رضوان هامانی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، در رابطه با آینده پژوهش در عصر هوش مصنوعی عنوان کرد: هوش مصنوعی یک نویسنده یا مولف نیست، بلکه یک «دستیار پژوهشگر» بسیار قدرتمند است و کارهای زمان بر مانند گردآوری و خلاصهسازی پیشینه پژوهش، یافتن منابع مرتبط، غلطگیری ادبی و ساختاری، و حتی پیشنهاد ساختارهای منطقی برای محتوا را به بهترین نحو و در زمان کوتاه انجام می دهد.
پژوهشگر علوم شناختی و هوش مصنوعی بیان کرد: این امر به پژوهشگران اصلی فرصت بیشتری میدهد تا بر بخشهای عمیقتر، مانند ایدهپردازی، تحلیل انتقادی، نوآوری و ترکیب دانش در حوزههای مختلف، متمرکز شوند.
وی اظهار کرد: هوش مصنوعی میتواند به تولید محتوای آموزشی و کتابهایی که با سطح دانش و نیازهای خاص هر خواننده سازگار هستند، کمک کند همچنین، ترجمههای سریع و باکیفیت، موانع زبانی در انتشار علم را تا حد زیادی کاهش داده است؛ اما باید توجه داشت که این ابزارها یک افزاینده بهرهوری است، نه یک جایگزین برای تفکر و تخصص پژوهشگر.
هامانی اضافه کرد: تاثیر هوش مصنوعی در غنا یا سطحیسازی پژوهشها کاملاً به نحوه استفاده از این ابزار بستگی دارد. هوش مصنوعی یک تیغ دو لبه است. اگر پژوهشگر از هوش مصنوعی به عنوان یک دستیار برای گسترش دامنه تحقیق و کشف دادههای بیشتر و بررسی ابعاد و جنبه های مختلف موضوع استفاده کند، میتواند به غنای پژوهش بینجامد. این ابزار میتواند ارتباطاتی بین حوزههای علمی را نشان دهد که از دید یک پژوهشگر انسان پنهان مانده است.
وی تاکید کرد: خطر اصلی زمانی است که پژوهشگر، تولید محتوای هوش مصنوعی را بدون بازبینی، تصحیح، و اعمال دیدگاه انتقادی، به عنوان اثر نهایی خود قبول کند. باتوجه به اینکه مدلهای زبانی بر اساس الگوهای آماری کار میکنند، ممکن است محتوایی تولید کنند که به ظاهر روان و منطقی است، اما فاقد عمق تحلیلی، بینش نو و صحت علمی باشد. این امر میتواند به تولید انبوه مقالات و کتابهای «متوسط» و فاقد ارزش افزوده واقعی منجر شود.
عضو شورای انجمن علمی پژوهشی علوم شناختی و هوش مصنوعی معاونت پژوهش جامعه الزهرا (س) یادآور شد: هوش مصنوعی به یک زیرساخت اساسی در زندگی علمی تبدیل خواهد شد، همانطور که اینترنت تبدیل شده است؛ اما یک نکته اساسی که باید همواره مورد تاکید قرار بگیرد، توجه به مبانی فکری و فلسفی حاکم بر طراحی این ابزارهاست.
وی ادامه داد: این ابزارها اغلب در افق دید طراحان غربی و بر اساس یک جهانبینی سکولار و اومانیستی طراحی و آموزش دیدهاند و دادههای آنها بیشتر از منابعی گردآوری شده که بر همین مبانی استوار هستند. این امر پیامدهای مهمی دارد.
هامانی گفت: در تحلیل محتوا اغلب مبانی نظری این ابزارها بر اساس اسلوب و مبانی زیربنایی تفکر اندیشمندان غربی متکی است. به همین خاطر تجربه نشان داده است که بارها تحلیل های متنی و محتوایی هوش مصنوعی مخالف با مبانی و اصول جهان بینی اسلامی بوده است.
وی افزود: مثلاً تحلیل های خودش را بر نظریه تکامل به عنوان یک پارادایم مسلط در علم بنا میکند و آن را به عنوان یک «حقیقت قطعی» ارائه میدهد، بدون آنکه معمولاً جایگاهی برای نقدهای علمی یا خوانشهای الهیاتی از آفرینش قائل شود. این سیستمها، لاجرم بر اساس عقلانیت ابزاری و مادیگرایانه غرب است و ممکن است دیدگاههای دیگر درباره عقل و تعالی را نادیده بگیرد.
پژوهشگر علوم شناختی و هوش مصنوعی بیان کرد: آینده پژوهش با هوش مصنوعی، آیندهای است که در آن نقش منتقد و هدایتگر پژوهشگر انسانی پررنگتر از همیشه خواهد شد. ما باید از این ابزار قدرتمند بهره ببریم، اما این امر باید با چشمانی باز و با آگاهی کامل از محدودیتها و جهتگیریهای فلسفی و ایدئولوژیک آن باشد.
وی تاکید کرد: یک پژوهشگر آگاه، هوش مصنوعی را به خدمت میگیرد، نه آنکه خود را در خدمت آن ببیند. او میداند که پاسخهای این سیستمها، نه حقیقت محض، بلکه بازتابی از دادههای ورودی و جهانبینی سازندگان آنهاست. بنابراین، ارزیابی نهایی، سنجش انتقادی و تطبیق خروجیها با مبانی معرفتی و ارزشی خود، مسئولیتی است که بر دوش پژوهشگر انسانی باقی میماند.
انتهای پیام










نظر شما