پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۳
یادداشت | فراتر از روایت‌های مرد سالار

حوزه/ متون تاریخی اغلب محصول نگاه و شرایط اجتماعی نویسندگان‌ هستند و زنان در آن‌ها اغلب به حاشیه رانده شده یا از زاویه مردسالارانه بازنمایی شده‌اند. بنابراین بازسازی تصویر واقعی زنان مستلزم اتخاذ رویکردهای میان‌رشته‌ای و انتقادی است که بتواند میان داده‌های متنی و زمینه‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ارتباط برقرار کند.

خبرگزاری حوزه| نجمه صالحی، مدرس حوزه و دانشگاه در یادداشتی آورده است:

برای شناخت جایگاه و نقش زنان در جوامع گذشته، مطالعه دقیق و نقادانه‌ منابع متقدم ضروری است. تحلیل این منابع نیازمند روش‌هایی فراتر از خوانش ساده‌ منابع و روایت‌ها است.

متون تاریخی اغلب محصول نگاه و شرایط اجتماعی نویسندگان‌ هستند و زنان در آن‌ها اغلب به حاشیه رانده شده یا از زاویه مردسالارانه بازنمایی شده‌اند. بنابراین بازسازی تصویر واقعی زنان مستلزم اتخاذ رویکردهای میان‌رشته‌ای و انتقادی است که بتواند میان داده‌های متنی و زمینه‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ارتباط برقرار کند.

یکی از روش‌های کارآمد، تحلیل مقایسه‌ای متون است. این شیوه شامل بررسی روایت‌های پراکنده درباره زنان در متون مختلف همان دوره یا قرون متفاوت می‌شود. برای مثال، مقایسه گزارش‌های طبری و مسعودی درباره زنان عصر صدر اسلام نشان می‌دهد که برخی نقش‌ها، مانند مشارکت زنان در وقایع سیاسی یا فعالیت‌های اقتصادی، به دلیل نگاه گزینشی نویسندگان در متون متفاوت با شدت و تأکیدهای گوناگون بازنمایی شده است. چنین تحلیل مقایسه‌ای به بازسازی تصویری چندلایه از زنان کمک می‌کند.

روش دوم، تحلیل زمینه‌ای است که وقایع و رفتارهای زنان را در چارچوب شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی زمانه بررسی می‌کند. این روش امکان می‌دهد تا فهمی دقیق‌تر از محدودیت‌ها، فرصت‌ها و مشارکت‌های زنان به دست آید. برای نمونه، حضور زنان در دربارهای اموی، عباسی یا عثمانی، وقتی در کنار قوانین، مناسبات اجتماعی و نقش خانواده‌ها تحلیل می‌شود، تصویری روشن‌تر از قدرت و نفوذ واقعی آنان ارائه می‌دهد.

روش سوم، تحلیل زبان و لحن متن است. بسیاری از متون متقدم از اصطلاحات، تمثیل‌ها و سبک‌های خاصی برای بازنمایی زنان استفاده کرده‌اند که گاه به جهت‌دهی ذهن خواننده و گاه برای تحمیل ارزش‌های اخلاقی و سیاسی بوده است. بررسی دقیق واژگان، تعابیر و ساختار جملات می‌تواند نشان دهد چه بخش‌هایی بازتاب واقعیت و چه بخش‌هایی محصول ذهنیت نویسنده است.

استفاده از رویکرد میان‌رشته‌ای نیز اهمیت دارد. ترکیب تاریخ، ادبیات، جامعه‌شناسی و مطالعات جنسیت، پژوهشگر را قادر می‌سازد نقش زنان را نه تنها در وقایع، بلکه در شکل‌دهی به فرهنگ و سیاست نیز تحلیل کند. این رویکرد امکان شناسایی روندهای بلندمدت تغییر نگرش نسبت به زنان و تفاوت‌های منطقه‌ای را فراهم می‌آورد.

به عبارتی تنها از طریق تحلیل انتقادی، میان‌رشته‌ای و مقایسه‌ای می‌توان از دام کلیشه‌ها و برداشت‌های یک‌بعدی خارج شد و تصویری واقع‌بینانه، مستند و چندلایه از حضور و نقش زنان در گذشته ارائه کرد. متون متقدم، اگر با چنین رویکردی خوانده شوند، نه تنها روایت‌کننده وقایع هستند، بلکه ابزار فهم تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و همچنین بازآفرینی جایگاه زنان در حافظه جمعی جامعه خواهند بود.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha