یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۰۷:۴۱
چگونه فرزندانمان را أمر به معروف و نهی از منکر کنیم؟

حوزه/ محبت یکی از اساسی‌ترین اصل در تربیت دینی است. کارشناسان در این مصاحبه توضیح می‌دهند که چگونه می‌توان با حفظ رابطه عاطفی، فرزندان را به ارزش‌های اخلاقی و دینی پایبند کرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در مسیر پر چالش تربیت فرزند یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های والدین، چگونگی انتقال ارزش‌های اخلاقی و دینی است، چگونه می‌توان این وظیفه خطیر را به گونه‌ای انجام داد که نه تنها باعث مقاومت و فاصله عاطفی نشود که بلکه سبب رشد درونی، تقویت ایمان و تعمیق رابطه بین والدین و فرزند گردد.

حوزه‌نیوز در این زمینه با حجت‌الاسلام علی‌اصغر کریم‌خانی، کارشناس امور خانواده و تربیت دینی به گفت‌وگو نشست تا راهکارهای عملی و اصولی این انتقال ارزش‌ها را در اختیار شما مخاطبان محترم قرار دهد.

ضمن تشکر از جنابعالی بخاطر فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسمی حوزه قرار دادید به عنوان اولین سوال بفرمایید که:

* چقدر اهمیت دارد که امر به معروف توسط پدر و مادر به فرزند صورت بگیرد؟

بسم الله الرحمن الرحیم.

خانواده، نخستین و پایدارترین نهاد در تربیت انسان به شمار می‌رود. بستری که در آن، شخصیت، باورها و ارزش‌های اخلاقی فرزندان شکل می‌گیرد. افراد در محیط خانواده رشد می‌کنند و از این رو، چگونگی روش تربیتی والدین از اهمیت بسزایی برخوردار است. از سوی دیگر، امر به معروف و نهی از منکر نیز به عنوان یکی از مراحل مهم تربیت، دارای جایگاه و رتبه‌ای ویژه در خانواده و جامعه است که باید مورد توجه قرار گیرد.

در خانواده‌ای که امر به معروف در آن جاری است، نکته حائز اهمیت این است که اعضای خانواده در انتقال ارزش‌ها و اصول اخلاقی و همچنین در شکل‌دهی به شخصیت و رفتار یکدیگر موفق‌تر عمل می‌کنند؛ چرا که ساختار و اصول رفتاری چنین خانواده‌ای بر پایه مراقبت از خود و دیگران استوار است.

اگر والدین مراحل تربیت را به درستی طی کنند و بر اساس اصول تربیتی رفتار نمایند، در بسیاری از موارد، کار به مرحله امر به معروف و نهی از منکر — که از مراحل پایانی تربیت محسوب می‌شود — نمی‌کشد و اگر هم برسد، با توجه به رعایت اصول تربیتی، این امر تأثیرگذار و ثمربخش خواهد بود.

بنابراین، از منظر مراحل تربیت، مهم است که امر به معروف و نهی از منکر با توجه به شرایط، در درون خانواده شکل گیرد و والدین در آن نقش فعالی داشته باشند. البته شایان ذکر است که در برخی موارد، پیش از رسیدن به مرحله امر به معروف و نهی از منکر، مشکلاتی وجود دارد که با همراهی مشاوری امین و کاردان قابل رفع است.

* اگر پدر و مادر در تعریف یک «منکر» (مثلاً در مورد نحوه پوشش یا معاشرت) اختلاف سلیقه یا نظر جدی داشته باشند، بهترین راه برای مدیریت این تعارض و ارائه رویکردی واحد به فرزند چیست؟

نخستین نکتهٔ مهم این است که پدر و مادر باید در برخورد با فرزند، رویه‌ای یکپارچه و هماهنگ داشته باشند. نباید به گونه‌ای باشد که مثلاً پدر دربارهٔ نوع پوشش انتقادی داشته باشد و فرزند با او اختلاف نظر یا سلیقه پیدا کند، اما مادر در مقابل از فرزند دفاع کند و آن پوشش یا شیوه را بپسندد. از این رو، لازم است پدر و مادر در غیاب فرزند با یکدیگر گفت‌وگو کنند و به یک دیدگاه و هدف مشترک دست یابند.

دومین نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که مشخص شود آیا این اختلاف بین فرزند و والدین، تنها یک اختلاف سلیقه است یا واقعاً در اصل مسئلهٔ شرعی و مصداق «منکر» اختلاف نظر وجود دارد. برای مثال، گاهی پدر و مادر و فرزند، هر سه در اصل لزوم رعایت حجاب و پوشش مشکلی ندارند، اما در نوع پوشش یا جزئیات آن با هم اختلاف نظر دارند. در چنین شرایطی، والدین باید به خوبی فضا را مدیریت کنند.

این اختلاف گاه کوچک و گاه بسیار جدی است. به عنوان نمونه، ممکن است والدین طرفدار پوشش چادر باشند، اما فرزند، حجاب با مانتوِ مناسب و کاملاً پوشیده را کافی بداند. در این حالت، فرزند حجاب را رعایت کرده، اما از نگاه پدر، این حداقلی است و حتی گاهی آن را دون شأن خانواده یا موجب آبروریزی می‌داند. بنابراین، بسیار مهم است که میزان و نوع اختلاف را به درستی تشخیص دهیم تا بتوانیم در حل آن به درستی عمل کنیم.

گاه نیز اختلاف، در اصل مسئلهٔ پوشش است؛ مثلاً دختر به گونه‌ای رفتار می‌کند که حتی حداقل‌های حجاب رعایت نمی‌شود. مسلماً در برخورد با این دو نوع اختلاف، باید تفاوت قائل شد.

در مورد اول که اختلاف سلیقه است، ابتدا باید بررسی کرد که آیا سلیقهٔ والدین درست است یا خیر و در صورت درست بودن، شیوهٔ بیان و ارائهٔ صحیح آن را یافت، نه این که با تحکم و اجبار، سلیقهٔ خود را به فرزند تحمیل کرد؛ چرا که در این صورت قطعاً نتیجه عکس خواهیم گرفت و حتی ممکن است اختلاف سلیقه به اختلاف نظر و تغییر نگرش فرزند نسبت به آن مسئله بینجامد.

اما در مورد دوم که اختلاف نظر واقعی وجود دارد، باید پیش از هر چیز به دنبال اقناع بود و هرگز از محبت و عاطفه غافل نشد؛ چرا که انسان موجودی تک‌بعدی نیست. اگر در سیرهٔ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دقت کنیم، می‌بینیم که ایشان از اخلاق به عنوان بهترین روش برای معرفی دین اسلام بهره می‌بردند و در موارد بسیاری، افراد مجذوب اخلاق پیامبر شده بودند. بنابراین، هرچند استدلال و بحث و گفت‌وگو مهم است، اما نباید تمام تمرکز را بر آن گذاشت و از روش‌های اخلاقی و محبت‌آمیز غافل ماند.

چگونه فرزندانمان را أمر به معروف و نهی از منکر کنیم؟

* در امر به معروف و نهی از منکر والدین، مرز بین نظارت و همراهی دلسوزانه و کنترل گری مخرب که به استقلال روند هویتی نوجوان لطمه می‌زند، کجاست؟ چگونه می‌توان این مرز را تشخیص داد و راهکار چیست؟

در اسلام، تربیت دارای مراحل مشخصی است. همانطور که پیشتر اشاره شد، امر به معروف پس از مرحله ارشاد و بیان اصل مسئله قرار می‌گیرد و پس از ارشاد نیز صبر و شکیبایی ضروری است. این نکته از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد.

در تربیت اسلامی اصولی وجود دارد که در صورت رعایت آن‌ها توسط والدین، در بسیاری از موارد موفقیت حاصل می‌شود و کار به مراحل پیچیده و اختلافات جدی که امروزه در برخی خانواده‌ها بین والدین و فرزندان وجود دارد، نخواهد کشید. از جمله اصول مهم تربیتی که باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از: محبت، صبر، نظارت مناسب، و تدریجی بودن فرآیند تربیت.

اگر والدین به این اصول توجه نمایند، بسیاری از مشکلات آنان حل خواهد شد. به عنوان مثال، در مورد نماز می‌بینیم که اسلام چگونه و در چند مرحله، این فریضه را به صورت تدریجی به فرزندان می‌آموزد.

در پنج سالگی توصیه شده که جهت‌های چپ و راست به کودک آموزش داده شود. در شش سالگی، وضو آموزش داده می‌شود بدون آنکه فشار زیادی بر کودک وارد آید.

در هفت سالگی، نماز آموزش داده می‌شود و در هشت سالگی مطابق برخی روایات، از کودک خواسته می‌شود که نماز بخواند.

ملاحظه می‌فرمایید که در مورد نماز، اصل تدریج در بازه زمانی ۵ تا ۸ سالگی و طی چهار سال رعایت شده است. در کنار این تدریج، محبت و صبر نیز لازم است، چرا که این آموزش‌ها در بستری از صبر و شکیبایی طولانی‌مدت معنا می‌یابد.

متأسفانه برخی والدین، فرزند را تا سن تکلیف رها می‌کنند و ناگهان با اجبار و اکراه از او می‌خواهند که نماز بخواند. طبیعی است که با این اقدام ناگهانی، پس از گذشت زمانی که باید به آموزش تدریجی اختصاص می‌یافت، پذیرش آن برای فرزند دشوار خواهد بود. این تأخیر در تربیت، همراه با سخت‌گیری و نظارتی که اکنون جنبه مخرب پیدا کرده، بی‌اثر خواهد بود و طبیعی است که امر به معروف نیز نتیجه معکوس خواهد داد؛ چرا که مراحل تربیت به درستی رعایت نشده است.

پس اگر به اصول مهم تربیت پایبند باشیم و آن‌ها را رعایت کنیم، هم می‌توانیم در زمان مناسب به فرزند آموزش دهیم و هم در مواقعی که نافرمانی رخ می‌دهد، امر به معروف آسان‌تر خواهد بود، چرا که همراهی مهر و محبت می‌تواند بر همه مشکلات غلبه کند.

* چگونه به عنوان والد می‌توانم رفتار کنم که امر به معروف در بلندمدت در فرزندم اثر داشته باشد و انجام عمل برای رضای خدا درونی شود، نه برای پاداش مادی و ترس از تنبیه؟

همانطور که در پاسخ به سوال قبلی عرض شد، هنگامی که والدین اصول تربیت را رعایت کنند، امر به معروف در بلندمدت نیز اثرگذار خواهد بود.

اگر والدین محبت خود را از فرزند دریغ نکنند، ارتباط عاطفی خود را با فرزندان حفظ نمایند، و از طرفی بدانند که تربیت فرآیندی تدریجی و زمان‌بر است و بر این امر صبر پیشه کنند، این رویکرد باعث ایجاد دلبستگی بین فرزندان و والدین می‌شود. در ابتدا ممکن است فرزند به خاطر والدین و احترام به آن‌ها، کارها را انجام دهد، اما این صبر و محبت به تدریج اثر خود را نشان می‌دهد و فرزند را در مسیر الهی قرار می‌دهد.

البته باید توجه داشت که تنبیه، زمانی نتیجه‌بخش خواهد بود که در سایه محبت صورت گیرد. به عنوان مثال، در روایتی از حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) داریم که می‌فرمایند: "برای تنبیه فرزند با او قهر کن، ولی این قهر را طولانی نکن."

حال اگر والدین با فرزند خود رفتار مناسبی نداشته باشند، آیا فرزند از این قهر پدر و مادر خوشحال می‌شود یا ناراحت؟

طبیعی است که خوشحال می‌شود و می‌گوید چند روزی از دست آنان راحت می‌شوم. با اینکه والدین قصد داشته‌اند از این قهر به عنوان تنبیه استفاده کنند، اما برعکس، به دلیل رعایت نکردن اصول تربیتی یعنی محبت و صبر، این اقدام نتیجه معکوس داده است.

اما اگر والدین به فرزند خود محبت کرده باشند، این محبت اثر خود را خواهد داشت و در صورت قهر یا تنبیه، نتیجه مطلوب حاصل شده و فرزند را در مسیر درست قرار خواهد داد.

نکته پایانی این که باید توجه داشته باشیم که انسان‌ها دارای اختیار هستند. والدین باید آگاه باشند که ممکن است تمام تلاش خود را به کار گیرند، اما باز هم فرزند دچار انحراف و مشکلات شود.

در اینجا باید متذکر شد که در قرآن کریم نیز به این مسئله اشاره شده است؛ مثلاً در داستان حضرت نوح و فرزندش، با وجود تمام هدایت‌ها و توصیه‌های پدر و با وجود محبت و صبری که حضرت نوح داشت، این فرزند راهش را نپذیرفت. یعنی والدین باید وظیفه خود را انجام دهند، اما در نهایت این فرزند است که طبق اختیار خود تصمیم می‌گیرد بپذیرد یا نه.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha