دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 29, 2024

یوم الهدم؛ تعبیر غریب و تکان دهنده ای که سالهای سال است چون زخمی بر قلب شیعه، نمادی از مظلومیت و درد این پیروان واقعی رسول و ائمه اطهار –علیهم السلام- شده است.

یوم الهدم همان روز ویرانگری است که به تخریب قبور ائمه مدفون در قبرستان بقیع انجامید و نه تنها قبر این امام بزرگوار و مظلوم شیعه بلکه مقبرة بسیاری از بزرگان و نیکان روزگار را نیز درهم کوبید.

شرح درد و رنج این نشان غریبی و مظلومیت نه در واژه می گنجد و نه بر زبان می آید. چگونه باید گفت و با که از این زخم بی بهبود و این شکوه شکست!

تخریب کرده اند حرم و بارگاهتان

آنها که زنده اند به لطف نگاهتان

بر روی مهربانیتان چشم بسته اند

با خود نگفته اند چه بوده گناهتان

از نسل هیزم آورشان که عجیب نیست

آتش زنند دوباره  دل پر زآهتان

روز سقیفه بود اگر بی حرم شدید

یا بین کوچه بود که بستند راهتان

اول زدند مادر و بعدش حسینتان

افتاد بین تیغ و نیزه شد قتلگاهتان

وقتی رسید یوسف کنعان فاطمه

با او بنا کنیم حرم دلبخواهتان

فعلا نشسته است و زغم آه می کشد

کنج بقیع در شب تار و سیاهتان

باری؛ آنان که به تخریب قبور ائمه بقیع و پاکان و نیکان مدفون در آن مبادرت کردند نه اهل دردند و نه آشنای منطق. نه از قرآن چیزی می فهمند و نه از عشق چیزی می یابند.

وقتی در روز تاریک هشتم شوال سال غمبار 1344 هجري قمري پس از اشغال مکه ، وهابيان به سرکردگي عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورين عثماني را بيرون کردند و به تخريب قبور ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر ابراهيم فرزند پيامبر اکرم – صلي الله عليه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس – عليه السلام – و قبر عبدالله پدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق – عليه السلام – و بسياري قبور ديگرپرداختند. ضريح فولادي ائمه بقيع را که در اصفهان ساخته شده بود و روي قبور حضرات معصومين امام مجتبي ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – عليهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند .

و این اقدان زشت و ناجوانمرانه ادامه ای بود بر حرکت نابخردانه و غرض آلود و وقبح آنان که  در سال 1221 هجري نيز به مدينه هجوم برده بودند و  پس از يک سال و نيم محاصره توانسته بودند آن شهر را اشغال کرده و پس از تصرف اقدام به غارت اشياي گرانبهاي حرم پيامبر – صلي الله عليه و آله و سلم – و تخريب و غارت قبرستان بقيع نمودند .

اما اینبار تخریب و غارتگری شان معطوف به بارگاه مقدس و منور ائمه بقیع و یادگاران حضرت رسول اکرم (ص) بود.

مطابق آنچه در تاریخ آمده است آن ها در اين حمله چند صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و ياقوت گرانبها و حدود يکصد قبضه شمشير با غلاف هاي مطلا به طلاي خالص و تزيين شده به الماس و ياقوت و ... به يغما بردند . و اين نيز نخستين حمله آنان به مقدسات اسلامي نبود . صلاح الدين مختار نويسنده و مورخ وهابي در کتاب "تاريخ امملکه العربيه السعوديه کما عرفت" بخشي از افتخارات وهابيت در حمله به کربلاي معلي را این چنین بازگو می نماید: در سال 1216 اميرسعود در رأس نيروهاي بسياري از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحي ديگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذي القعده به شهر کربلا رسيد و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروي شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بيشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانيدند و نزديک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلي به نام ابيض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقيه را به هر پياده يک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ با کفار بود)

عثمان بن بشر از ديگر مورخان وهابي درباره حمله به كربلا چنين مي نويسد: "… گنبد روي قبر (يعني قبر امام حسين عليه السلام) را ويران ساختند و صندوق روي قبر را كه زمرد و ياقوت و جواهرات ديگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآن هاي نفيس و جز آن‌ها يافتند، غارت كردند و نزديك ظهر از شهر بيرون رفتند در حالي كه قريب به 2000 تن از اهالي كربلا را كشته بودند."

عجیب و تکان دهنده آنکه وی نام اثر خود را "عنوان المجد في تاريخ نجد" گذاشته و از اين وقايع به عنوان نشانه‌هاي مجد و شكوه و عظكت وهابيت ياد نموده است!!

اما اين فقط شيعيان و اماكن مقدسه آن‌ها نبودند كه وهابيان آثار مجد و شكوه خود را در آن به نمايش گذاشته‌اند، مكه مكرمه و طائف نيز از حملات آنان در امام نماند. "جميل صدقي زهاوي" در خصوص فتح طائف مي نويسد: "طفل شيرخواره را بر روي سينه مادرس سر بريدند، جمعي را كه مشغول فراگيري قرآن بودند كشتند، چون در خانه‌ها كسي باقي نماند، به دكان‌ها و مساجد رفتند و هر كس بود، حتي گروهي را كه در حال ركوع و سجود بودند، كشتند. كتاب‌ها را كه در ميان آن‌ها تعدادي مصحف شريف و نسخه‌هايي از صحيح بخاري و مسلم و ديگر كتب فقه و حديث بود، در كوچه و بازارافكندند و آنها را پایمال كردند."

سرزدن اين قبيل امور از پيروان محمد بن عبدالوهاب شگفت نيست! تابعان كسي كه همه مسلمانان را كافر و مشرك مي دانست و مكه و مدينه را قبل از آنكه به دست وهابيان بيافتد، دارالحرب و دارالكفر!مي دانست. در كتاب "الدررالسنيه" مي خوانيم:

"وي - محمد بن عبدالوهاب – از صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و اله نهي مي‌كرد و از شنيدن آن ناراحت مي‌شد. صلوات فرستنده را اذيت مي‌كرد و به سخت‌ترين وجه مجازات مي نمود.

 

حتي او دستور داد مرد نابيناي متديني را كه مؤذن بود و صوت خوشي داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پيامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسياري از كتب مربوط به صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله را به آتش كشيد و به هريك از پيروانش اجازه مي داد قرآن را مطابق فهم خود تفسير كند."

محمد بن عبدالوهاب به نوبه‌ي خود در اعتقادات پيرو"ابن تيميه حنبلي" است، كه در قرن هشتم هجري مي‌زيسته است، از ابن تيميه عقايد جالبي نقل شده است. از جمله اينكه او خدا را جسم مي‌دانست! براي ذات مقدس خداوند دست و پا و چشم و زبان و دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه‌ي حود مي گويد: "ابن تيميه را بر منبر مسجد جامع دمشق ديدم كه مردم را موعظه مي‌كرد و مي‌گفت: خداوند به آسمان دنيا مي‌آيد، همان گونه كه من اكنون فرود مي‌آيم! سپس يك پله از منبر پائين مي‌آمد!"

اینها تنها نمونه هایی از عقاید باطله و نشانه هایی بر انحراف و افراط های زائل کننده عقل و خرد در نزد فرقه منحرف وهابیت است که التبه در طول سالای متمادی و به دفعات و کرات، عالمان مختلف از فرق گوناگون و البت از علمای ربانی شیعی پاسخهایی منطقی و مستدل به عقاید باطل و رفتارهای وقیحانه و زننده این گروهگ مرتجع و بی هویت و منحرف داده اند.

گرچه وهابیت برای اقدامات زشت و جنایت بار خود اهمیت به منطق و خرد نمی دهند و جایی برای استدلال و عقل باقی نمی گذارند و اساسا ارزشی برای این گونه مقولات قائل نیستند اما همیشه شبهاتی را درباره شیعه و عقاید و مناسکش بیان کرده اند و البته پاسخهای لازم را هم از سوی علمای بزرگ شیعه دریافت داشته اند هرچند هرگز گوش شنوا و جان آگاهیب برای شنیدن و پذیرفتن این حقایق نداشته اند و آنچنان در جمود و رخوت و جهل و تنگ نظری و قساوت فکر و عمل گرفتار امده اند که موقعیت و فرصتی برای شنیدن و عمل به حرف حق برایشان پدید نیامده.

يكي از شبهات آنان مسأله‌ي بناء بر قبور است. آن‌ها ساختن بنا اعم از مسجد يا غير آن را بر قبر حرام مي‌دانند. در حالیکه این ادعا پاسخ های روشن قرآنی و روایی دارد. اين حرف بی مایه طبق متن آيه‌ي 21 سوره كهف قابل دفع است، كه در خصوص ماجراي اصحاب كهف از قول مومناني كه مي‌خواستند ياد اصحاب كهف را گرامي دارند مي فرمايد: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا (بي ترديد بر روي قبور آنان مسجدي بنا مي كنيم)  علاوه براین باید گفت هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامي بناهايي بر قبور انبياء گذشته وجود داشت. از جمله مي‌توان به قبر حضرت داوود و حضرت موسي در بيت المقدس اشاره نمود. و عجیب و تظدمل برانگیز آنکه خليفه دوم كه طبق نظر ایشان از صحابه است و معصوم، خود براي انعقاد پيمان صلح به بيت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر، اقدامي در راستاي از بين بردن اين قبور به عمل نياورد…

اما آیا براستی سخن گفتن از منطق قرآنی و تاریخ اسلامی برای گروهی که به شکل وحشتناک و خطرناکی در جمود فکری و انحراف اندیشگی و بی هویتی خود غوطه ورند فایده ای در بر دارد؟!

آری؛ یوم الهدم همان روز ویرانگری است که به تخریب قبور ائمه مدفون در قبرستان بقیع انجامید و نه تنها قبر این امام بزرگوار و مظلوم شیعه بلکه مقبرة بسیاری از بزرگان و نیکان روزگار را نیز درهم کوبید.

شرح درد و رنج این نشان غریبی و مظلومیت نه در واژه می گنجد و نه بر زبان می آید. چگونه باید گفت و با که، از این زخم بی بهبود و این شکوه شکست!

اما باید امیدوار بود و منتظر برای روز خدا، که قائد ما از پرده غیبت به درآید و ندای أنا المهدی سر دهد و طومار ظالمان و جنایتکارانی از جنس وهابیت را درهم پیچد و بار دیگر  بارگاه قدسی ائمه بقیع به دست شیعیان حضرتش به زیباترین و پرجلاترین و رفیع ترین شکل ممکن تجدید بنا گردد.

به امید آن روز...!

بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را

درعزا بنشاند او ، شمع و گل و پروانه را

بشکند دستی که هتک حرمت این خانه کرد

شیعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه کرد

-

اشعار از یاسر مسافر و محمدحسین بهجتی (شفق)

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha