به گزارش خبرگزاری حوزه، گزاره خبری دردآوری که در چند ساعت گذشته در برخی رسانهها و از جمله روزنامههای سراسری انتشار یافته، این است که"بودجه سالانه بنیاد ملی نخبگان حدود ۵۰۰ میلیارد تومان است؛ رقمی که تقریباً با مجموع پرداخت ۴ بازیکن خارجی بیکیفیت برابری میکند! "
جالب توجه این که همین رقم بودجه در سال جاری پس از رشد بیست درصدی به این میزان رسیده است؛ بودجهای که قائممقام بنیاد ملی نخبگان آن را ناکافی و ناهماهنگ با مأموریتهای ملی توصیف کرده است.
وضعیت بودجه بنیادی که مأموریت اصلی آن تربیت و حمایت از نخبگان علمی سراسر کشور است، نشان از آن دارد که متأسفانه اولویت ها در نظام مدیریتی کشور گویا عوض شده و این در حالی است که اولویتگذاری واقعی در تخصیص منابع عمومی باید به سمت و سویی برود که در نهایت به سود منافع و مصالح ملی ما باشد و لذا این انتظار به حق میرود چنین منافعی در راستای جذب و بکارگیری نخبگان، پایاننامههای راهبردی و کاربردی، همچنین اجرای طرحهای فناورانه و حمایت از استعدادهای ملی در زمینه هایی چون علوم پایه، مهندسی و پزشکی و ... شود.
از سوی دیگر متأسفانه شاهدیم درحالیکه بنابر گفته مسئولان بنیاد ملی نخبگان، فقدان اعتبار کافی باعث توقف بخشی از مأموریتهای ملی و از دست رفتن سرمایههای انسانی شده و میشود، تصمیمات مالی در دیگر بخشها هنوز بر مدار هزینهسازیهای غیرمولد میچرخند، به این معنا که چنانچه تنها بخشی از این منابع به برنامههای جذب نخبگان اختصاص پیدا کند، همین امر میتواند مسیر بازگشت بسیاری از استعدادهای علمی از خارج کشور، تأمین مسکن نخبگان استانی و همچنین ایجاد و توسعه شبکه پژوهشی و فناورانه مشترک میان دانشگاهها را هموار نماید.
از سوی دیگر و به تعبیر یکی از اساتید شناخته شده دانشگاه، مشکل در اینجا صرفاً کمبود بودجه نیست، بلکه ضعف نگرش در ارزشگذاری سرمایههای انسانی است.
به دیگر سخن باید گفت که بنیاد ملی نخبگان نماد رسمی مدیریت استعداد در کشور است و مأموریت آن هیچ جایگزین دیگری ندارد و حال آن که بر اساس ارقام ارایه شده از سوی خبرگزاری ها، هزینه سه قرارداد ورزشی با بازیکنانی خارجی که حتی فرصت حضور در میدان را پیدا نکردند به اندازه بودجه یکسال بنیاد ملی نخبگان برای کشور تمام شده است.
بحث اصلی نه در ممنوعیت جذب بازیکن خارجی، بلکه در لزوم توازن نگاه و رویکرد به عرصههای سرمایهساز ملی است و این که در این خصوص اولویتها را متناسب با اهداف و نیازهای کشور فراموش نکنیم.
به دیگر سخن، اگر واقعاً معتقدیم که ارزش واقعی علم، فناوری و استعداد به عنوان موتور محرک توسعه شناخته می شود، لاجرم باید در ساختار تأمین مالی بنیاد ملی نخبگان و تبدیل آن از نهادی کمبودجه به نهادی راهبردی تجدیدنظر کنیم و گرنه مسلم است که صرف حرف و شعار، گره از مشکلات کشور بازنخواهد کرد.
سید محمدمهدی موسوی










نظر شما