به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در مشهد، محمدرضا قائمینیک، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، در نشست «بررسی وضعیت اجتماعی زنان در نظام لیبرالدموکراسی آمریکا» که در سالن اجتماعات دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار شد، به تبیین تاریخی و تمدنی مسئله افول آمریکا و ریشههای فرهنگی و معرفتی نگاه ابزاری به زن در غرب پرداخت.
افول آمریکا یک فرض قطعی نیست، بلکه وابسته به رقابت تمدنی است
قائمینیک با اشاره به اینکه افول آمریکا یک فرض قطعی و محتوم تاریخی نیست، بلکه وابسته به میزان رقابت تمدنها در عرصه جهانی است، اظهار داشت: جوامع انسانی و نظامهای تمدنی در تعاملات کوتاهمدت و بلندمدت خود، همواره دستخوش تغییر، چرخش و رقابت هستند و هیچ تضمینی وجود ندارد که یک تمدن برای همیشه در اوج یا در افول بماند؛ به تعبیر دیگر قدرت و ضعف تمدنها، بیش از هر چیز، به میزان توان رقابتی آنها در عرصه فرهنگ، معرفت و سبک زندگی بستگی دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی با تحلیل تاریخی شکلگیری تمدن آمریکایی، گفت: برخلاف اروپا که مدرنیته در آن از دل تحولات تاریخی و نهضتهای فکری همچون اصلاح دینی و رنسانس قرون چهاردهم و پانزدهم برآمد، در قاره آمریکا مدرنیته فاقد پشتوانه تاریخی و هویتی بود. سرزمین ایالات متحده در واقع محل تلاقی اندیشههای متجدد قرون هجده و نوزده میلادی شد؛ جایی که متفکران مدرن اروپایی با حذف گذشته دینی و فرهنگی، رؤیای تحقق کامل دنیای جدید را در آن جستوجو میکردند.
وی توضیح داد: آمریکا بهعنوان سرزمینی بیتاریخ و بیریشه، برای روشنفکران غربی بستری شد تا آنچه در اروپا به دلیل تداوم سنت و مذهب امکانپذیر نبود، در آنجا بهصورت مطلق تجربه کنند. از همینرو ایالات متحده، حامل تمام آرمانهای مدرنیته شد و به مرور زمان، به نماد تحقق کامل دنیای مدرن و فردگرایانه تبدیل گردید.
قائمینیک با مرور تحولات قرن بیستم، افزود: قدرتگیری آمریکا در عرصه جهانی عملاً پس از جنگ جهانی دوم رقم خورد. ایالات متحده که از تخریبهای جنگ در امان مانده بود، با جذب دانشمندان، هنرمندان و مهاجران اروپایی، به مرکز تولید علم، صنعت و فرهنگ جدید تبدیل شد. از همین دوره است که انقلابهای جنسی، صنعت سینما و پدیدههایی چون هالیوود آغاز میشود.
وی با اشاره به اینکه هالیوود یکی از اصلیترین مراکز ترویج نگاه ابزاری به زن در جهان است، تصریح کرد: در این دوره، زن به کالای مصرفی در صنعت سرگرمی و تبلیغات تبدیل شد و آمریکا با استفاده از قدرت رسانهای خود، الگوی زن آزاد اما بیهویت را به جهان القا کرد. این روند، اساس بحران اخلاقی و فروپاشی بنیان خانواده در غرب را رقم زد.
توسعه غربی در ایران و مقاومت باورهای سنتی
قائمینیک سپس با اشاره به تأثیر این تحولات بر جوامع اسلامی، بهویژه ایران، اظهار داشت: در دهههای بیست تا چهل شمسی، همزمان با اجرای برنامههای توسعه در ایران، یکی از موانع اصلی در تحقق الگوهای غربی، باورهای دینی و سنتی جامعه ایرانی بود؛ گزارشهای مراکز مطالعاتی غربی، از جمله دانشگاه هاروارد، نشان میدهد که یکی از مهمترین عوامل شکست برنامههای توسعه در ایران، نقش باورهای مذهبی و نگاه اسلامی به زن و خانواده بوده است.
وی افزود: در دوره پهلوی دوم، رژیم برای تسهیل نفوذ فرهنگی غرب، با الگوبرداری از هالیوود، موجی از سلبریتیسازی و رسانههای زنمحور را شکل داد. مجلاتی چون «زن روز» و فیلمهای موسوم به «فیلمفارسی» در این دوره، به ابزاری برای القای تصویر زن غربی و زدودن هویت اصیل زن ایرانی بدل شدند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی با اشاره به پژوهشهای انجامشده در حوزه تاریخ سینما، اظهار داشت: در دوره سیساله منتهی به انقلاب اسلامی، حجم فیلمهای تولیدشده در ایران با محوریت زن و نگاه جنسیانگارانه، در مقایسه با دیگر کشورها بیسابقه بود؛ رژیم پهلوی دوم آگاهانه در پی زدودن باورهای دینی و سنتی جامعه بود تا مسیر توسعه غربی در ایران را هموار کند.
مقاومت در برابر کشف حجاب تا حضور زن مسلمان در انقلاب
قائمینیک در ادامه با تحلیل اجتماعی تحولات منتهی به انقلاب اسلامی، گفت: در آستانه انقلاب سال ۱۳۵۷، جامعه ایران از یک مرحله مقاومت منفعل در برابر سیاستهای ضددینی رژیم به مرحلهای از خودآگاهی جمعی رسید. حضور زنان در کنار مردان، با حجاب یا بیحجاب، در راهپیماییهای انقلاب، نشاندهنده تغییری عمیق در نوع نگاه جامعه به زن بود.
وی افزود: این تحول نه نشانه غربگرایی، بلکه نشانه رشد آگاهی اجتماعی و تبدیلشدن زن ایرانی به کنشگری مؤثر در عرصه دینی و سیاسی بود.
عضوهیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی تأکید کرد: امروز ما دیگر نمیتوانیم با نسخههای سنتی صد سال پیش به مسئله زن نگاه کنیم. تغییر ساختار آموزش، اشتغال، فناوری و فضای خانواده، چهره زن معاصر را دگرگون کرده است. از سوی دیگر، نمیتوان به دام الگوهای غربی نیز افتاد که زن را از کرامت انسانی خالی و او را به ابزار لذت و تبلیغ فروکاسته است.
وی گفت: وظیفه اندیشمندان علوم انسانی اسلامی این است که میان این دو قطب افراطی، الگوی سوم را طراحی کنند؛ الگویی که نه به سنت ایستا بازگردد و نه در مدرنیته غرق شود. این همان نقطهای است که میتواند به خلق تمدن نوین اسلامی و ارائه الگوی جهانی زن مسلمان بینجامد.
مطالعات خانواده؛ محور تمدنسازی نوین
قائمینیک با اشاره به اهمیت مطالعات خانواده در چارچوب علوم انسانی اسلامی، اظهار داشت: آینده تمدن اسلامی به توان ما در فهم دقیق اقتضائات زمان و بازتعریف جایگاه زن و خانواده بستگی دارد. اگر در این میدان بتوانیم الگوی موفقی ارائه دهیم، نهتنها در برابر غرب، بلکه برای سایر کشورهای اسلامی نیز الهامبخش خواهیم بود.
وی افزود: تجربه کشورهایی همچون عربستان، قطر و عراق نشان میدهد که پای بندی صرف به الگوهای سنتی، در برابر فشار مدرنیته، فروپاشی فرهنگی را در پی دارد. در مقابل، ایران با پشتوانه دینی و تمدنی خود میتواند مسیر سوم را ترسیم کند؛ مسیری که زن را هم در عرصه اجتماع و هم در بستر خانواده، بهعنوان رکن تمدنساز معرفی کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی تأکید کرد: افول آمریکا از حیث فلسفه تاریخی در نهایت با ظهور حضرت ولیعصر (عج) تحقق خواهد یافت، اما وظیفه امروز ما حضور فعال و آگاهانه در میدان رقابت تمدنی است.
وی گفت: پیروز این میدان کسی است که بتواند با شناخت دقیق تحولات فرهنگی، رسانهای و فناورانه، الگوی متناسب با ارزشهای اسلامی را در عرصه جهانی عرضه کند.
قائمی نیک خاطرنشان کرد: اگر ما بتوانیم در این منازعه فکری و تمدنی، الگوی بدیلی برای زن و خانواده ارائه دهیم، آنگاه افول آمریکا نه یک آرزو، بلکه نتیجه طبیعی بیداری تمدنی جهان اسلام خواهد بود.
وی ابراز امیدواری کرد: با تلاش متفکران و نخبگان اسلامی، این مسیر با قدرت و بصیرت ادامه یابد تا نقشآفرینی زنان مسلمان در تمدن نوین اسلامی به نقطه اوج خود برسد.
انتهای پیام/











نظر شما