«اللَّهُمَّ غَشِّنِي فِيهِ بِالرَّحْمَةِ وَ ارْزُقْنِي فِيهِ التَّوْفِيقَ وَ الْعِصْمَةَ وَ طَهِّرْ قَلْبِي مِنْ غَيَاهِبِ التُّهَمَةِ يَا رَحِيماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِين»
خدایا در اين روز مرا به رحمت خود بپوشان و توفيق و عصمت را روزى من کن. و قلبم را از تیرگیهای تهمت پاک کن اى خدایی که بر اهل ايمان مهربان هستی.
* دستیابی به رحمت الهی
چه چیزهایی باعث نزول و فراگیری رحمت الهی میشود؟
صبر، از جمله چیزهایی است که نزول رحمت الهی را به دنبال دارد.
خداوند در آیه 155 و 156و 157 بقره میفرماید: وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ، الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ، أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ. به صبرکنندگان بشارت بده. آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مىرسد، مىگويند: «ما از آنِ خدائيم؛ و به سوى او بازمىگرديم!» است. اينها همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده.
دومین مورد از نزول رحمت الهی معانقه کردن دو مومن میباشد.
امام صادق(ع) میفرماید: إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا اعْتَنَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَة.وقتی دومومن معانقه می کنندرحمت، وجودآنها را میگیرد. بحار الأنوار ، ج73، ص: 35
*تحریف بزرگ!
یک تحریف بزرگ تاریخی در رفتار مسلمانان صورت گرفته است و آن این است که در اسلام به معانقه سفارش شده است ( گردن به هم نهادن)، ولی مسلمانان آن را به مواجهه (صورت روی صورت قرار دادن) تغییر دادهاند: در روایات ما به هیچ وجه مواجهه نیامده است. آن چیزی که سنت است معانقه میباشد که باعث فرود رحمت الهی میشود.
*عفو و بخشش
«بخشش»، سومین موضوعی است که باعث نزول رحمت الهی میشود.
مولای متقیان حضرت علی(ع) فرمود: بِالْعَفْوِ تُسْتَنْزَلُ [تَنْزِلُ] الرَّحْمَة. با «بخشیدن»، رحمت الهی نازل می شود.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص246) چهارمین مورد از نزول رحمت الهی توبه میباشد.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: التَّوْبَةُ تَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَةَ. توبه باعث نزول رحمت خداوند میشود.
(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص195).
*ترحم
پنجم، ترحم به دیگران باعث نزول رحمت الهی میشود امیرالمومنین(ع) فرمود: بِبَذْلِ الرَّحْمَةِ تُسْتَنْزَلُ الرَّحْمَة. با عطوفت و ترحم به دیگران رحمت الهی نازل میشود. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص246)
چندین سال قبل در اصفهان قحطی شدیدی رخ داده بود و مردم از گرسنگی یا تلف میشدند و یا مجبور بودند حتی جانوران حرام را مصرف کنند. مرحوم میرزا هاشم قزوینی شنیدند که در بیرون اصفهان شخصی شتری را ذبح کرده است و به هر نفر چند گرم گوشت شتر میدهد. این عالم بزرگوار نیز در صف گیرندگان اندک گوشت شتر قرار میگیرند و سهم خود را دریافت میکنند.
در حال بازگشت به اصفهان، زنی مسیحی فقیر به همراه دو بچه که بر روی زانوانش خوابیده بودند را میبیند که دو طفل از شدت گرسنگی توان نفسکشیدن را ندارند و در آستانه مرگ قرار گرفتهاند. زن، نگاه ملتمسانهای به میرزا هاشم قزوینی میکند و میرزا هاشم قزوینی به او میگوید: صبر کن الان به تو کمک خواهم کرد. به حجره خود وارد میشوند و گوشت سهم خود را پخته و برای این زن مسیحی و بچههایش میآورد و آنها را از مرگ نجات میدهند. این عالم متدین با حالت گرسنگی به اتاق خود برمیگردند. در همین حال شخصی یک بقچه بزرگ از نان روغنی کمنظیر را برای او میآورد. میرزا هاشم، از آن شخص سؤال میکند چه کسی این نانها را فرستاده است؟ او جواب میدهد: کسی که چرخ و فلک به دست اوست، به یاد شماست. وقتی به دنبال آورنده نان میرود او را پیدا نمیکند و نانها را بین طلاب تقسیم میکند.
رحمت به ضعیفان، نیز باعث فرود آمدن رحمت الهی میشود.
امیر بیان میفرمایند: رَحْمَةُ الضُّعَفَاءِ تَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَة. ترحم به ضعیفان باعث فرود رحمت خداوند میشود. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص449)
در زمان قاجار و زمان جنگ میان ایران و روس، عالمی در قم غذایی خریده و به منزل میرفت که یک زن روسی اسیر شده به او میگوید: شما مسلمانان چقدر بد هستید که ما را به اسارت گرفتید، اما به معیشت و نیاز ما توجه نمیکنید! این شخص عالم غذای خریدهشده را به زن روسی میدهد و اکرام این عالم باعث گشودهشدن درهای رحمت مادی و معنوی برای او میشود.
