جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024

وقتی از یکی از دوستان شنیدم که قبر سلطان الواعظین شیرازی صاحب کتاب ارزشمند شب‌های پیشاور در قم است یکّه خوردم و بر خود نهیب زدم که چرا تاکنون موفق به زیارت آرامگاه او نشده‌ام.

 برای زیارت مرقد این عالم جلیل‌القدر بعد از اذان ظهر راهی قبرستان نو شدم. این قبرستان در گذشته به نام حاج‌ شیخ نیز معروف بوده است. بالای درب ورودی عکس کربلائی محمد ساروقی نصب است، از حجاری جنب درب که مشغول نوشتن یک سنگ قبر است. نشانی دفتر قبرستان را می‌پرسم.

 جوانی بیست و چند ساله را پیدا می‌کنم که مسئول دفتر است و نشانی قبری را به پیرمردی نشان می‌دهد. بعد از سلام واحوال‌پرسی نشانی قبر مرحوم سلطان الواعظین را جویا می‌شدم که ابراز بی‌اطلاعی می‌کند و می‌گوید؛ باید در رایانه جستجو کنم.

راهی دفتر می‌شویم. رایانه‌ای قدیمی در گوشه اتاق قرار دارد و محل دفن اموات در آن ثبت است و نشان می‌دهد که بیش از چهل‌هزار نفر در قبرستان نو دفن هستند،‌ اما نام همگی در لیست کامپیوتر موجود نیست. جستجو با عبارات،‌ سلطان، واعظ، واعظین و شیرازی نتیجه نمی‌دهد.

 تشکر می‌کنم و به سمت قبرستان ابوحسین می‌روم این گورستان در انتهای کوچه جنب قبرستان نو قرار دارد و تعدادی از علما در آن مدفون هستند، البته اسامی آنها هنوز لیست بندی نشده است. طلبه‌ای چند قدم جلوتر از من راه می‌رود. صدایش می‌زنم و سؤالم را تکرار می‌کنم. اتفاقاً او هم برای زیارت سلطان الواعظین و مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین الهی برادر علامه طباطبائی آمده است. قبر سلطان الواعظین را نشان می‌دهد. قبر در اتاقکی است که درب آن بسته و در حیاط اصلی قبرستان ابوحسین قرار دارد.

تابلوی کوچکی هم بر سردر اتاقک نصب شده است. از یافتن آرامگاه این عالم وارسته احساس رضایت می‌کنم. چون قبلاً از کتاب شب‌های پیشاور بهره‌مند شده بودم، ولی توفیق نداشتم به مقام رفیع صاحب آن ادای احترام کنم. فاتحه‌ای برای آن مرحوم و سایر علمای مدفون از جمله آیت‌الله شیخ کاظم قاروبی تبریزی و آیت‌الله کوکبی تبریزی می‌خوانم. زیارت قبور علما باید سبب شود که ضمن ایجاد ارتباط معنوی در جهت ادامه مسیر آن بزرگواران تلاش کنیم.

سلطان‌الواعظین که بود؟

سید محمد سلطان الواعظین در سال 1314 ه.ق در تهران چشم به جهان گشود. خانواده‏ای که مرحوم سید محمد در آن به دنیا آمد از مهمترین و معتبرترین سادات ایران به شمار می‏رود. نسب شریف وی چنان که مرحوم آیت‏اللّه العظمی نجفی مرعشی نگاشته‏اند، با 25 واسطه به حضرت موسی بن جعفر، امام کاظم علیه‏السلام، می‏رسد.

تحصیلات و اساتید سلطان الواعظین در همان اوان کودکی در خدمت پدر ارجمندش مشغول فراگیری معارف دینی شد و سپس در مدرسه پامنار تهران از محضر اساتید و علمای دیگر بهره‏مند شد. ایشان پس از مدتی، در سال 1326 ه. ق، راهی عتبات عالیات شد و در جوار بارگاه سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبداللّه الحسین علیه‏السلام در کربلای معلی اقامت گزید.

ایشان در این شهر از محضر اساتیدی همچون آیت‏اللّه فاضل مرندی و آیت‏اللّه شهرستانی کسب فیض نمود. وی پس از مدتی به تهران بازگشت و بعد از درگذشت پدر گرامیش در سال 1351 ه . ق از آنجا به قم آمد و از محضر برخی بزرگان حوزه علمیه قم همچون استاد الفقها آیت‏اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری، آیت‏اللّه حاج سید محمد حجت، آیت‏اللّه آقا سید محمد تقی خوانساری، آیت‏اللّه آقا میرزا محمد علی شاه آبادی و...استفاده نمود.

سلطان الواعظین حدود پنج سال در قم از محضر اساتید فوق استفاده کرد و سپس به تهران بازگشت.

سفر به پیشاور و تشکیل جلسات مناظره‏

سلطان الواعظین سفرهای متعددی به خارج از ایران داشت؛ وی در همه این مسافرت‏ها علاوه بر مجالس وعظ و منبر و تبلیغ، با علمای بزرگ فرق و مذاهب نیز به گفتگو و تبادل نظر می‏پرداخت و آراء و عقاید حقه شیعه را با ایشان مطرح می‏ساخت.او سفرهایی را به مصر، سوریه، لبنان، اردن، فلسطین و هندوستان انجام داد، و مهمترین آنها - که مناظره معروف او در آن تحقق یافت و باعث شهرت وی گشت - سفر به پیشاور بود. ایشان در ربیع الاول سال 1345 ه . ق که تنها سی سال از عمرشان می‏گذشت، پس از سفر به عتبات و استعانت از سلطان الاولیاء حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام راهی هندوستان شد.

در کراچی، بمبئی، لاهور، پنجاب، حیدرآباد و بسیاری نقاط دیگر هند مورد استقبال و احترام مسلمان‏ها و غیر مسلمان‏ها واقع شد و جلساتی از بحث و مناظره را برقرار کرد. بعد از آن به دهلی نو دعوت شد و جلسه مناظره با عده‏ای از علمای هند را برای ایشان فراهم ساختند. در بعضی از این جلسات که در دهلی انجام می‏شد، رهبر بزرگ هند مهاتما گاندی نیز شرکت می‏کرد.

بعد از این جلسات، سلطان الواعظین به دعوت محمد سرور خان که از متنفذین خاندان قزلباش هندوستان به شمار می‏رفت، برای سخنرانی و خطابه راهی پیشاور شد. این مجلس با حضور جمع زیادی از مردم پیشاور و حومه آن و نیز عده‏ای از علمای فریقین- شیعه و سنی - در امام باره- حسینیه - مرحوم عادل بیک برقرار شد. سلطان الواعظین در این جلسات مباحثی در زمینه خلافت و ولایت و عقاید شیعه مطرح ساخت. در پایان یکی از این سخنرانی‏ها دو تن از علمای کابل نزد سلطان الواعظین آمده و تقاضا می‏کنند در ارتباط با سخنان او با ایشان مناظره کنند. این دو نفر به نام‏های حافظ محمد رشید و شیخ عبدالسلام از آن شب به بعد، پس از نماز مغرب و عشاء در حضور جمع زیادی از علما و رجال و مردم شهر، پیرامون مسائل مورد اختلاف با سلطان الواعظین به گفتگو می‏نشستند.

این جلساتِ پرشور که از شب جمعه 23 رجب 1345 ه . ق شروع شد، تا ده شب به طول انجامید. جلسه مناظره هر شب بعد از نماز مغرب و عشا تا 6 یا 7 ساعت و گاهی نیز تا اذان صبح ادامه می‏یافت.

در این مباحثات مسائلی از قبیل: دلالت آیات و روایات بر مقام شیعه، عقاید فرق مختلف شیعه، ظلم و ستم خلفا در طول تاریخ نسبت به شیعه، مذاهب اربعه اهل سنت، احادیث مختلف در فضیلت حضرت امیر (ع)، دلالت آیات مختلف بر شأن و منزلت حضرت امیر (ع) ، مسأله سقیفه، شوری، بدعت‏های معاویه، قیام و شهادت حضرت سیدالشهداء (ع) و بسیاری از مباحث تاریخی و اعتقادی دیگر مطرح شده است. استدلال مرحوم سلطان الواعظین در طول این مناظره، فقط از کتب و منابع اهل سنت می‏باشد، و این خود نشانه تسلط و احاطه آن بزرگوار به منابع روائی و تفسیری عامه است. این احاطه تا جایی است که در برخی موارد موجب حیرت علمای اهل سنت حاضر در مجلس می‏شود و تحسین ایشان را برمی‏انگیزد. به راستی حضور ذهن و قدرت حافظه ایشان در ذکر منابع و کتب مختلف برای یک مطلب، حیرت انگیر است.

حضرت آیت‏اللّه موسی شبیری زنجانی دامت معالیه می‏فرمودند:

«برخی از موثقین نقل می‏کردند، مرحوم سلطان الواعظین در اواخر عمر - که به بیماری قلبی شدیدی مبتلا بود - نیاز به معالجه پیدا کرد. فرزند او با یکی از یهودی‏های متمکن تهران آشنا بود. این شخص یهودی که از طریق فرزند، پدر دانشمندش را می‏شناخت؛ یک چک سفید به او می‏دهد و می‏گوید این را به پدرت بده و بگو به هر کجا که می‏خواهند برای معالجه بروند. من تمام هزینه آن را خواهم پرداخت. پسر سلطان الواعظین مراتب را به عرض پدر می‏رساند. سید در جواب می‏گوید: من که یک عمر نوکر حضرت سید الشهدا علیه‏السلام بوده‏ام، حالا بیایم و از یک یهودی برای معالجه مریضی‏ام پول بگیرم؟ و چک سفید را به صاحب آن پس می‏دهد.»

درگذشت‏

آن مدافع حریم ولایت، پس از سال‏ها تلاش خستگی‏ناپذیر، واپسین سال‏های عمر خویش را با بیماری شدید قلبی می‏گذراند، به طوری که تقریباً در ده سال آخر زندگی کاملاً خانه نشین شد. آن عالم فرزانه سرانجام روز جمعه 17 شعبان المعظم 1391 ه . ق، برابر با 16 مهرماه 1350 ه.ش در تهران درگذشت.

علاوه بر شبهای پیشاور کتب ارزشمندی همچون گروه رستگاران، صد مقاله سلطانی... از خود به یادگار گذاشته است.

مرتضی سعیدی نجفی

خبرنگار حوزه‌نیوز

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha