دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۱
نشانه ایمان حقیقی، محبت به اولیای الهی و دشمنی با دشمنان خدا است

حوزه/ حجت‌الاسلام و المسلمین احمدپور با اشاره به روایات، گفت: ایمان حقیقی تنها با محبت به اولیای الهی و دشمنی با دشمنان خدا معنا می‌یابد؛ حتی اگر عبادت انسان به بلندای شب‌زنده‌داری و روزه‌داری دائمی باشد، بدون ولایت و اطاعت از ولیّ خدا، ذره‌ای از آن به درگاه الهی راه نمی‌یابد.

حجت الاسلام و المسلمین علی احمدپور از اساتید حوزه علمیه قم در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، با اشاره به جایگاه والای امامزاده ناصرالحق حسن بن علی(ع) اظهار داشت: این امامزاده واجب التعظیم از علمای برجسته امامیه و از راویان احادیث اهل بیت عصمت و طهارت (ع) می باشد.

استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: امامزاده حسن بن علی معروف به ناصرالحق و ناصر کبیر، از نوادگان امام زین العابدین (ع) و از شاگردان امام هادی (ع) و جد چهارم مادری سید رضی و سید مرتضی علم الهدی (ره) می باشد. ایشان به تصریح ده ها تن از علمای بنام، از نجاشی تا آیت الله العظمی خویی (ره) از شیعیان امامیه است؛ که البته زیدی ها هم این سید متقی را به واسطه مجاهد با کفار بودنشان «امام» خود می دانند.

وی افزود: این بزرگوار، فقیه، متکلم، منجّم، شاعر متجاهر به حبّ اهل بیت (ع)، مفسّر بزرگ قرآن کریم، مؤلف ده ها اثر گرانسنگ علمی، از راویان حدیث و سومین حاکم علویان است که به فرموده آیت الله العظمی جوادی آملی «نقش وافری در ترویج تشیع داشتند.» و همچنین «خاندان ناصر کبیر بر مردم ایران، حقّ حیات دارند.»

استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: در قرآن کریم می خوانیم: «وَ مِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ و از هر چیزی دو گونه [جفت] آفریدیم امید که شما عبرت گیرید» (الذاریات، ۴۹)؛ اما یکی از اوصاف الهی هم «فرد» است و دیگر اوصاف الهی مانند «احد» و «صمد» نیز بر آن دلالت می کند. و البته یکی از اوصاف الهی نیز «حقّ» است. به عبارتی دیگر، حق در عالم یکی بیش نیست؛ از این رو بقیه امور، مشتبه بر حقّ هستند. ان شاء الله ما هم مانند امامزاده ناصرالحق در مسیر حقّ و نصرت دین خدا، قدمی برداشته باشیم.

حجت الاسلام و المسلمین احمدپور ابراز کرد: یکی از آثار منسوب به امامزاده ناصرالحق، کتاب البساط است که شامل ده ها روایت می باشد. در یکی از روایات می خوانیم: «قال: و حدثنا أحمد بن محمد قال: حدثنا الحسن بن عبد الواحد قال: حدثنی عباد بن یعقوب عن سعید یعنی ـ ابن عمرو العنزی ـ عن مسعدة یعنی ـ ابن صدقة عن جعفر بن محمد عن أبیه عن جده أن علیا (ع) قال : قال رسول الله (ص) : لو أن عبدا قام لیله و صام نهاره و أنفق ماله فی سبیل الله علقا علقا و عبد الله بین الرکن و المقام ثم یکون آخر ذلک أن یذبح بین الرکن و المقام مظلوما لما صعد إلی الله من عمله وزن ذرةٍ حتی یظهر المحبة لأولیاء الله و العداوة لأعداء الله» مشابه این روایت با چنین مفهوم را علاوه بر کتاب البساط، در دیگر منابع شیعی نیز آمده است؛ مانند: (المحاسن؛ ج‌ ۱؛ ص ۲۸۶؛ تفسیر العیاشی؛ ج ‌۱؛ ص ۲۵۹؛ الکافی؛ ج ‌۲؛ ص: ۱۹؛ دعائم الإسلام؛ ج ‌۱؛ ص ۵۳)

وی گفت: بر اساس این روایت، اگر عبد و بنده ای تمام شب ها را به عبادت بایستد و روزها را روزه بگیرد و تمام اموال خود را در راه خدا انفاق کند و خداوند متعال را در بهترین جای عالم که بین رکن و مقام است بندگی نماید و سرآخر هم توفیق پیدا کند که مظلومانه بین رکن و مقام هم به شهادت برسد، اما هیچ کدام از این اعمال، ذره ای به درگاه الهی بالا نمی رود، چرا که صحبت از وجود یک ملاکی است که عبارت باشد از «حتّی یظهر المحبّة لأولیاء الله و العداوة لأعداء الله».

استاد حوزه علمیه قم با اشاره به ذکر «عبد» در ابتدای روایت تصریح کرد: فلسفه خلقت انسان، عبودیت است؛ چه اینکه قرآن کریم می فرماید: «و ما خلقت الجنّ و الإنس الّا لیعبدون»؛ و عبودیت محقق نمی شود مگر بر مبنای معرفت؛ چرا که اگر انسان به معبود معرفت پیدا نکند، هر چیزی را معبود خود می داند.

وی افزود: وقتی انسان مسلمان و موحد که به وحدانیت خدای متعال ایمان می آورد، تنها به گفتن کفایت نمی کند؛ چون حضرت فرمود ایمان تنها قول نیست که بگوییم لا اله الا الله؛ از این رو قرآن کریم می فرماید: «و العصر انّ الانسان لفی خسر الّا الذین آمنوا و عملوا الصالحات ...» همه انسان ها می گویند «لا اله الا الله» حتی آن گوساله پرست هم همین ذکر را دارد؛ اما خدای او «عجل» و گوساله است. آنها که نفس را پرستش می کنند، در عمل می گویند «لا اله الا الله» و منظور از آن، نفسشان است.

حجت الاسلام و المسلمین احمدپور اضافه کرد: نشانه موحد بودن، اطاعت از فرمان خداوند است و اطاعت از خدا هم به دو بخش برمی گردد. یک بخش مانند همان قائم اللیل و صائم النهار بودن است؛ اما خدای متعال چه نیازی به نماز خواندن و بیداری شب های ما دارد؛ مگر جز این است که «الله لا اله الا هو الحیّ القیوم لا تأخذه سنة و لا نوم». خدا چه نیازی به روزه داری و غذا نخوردن ما دارد؛ چرا که «و الله یرزقکم و ایّاهم» خداوند هم ما و هم فرزندان ما را روزی می دهد. خدایی که اینچنین است، چه نیازی به روزه داری ما دارد. اگرچه عبادت و نماز خواندن، بین رکن مقام و انفاق اموال و کشته شدن در راه خدا آن هم در بهترین مکان، برای ما جایگاهی آنچنان است؛ اما خدا به آنها نیازی ندارد؛ اما عبادت خداوند، تنها در نماز نیست؛ نماز و روزه هم مقدمه است برای آن عبادت، که عبارت باشد از «اطاعت نسبت به فرامین الهی»

وی بیان کرد: اگر اطاعت فرمان خدا نسبت به خود «خدا» باشد، مشکلی نیست. چرا که شیطان هم فرمان خدا را در مورد خود خدا اطاعت می کرد، نماز می خواند و ملائکه به او اقتدا می کردند و شیطان فخر فرشتگان بود، اطاعت در آنجا اهمیت دارد که دلش نخواهد؛ اما خداوند متعال به آن فرمان داده باشد، از این رو شیطان می گفت من همه عبادت ها را انجام می دهم؛ اما نمی خواهم به آدم سجده کنم. دوست دارم آنچه دوست دارم، انجام بدهم.

استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: اگر می فرماید «اظهار محبت نسبت به اولیای الهی و اظهار دشمنی با دشمنان الهی»، همه ما انسان هستیم و هنر ما در این است که دوستی و دشمنی ما بر مبنای ولیّ خدا بودن باشد. اگر عدوی خدا بود، ما عداوت می کنیم؛ ولو فرزند و اهل و قبیله ما باشد.

وی اظهار کرد: در پنجاه و هشتمین سوره قرآن یعنی سوره مجادله، و در آخرین آیه از این سوره شریفه می خوانیم: «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُمْ أُولئِکَ کَتَبَ فی‌ قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون؛ هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز قیامت دارد نمی ‌یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند هرچند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندان آنها باشند؛ آنها کسانی هستند که خداوند ایمان را بر صفحه قلوبشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده و آنها را در باغهایی از بهشت داخل می‌کند که نهرها از زیر درختانش جاری است جاودانه در آن می‌مانند خدا از آنها خشنود و آنها نیز از خدا خشنودند آنها حزب اللّه‌اند بدانید حزب اللّه رستگارانند.» (مجادله: ۲۲)

حجت الاسلام و المسلمین احمدپور خاطرنشان کرد: اگر قومی باشد که دوست بدارند کسانی را که خدا و پیامبرش دوست نمی دارد. اگر اینچنین شد، نشانه ایمان نیست؛ این نیست که فقط خواسته ما در میان باشد؛ از این رو می فرماید: «و لو کانوا آبائهم ...» برایشان فرقی نمی کند؛ و می گوید چون دوست خدا و رسول خدا نیستید، شما را دوست نمی دارم. پس ملاک از عدو یا ولی خدا آن است که خواست خدا در این مسیر چه باشد. از این رو در این عالم غیر از خواست خدا، خواست خود را مقدم نمی داریم. و این نکته بسیار مهم است.

استاد حوزه علمیه قم ابراز کرد: در همین راستا است که رعایت حقوق دیگران و بندگان الهی بسیار مهم است. از این رو اگر نماز بخوانیم، اما حقّی از کسی ضایع بشود، ولو ولیّ خدا نباشد، اما حق با او باشد، خدای متعال ذره ای از عبادت ما را قبول نخواهد کرد؛ از این رو اگر یک انسان در مکان غصبی نماز بخواند و صاحب زمین راضی نباشد، آن نماز را خدا قبول نمی کند و به ذره ای هم حساب نمی کند. یا کسی در جایی مسجدی بسازد، اما صاحب ملک راضی نباشد، آن مسجد، مسجد حساب نمی شود و گناه هم حساب می شود. لذا ارزش ما در این عالم به این است که مطیع فرمان خدا باشیم، مخصوصا در اموری که به مردم برمی گردد، می گویند فلان شخص، از من کوچکتر است؛ چرا باید او را دوست داشته باشم؛ یا فلان شخص به شخصِ من خوبی کرده است؛ چرا باید از او متنفر باشم. می گوییم ملاک خواست ما نیست؛ بلکه خواست خدای متعال است که دوستی با ولی خدا و دشمنی با عدوّ خدا را معیار قرار داده است.

وی ادامه داد: انسان هم اگر بخواهد ولیّ خدا باشد، بر دو نوع است، یک نوع آن، «اکتسابی» است به این معنا که اگر از فرامین الهی اطاعت کرد، ولیّ خدا می شود. آن طور که خدای متعال می فرماید: «الا انّ اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون». اما نوع دیگر آن است که ولیّ خدا را خود خدای متعال تعیین کرده است، که انبیاء و امامان معصومین (ع) هستند. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون» (مائده: ۵۵)

حجت الاسلام و المسلمین احمدپور تأکید کرد: خدای متعال هیچ نیازی به نماز و روزه ما ندارد، همه به آن برمی گردد که ما ولی خدا را بشناسیم؛ که اگر این نباشد، شیطان هم نماز می خواند؛ اما نماز خواندن او ارزشی نداشت. اما اگر ولیّ خدا را بشناسیم، در آنجا خدای بی نیاز امر به اطاعت او کرده و عبادت ما از مسیری که خدا فرموده محقق بشود و گرنه عبادت ما هم عبادت نخواهد شد.

وی تأکید کرد: خدای متعال خواست برای مردم پیام بدهد شیطانی که خدا را عبادت کرده، عبادتش در رابطه با ولیّ خدا نبود؛ بلکه عبادتی انجام داد که خودش دلش می خواست. نشانه اش هم سجده نکردن بر آدم است. و الا فرمان خدای متعال بود و هیچ ارتباطی به شیطان نداشت که آدم چه هست، مهم آن بود که آدم، ولیّ خدا است و خدا او را دوست می دارد و هیچ اهمیتی ندارد که شیطان هم او را از دل دوست بدارد یا دوست ندراد.

استاد حوزه اظهار کرد: در این عالم هنر ما این است که ولیّ خدا را دوست بداریم، شاید کسی را از نظر ظاهری دوست نداشته باشیم، چرا که طبق خواسته ما رفتار نکرده باشد، در حالی که خواسته ما ملاک نیست، عبادت به آن است که در مسیر فرمان الهی باشیم و شیطان ما را از این راه منع می کند که می گوید او هم مثل تو انسان و بنده است. او چه برتری به تو دارد و تو فقط خدا را عبادت کن.

وی خاطرنشان کرد: در روایت می خوانیم بندگی خدا محقق نمی شود، مگر در مسیر ولیّ خدا، اگر ولیّ خدا را نشناسیم یا ولیّ خدا را که خدا تعیین کرده قبول نکنیم، اصلا عبادت خدا نشأت نمی گیرد و از شما سر نمی زند، از این رو فرمود ذره ای از اعمال ما به خدای متعال بر نمی گردد و در همین راستا است که در روایتی دیگر پیامبر خدا (ص) فرمود: علی جان «لو عبد عبد من عباد بین رکن و مقام ...» به اندازه عمر دنیا، اما ولایت ولیّ خدا را قبول نداشته باشد، خداوند هیچ عملی را از او قبول نمی کند، از این رو ولیّ آن جسم مجسّم، انسانی است که واسطه بین انسان ها و ذات مقدس ربوبی است و انسان را میزان و ملاک است که اگر انسان خواست بندگی کند، باید با او بسنجد و اگر کسی را دوست می دارد، برای خدا و اگر دشمن می دارد، برای خدا باشد. امیدواریم خدا به ما توفیق عبادت و بندگی عطا کند.

انتهای پیام. /

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha