دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۰
خداوند چه نیازی به خلقت انسان داشت؟

حوزه/ وقتی خدایی را فرض می‌کنیم که هیچ نیازی ندارد، آفرینش انسان دیگر یک سؤال ساده نیست؛ بلکه دریچه‌ای است به فهم کمال، اختیار و معنای بودن.

خبرگزاری حوزه | این پرسش که «چرا خدا انسان را آفرید؟» در واقع تردید در آفرینش نیست، بلکه تلاشی برای فهم درستِ خدا، نسبت او با جهان و جایگاه انسان در مسیر رشد و کمال است.

خدا چرا آفرید، وقتی نیازی نداشت؟

خداوند «واجب‌الوجود» است؛ یعنی وجودش از خودش است و به هیچ چیز بیرون از ذاتش وابسته نیست. در او نه کمبودی راه دارد، نه نیازی، نه نقصی. پس آفرینش انسان یا جهان، برای رفع نیاز خدا معنا ندارد. خدایی که کمال مطلق است، چیزی ندارد که با آفریدن به دست بیاورد.

اما در کنار بی‌نیازی مطلق، خداوند دارای کمالات ذاتی است؛ و یکی از مهم‌ترین این کمالات، «فیّاض» و «جواد» بودن است؛ یعنی افاضه‌کننده خیر.

در منطق عقل، خیر مساوی با «وجود» است و شر، مساوی با «عدم». هر جا وجودی تحقق پیدا می‌کند، خیر محقق شده است.

از این‌رو، آفرینش نه از سر نیاز، بلکه از سر کمال است.

خدا نمی‌آفریند تا چیزی به دست بیاورد؛ می‌آفریند چون بخیل نیست. اگر موجودی قابلیتِ وجود داشته باشد و خدا آن را نیافریند، این منعِ خیر است؛ و منع خیر، بخل است. و بخل، درباره خدا محال است.

به بیان ساده‌تر:
خدا آفرید، چون خداست.فیّاض بودن از ذات او جدا نیست؛ همان‌طور که خورشید می‌تابد چون خورشید است، نه برای اینکه سودی ببرد.

اما اگر آفرینش از سر کمال است، انسان چرا آفریده شد؟

اینجا پای «هدف انسان» به میان می‌آید. پیش از انسان، خداوند فرشتگان را آفرید؛ موجوداتی پاک، مطیع و همواره در حال عبادت. آن‌ها خدا را تسبیح می‌گفتند، فرمان‌بردار بودند و هیچ سرپیچی نداشتند.

اگر قرار بود آفرینش انسان برای این باشد که خدا عبادت شود، فرشتگان از پیش این کار را انجام می‌دادند.

پس انسان برای «اصلِ عبادت» آفریده نشد؛ بلکه برای چیزی فراتر از عبادتِ بی‌اختیار.

فرشتگان کامل‌اند، اما بی‌اختیار. در جایگاه خود ثابت‌اند و امکان رشد انتخابی ندارند.

اما خدا خواست کمالی بالاتر را بیافریند:

موجودی که بتواند با انتخاب خودش به کمال برسد.

انسان نه از ابتدا کامل است و نه مجبور به خوب بودن؛ اما می‌تواند با عقل، اختیار و اراده، مسیر کمال را برگزیند.

و همین «کمالِ اختیاری»، از کمالِ داده‌شده به فرشتگان برتر است.

به تعبیر امیرالمؤمنین(ع):

گر عقل انسان بر شهوتش غلبه کند، از فرشتگان برتر می‌شود؛

و اگر شهوتش عقلش را مغلوب کند، از حیوان پست‌تر.«علل الشرایع، ص ۴، ح ۱»

پس معنای آیه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلّا لِیَعْبُدُونِ» چیست؟

این آیه هرگز به معنای نیاز خدا به عبادت نیست.

قرآن صریح می‌گوید خداوند «غنی» است؛ نه به وجود ما نیاز دارد و نه به رکوع و سجود ما.

«عبادت» در اینجا به معنای اطاعت آگاهانه و حرکت در مسیر درستِ رشد است.

یعنی انسان آفریده شد تا با بندگیِ اختیاری، استعدادهایش شکوفا شود و به کمال برسد؛ نه اینکه چیزی به خدا اضافه کند.

عبادت، سودش به خود انسان بازمی‌گردد؛

درست مانند پدری که فرزندش را به علم‌آموزی توصیه می‌کند؛ نه برای نفع خود، بلکه برای سعادت فرزند.

اما رنج‌ها، سختی‌ها و امتحان‌ها برای چیست؟

این جهان، جهانِ «تکامل» است.

و تکامل بدون چالش، معنا ندارد.

انسان در مسیر زندگی «کادح» است؛

تلاش می‌کند، می‌افتد، دوباره بلند می‌شود، خطا می‌کند، توبه می‌کند و رشد می‌یابد.

حتی گناه، اگر با پشیمانی و بازگشت همراه شود، می‌تواند نردبانِ رشد باشد؛

چون انسان را به فقر، ضعف و نیاز واقعی‌اش در برابر خدا آگاه می‌کند.

و قرآن این حقیقت را چنین جمع‌بندی می‌کند:

«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ» (آیه۲ سوره ملک)

خدا مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام‌یک نیکوترین عمل را دارید.

یعنی انسان آفریده شد تا در میدان انتخاب، خودش را بسازد؛نه برای پر کردن خلأیی در خدا، بلکه برای رسیدن به کمالی که فقط با اختیار ممکن است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha