سه‌شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۸
فطرت و عالم ذر در اندیشه علامه طباطبایی (ره) 

حوزه/ نشست بزرگداشت علامه سید محمدحسین طباطبایی که با محوریت واکاوی دو مفهوم بنیادین «فطرت و عالم ذر» در اندیشه وی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، شهرزاد شاهسون، در نشست بزرگداشت علامه سید محمدحسین طباطبایی که با محوریت واکاوی دو مفهوم بنیادین «فطرت و عالم ذر» در اندیشه وی در شبستان مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) تهران برگزار شد، عنوان کرد: موضوع فطرت و عالم ذر، از مباحث بنیادین معرفت شناسی و انسان شناسی اسلامی است که در آثار علامه طباطبایی جایگاهی کاملاً محوری دارد.

وی با تأکید بر این که فهم این دو مفهوم، کلید گشایش درهای بسیاری از اندیشه علامه است، افزود: فهم دقیق این دو مفهوم، نه تنها برای خوانش درست المیزان، که برای تحلیل نگاه عمیق علامه به مسائلی چون توحید، اختیار انسان و حکمت الهی، اهمیت ویژه ای دارد. علامه طباطبایی با رویکردی فلسفی_تفسیری، نوین ترین خوانش را از فطرت و عالم ذر ارائه می کند؛ خوانشی که ریشه در آیات قرآن دارد و بر اصول حکمت متعالیه تکیه زده است.

در ادامه، خانم شادمهر، استاد حوزه علمیه خواهران عنوان کرد: نگاه های مختلفی به مقوله فطرت وجود دارد. بحث فطرت و عالم ذر هم از نظر وحیانی و قرآنی، هم از نظر برهان و استدلال و علوم فلسفی و عقلانی و هم در جای خودش در مقوله عرفان قابل طرح است.

وی ادامه داد: در نگاه وحیانی دو مولفه فطرت و عالم ذر با اینکه دو مولفه مستقل هستند و هر کدام مبانی متعددی دارند، ولی در یک نگاه می خواهیم این دو را کنار هم، مرتبط با هم و متحد نگاه کنیم و بررسی کنیم در عرصه شناخت و معرفت بخشی به انسان، سهم این دو واژه چقدر دخیل است، چقدر مؤثر است.

پژوهشگر علوم قرآن و حدیث گفت: خداوند متعال در سوره شریفه روم آیه ۳۰ می فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ». این آیه اشاره به بحث فطرت دارد و می‌فرماید: این پیامبر، نظرت را و نگاهت را به آن فطرت الهی داشته باش که آن دین استوار در این فطرت الهی نهادینه شده. و این فطرت الهی، فطرتی است که «لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ»، تبدیل بردار نیست، خدشه پذیر نیست. این آن چیزی است که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته، ولی بسیاری از انسان ها نسبت به آن توجه ندارند، علم و آگاهی ندارند.

وی اضافه کرد: آیه ۱۷۲ سوره اعراف بحث عالم ذر را مطرح می‌کند. در این آیه خداوند متعال به پیامبر متذکر می شود: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَیٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ۖ قَالُوا بَلَیٰ ۛ شَهِدْنَا». ای پیامبر، آن هنگامی که پروردگار تو اخذ میثاق کرد از فرزندان آدم، از ذریه حضرت آدم، نسل او را گرفت و از آن ها پیمان گرفت که «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ؟» آیا من پروردگار شما نیستم؟ همگی گفتند: بله، ما شهادت می دهیم. بعد در ادامه، خداوند علت این میثاق را بیان می کند: «لِئَلَّا تَقُولُوا» مبادا در قیامت بگویید «إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ»، ما از ربوبیت پروردگارمان بی خبر بودیم، یا بگویید «إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ»، ما پدرانمان را مشرک یافتیم و به دنبال آنها رفتیم.

تبیین نظریه علامه طباطبایی

استاد حوزه علمیه خواهران گفت: آن چیزی که علامه طباطبایی در ذیل این دو آیه مطرح کرده است طبق آیه فطرت، «فِطْرَتَ اللَّهِ» یک اضافه تشریفی است. یعنی خداوند واژه فطرت را به لفظ «الله» اضافه کرده تا این واژه شرافت پیدا کند. خداوند این فطرت را نهاد قرار داد و انسان را بر اساس آن آفرید. از نظر علامه، فطرت در واقع یک نوع پذیرش و گرایش به سوی پروردگار است که انسان با تمام وجود به ربوبیت خدا و عبودیت خود اقرار می کند.

وی بیان کرد: درباره آیه میثاق، سوال اصلی این است: این عالم ذر کجا بوده؟ کی بوده؟ و چگونه باید آن را تشریح کرد؟ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان سه نظریه رایج را نقد و رد می کنند:

1. نظریه عالم مادی پیشین: عالمی مادی با زمان و مکان مشخص قبل از دنیای کنونی.

نقد علامه طباطبایی: اگر چنین بود، باید خاطره آن در یاد همه می ماند. همچنین تکلیف و اقرار در آن عالم (پیش از زندگی دنیوی) معنا ندارد.

2. نظریه تمثیل: آیه صرفاً یک بیان تمثیلی و غیرواقعی است.

نقد علامه طباطبایی: این با شأن قرآن و هدف آیه که قطع عذر است، منافات دارد.

3. نظریه اخذ میثاق با زبان عقل و وحی در دنیا: پیمان در همین دنیا و از طریق پیامبران گرفته شده. علامه این نظر را نیز نمی پذیرند.

نظریه نهایی علامه طباطبایی: نشئه ملکوتی

استاد حوزه علمیه خواهران مطرح کرد: نظر علامه طباطبایی این است: همه انسان ها در دو نشئه ملکی (مادی) و نشئه ملکوتی (معنوی) زندگی می کنند. نشئه ملکوتی بر نشئه ملکی مقدم است. در نشئه ملکی، ما قوای ظاهری مثل دست و پا و چشم و گوش را داریم. در نشئه ملکوتی، قوای باطنی مثل شهوت، غضب و وهم را داریم که تحت مدیریت عقل قرار دارند.

وی افزود: علامه طباطبایی، این نشئه ملکوتی را عالم میثاق می دانند و از آن تعبیر به فطرت می کنند. پس اینجا است که آیه میثاق با آیه فطرت تلاقی پیدا می کنند. خداوند یک فطرت پاک الهی (نشئه ملکوتی) را به انسان ودیعه داد و این میثاق در همان نشئه گرفته شده است. این همان نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی است که خداوند از روح خود (اسماء و صفاتش) در انسان دمید.

پاسخ به یک شبهه و نقش پیامبران

خانم شادمهر گفت: این سوال مطرح می شود که پس افراد گناهکار مثل یزید و فرعون به چه صورت هستند؟ پاسخ این است که آنها هم این فطرت را دریافت کردند، ولی آن را با گناه پژمرده کردند و پشت پرده بردند. فطرت نابودشدنی نیست، ولی کارآمدی خود را از دست می دهد. اینجا است که پیامبران می آیند تا این فطرت های خاموش شده را بیدار کنند. وحی برای تذکر و احیای فطرت است.

وی تاکید کرد: نکته کلیدی آیه میثاق این است «وَأَشْهَدَهُمْ عَلَیٰ أَنفُسِهِمْ» خدا انسان را بر خودش شاهد گرفت. این خود، همان کسی است که با هر دو نشئه زندگی می کند و با مشاهده آیات الهی در درون و بیرون، شهادت می دهد که: «بله پروردگارا، من با تمام وجودت ربوبیت تو و عبودیت خودم را دریافتم.» اما اگر انسان به این فطرت رسیدگی نکند و آن را دسیسه کند (چنانکه در سوره شمس آمده: وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا)، یعنی آن نشئه ملکوتی را ناکارآمد کند. این ناکارآمدی با اسیر کردن عقل و امیر شدن هوس رخ می‌دهد. همان که امیرالمؤمنین می فرماید: «کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوًی أَمِیر»

نقد آیت الله جوادی آملی

پژوهشگر قرآن و علوم حدیث گفت: آیت‌الله جوادی آملی، نظریه علامه را نقد کرده اند. ایشان می فرمایند: ما تمام این نقدها را با نهایت تواضع به محضر استاد علامه عرضه کردیم، ولی ایشان بر نظر خویش اصرار ورزیدند. حق بر ایشان روشن شده و ماییم که در تنگنای جهان طبیعت مانده ایم. دیدگاه مورد قبول آیت الله جوادی آملی، نظریه سوم است؛ یعنی خداوند با لسان عقل (حجت درون) و لسان وحی (حجت بیرون) در همین دنیا و از طریق فرستادن پیامبران، از همه انسان ها پیمان گرفته است.

استاد حوزه علمیه خواهران اضافه کرد: از جمله دلایل ایشان این است که در نشئه ملکوتی، مفاهیمی مانند پدر و فرزند (ذریه) که در آیه به آن اشاره شده، معنا ندارد.

وی یادآور شد: همه انسان ها در دو نشئه ملکوتی و ملکی زندگی می کنیم. به هر دو نشئه واقفیم، فقط نشئه فطرتمان را که همان نشئه ملکوتی است فراموش می کنیم. و با تمسک به عقل و وحی که عقل، امام درون و حجت درون، و وحی و رسولان و کتب، حجت های بیرونی هستند. ما باید این فطرت را بیدار نگه داریم و هدایت گری را از عقل و وحی نگیریم. فطرت (نشئه ملکوت) را کامل در اختیار عقل و وحی قرار می دهیم. همچنان که نشئه ملکمان هم تحت امر عقل و وحی است که از آن تبدیل به شریعت می شود.

انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha