و دائم و آینده نگری از ضروریات همیشه گی حوزه های علمیه است.
حجتالاسلام والمسلمین رسول ملکیان اصفهانی










نظر شما