حبیبه شاکری مدیر و استاد مدرسه علمیه نرجسیه سیرجان، در گفتوگو با خبرگزاری حوزه در کرمان، با استناد به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره سبک زندگی، اخلاص و خانواده در دیدار با خانواده شهید سلیمانی و همچنین با بهرهگیری از مجموعه کتابهای منتشرشده درباره این شهید از جمله «از چیزی نمیترسیدم»، «سلیمانی عزیز»، «حاج قاسمی که من میشناسم» به تبیین ابعاد شخصیتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با محوریت دیدگاههای ایشان در بحث زن و خانواده پرداخت. متن مصاحبه به شرح زیر است:
شهید سلیمانی در بیانات خود، خانواده را چگونه به عنوان اولین و مهمترین پایگاه تربیت نیروی مقاومت معرفی میکرد؟
نگاه شهید حاجقاسم سلیمانی به نهاد خانواده، فراتر از نگرشی عاطفی یا فردی، دیدگاهی راهبردی و تمدنی بود. ایشان خانواده را پایگاه اصلی مقاومت و خاستگاه شکلگیری انسانهای مؤمن، شجاع و مسئولیتپذیر میدانست. در این نگاه، خانواده نه تنها کانون عاطفه، که سنگری استراتژیک برای تربیت مجاهدان و پاسداران ارزشهاست.
شهید سلیمانی باورمند بود که مقاومت از خانه آغاز میشود. خانوادهای که بر پایه ایمان، اخلاق، غیرت دینی و مسئولیتپذیری شکل گیرد، توانایی پرورش فرزندانی را دارد که اهل ایثار و فداکاریاند، در برابر ظلم پایداری میکنند و منافع شخصی را فدای مصالح امت اسلامی میسازند. از دیدگاه وی، مادران و پدران مجاهدپرور، ستونهای استوار جبهه مقاومتاند.
زن و مادر؛ ستون پایگاه مقاومت
در منظومه فکری شهید سلیمانی، زن و مادر نقشی راهبردی ایفا میکنند؛ مادر به عنوان نخستین معلم ایمان، شجاعت و صبر؛ همسر به عنوان پشتوانه روحی مجاهد در میدان نبرد؛ و زن مؤمن به عنوان تربیتکننده نسلی که دشمن را از ریشه ناکام میگذارد. ایشان همواره بر صبر و پایداری همسران و مادران شهدا تأکید داشت و آنان را شریکان حقیقی پیروزیها میخواند.
شهید سلیمانی هشدار میداد که دشمن پیش از هر حمله نظامی، نهاد خانواده را هدف میگیرد و با تضعیف حیا، غیرت و تعهد، و عادیسازی فردگرایی و بیمسئولیتی، به فروپاشی روابط عاطفی خانواده میپردازد. از این رو، خانواده متعهد و متحد، خط مقدم مقابله با جنگ نرم و فرهنگی دشمن محسوب میشود.
محبت، معنویت و ولایتمداری؛ سه رکن خانواده مقاوم
به باور وی، خانوادهای که بر محبت و احترام متقابل استوار باشد، با نماز و دعا و توسل زنده بماند و پیوندی عمیق با ولایت فقیه داشته باشد، همانند کارخانهای برای انسانسازی و مقاومتپروری عمل خواهد کرد.
شهید سلیمانی خانوادههای شهدا را پرچمداران صبر و استقامت میدانست و معتقد بود: «اگر خانواده شهدا نبودند، راه شهدا ادامه پیدا نمیکرد.» این خانوادهها در نگاه او، تجسم عینی وفاداری به آرمانها و ادامهدهندگان راه مقاومت بودند.
در منظومه فکری شهید حاجقاسم سلیمانی، خانواده کوچکترین واحد جامعه و در عین حال بزرگترین سنگر مقاومت است. حفظ این سنگر، تضمینبخش شکستناپذیری ملتی است که حتی در برابر قویترین سلاحها نیز سر فرود نمیآورد.
دیدگاه او درباره نقش و جایگاه زن در کانون خانواده و همچنین در عرصه اجتماعی جبهه مقاومت چه بود؟ آیا بین این دو نقش (خانهداری و فعالیت اجتماعی) تعارضی میدید؟
نگاه شهید حاجقاسم سلیمانی به زن، نگاهی عمیق، کرامتمحور، تمدنساز و راهبردی بود که از هر گونه نگرش ابزاری یا محدودکننده مبرا است. در منظومه فکری او، زن محور خانواده، مربی انسان و ستون استوار جبهه مقاومت به شمار میرود.
شهید سلیمانی زن را نخستین و اثرگذارترین مربی انسان میدانست. از دیدگاه او، شخصیت انسان در دامان مادر شکل میگیرد و فضیلتهایی چون ایمان، شجاعت، غیرت و مسئولیتپذیری از مادر آموخته میشود. جامعه سالم در نگاه او محصول حضور زنان آگاه و مؤمن است و معتقد بود اگر زن درست تربیت کند، جامعه بیمه خواهد شد.
در اندیشه او خانواده بدون زنِ مؤمن و بصیر، پایدار نمیماند. زنِ صبور و فهیم، پشتوانه روحی مجاهد در میدان خطر است و مقاومت بدون تربیت نسل مقاوم توسط زنان، تداوم نمییابد. به همین دلیل، او زنان را شریکان حقیقی پیروزیهای جبهه مقاومت میشمرد.
زن مسلمان؛ الگوی کرامت و عزت
الگوی آرمانی زن در نگاه شهید سلیمانی، حضرت فاطمه زهرا(س) به عنوان مظهر تربیت، ولایتمداری و پاکی، و حضرت زینب(س) به عنوان نماد آگاهی، شجاعت و جهاد تبیین بود. او معتقد بود زن میتواند هم عفیف باشد و هم در عرصههای اجتماعی فعال و اثرگذار ظاهر شود.
او بهشدت منتقد نگاه تحقیرآمیز غربی به زن بود که او را به ابزاری برای تبلیغ و لذت تقلیل میدهد، هویت زنانه را به ظاهر محدود میکند و امنیت و کرامت زن را قربانی سود و قدرت میسازد. از نظر شهید سلیمانی، این نگرش ماهیتی ضد زن و ضد خانواده دارد.
شهید سلیمانی نقش زن را در روشنگری، حفظ حقیقت و انتقال پیام مقاومت بسیار حیاتی میدانست. زنانِ آگاه را راویان مظلومیت و حقانیت میشناخت و مادران و همسران شهدا را ادامهدهندگان راه شهدا میخواند. در میدان فرهنگ و رسانه نیز زن را مجاهدی اثرگذار میدید.
رفتار شخصی او گواه احترام ویژهاش به زنان، بهویژه مادران شهدا بود. او نقش همسران رزمندگان را همسنگ مجاهدت در میدان میدانست و همواره با تواضع و ادب، شأن واقعی زن را پاس میداشت.
در نگاه شهید حاجقاسم سلیمانی، زن محور خانواده، معمار جامعه و پرچمدار تربیت نسل مقاومت است. بیوجود زنِ مؤمن و بصیر، نه خانواده پایدار میماند و نه تمدن اسلامی شکل میگیرد.

شهید سلیمانی به عنوان فردی که عمده زمان خود را در جبههها میگذراند، چگونه تعهد نسبت به خانواده خود (همسر و فرزندان) و تعهد بزرگتر نسبت به امت اسلامی را هماهنگ میکرد؟
از منظر شهید حاجقاسم سلیمانی، میان «تعهد خانوادگی» و «تعهد اجتماعی» تقابل و تعارضی ذاتی وجود ندارد؛ بلکه مسئله اصلی، برقراری تعادلی حکیمانه بر پایه اولویتبندی الهی است. ایشان عمیقاً باور داشت که کسی که بتواند خانوادهای مستحکم و سالم بسازد، ظرفیت آن را نیز دارد که در عرصه اجتماع مؤثر و مسئولیتپذیر عمل کند.
خانواده؛ نقطه آغاز مسئولیت اجتماعی
شهید سلیمانی خانواده را نخستین میدان انجام تکلیف و تمرین مسئولیتپذیری میدانست. از دیدگاه او، مرد یا زنی که در خانه مسئولیتشناس نباشد، در جامعه نیز قابل اعتماد نخواهد بود. وفاداری به خانواده، در حقیقت تمرینی برای وفاداری به جامعه است و بیتوجهی به خانواده به بهانه فعالیتهای اجتماعی، نشانهای از انحراف از مسیر تکلیف الهی به شمار میرود. به تعبیر ایشان، کسی که خانواده خود را قربانی کار اجتماعی میکند، در نهایت به جامعه نیز آسیب میزند.
در سیره عملی شهید سلیمانی، تلاش برای جلب رضایت همسر و خانواده یک اصل اساسی بود. صبر و همراهی اعضای خانواده، سرمایه معنوی مجاهد محسوب میشد و معتقد بودند فعالیت اجتماعی بدون پشتوانه عاطفی و معنوی خانواده، فرساینده و ناپایدار خواهد بود. ایشان همواره تأکید داشتند که خدمت به جامعه زمانی ارزشمند است که با ظلم و بیتوجهی به خانواده همراه نباشد.
تکلیفمحوری؛ معیار تنظیم تعادل
شهید سلیمانی تعادل میان تعهدات خانوادگی و اجتماعی را بر اساس «تکلیف الهی» تنظیم میکرد. در این نگاه، گاهی اولویت با خانواده است و گاهی جامعه و امت اسلامی در کانون توجه قرار میگیرد. تشخیص این اولویتبندی، نیازمند تقوا، مشورت و بصیرتی عمیق است. از نظر ایشان، نه خانوادهگرایی افراطی درست است و نه غفلت از خانواده به بهانه خدمت به اجتماع.
ایشان معتقد بودند فرزندان باید به عینه ببینند که والدین هم عشق و تعهد به خانواده را دارند و هم نسبت به جامعه احساس مسئولیت میکنند. این الگوی عملی، به تربیت نسلی متعهد و متوازن میانجامد، در حالی که افراط در هر یک از این عرصهها، میتواند فرزند را دچار افراط یا بیتفاوتی سازد.
در نگاه شهید سلیمانی، خانواده نباید کنار گذاشته شود، بلکه باید در جریان رسالت اجتماعی قرار گیرد. زمانی که همسر و فرزندان احساس مشارکت و افتخار نسبت به اهداف اجتماعی والدین کنند، این همراهی، رنج دوری و سختیهای مسیر را قابل تحمل میسازد و پیوندی ناگسستنی میان عرصه خصوصی و عمومی ایجاد میکند.
ایشان نگاه رایج در غرب را که خانواده و مسئولیت اجتماعی را در تقابل با یکدیگر میبیند، به شدت رد میکردند. در آن نگرش، یا خانواده قربانی شغل و قدرت میشود، یا فرد به بهانه مسئولیت خانوادگی از تعهدات اجتماعی شانه خالی میکند. شهید سلیمانی این دوگانهسازی را برساخته فرهنگ مادیگرا و بیبنیان میدانست.
از منظر شهید حاجقاسم سلیمانی، تعهد خانوادگی پشتوانهای استوار برای تعهد اجتماعی است و تعهد اجتماعی، خود ثمره خانوادهای سالم و متعادل. برقراری تعادل میان این دو، نه با فرمولهای خشک، بلکه با ایمان، تکلیفمحوری و عقلانیتی برخاسته از بینش الهی امکانپذیر میشود.

الگوی خانواده ایدهآل از منظر شهید سلیمانی چه ویژگیهایی داشت و این الگو چگونه میتواند اساس تشکیل یک جامعه مقاوم و پویا قرار گیرد؟
از دیدگاه شهید حاجقاسم سلیمانی، «خانواده مقاوم» صرفاً یک واحد خصوصی و محدود نیست، بلکه الگویی الهامبخش برای کل جامعه و زیربنای شکلگیری تمدن اسلامی به شمار میرود. جامعهای که بر پایه چنین خانوادههایی استوار باشد، در برابر فشارهای اقتصادی، فرهنگی و امنیتی دچار فروپاشی نمیشود و پایداری خود را حفظ میکند.
شهید سلیمانی خانواده را نخستین و مهمترین سنگر مقاومت میدانست. از نگاه او، دشمن ابتدا خانواده را هدف میگیرد تا جامعه را از درون بشکند. بنابراین، حفظ انسجام خانواده در واقع حفظ امنیت اجتماعی است. خانواده مقاوم با تقویت بنیانهای درونی، هزینه نفوذ دشمن را به شدت افزایش میدهد. به تعبیر ایشان، اگر خانواده بایستد، جامعه نیز خواهد ایستاد.
در این الگو، ایمان به خدا محور تمام تصمیمها و جهتدهنده فضای خانه است. نماز، دعا و توکل، حال و هوای خانواده را شکل میدهد و سختیها با نگاهی الهی معنا مییابد. شهید سلیمانی تأکید داشت خانهای که از معنویت خالی باشد، در مواجهه با بحرانها فرو خواهد ریخت.
خانواده مقاوم، خانوادهای خشک و خشن نیست؛ بلکه بر پایه محبت و احترام متقابل بنا شده است. در چنین فضایی، گفتوگو جای تحکم را میگیرد و اختلافها به جای انباشته شدن، مدیریت میشوند. شهید سلیمانی بر این باور بود که انسجام عاطفی، شرط ضروری پایداری و مقاومت خانواده در برابر مشکلات است.
در نگاه شهید سلیمانی، زنِ مؤمن ستون عاطفی و تربیتی خانواده است. صبر و بصیرت زن، خانواده را در بحرانها نگه میدارد و نقش او در تربیت نسل مقاوم، بیبدیل و غیرقابل جایگزین است.
الگوی مرد در خانواده مقاوم، فردی متعهد به خانواده و جامعه است که غیرت، کار، صداقت و ایثار را سرلوحه رفتار خود قرار میدهد و به عنوان الگوی عملی برای فرزندان عمل میکند. شهید سلیمانی معتقد بود مردی که در خانه درست عمل نکند، در عرصه اجتماعی نیز موفق نخواهد بود.
خانواده مقاوم، فرزندانی مسئولیتپذیر، آگاه و متعهد تربیت میکند. در این محیط، روحیه خدمت، ایثار و شجاعت به نسل بعد منتقل میشود و هویت دینی و ملی آنان تقویت میگردد.
از دیدگاه شهید سلیمانی، خانواده منزوی هرگز خانواده مقاوم نیست. ارتباط مستمر با مسجد، هیئت، مدرسه و فعالیتهای اجتماعی ضروری است و ولایتمداری به عنوان قطبنمای خانواده مقاوم، جهت حرکتی آن را تعیین میکند.
از منظر شهید حاجقاسم سلیمانی، خانواده مقاوم خانوادهای مؤمن، متحد، مسئولیتپذیر و پیوسته به جامعه و ولایت است. چنین خانوادهای نه تنها خود در برابر طوفانها میایستد، بلکه توانایی مقاومسازی جامعه را نیز در خود دارد و به عنوان سلولی زنده و پایدار در پیکره تمدن اسلامی نقش آفرینی میکند.

مهمترین توصیههای عملی او به والدین برای تربیت فرزندانی با روحیه استکبارستیزی، ایثار و مسئولیتپذیری چه بود؟
نگاه تربیتی شهید حاجقاسم سلیمانی به «تربیت فرزند مقاوم»، فراتر از توصیههای اخلاقی فردی، طرحی راهبردی و تمدنی برای حفظ هویت و استقلال جامعه اسلامی است. ایشان باور داشت مقاومت از کانون خانواده آغاز میشود و والدین، اصلیترین معماران روحیه استکبارستیزی، ایثار و مسئولیتپذیری در نسل آینده هستند. در این نگاه، تربیتِ تنها بر پایه احساسات یا سخنرانیهای کلی نمیتواند پایدار باشد، بلکه باید در بستر رفتارهای روزمره، بازیهای هدفمند و قصههای معنادار نهادینه شود.
شهید سلیمانی بر این اصل تأکید داشت که مقاومت اصیل، ریشه در ایمان و تقوا دارد؛ بنابراین تربیت فرزند باید از تقویت ارتباط او با خدا، انس با قرآن و نماز آغاز گردد. ایشان معتقد بودند که الگوسازی عملی والدین، مهمتر از گفتار آنان است؛ فرزند باید صداقت، سادهزیستی و شجاعت را در رفتار پدر و مادر ببیند تا آن را بیاموزد. همچنین در نگاه ایشان، تربیت مقاوم به معنای دوری از رفاهطلبی است و کودکان باید از همان سالهای اولیه زندگی، طعم مسئولیتپذیری و خدمت به دیگران را بچشند.
ایشان بر نقش مؤثر بازیها و قصهها در شکلدهی شخصیت کودکان تأکید ویژه داشت. انتخاب بازیهایی که روحیه همکاری، شجاعت و حل مسئله را تقویت میکند، و همچنین روایت داستانهای شهدا و قهرمانان مقاومت به زبانی کودکانه، از نظر ایشان ابزاری تربیتی و بسیار اثرگذار محسوب میشد. در کنار این موارد، تربیت بصیرتی و تقویت تفکر نقادانه در شناخت دشمن و تحلیل شرایط، به عنوان سپری در برابر جنگ نرم مورد توجه ایشان بود.
شهید سلیمانی همچنین بر حفظ تعادل میان محبت و قاطعیت در تربیت تأکید میکرد و معتقد بود که توجه به هویت دینی و ملی، و تقویت غیرت و عزت نفس در کودکان، آنان را در برابر تهاجم فرهنگی بیمه میکند. در نهایت، از دیدگاه ایشان، خانوادهای که بتواند بر اساس این اصول فرزندانی مقاوم و آگاه پرورش دهد، به سنگری شکستناپذیر در برابر هرگونه تهدید داخلی و خارجی تبدیل خواهد شد.











نظر شما