*درخواست رحمت برای مردم
امیرالمؤمنین میفرمایند: درخواست رحمت از خداوند برای مردم، هفتمین مورد از نزول رحمت الهی است أَبْلَغُ مَا تُسْتَدَرُّ بِهِ الرَّحْمَةُ أَنْ تُضْمَرَ لِجَمِيعِ النَّاسِ الرَّحْمَةُ
رساترین چیزی که رحمت الهی را فرود میآورد این است که در دل خود برای جمیع مردم رحمت بخواهی.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص450). حتی برای کفار غیر حربی، خداوند طلب کنی تا خداوند آنها را هدایت کند.
اگر انسان برای جمیع انسانها خیرخواه شد، حتی برای دشمنان تا آنها تغییر کرده و توبه کنند، این عمل باعث فرودآمدن رحمت الهی میشود.
دوست داشتن حضرت علی(ع) درهای رحمت الهی را میگشاید.
أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِكْمَةَ فِي قَلْبِهِ وَ أَجْرَى عَلَى لِسَانِهِ الصَّوَابَ وَ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ أَبْوَابَ الرَّحْمَةِ
آگاه باشید کسی که علی را دوست بدارد، خداوند حکمت را در قلب او ثابت میگرداند و بر زبانش جاری میسازد و درهای رحمت را برای او باز میکند.(بحار،ج65،ص125)
زمان اذان، درهای رحمت الهی باز میشود.
در حدیثی حضرت علی (ع) میفرمایند: وَ إِذَا قَالَ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ فَإِنَّهُ يَقُولُ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ قَدْ فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ أَبْوَابَ الرَّحْمَةِ فَقُومُوا وَ خُذُوا نَصِيبَكُمْ مِنَ الرَّحْمَةِ
وقتی موذن «حی علی الفلاح» میگوید، یعنی در واقع میگوید: ای امت محمد(ص)، خداوند درهای رحمت را به روی شما باز کرده است پس به پا خیزید و بهره خود را از رحمت الهی بگیرید.(جامع الاخبار،ص67)
هنگام دعا کردن، در رحمت الهی گشوده میشود.
در حدیث دیگری حضرت فرمودند: إِذَا أَذِنَ اللَّهُ لِعَبْدٍ فِي الدُّعَاءِ فَتَحَ لَهُ بَابَ الْإِجَابَةِ بِالرَّحْمَة.ِ
زمانی که خداوند به بنده اذن در دعا را میدهد، در اجابت به وسیله رحمت را برای او گشوده است.(ارشادالقلوب الی الصواب ،ج1،ص148)
وَ ارْزُقْنِي فِيهِ التَّوْفِيقَ وَ الْعِصْمَةَ، خدایا در این روز توفیق (فراهمآمدن اسباب خیر) و عصمت (زمینه برای پاکدامنماندن) را روزی من کن.
* توفیق چیست
انسان مکلف،وظیفهای در راه خدا دارد و آن کوشش، تلاش و اجتهاد است. از جانب خدا نیز، باید عنایت و اقبالی به ما بشود که به آن «توفیق» میگویند.
اجتهاد و کوشش از طرف انسان و توفیق از جانب خدای متعال به وقوع میپیوندد.
امیرالمؤمنین فرمود: لَا يَنْفَعُ اجْتِهَادٌ بِغَيْرِ تَوْفِيقٍ؛ کوشش انسان، بدون توفیق الهی ثمرنمی دهد. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص203)
همچنین آن حضرت می فرمایند: لَا يَنْفَعُ عِلْمٌ بِغَيْرِ تَوْفِيقٍ. علم بدون توفیق فایدهای ندارد. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص203)
اگر انسان دانش داشته باشد، ولی توفیق الهی شامل حال او نشود، نمیتواند دانش را به کار بگیرد، یا دانش را گسترش دهد و یا دانش را در جامعه اعمال کند.
توفیق از جانب خداست و البته کار خداوند بدون حکمت نمیباشد.
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: التَّوْفِيقُ عِنَايَةُ الرَّحْمَنِ.توفیق عنایت خداوندمتعال است.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص203)
و یا فرمود: التَّوْفِيقُ رَأْسُ السَّعَادَةِ.بنیاداصلی خوشبختی،توفیق الهی است.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص203)
در بعضی از مواقع به خاطر أعمال حرام یا مکروه، توفیق از انسان سلب میشود؛ یعنی خداوند متعال وسائل انجام خیر را از انسان میگیرد.
*ماجرای «میشود» و «نمیشود»
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی نقل میکرد: در سفر مکه شخصی برای انجام مناسک حج، با من به جده عربستان آمد و در شهر جده و در نیم ساعتی به شهر مکه، دیوانه شد و از همان جا به ایران برگردانده شد. این شخص با این که اجتهاد و کوشش در مقدمات حج انجام داده بود، ولی توفیق از او سلب شد که بتواند اعمال حج را به جا بیاورد!
شخصی برای رفتن به حج، مدارک خود را خدمت رییس وقت سازمان حج میآورد تا او موافقت کند و به حج برود رییس سازمان حج به خاطر این که مدارک آن شخص ناقص بود، پایین ورقه مینویسند «موافقت نمیشود»، اما وقتی که رییس سازمان حج به مکه میروند، میبیند همان شخصی که با آمدن او به حج موافقت نکرده بود، در مکه است! با تعجب از او میپرسد تو چطور به حج آمدی؟ در حالی که من، با درخواست شما موافقت نکرده بودم. آن شخص جواب میدهد، خود شما نوشته بودید که «موافقت میشود». رییس سازمان حج ادعای او را قبول نمیکند و بعد از مراجعت به ایران وقتی که مدارک او را بررسی میکند، میبیند نوشته شده است «موافقت نمیشود»، ولی وقتی که امضا کردند، خط امضاء، روی «نون» نمیشود قرار گرفته است و «نمیشود» را به «میشود» تغییر داده است.
توفیق عصمت از خداوند از جمله توفیقاتی است که نصیب انسانهای برگزیده مثل پیامبران و اولیای الهی، میشود خداوند در مورد حضرت یوسف (ع) از زبان او می فرماید: وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ. من هرگز خودم را تبرئه نمىكنم، كه نفس(سركش) بسيار به بديها امر مىكند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم كند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» (یوسف/53)
و یا در آیه 24 سوره یوسف میفرماید: وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ آن زن قصد او كرد؛ و او نيز اگر برهان پروردگار را نمىديد قصد وى مىنمود! اينچنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم؛ چرا كه او از بندگان مخلص ما بود!. لام در کلمه لقد، لام توطئه و قسم است،یعنی سوگند. اگر برهان خدایش را ندیده بود،یوسف گرایش به زلیخا پیدا میکرد. دیدن برهان، باعث شده است عصمت حضرت یوسف حفظ شود.
حضرت یوسف وقتی در دام زلیخا افتاد کوشش کرد که از آن دام بگریزد و با کوشش خود، توفیق الهی را نصیب خود کرد. توفیق الهی این بود که قفلها گشوده شد. از یک طرف حضرت یوسف تلاش کرد که از آن دام فرار کند و از طرف دیگر توفیق الهی را نصیب خود کرد.
*طهارت قلب از تهمت
وَ طَهِّرْ قَلْبِي مِنْ غَيَاهِبِ التُّهَمَةِ خدایا قلبم را از تیرگیهای تهمت، پاک کن.
تهمتهایی که تیرگی می آورد دو نوع است، یکی تهمت به خداوند متعال و دیگری تهمت به مردم است.
تهمت به خداوند متعال را قرآن مکرر نقل فرموده است:
مثلا میفرماید: وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا. و يهود گفتند: «دست خدا(با زنجير) بسته است.» دستهايشان بسته باد! و بخاطر اين سخن، از رحمت(الهى) دور شوند.(مائده64) یعنی خدای متعال مخلوقات را خلق کرده است و مدیریت، تدبیر و ربوبیت را واگذار کرده است.
یا در جای دیگر قرآن میفرماید: وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ. يهود گفتند: عزير پسر خداست.(توبه30)
یا میفرماید: وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه.
يهود و نصارى گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان(خاصّ) او هستيم.(مائده18)
در جای دیگرخداوند میفرماید: ِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسيحُ ابْنُ اللَّه.ِ و نصارى گفتند: «مسيح پسر خداست(توبه30)
این موارد تهمت به خداوند است که تیرگی، تاریکی و شرک را نصیب انسان میکند.
شرک گناهی است که قرآن می فرماید کمتر از شرک بخشیده می شود و شرک بخشیده نمیشود.
قسم دوم، تهمت به مردم است. تهمت به مردم خود بر دو نوع است که شامل عمومی وشخصی میباشد.
تهمت به مردم از حیث عمومی، آن است که انسان یک قوم، نژاد، ملیت و یا باورمندان به یک دین را متهم کند.
مثلاً قرآن می فرماید: وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى شَيْءٍ (24)
يهوديان گفتند: «مسيحيان هيچ موقعيتى(نزد خدا) ندارند»، و مسيحيان نيز گفتند: «يهوديان هيچ موقعيتى ندارند(و بر باطلند)»؛(بقره113)
مثال دیگر این که لطیفهها و جوکهایی که در مورد اقوام مختلف در ایران گفته میشود،از مصادیق بارز این تهمتهای عمومی به مردم است.
اما نوع دیگر تهمت به مردم تهمت شخصی میباشد که شخص خاص، در نظر گرفته شود.
همه این تهمتها (تهمت به خداوند و تهمت به مردم، عمومی و شخصی) باعث به وجودآمدن تیرگی و تاریکی میشود و روزهدار در این روز، از خداوند میخواهد قلب او را از تیرگی تهمتها، پاک کند.
*تهمت مقدس
البته یک نوع تهمت داریم که مقدس است و تاریکیآور نیست.
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: مَنِ اتَّهَمَ نَفْسَهُ فَقَدْ غَالَبَ الشَّيْطَانَ (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص239)، کسی که خودش را متهم کند و مقصر بداند بر شیطان،غلبه پیدا میکند.