یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

مرحوم آفانجفی اصفهانی، پدربزرگم را دعوا کرد که چرا وقتی قلم داخلی داریم، شما خارجی اش را خریدی؟

اشاره: از نوادگان مرحوم آیت الله آقانجفی اصفهانی است؛ همان شخصیتی که پای بیانیه معروف علمای اصفهان را امضا کرد و اعلام نمود: ‌کفن اموات، اگر غیر از پارچه ایرانی باشد متعهد شده‌ایم بر آن میت نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلوة بر آن میت بخواهند، ماها را معاف دارند.

خودش نیز سال ها در عرصه تاریخ، تحقیق کرده و قلم زده و آثار متعددی در این زمینه دارد. موضوعی که باعث شد تا به واسطه نامگذاری امسال به "تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی"، با او درباره سیرۀ علمای شیعه در مقابله با کالای خارجی و حمایت از تولید داخلی به گفت و گو بنشینیم.

او معتقد است که یکی از راه های ورود استعمار و بیگانگان به کشور، سلطه اقتصادی است و باور دارد که این نوع سلطه، فرهنگ اجتماعی، سیاسی بیگانه را نیز با خودش به همراه می آورد.

می گوید: وقتی بازار مسلمین نابود شود و کالای خارجی جای صنعت داخلی را بگیرد، کالای خارجی همراه با خودش فرهنگِ بزرگتری و پیشرفت غرب و احساس مهتری را به همراه می آورد و در مقابل، عقده ناتوانی فرهنگ ملی و احساس کهتری در مخاطب را ایجاد می کند. وقتی احتیاج ما به دست بیگانه بیفتد، هرکاری خواست با ما می کند.

در لابه لای مصاحبه به برخی نکات اشاره می کند که برای ما خیلی جالب است، مثلا می گوید تعبیر "جهاد اقتصادی"، در بیانیه علمای شیراز در سال 1329 قمری آمده است. نکته ای که ما را با یک جریان عمیق و تفکر ریشه دار در نهاد روحانیت شیعه مواجه می سازد. و البته تاکید می کند که مخالفت علما جنبه هویتی داشته کمااینکه یکبار در بیانیه شان تصریح می کنند "اگر تحریم کالای خارجی انجام نشود و این کالاها وارد شود، مسجد به کلیسا، جمعه به یکشنبه و اذان به ناقوس تبدیل می شود."

خاطره جالبی هم از پدربزرگش نقل می کند و می گوید که پدر بزرگ ما می گفت: من از پدرم(مرحوم آقانجفی اصفهانی) یک بار کتک خوردم و آن، زمانی بود که قلمی خریدم که سَرش خارجی بود، ایشان مرا دعوا کرد که چرا وقتی قلم داخلی هست، خارجی اش را شما خریدی؟

متن پرسش های خبرگزاری حوزه و پاسخ های دکتر موسی نجفی رئیس پژوهشکده فرهنگ و تمدن انقلاب اسلامی، در سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی تقدیم خوانندگان ارجمند می شود:

* همانطور که استحضار دارید لازمه حمایت از تولید ملی، بی توجهی یا کم توجهی به کالای خارجی است که اتفاقا شواهد مختلفی از رفتار علما در این زمینه موجود است. به نظر شما نخستین گام های علما برای مقابله با کالای خارجی از چه زمانی آغاز شده است؟

نخستین گام های اساسی در این زمینه از دوران قاجار ثبت شده است که مهمترین و پردامنه ترینِ آن، جریان تحریم تنباکو از سوی مرحوم میرزای شیرازی است.

* علت اینکه قبل از قاجار شاهد چنین مقابله ای نبودیم، چیست؟

این بحث قبل از هرچیز به رابطه دین و دولت در ایران و مکتب تشیع بر می گردد. بعد از صفویه که مذهب شیعه در ایران رسمیت می یابد، شاهد رابطه ویژه ای بین دین و دولت هستیم به خاطر اینکه تشیع آرام آرام به حالت فقاهتی در گردش است و لذا نظام مدنی صفوی که یک نظام شیعی و تقریبا مورد پسند و قبول جامعه است، قدرتی دارد که با این قدرت، حفظ هویت ملی و شخصیت دینی مردم را انجام می دهد. اما بعد از سقوط پایتخت صفویه توسط افغان ها، و حدود هفتاد سال بعد از آن که قاجاریه روی کار می آید، شاهد فراز و فرودهای زیادی در تاریخ ایران مثل افشاریه، زندیه و بیرون کردن افغان ها هستیم، اما اینها هم نتوانست اقتدار مرکزیِ سابق را برگرداند؛ هرچند ایران قدرتمند شد، اما آن رابطه ای که در دوران صفویه بود و آن مدنیت شیعی به صورت سابق برنگشت. قاجاریه هم با اینکه حفظ استقلال ایران را انجام دادند، اما بیش از آنکه بخواهند یک جامعه دینی و فکری مثل صفویه ایجاد کنند، یک ایل فاتح بودند و متاسفانه بعد از عهدنامه ترکمنچای و جنگ های ایران و روس و حضور استعمارگران در ایران، استقلال ایران و شخصیت ملی اش تضعیف شد. دوران پهلوی هم حسابش مشخص است که یک نظام کاملا وابسته بود. زیرا اگرچه استعمارگران در قاجاریه نفوذ پیدا می کردند اما لااقل از نظر ماهیت، وابستگی نداشت در حالی که بعد از کودتای سوم اسفند و رضاخان  و دوران محمدرضا، استعمارگران در ماهیت نظام سیاسی ایران داخل شدند. لذا باید این مقاطع را تفکیک کنیم.

در حقیقت، صفویه و انقلاب اسلامی دو سرِ آن چیزی هستند که می توانیم نام آن را نظام مدنی اسلامی شیعی بگذاریم، منتها صفویه ابتدای راه است و ناقص تر است، اما نظام اسلامی سلطنت ندارد و ولایت فقیه حکومت می کند و نظام کامل تری است در عین حال، هر دو نظامِ دینی، یک ویژگی دارند: نظام سیاسی و حکومت، هویت ملی و ارزش ها را حفظ و پاسداری می کند.

بعد از صفویه تا انقلاب اسلامی یک فاصله حدودا سیصد ساله داریم که در آن دوران، دغدغه حفظ یک نظام دینی وجود ندارد لذا گاهی استقلال حفظ می شود گاهی نمی شود. در مقطعی که نظام مدنی شیعی تضعیف می شود، استعمارگران آرام آرام ورودشان را بیشتر می کنند و یکی از راه های ورود استعمار و بیگانگان به کشور، سلطه اقتصادی است که این نوع سلطه، به نحوی یکنوع فرهنگ اجتماعی، سیاسی و فرهنگ بیگانه را نیز با خودش به همراه می آورد.

* چطور؟

وقتی بازار مسلمین نابود شود و کالای خارجی جای صنعت داخلی را بگیرد، کالای خارجی همراه با خودش فرهنگِ بزرگتری و پیشرفت غرب و احساس مهتری را به همراه می آورد و در مقابل، عقده ناتوانی فرهنگ ملی و احساس کهتری در مخاطب را ایجاد می کند. به تعبیر شهید مطهری، فرهنگ و تمدن دو روی یک سکه اند؛ فرهنگ، جنبۀ معنوی تمدن است و تمدن، جنبۀ مادی فرهنگ است. تولید ملی، قسمتی از یک نظام سیاسی است که خودش بتواند خودش را اداره کند. حالا فرهنگ هرچه هم پویا باشد اما اگر نتواند بر جنبه مادی و تمدنی حرکت کند و این خلأ را بیگانه پرکند، فرهنگ نیز آسیب می بیند و در آن، شکی نیست. در دوران قاجار چنین وضعی پیدا می کند؛ یعنی فرهنگ داخلی ما، فرهنگ درستی است، اما از آنجا که نظام مدنی نمی تواند از هویت ملی و شخصیت دینی جامعه حمایت کند، بیگانگان حضور پیدا می کنند.

* آیا حضور بیگانگان تنها از طریق اقتصاد و ورود کالای خارجی بوده است؟

راه های مختلفی را تجربه کردند. در آغاز مبشرین نصارا که به ایران آمدند یا مدارس خارجی که در ایران باز شد یا حتی لایه های فراماسونری نشان داد که ایران در این زمینه آسیب پذیر نیست و فرهنگ شیعیِ بسیار عمیقی در دل مردم ایران جای دارد و این فرهنگ بر نمی گردد.

