شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۲
آیا ولایت فقیه با جمهوریت در تعارض است؟

حوزه/ ولایت فقیه با تکیه بر ادله نقلی، عقلی و فقهی، به عنوان الگویی بی بدیل برای اداره جامعه در عصر غیبت است. همایش کنگره بین المللی بزرگداشت مرحوم آیه الله نایینی  بهانه ای شد تا مروری کوتاه و منطقی بر اثبات  نظام ولایت مطلقه فقیه  شود.

خبرگزاری حوزه | ولایت فقیه با تکیه بر ادله نقلی، عقلی و فقهی، به عنوان الگویی بی بدیل برای اداره جامعه در عصر غیبت است. همایش کنگره بین المللی بزرگداشت مرحوم آیه الله نایینی بهانه ای شد تا مروری کوتاه و منطقی بر اثبات نظام ولایت مطلقه فقیه شود.

اثبات ولایت مطلقه فقیه بر سه پایه استوار است که از سوی علمای شیعه به تفصیل تبیین شده است:

۱- ادله نقلی: استناد اصلی در این بخش به روایاتی چون مقبوله عمر بن حنظله است که در آن امام صادق(ع) می‌فرمایند: «...فانی قد جعلته علیکم حاکماً...».

امام خمینی(ره) در کتاب «کتاب البیع» (ج۲، ص۴۶۵) با استناد به این روایت، واژه «حاکم» را ناظر بر ولایت و حکمرانی سیاسی دانسته و این مقام را در عصر غیبت از آن فقهای عادل بیان کرده است.

۲- ادله عقلی: این استدلال بر مبنای "امر به لازم" شکل می‌گیرد. از آنجا که تشکیل حکومت برای اجرای احکام اسلام و اداره جامعه ضرورتی عقلی است، عقل حکم می‌کند که در نبود معصوم، این مسئولیت خطیر بر عهده کسانی باشد که به احکام اسلام آگاه‌اند؛ یعنی فقهای جامع‌الشرایط.

آیت‌الله جوادی آملی در کتاب «پیرامون وحی و رهبری» (ص۱۲۷) به تفصیل به این استدلال پرداخته است.

۳- نیابت از امام عصر بر اساس روایات: بر این اساس، فقیه جامع‌الشرایط، نایب عام امام معصوم(عج) محسوب می‌شود و کلیه اختیارات حکومتی امام، به جز امور خاص، به وی تفویض شده است.

این دیدگاه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصل ۵۷) تجلی یافته و توسط فقهایی مانند مرحوم میرزای نایینی در کتاب «تنبیه الامه» پایه‌ریزی فقهی شده است.

برخی منتقدان با بیان جمهوریت و مردم سالاری که ریشه در نگاه سکولار غربی دارد انتقاداتی را بیان کرده اند.

از جمله:

برخی استدلال می‌کنند که ولایت فقیه با اصل حاکمیت مردم و جمهوریت نظام در تعارض است

و عده ای که ولایت را فقط "ولایت در نظارت" میدانند و اشکال بر تمرکز قدرت میکنند.

و برخی نیز بر نقش مقبولیت مردمی به عنوان جزء لا ینفک مشروعیت نظام در عصر غیبت تأکید دارند.

پاسخ به نقدها:

در پاسخ به نقد اول، تأکید می‌شود که در نظام جمهوری اسلامی، "جمهوریت" شکل حکومت و "اسلامیت" محتوای آن است. رهبری به عنوان ضامن عدم خروج نظام از مسیر اسلام، در کنار نهادهای منتخب مردم عمل می‌کند و این دو، نه در تقابل، بلکه در تکامل یکدیگرند.

در پاسخ به نقد دوم، به نظارت‌های چندگانه و همچنین شرط "کفایت و مدیریت" برای رهبری استناد می‌شود که مانع از تمرکز قدرت مطلق می‌گردد.

در پاسخ به نقد سوم، اینگونه استدلال می‌شود که "مشروعیت" الهی-فقهی رهبری، با "مقبولیت" مردمی او در تعارض نیست و حضور مردم در انتخابات مختلف، از جمله مجلس خبرگان، تجلی همین مقبولیت است.

ولایت مطلقه فقیه ستون خیمه است برای تحقق حکومت دینی در دنیای مدرن. این نظریه، با حفظ اصول ثابت شریعت و در عین حال انعطاف در روش‌ها، پاسخی به نیاز همیشگی جامعه اسلامی برای حکمرانی عادلانه است و تا زمان ظهور امام عصر (عج) ادامه خواهد داشت. ان‌شاءالله.

سیده ربابه میربمانی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha