خبرگزاری حوزه | ملاعبدالله یزدی، از برجستهترین شارحان منطق و فلسفهٔ اسلامی در عصر صفوی، با نگارش آثاری چون حاشیه بر تهذیب المنطق، الحاشیة علی حاشیة شرح التجرید و دیگر حواشی منطقی و کلامی، و با مشارکت فعال در تبیین مبانی معرفتشناختی، نقشی ماندگار در استحکام بنیانهای فکری حوزههای علمیه بر جای گذاشته است.
آثار او نهتنها در بستر تاریخی، بلکه در فضای آموزشی امروز نیز ظرفیتهای ارزشمندی برای ارتقای کیفیت تدریس و پژوهش دارند.
رویکرد جامع ملا عبدالله یزدی به منطق بهعنوان «آلت العلوم»، تلفیق برهان عقلی با مبانی دینی، و دقت ویژه در تعریف مفاهیم و نقد مکاتب فلسفی، الگویی کارآمد برای بازطراحی سرفصلهای آموزشی و تقویت مهارتهای استدلالی در عرصهٔ فلسفه و کلام فراهم میسازد. این نوشتار با رویکردی تحلیلی، بر آن است تا ابعاد کاربردی میراث علمی و فکری ملاعبدالله یزدی را در حوزهٔ آموزش و پژوهش معاصر واکاوی کند. .
۱. عقلگرایی ساختاری و کارکرد دوگانهٔ عقل
ملاعبدالله یزدی در آثار خود عقل را ستون فقرات هر نظام معرفتی میداند و با دقت، آن را به دو بخش متمایز تقسیم میکند:
عقل نظری: مسئول ادراک کلیات و حقایق فرازمانی و فرامکانی، که هدفش کشف واقعیت بهصورت یقینی است. این نوع عقل بر برهان مبتنی است و بدون آن، دستیابی به معرفت معتبر ممکن نیست.
عقل عملی: معطوف به ساماندهی زندگی و تشخیص خیر و شر اخلاقی، که با هدایت رفتارهای اختیاری انسان سروکار دارد.
کاربرد آموزشی: در تدوین برنامههای آموزش فلسفه و کلام، این تقسیمبندی میتواند مبنای تفکیک دو حوزهٔ «فلسفه نظری» و «فلسفه عملی» باشد. دانشگاهها و حوزهها باید مهارتهای تحلیل برهانی (عقل نظری) و مهارتهای تصمیمسازی اخلاقی (عقل عملی) را جداگانه و در عین حال مکمل هم آموزش دهند.
۲. منطق بهعنوان «آلت العلوم» و پیشنیاز معرفت
یزدی مانند فارابی و ابنسینا منطق را ابزار تمام علوم میداند و بر این باور است که بدون فراگیری منطق، علوم نظری و عملی دچار لغزش خواهند شد. او توجه ویژهای به:
تفکیک بخش تصورات (تعریف مفاهیم) و تصدیقات (بررسی صحت گزارهها)
آموزش دقیق «حد» و «رسم» و تمایز میان حد تام، حد ناقص، رسم تام و رسم ناقص
تحلیل قیاسها و کشف خطاهای استدلالی
کاربرد آموزشی: این نگاه اقتضا میکند که آموزش منطق، صرفاً تئوریک نباشد و بهصورت کاربردی–تمرینی برگزار شود، تا دانشجو یا طلبه بتواند از قواعد منطق در نقد متون و مباحثه استفاده کند.
۳. تلفیق روش برهانی با مبانی دینی
ملاعبدالله یزدی بر خلاف برخی فیلسوفان که فلسفه را مستقل از کلام میدانند، آن را در خدمت اثبات و تبیین آموزههای دینی به کار میگیرد. او از ابزارهای منطقی و فلسفی برای دفاع از توحید، صفات الهی، و مسائل کلیدی کلامی بهره میبرد، بدون آنکه به ظاهرگرایی صرف یا طرد عقل گرفتار شود.
این رهیافت میتواند برای پروژههای میانرشتهای در «علوم انسانی–اسلامی» و «فلسفه دین» الگو شود، بهویژه در طراحی استدلالهای جدید برای اثبات گزارههای دینی در مواجهه با شبهات معاصر.
۴. مراتب تشکیکی وجود و اصالت وجود
یکی از نقاط پیشرو در اندیشهٔ یزدی، پذیرش اصالت وجود و توضیح کثرت عالم بر اساس مراتب شدت و ضعف وجود است. این نگاه به او امکان میدهد که هم وحدت متافیزیکی جهان را حفظ کند و هم تفاوتهای پدیداری آن را توضیح دهد.
کاربرد فلسفی: این مدل میتواند برای تبیین نسبت میان کثرت تجربی (علوم طبیعی، روانشناسی) و وحدت غایی (الهیات) مورد استفاده قرار گیرد و به تولید مفاهیم فلسفی بومی در حوزه هستیشناسی کمک کند.
۵. نقد نظاممند مکاتب مشائی و اشراقی
یزدی در برخورد با مکاتب فکری زمانهاش، وفاداری به چارچوبهای عقلانی را با روحیهٔ نقد منصفانه همراه میکند.
در برابر مشائیان: اصالت ماهیت را نقد میکند و بر وجودگرایی ضمنی تأکید دارد.
در برابر اشراقیان: هر گونه معرفت حضوری یا شهودی را نیازمند توضیح و مستندسازی منطقی میداند.
کاربرد آموزشی– مناظرهای: این الگو برای تربیت دانشجویانی که بتوانند با رویکرد انتقادی به مکاتب فلسفی دیگر بپردازند، بدون افتادن در دام تعصب یا سادهانگاری، بسیار سودمند است.
۶. فلسفهٔ زبان و حساسیت به تعریف مفاهیم
یزدی با واکاوی دقیق اقسام دلالت (مطابقت، تضمن، التزام) و شرایط جامع و مانع بودن تعریف، نشان میدهد که بخش مهمی از استحکام استدلال، وابسته به صحت استفاده از الفاظ و مفاهیم است.
کاربرد عملی:
طراحی کارگاههای «تحلیل مفاهیم» در حوزههای علمیه و دانشکدههای فلسفه
آموزش تمایز معانی لغوی و اصطلاحی برای جلوگیری از مغالطههای لفظی در مناظرات
«کاربست معاصر اندیشهٔ ملاعبدالله یزدی: از کلاس درس تا پژوهش میانرشتهای»
اندیشهٔ ملاعبدالله یزدی نهتنها یک میراث نظری در تاریخ منطق و فلسفهٔ اسلامی است، بلکه چارچوبی روشمند و کارآمد برای ارتقاء کیفی آموزش و پژوهش در مراکز علمی معاصر به شمار میرود. تحلیل آثار او نشان میدهد که این میراث میتواند بهعنوان نقشهٔ راه عملی در حوزههای زیر بهکار بسته شود:
- بازطراحی سرفصلهای آموزشی در منطق، فلسفه و کلام
با بهرهگیری از نگاه یزدی به منطق بهعنوان «آلت العلوم» و تأکید بر تلفیق مهارتهای استدلالی با مبانی دینی، میتوان دورههای آموزشی را بازتنظیم کرد به گونهای که هم انسجام نظری و هم مهارتهای عملی دانشپژوه تقویت شود.
- تقویت بنیّهٔ استدلالی و مناظرهای دانشجویان و طلاب
بهرهگیری از روش نقد منصفانهٔ مکاتب مشائی و اشراقی، و نیز پایبندی به مواد یقینی در استدلال، الگوی تربیتی دقیقی برای تربیت نخبگان مناظرهگر و پژوهشگر فراهم میکند.
- تولید و گسترش پژوهشهای میانرشتهای
پیوند زدن برهان فلسفی با آموزههای وحیانی، ظرفیتی ممتاز برای توسعهٔ پروژههای میانرشتهای میان فلسفهٔ اسلامی، علوم انسانی و الهیات ایجاد میکند و میتواند مبنای نظریهپردازیهای جدید در علوم انسانی–اسلامی باشد.
- ارتقای سواد مفهومی و زبانی در فعالیتهای علمی
حساسیت یزدی به دقت تعریفها، اقسام دلالت و شرایط جامع و مانع بودن حد، بستری مؤثر برای بهبود مهارتهای تحلیل مفهومی در پژوهشگران و جلوگیری از مغالطات لفظی و مفهومی فراهم میآورد.
نتیجهٔ کلان: بازخوانی و بهکارگیری میراث فکری ملاعبدالله یزدی میتواند به مدرسهای نو در آموزش منطق و فلسفه بینجامد که در آن، استدلال برهانی، دقت زبانی، و اتصال وثیق به منابع دینی، سه ضلع یک ساختار پویا و بهروز را شکل میدهند.
حسن عبدی پور










نظر شما