 زمان قاجار مدارسی داشتند که درون آن، کار تبشیری هم می کردند، کشیش ها و اسقف ها می آمدند، اما غیر از یک گروه خاص و اندک که رویشان اثر گذاشت -که می شود گفت پیش قراولان غرب زدۀ تاریخ ایران هستند- در توده مردم اثر عمیقی نگذاشت لذا از راه دیگری وارد شدند. راه دیگری که بتوانند اثبات کنند فرهنگ ملی ما، فرهنگ ناتوانی است و آن چیزی که آنها دارند، فرهنگ بالاتر است. آنها می خواستند از طریق ورود کالای خارجی، فرهنگ ملی را تحقیر کنند و این کارشان، با به رخ کشیدن برتری های تکنولوژی بود و از اینجا بود که بحث مقابله با کالای خارجی و اندیشه تحریم مطرح شد.

* با این توصیف، در دوران صفویه با مشکلی به نام کالای خارجی مواجه نبوده ایم و یا حداقل حالت بحرانی نداشته، درست است؟

همین طور است، به خاطر اینکه اولا نظام سیاسی در ایران نیرومند است و از سوی دیگر، استعمار هم قدرت بالایی ندارد چون نظام صفویه قبل از انقلاب فرانسه است و اروپا آنقدر قدرتمند نیست و خودِ صفویه از آنها قدرتمندتر است به طوری که وقتی اینها با پرتغالی ها و اسپانیایی ها جنگیدند توانستند آنها را از جزایر خلیج فارس بیرون کنند و سردارِ صفوی، اجازه حضور به آنها نداد. در همان دوران و مقاطع بعدی، کمپانی هند شرقی و البته هلندی ها، آرام آرام در هند و شرق آسیا جا باز کردند اما در ایران نتوانستند و امتیازهایی که گرفتند قابل توجه نبود یعنی قدرت صنعت ملی و پیشرفت ما طوری بود که پیشرفت اروپا، چشم ها را خیره نمی کرد. چون کالای خارجی در همان زمان و حتی قبل از صفویه هم به ایران می آمده. مثلا عینک، تلسکوپ و ساعت آمده است.

* ولی ابزار تهدید و سلطه نبوده است.

اصلا چنین شأنی نداشته است، کالای اروپایی ویژگی خاصی نداشته است، چون آن چیزی که از اروپا می آمده از چین و هندوستان و روسیه هم می آمده است. و آن فرهنگی  که اینها بعد از رنسانس پشت کالاهایشان به عنوان فرهنگ برتر و جهانی چسباندند، وجود ندارد و اگر می خواسته ادعایی بکند برای مردم ایران مهم نبوده، چون خودشان از نظر نظام سیاسی نیرومندتر از اروپایی ها بوده اند و همچنین کم وکسری نمی بینند که بخواهند یک عقده ای را با فرهنگ و کالای خارجی پر کنند. سفرنامه نویس هایی هم که از اروپا به ایران آمده اند، در دوران صفویه گزارش کرده اند که اینجا وضع رفاه مردم بالاست و از شهرهای آزاد، معماری های عظیم و ... صحبت کرده اند. اما بعد از اینکه صفویه از این طرف تضعیف شد و از آن طرف، اروپایی ها بعد از انقلاب فرانسه به قدرت بیشتر رسیدند، معادله کاملا به هم خورد و آنها از دو طرف وارد شدند:

*1- تضعیف روحیه ملی و خوباوری

*2- آوردن کالا و تبلیغ برتری خودشان،

* و این برنامه را تا به امروز ادامه داده اند.

بله، همه اینهایی که در گذشته بوده امروز از طریق ماهواره ها، اینترنت، مجله، دستگاه های تبلیغاتی، مجلات، رادیوها و ... دنبال می شود و عمیق تر پخش می شود و یک حس مصرف گرایی و حس کاذب هم ایجاد می کند. در قاجاریه نداریم که اینها بخواهند ذائقه غذایی ما را عوض کنند، اما امروزه مسائل فست فود، نوشابه ها و ... مطرح است و حتی ذائقه غذایی را هم عوض می کنند. اگر یک روز، بحث لباس و برخی کالاها بود، الان جلوه هایش بیشتر شده و همواره در چنین مقاطعی علمای بزرگ، مسائلی مانند تحریم و مقابله با کالای خارجی را مطرح کرده اند.

* دوباره به دوران قاجار برگردیم. شما مهم ترین اقدام در مقابله با کالای خارجی را تحریم تنباکو عنوان کردید، آیا قبل یا بعد از آن نیز حرکت های مشابهی از سوی علما داشته ایم؟

اسنادی داریم که نشان می دهد اندیشه تحریم قبل از قیام تنباکو منتها به صورت محدود شروع شده است، مثلا در نامه ای که بین مرحوم شیخ فضل الله نوری و میرزا شیرازی رد و بدل شده و شیخ از میرزا سوال می کند و میرزا در جواب، قند روسی را حرام اعلام کرده است.

* چه سالی؟

مربوط به سال 1306 قمری است.

* یعنی 3 سال قبل از تحریم تنباکو.

بله، در سال  1307 هم نامه ای از وزیر مختار انگلیس در ایران به ناصرالدین شاه داریم که از مرحوم آقانجفی اصفهانی شکایت می کند و می گوید که نمی گذارد تجار ما فعالیت کنند و باید تبعیدش کنید.

* مانع فعالیت آنها می شده است؟

بله، اجازه نمی داده تجار خارجی در بازار اصفهان به راحتی کالایشان را پخش کنند، یعنی یک نیمچه تحریمی نسبت به کالای خارجی بوده است و آنها آزاد نبودند. اما وقتی این دو حلقه یعنی نامه میرزا به شیخ و رفتار آقانجفی اصفهانی را به هم وصل می کنیم، به نکته جالبی می رسیم؛ آقا نجفی و شیخ فضل الله نوری در یک چیز مشترکند، هر دو شاگرد میرزای شیرازی اند و هر دو نسبت به مسائل اقتصادی و تحریم، حساسیت نشان می دهند و معلوم می شود که این، یک جریان است و میرزا هم هر دو را حمایت می کند. آن وقت می بینیم در قضیه تحریم تنباکو هر دوی اینها فعالند. هم مرحوم شیخ فضل الله نوری در تهران، هم مرحوم آقانجفی در اصفهان، منتها در تهران چون عالم معتبرتری از شیخ به نام مرحوم آشتیانی دارد، شیخ فضل الله تحت الشعاع ایشان قرار دارد در عین حال، حقیقت تنباکو در تهران را شیخ فضل الله شکل داده، یعنی در آن جلسه ای که علما و دولتی ها نشسته اند تندترین مواضع را شیخ فضل الله گرفته است. در اصفهان اینطور نیست، مرحوم آقانجفی حدوداً پنجاه سال دارد و رئیس العلماست و طبق اسناد، قبل از تحریم تنباکو نیز در این زمینه فعالیت داشته، منتها اقداماتش محدود به اصفهان بوده است.

* آیا تحریم تنباکو در مقاطع بعدی نیز موج آفرینی کرده است؟

بله، یعنی این جریان، بعد از آن پیروزیِ اولیه که صورت گرفت و استعمار انگلیس، ضربه سنگینی خورد ادامه پیدا می کند؛ حتی بیست سال بعد از قیام تحریم تنباکو که شاهد اولتیماتوم روسها هستیم و حتی در جنگ جهانی اول، علما از سلاح تحریم استفاده می کنند. نه تحریم تنباکو بلکه تحریم لباس و کالا و ... مطرح است و تعابیری در اعلامیه هایشان دارند که از که نظر واژه شناسی قابل تامل است.

* مثلا چه تعابیری؟

"جهاد اقتصادی"، این تعبیر در بیانیه علمای شیراز در سال 1329 آمده است. یا تعبیر دیگری علما دارند که اگر این تحریم انجام نشود و این کالاها وارد شود، مسجد به کلیسا، جمعه به یکشنبه و اذان به ناقوس تبدیل می شود.

* با این تعابیر معلوم می شود که منظور از علما از مخالفت، تنها جنبه اقتصادی نبوده است.

بله، بحث هویتی است. وقتی می گوید مسجد به کلیسا و جمعه به یکشنبه تبدیل می شودیعنی هیچ چیز برای ما نمی ماند. اینها متوجه ابعاد حضور کالای خارجی بودند و علما از این مساله برای ضربه زدن به استعمار استفاده کرده اند. وقتی روس ها اولتیماتوم دادند، علما، بانک استقراض روس را تحریم کردند. همچنین در اصفهان بیانیه علما را داریم که فقط بر مردگانی که کفن آنها از کرباس یا پارچه ایرانی است نماز می خوانیم.

* بیانیه معروفِ هفده نفر از علمای اصفهان را می فرمایید؟

بله، همچنین تحریم کاغذهای خارجی که اگر قباله ازدواج با کاغذ خارجی باشد، مُهر نمی کنیم. و این روند ادامه داشته است.

* چند سال بعد از تحریم تنباکو یعنی حوالی سال 1316با شرکت اسلامیه مواجه می شویم که به کشورهای مختلف پارچه ایرانی صادر می کند. با توجه به این تجربه تاریخی، چه نسبتی بین تحریم کالای خارجی و رونق تولید داخلی می توانیم تعریف کنیم.

شرکت اسلامیه در تمام پایتخت کشورهای آسیایی و اروپایی شعبه می زند و پارچه های کرباس ساخت داخل را به این کشورها حتی به نجف صادر می کند، در روزنامه ثریا آمده است که وقتی پارچه های شرکت اسلامیه وارد نجف می شود، مراجع و علما جمع می شوند و لباس ساخت دست مسلمان ها را می پوشند و می گویند ما به این لباس داخلی افتخار می کنیم.

ببینید اساسا تحریم و خود کفایی یک معادله دو طرفه است. اگر تحریم کالای خارجی تضعیف شود، خودباوری هم تضعیف می شود، وقتی همینطور کالای خارجی وارد شود چه کسی می آید خودباوری داشته باشد؟ اندیشه تحریم کالای خارجی در دل خودش عزت دارد و شخصیت می دهد، خودباوری می دهد. نهضت تحریم دو بعد دارد: یکی تحریم خارجی دیگری زنده شدن کالاهای داخلی و ملی،

* آیا پس لرزه های تحریم تنباکو در دهه های بعد و در دوران پهلوی هم قابل مشاهده است؟

بله، اثرات آن در ملی شدن صنعت نفت هم دیده می شود. منتها به تاثیر دوران تنباکو نیست چون در دوره دکتر مصدق از جنبه مذهبی و قداستی در می آید و فقط جنبه منافع ملی پیدا می کند و ملی شدن صنعت نفت به طور عمیق با جنبه مذهبی آغشته نمی شود اما یک نهضت به پا کرده است. به عنوان شاهد مثال دیگر از دوران پهلوی، در کتاب شجرة المعارف آیت الله شاه آبادی دیدم که بخشی از مباحث ایشان درباره استفاده نکردن از کالای خارجی ها و استفاده از تولید داخل است. و اکثر مراجع بزرگ در همین راستا حرکت کرده اند. اساسا نهضت مرجعیت و علما را نسبت به حرکت های موازی عمیق تر می دانم مثلا در مقایسه با حرکت سیدجمال و حرکت هایی از جهان تسنن و مانند آن که بعضا مفید هم بوده است، حرکت مراجع عمیق تر است و ضربه ای که به استعمار زده سنگین تر و بیشتر است.

* در مقایسه حرکت میرزای شیرازی و دکتر مصدق اشاره لطیفی به تفاوت ها داشتید، در بُعد بین المللی چه تفاوتی بین میرزای شیرازی در تحریم تنباکو با حرکت گاندی در تحریم نمک می بینیم؟

برای تفاوت باید به جایگاه این ها در مذهب شیعه و تفکر هندویسم نگاه کنیم؛ در اینجا خیلی عمیق تر از دیگری است، البته آن هم به استعمار ضربه زده و مساله تحریم نمک در هندوستان، به آنها خودباوری داده است. همان لباسی که گاندی پوشیده که دو حوله ساده بوده، مبارزه منفی با استعمار بوده و یک الگوست اما حرکت میرزای شیرازی خیلی عمیق تر است.

* علتش را قداست و جنبۀ مرجعیتی می دانید؟

بله، اینجا مساله الهی است، شما ببینید در حکم مرحوم میرزای شیرازی مساله مهدویت وارد می شود و می گوید در حکم محاربه با امام زمان است. نمی گوید حرام است، می گوید جنگ با امام زمان است. نشان می دهد که تمام ارزش های جامعه شیعی و اسلامی در این قضیه دخیل شده اما در مذهب هندویسم و موقعیتی که حتی خود گاندی داشته به این صورت نبوده اما آن هم در نوع خودش موثر بوده است.

* حتی شنیده شده که خودِ مرحوم میرزای شیرازی هم صدور این فتوا را با جنبه الهی مرتبط می داند. درست است؟

بله، وقتی از میرزای شیرازی در این زمینه سوال می شود، می گوید که از خودِ من نیست و به من گفته شده است. در متن تاریخ بر اساس کتبی که علما و سیره نویسان و رجال نویسان نوشته اند، میرزا هیچ جا به خودش نسبت نمی دهد و نقل هایی نیز به تواتر داریم که ایشان حتی متن را هم می گوید که مال من نیست و از جای دیگری صادر شده است. لذا تاثیر حکم میرزا، یک تاثیر عادی نیست. مرحوم مدرس در نوشته هایش اشاره کرده است که مگر می شود یک خط کاغذ اینقدر در یک ملتی اثر کند؟بعد می گوید بخاطر این بوده که به انبار ایمان مردم زده شده و آن را منفجر کرده و این انبار، همان ولایت است که حکم تحریم دقیقا بر اساس آن حرکت کرده یعنی روح ولایی شیعه در مساله تحریم حرکت کرده و خودش را نشان داده است.

کما اینکه امروز هم در جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه، حرکت نظام بر اساس همان روح ولایی است و مهمترین قسمت جامعه را به حرکت وا می دارد. ما باید خط تحریم کالای خارجی را ابتدای حرکتی ببینیم که یک مقطع مهمش 22 بهمن 57 است و این خط، از بین نرفته است، یعنی با تکاملی که نظام دینی پیدا کرده هنوز می بینیم سال 91، سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی می شود. یعنی اختصاص به دورانی نداشته که نظام مدنی شیعی نداشتیم، حالا هم که نظام مدنی شیعه داریم به آن نیاز داریم، چون یکی از راه های ورود استعمار به کشور ماست و آنها چه نظام دینی حاکم باشد یا نباشد می خواهند سلطه خودشان را برقرار کنند و آسیب فرهنگی بزنند.

اگر یک زمانی تحریم کالای خارجی موثر بوده امروز هم موثر است، ما باید این درس را از تاریخ بگیریم و هوشیاری ملی داشته باشیم. اگر توجه نداشته باشیم، ضرر فرهنگی آن به مراتب از ضرر اقتصادی بیشتر است. از سوی دیگر صنعت داخلی و مشاغل داخلی نابود می شود، پدیده بیکاری و تورم بالا می گیرد. وقتی احتیاج ما به دست بیگانه بیفتد، هرکاری خواست با ما می کند. یعنی اگر احتیاج ما اعم از غذا، کالا، صنعت و ... دست بیگانه باشد هر وقت بخواهد جلویش را می گیرد تا اراده خودش را بر ما تحمیل کند. در همین قضیه هسته ای می شود گفت؛ با اندیشه تحریم و خودباوری پیوند دارد و نشان می دهد که اگر به امید اینکه آنها به ما بدهند خودمان سوخت تولید نکنیم، تا ده ها  سال نیروگاه های ما راه نمی افتد، و اگر هم بدهند به قیمت خون پدرشان می دهند. مقام معظم رهبری تعبیری داشتند که اگر نفت ما دست آنها بود هر لیوان اش را به قیمت خون با ما حساب می کردند. واقعا اینطور هست، اگر چیزی دست شان باشد که بتوانند از ابزارش استفاده کنند تا قدرت خودشان را به ما تحمیل کنند، این کار را می کنند. لذا هیچ کشوری مستقل نامیده نمی شود الا اینکه بتواند در این زمینه فکر خودش، صنعت خودش و نیروهای بومی خودش را فعال کند.

* شما قدرت حکومت صفوی را از موانع هجوم کالای خارجی دانستید، آیا الان که شاهد این هجوم هستیم، دارای قدرت نیستیم یا اینکه عوامل دیگری نقش ایفا می کنند.

در آن مقطع، کالاهای خارجی می آمده، اما ارزشی برایشان نداشته است، این کالاها خلایی را پر نمی کرده وقتی خودشان را دارای نظام نیرومندی می دانستند نیازی نمی دیدند که ...

* یعنی الان ما نیرومند نیستیم یا شرایط تغییر کرده است؟

ما الان نیرومندیم، ولی ببینید الان کسانی که پای ماهواره و اینترنت می نشینند و تبلیغات خارجی روی جوانانی که اثر می گذارد چیست؟ اتفاقا آنها می خواهند بگویند ما نیرومند نیستیم و همین را هم هدف قرار داده اند، آن حس اعتماد به نفس ملی را از ما بگیرند. شما الان ببینید یک فروشنده در همین تهران، وقتی کالای داخلی دارد، سرش را پایین می اندازد انگار حتما باید دلالی کالای خارجی را کُند. یا نکته ای که آقا هم اشاره کردند لباس داخلی تولید می کند اما آرم خارجی روی آن میزند. این یعنی چه؟ و می گوید اگر مارک داخلی بزنیم، فروش نمی رود. اینها بد است و بیانگر این است که فرهنگ غلطی رایج است. خیلی از دلالی ها و دلار فروشی ها از کجا می آید؟ از آنجا که اینها نمی خواهند تولید کنند؛ تولید، نیازمند فکر و زحمت و ابتکار و خطرپذیری های تجارت است. جوان ما دنبال شغل های کاذب و پول آور است. و این، فرهنگ سازی می خواهد.

* شاید به همین دلیل باشد که رهبر معظم انقلاب به صورت چکشی وارد نشدند و موضوع "حمایت" را مطرح کردند تا فرهنگ سازی بشود.

بله، متاسفانه بسیاری از مشاغل ما و زندگی مردم به کالای خارجی وابسته شده و عده ای از آن نان می خورند. شما ببینید چندین میلیون نفر از روستا تا شهر و تجار بزرگ در دوران صفویه از صنعت فرش ارتزاق می کردند الان صنعت فرش ما دارد دست می خورد و برخی فروشنده ها با افتخار فرش اروپایی یا چینی می فروشند.

 این یعنی چه؟ ما نیاز به فرش چینی و اروپایی داریم؟ اینها که دیگر صنعت و هلی کوپتر و ... نیست، فرش خودمان و صنعت داخلی خودمان است. به طور خلاصه آن که فرهنگ غلطی دارد رشد می کند و باید با آن مقابله شود. و مقابله چکشی و درگیر شدن وزارتخانه های اقتصادی کافی یا کارآمد نیست باید یک همت عظیم ملی و فرهنگ سازی بسیار سنگین صورت بگیرد و علما خیلی می توانند نقش آفرینی کنند. در برخی از برهه ها علما اعلام کرده اند که ما خودمان و خانواده مان شروع می کنیم. با بقیه مردم کاری  نداریم چون ممکن است تکلف ایجاد شود، این خودش فرهنگ سازی است. پدر بزرگ ما می گفت که من از پدرم(مرحوم آقانجفی اصفهانی) یک بار کتک خوردم و زمانی بود که قلمی خریدم که سَرش خارجی بود، ایشان مرا دعوا کرد که چرا وقتی قلم داخلی هست، خارجی اش را شما خریدی؟

الان ما باید از خودمان شروع کنیم. شما ببینید مجموعه های دولتی خودشان می توانند در خیلی جاها از کالای داخلی استفاده کنند، اما کم توجهی می شود. مثلا مانیتورها و تلویزیون های فرودگاه ها را نگاه کنید ببینید این مانیتورها داخلی است یا خارجی؟ در حالی که ال سی دی و کامپیوتر داخلی ولو با مونتاژ داریم و عده ای ایرانی از این طریق ارتزاق می کنند. برخی نهادها اصرار دارند که امکانات و کالاهایشان مثل یخچال و ... خارجی باشد و متاسفانه توجه عمیق در این زمینه وجود ندارد. در زمینه خودروها می توانیم از خودمان و نهادهای دولتی شروع کنیم. امام راحل در زمینه تولید ملی، حساسیت داشتند یعنی غیر از مساله عطر -که عطر خارجی را می پذیرفتند- در بقیه موارد حساس بودند که استفاده نکنند، حتی من شنیدم وقتی برای درمان ایشان می خواستند پزشکِ خارجی بیاورند، مخالفت کرده بودند. با اینکه مساله جان ایشان آن هم در دوران جنگ مطرح بود، اما گفته بودند حاضر نیستم دکترهای خودمان تحقیر شوند، اینها نکات مهمی است و باید فرهنگ سازی صورت بگیرد. مقام معظم رهبری هم خیلی بر این مساله توجه دارند و همیشه تاکید کرده اند که اگر صنعت داخلی نابود شود عوارض روانی اجتماعی زیادی دارد. امسال با این نامگذاری می طلبد که بجز حرکت های رسمی و صوری و اینکه فقط وزارت خانه ای اقتصادی مطرح شود، یک فرهنگ سازی عمومی صورت بگیرد و اتفاقا بخش های فرهنگی وارد شوند. چون بخشی از فرهنگ سازی، دولتی است. از مدارس و دانشگاه ها شروع کنیم و نمادهایی برای این مساله درست کنیم و در دوره های مختلف تحصیلی به آن بپردازیم. الان فرقی که با دوره قاجار دارد این است که دوره قاجار، کالای ملی وجود داشته و غالب بوده است و آنها می خواستند آن را از بین ببرند و کالای خودشان را وارد کنند الان ظاهرا غلبه با کالای خارجی است و در سطح وسیع استفاده می شود لذا ممکن است جلوگیری از آن، بازتاب های اجتماعی و سیاسی تندی داشته باشد، حتی ممکن است تکلف و فشار جدیدی را بر جامعه وارد کند، لذا نیازمند فرهنگ سازی است.

* چون حضرت عالی نگاه تحلیلی به تاریخ گذشته دارید، طبیعتا می توانیم نگاهی به تاریخی که شکل خواهد گرفت داشته باشیم. اگر امروز توصیه مقام معظم رهبری در سطوح مختلف جدی گرفته شود، تاریخ آینده ایران چگونه خواهد شد؟

الان جنگ، جنگ نرم است و جنگ نرم افزاری از جنگ سخت افزاری عمیق تر است، البته جنگ سخت افزاری سر جای خودش هست، اما در حال حاضر، جنگ نرم کاملا در جریان است و خودش را در مساله تحریم نشان می دهد و در آینده بحث هویت و بحران هویت، بحث جدی ما خواهد بود و یکی از ابزارهای هویت ما می تواند اقتصاد باشد که ما بتوانیم به سبک خودمان زندگی کنیم، الان اندیشه ولایت فقیه می گوید که ما می توانیم بر اساس فلسفه سیاسی خودمان، جامعه مان را اداره کنیم. خوب آیا می شود بر اساس فلسفه سیاسی خودمان زندگی کنیم ولی زیرساخت های اقتصادی ما خارجی باشد؟ بنابراین، مساله برای آینده تعیین کننده است و باید یکی از ملاک های مهم ما برای هویت و عزت نفس ملی باشد که اگر غفلت کنیم زیان خواهیم کرد. البته نظریه خودم این است که هویت ملی ایران در ذات خودش آسیب ندیده بلکه در پیرامون آسیب دیده، اما اگر این را پاسداری نکنیم و این ذات و هسته هویتی ما به پیرامون صادر نکند و جنبش نرم افزاری صورت نگیرد، آن پیرامونِ آسیب دیده آرام آرام به ذات آسیب وارد خواهد کرد و ذات جامعه ما آسیب خواهد دید و این خودش می طلبد که مساله تحریم کالای خارجی و خودباوری را جدی تر بگیریم.

* گفت و گو: حسن صدرایی عارف

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha