اشاره:
آنچه در پی میخوانید گفتاری از حضرت آیتالله سبحانی است که در جمع اساتید تفسیر قرآن کریم در بیت صاحب المیزان که هماکنون به عنوان دارالقرآن علامه طباطبایی فعالیت میکند ایراد شده است.
نظر به اهمیت موضوع و حفظ میراث گرانبهای پرچمداران قرآن و عترت مشروح بیانات این مرجع تقلید در ذیل میآید.
قالالحکیم فی محکم کتابه الکریم، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ . (نحل آیه 44)
مکانها در نگاه دینی ارزش و جایگاههای متفاوتی دارند و شرافت خود را از ساکنین خود و یا حوادثی که در آنجا اتفاق افتاده کسب میکنند، خداوند در آیه 36 سوره نور میفرماید: فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ
*فی بیوت
در این آیه مبارکه نسبت به بیوت احترام خاصی قائل شده و تشریح میکند، خانهای که در آن سحرگاهان و شبانگاهان و هنگام روز، خدا را دعا میکنند و تسبیح میکنند، از احترام خاصی برخودار است. «فی بیوت اذنالله ان ترفع» یعنی «امرالله ان ترفع». «رفع» این بیوت در چیست؟
*نکته
رفع دو معنا دارد، رفع گاهی معنوی است و گاهی مادی. رفع معنوی به این است که آن را تکریم کنیم و اجازه ندهیم آلوده شود اما رفع خارجی و مادی این است که این نوع مکانها را مرکز علم و دانش قرار دهیم.
ما این تکریم را به وسیله آیه اثبات میکنیم، آثاری که از انبیا و اولیا بر جای ماندهاند، مانند خانهها آنها و... محترم است. هر خانهای که رسول خدا(ص) امام یا فرد مومنی در آنجا نماز خوانده احترامش لازم است و بیاحترامی به آن حرام.
*وهابیت قرآن را نفهمیده است
الان اگر به مکه مشرف شوید در آنجا در مقابل صفا و مروه «مکتبة مکه المکرمه» را مشاهده میکنید، آنجا مولد النبی(ص) و محل تولد آن حضرت بود، بعدها که «مولدالنبی» را خراب کردند، کسانی که عرق دینی داشتند به گونهای از پادشاه وقت اجازه گرفتند که آنجا را به کتابخانه تبدیل کنند، چون به طور کلی ویران شده بود و آلوده میشد.
اکنون نیز برخی با همان تفکر افراطی دور از معارف قرآن، همه اطراف آن مکان را خراب کردهاند و منتظرند روزی اصل آن را هم ویران کنند. تا این خانهای که «فی بیوت اذنالله ان ترفع» است و پیامبر(ص) آنجا متولد شده و تسبیح گفته و نماز شب خوانده را خراب کنند. به جای اینکه آنجا را رفع کنند و ارزش و قداست معنوی به آن دهند با بولدوزر و کلنگ تخریب میکنند و از بین میبرند، بعد هم ادعا میکنند که ما الهی و قرآنی هستیم.
قرآن میفرماید «اذن الله ان ترفع» اذن خدا،امر است، این بیت نباید خراب شود و آلوده شود. اما گوش شنوایی نیست.
*احیای حرم اهلبیت (ع)
حرم عسکریین را باید دوباره ساخت و میسازند، زیرا این یک پیام قرآنی است؛ چون آن جا معبد امام عسکری(ع) و امام زمان(عج) و امام هادی(ع) بوده است خانه اینها خانه عبادت است.
بنابراین آیه مذکور بهترین دلیل برای حفظ آثاری است که در آنجا خدا را تسبیح گفتهاند؛ البته در روایت است که از پیامبر(ص) سوال کردند این بیوت چیست؟ حضرت فرمود «بیوتالانبیا»، بعد ابوبکر سوال کرد که آیا بیت فاطمه(س) هم از همان است؟ حضرت اشاره کرد «نعم من افاضلها». کشف الغمه ج 1 ص319
*بیوت علمای دین
بحمدالله خانه علامه طباطبایی مصداق مبارک آیه «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه» است.
حضرت علامه و فرزندان و دوستانش در اینجا مناجاتهایی داشتهاند، تمام ماه رمضان شبها در اینجا بیدار بودند ما همسایه ایشان بودیم و اطلاع داشتیم. چه شبهای طولانی زمستان و چه شبهای کوتاه تابستان مشغول نوشتن، مطالعه، مناجات و عبادات بودند. بنابراین حفظ این خانه، یک نوع تکلیف اخلاقی و وجدانی برای ما است که بحمدالله جناب انصاری پیش قدم شدند و خانه را به صورت زیبا ترتیب دادهاند و ما باید آن را تکریم کنیم.
*چگونه تکریم کنیم
تکریم چنین مکانی به این است که مجالس تفسیری خود را آنجا قرار دهیم، چون دارالقرآن علامه طباطبایی(ره) است از این مکان شریف به انواع مختلف باید استفاده شود، برقراری جلسات تفسیر موضوعی، تفسیر تربیتی و نیز حضور جوانان خوش حافظه برای تحقیق و پژوهشهای قرآنی از جمله این امور است. بخشی از این خانه نیز به عنوان مرکز تحفیظ دارالقرآن کریم معین شود. مدیر محترم برنامهریزی مناسبی انجام دهد تا از این خانه در طول 24 ساعت همه نوع استفاده شود این عمل ما علاوه بر خدمت به قرآن، عمل به آیهای است که قبلا ذکر شد. « فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ* رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ. (نور آیه 37و 36)
همه آقایان و اساتید تفسیری برنامه ریزی کنند و به کمک مدیر این مرکز بشتابند تا برنامههای تفسیری در این مکان شروع شود،بنده هم به سهم خود، اعلام آمادگی میکنم تا به نحو مقتضی بحث تفسیری در این مکان شریف داشته باشم، آقایان دیگر حضرت آیتالله مکارمشیرازی آیتالله جوادیآملی و دیگران انشاالله حضور مییابند و کمک خواهند کرد، اصل و ریشه فعالیت و پویندگی اینجا شما محققین و اساتید هستید و بار بر دوش شماست ما هم در کنار شما کمک، میکنیم.
*کتاب مرحوم علامه در ردّ یک شبهه
در سال 1330 مرحوم علامه طباطبایی(ره) جلسهای برای ردّ کتاب «نگهبانان سحر و افسون» تشکیل دادند. جمعیت فضلای آن روز در جلسه مذکور، شهید مطهری، مرحوم آیتالله منتظری، شیخ ابراهیم امینی، آقای موسیصدر بودند و مقالاتی در رد این مکتب نوشته شد، ما اصلا مکانی نداشتیم تا علامه این بحثها را برای ما مطرح کند، خانههای ما ظرفیت این کار را نداشت و هر خانهای چند شب میزبان این مجلس بود و مسلما خانههای آن روز برای این کار ساخته نشده بود و ما حتی مجلهای پیدا نکردیم که آثار علامه را آنجا چاپ کنیم، فقط یک مجله حاضر شد که این پاسخ را چاپ کند و آن مجله «تهران مصور» که کثیفترین مجله تهران آن زمان بود، حاضر به چاپ مطالب باشد.
اما حالا به برکت انقلاب، خداوند چنین خانههایی در اختیار ما نهاده است، مجلات و روزنامهها و انتشارات بسیاری داریم و باید شکرگزار خدا باشیم، همه شما اهل تفسیریدکه بر اساس «الشکر صرف النعمة فی محلها» بهرهمندی و به کارگیری آن همین است که بتوانیم در این محل از آموختههای خود استفاده کنیم.
در اینجا چند نوع تفسیر باید شروع شود، یک بخش برای کسانی که صف اول و کلاس اول تفسیرند، و همچنین چند نفر باید وارد تفسیر شوند و کلاسهای آموزش تفسیر برای جوانان و طلاب جوان برگزار نمایید، باید با برنامه مختصر، بتوانیم مفسر تربیت کنیم. در آن زمان اگر توانستیم تفسیر بیاموزیم استاد خاص نداشتیم و هر کس به زحمت خود و با ذوق خود توانست این راه را بپیماید، ولی از این بعد باید کاری کنیم که مفسر تربیت کنیم، البته از زمانی که رشته تخصصی تفسیر شروع شد، اینکار جامه عمل پوشید و الا قبلاً همه کسانی که تفسیر نوشتند راهنمایشان خودشان و عقل و خدایشان بود، البته در اینجا برای تربیت «مفسر» باید از جلسات کوچک ده نفری و بیست نفری شروع کرد.
*برگزاری تفسیر موضوعی
اگر بتوانیم در این محل مقدس یک دوره تفسیر موضوعی درباره عقاید شروع کنیم و عدهای را در این رشته تربیت کنیم کار بسیار شایستهای است، تصور نکنید تفسیر موضوعی، امری جدید است بحمدالله این تفسیر در شیعه سابقه دارد «آیات الاحکام» تفسیر موضوعی است، خصوصا آیات الاحکامی که به روش شیعه جمعآوری و استدلال شده است.شیعه، آیات یک موضوع را در طهارت، صلاة، حج و... به جا و به مناسبت، بحث میکند؛ بر خلاف آیات الاحکامی که اهل سنت دارند آنها طبق قرآن حرکت دارند آنها طبق قرآن حرکت میکنند، حتی آیات حج را در همان سوره بقره بحث میکند. روش استنباط و استفاده از آیات الاحکام در مکتب اهلبیت(ع) خیلی بهتر از آنهاست، آنها بخشی از روششان، تفسیر تربیتی آیات احکام است که به حقیقت کمتر میرسد، چون آیات حج در سوره بقره، و سوره حج پخش است.
علمای شیعه تفاسیر موضوعی بسیاری در آیات الاحکام نوشتهاند و قطب راوندی اولین فرد در این عرصه است که این ابتکار را به ما نشان د اد و بعداً محدث بزرگوار مرحوم علامه مجلسی این کار را ادامه داد .
مقام علامه حلی برای اکثر ما مخفی است، خیال میکنیم که او تنها محدث بوده است، ولی شرحی که بر اصول کافی نوشته است را مطالعه کنید، خواهید دید که چگونه و با چه تبحری روایات را معنا میکند، اخیرا «ملاذ الخیار فی فهم التهذیب اخبار» را مطالعه میکردم، حدیثی برایم، مشکل بود، ولی دیدم چقدر زیبا این روایت را معنا کرده است ایشان از پایهگذاران تفسیر موضوعی است، شما اگر بحار را مطالعه کنید خواهید دید که در هر باب آیات آن باب را آورده است، الان برای ما آسان است چون کشف الآیات فراوانی در دسترس داریم، علاوه بر این رایانه هم داریم در آن زمان که نه «کشفالآیاتی» بوده نه این وسایل، تمام آیات هر موضوع را دقیقا آوردهاند، زمانی که من درباره وطن و هجرت بحث میکردم، تصور میکردم تمام آیات مهاجرت را جمعآوری کردهام، بحار را هم دیدم، متوجه شدم یک آیه از قلم افتاده است و علامه مجلسی آن را متذکر شده است، آن آیه مبارکی است که همیشه در گوش مسافر میخوانیم «انالذی فرض علیک القرآن لرادک الی معاد.... (قصص آیه 85).
امروزه تفسیر موضوعی باید از گذشته در درجه بالاتری باشد، تفسیر موضوعی مرحوم مجلسی و مجمعالبیان، در حد تفسیر بیضاوی است، اما هنر ایشان جمع کردن این آیات است، هم در عقاید هم در اخبار هم در تاریخ.
بر این اساس در موسسه امام صادق(ع) مراحل تدوین تفسیر موضوعی بحار را شروع کردهایم که انشاالله به زودی چاپ خواهد شد.
*اهتمام به تفسیر ترتیبی
مرحله دیگر توجه به تفسیر ترتیبی است و هر کدام از انواع تفاسیر برای خود مشتری دارد و پاسخگوی برخی نیازهاست.
باید انشالله از بین کسانی که در دارالقرآن علامه طباطبایی(ره) حضور دارند افرادی را به عنوان هیئت مدیره انتخاب کنید تا برنامهریزی کنند و از سال بعد برنامه شروع شود.
این مکان انشالله نور است و دیگران از نور آن بهرهمند خواهند شد، البته توجه به قرآن در این بخش، مسلما مورد غفلت قرار گرفته، اما از اوایل قرن 14 توجه به تفسیر در میان مسلمانان آغاز شده، البته اگر کسی بخواهد تفاسیر شیعه را از اصل غیبت تا حالا بنویسد از 120 مورد فراتر است و من همه را جمع کردهام، اما در یک بخش در حال فطرت و رکود بوده و بحمدالله از قرن 14 به این طرف حرکت تفسیری در شیعه و اهل سنت شروع شده است، که سید جمال اسدآبادی در مصر آن خطابه خاص خود را خواند و مردم را به قرآن فراخواند از همان زمان حرکت قرآنی در ایران، عراق، مصر و سوریه شروع شد و بحمدالله آثار پرباری به همراه داشته است، و در راس آنها «المیزان» علامه طباطبایی(ره) است
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.(نحل آیه 44)
در این آیه خداوند اول «انزلنا» را به کار میبرد در آخر «نزل» را میآورد و از اینجا معلوم میشود، قرآن نیازمند بیان و تفسیر است، بر خلاف کسانی که فکر میکنند با یک دستور زبان و قواعد نحو و صرف میشود قرآن را تفسیر کرد «و انزلنا لتبین لتقرا» نیست، بلکه میفرماید «لتبین للناس ما نزل الیهم».
و عجیب این است که 14 قرن پیرامون قرآن فعالیت علمی شده است، ولی هنوز هم جای کار باقی است و این نشان به اعجاز قرآن است، اگر یک قرن بر روی هر کتابی کار علمی کنند پایانپذیر است، اما این کتاب الهی چون فعل خداست و فعل خدا نامتناهی است، از این رو قرآن هم نامتناهی است و هر چه روی آن کار شود، بازجای فعالیت وجود دارد و این نشان اعجاز قرآن است.
جملهای از ابن عباس نقل شده است که من سندش را پیدا نکردم و اولین بار این مسئله را یک نفر عراقی در کتابی آورده است: «القرآن یفسره الزمان» هر چه زمان بگذرد، حقایق نوتری از این قرآن کشف میشود. این نشانه پایانناپذیری قرآن و حقایق آن است، تصور نکنیم که مرحوم علامه به آخرین بخش رسیده است، نه ایشان در حد توان و استعداد فوقالعاده و علاقه خود در یک درجه بالاتر قرار دارند، اما آیندگان هم سهم دارند و باید از این هم قدم بالاتر بگذارند و به مراتب بالاتر برسند.
البته مضمون این مطلب از روایات دیگر هم استفاده میشود، مثلا راوی عرض میکند یابن رسولالله من قرآن را میخوانم، هیچ وقت این قرآن پیش من کهنه نمیشود. امام میفرماید «لانه سبحانه لم ینزل له لزمان دون زمان» قرآن برای تمام زمانها است و در هر عصری هر جمعیتی واقعیتی را برای خودش کشف میکند.
هیچ کاری را نمیشود بیزحمت شروع کرد، اوایل هر فعالیتی زحمت دارد، اما وقتی راه افتاد خود بخود پیش میرود ما این فرآیند را در مرکز تخصصی کلام، امتحان کردیم، سال اول هم از نظر استاد و هم از نظر برنامه مشکل داشتیم به تدریج با مشکلات و مباحث آشنا شدیم و بحمدالله الان فعال است و گروهی را تربیت کرده که هر کجا بخواهند بروند میتوانند کلام اسلامی، مسیحی، یهودی و کلام جدید را تدریس کنند.
*خاطرهای قرآنی از علامه(ره)
سال 1360 قمری حاج میرزا یوسف شعار، جلساتی در تبریز داشت که غالبا روایات را رد میکرد در واقع تحت تاثیر تفسیر «المنار» عبده روایاتی که از اهلبیت(ع) درباره قرآن نقل شده را رد میکرد.
خبر به مرحوم علامه رسید، ایشان در آن موقع تبریز بود و شروع کردند به نوشتن یک دوره «تفسیر البیان فی تفسیر القرآن» هدف این بود که بیان کنند روایاتی که ائمه(ع) درباره قرآن دارند از خود آیات استفاده میشود. در حقیقت ائمه(ع) اینجا معلماند و تلاش میکرد این نکته را ثابت کند، امام(ع) نکات و روایات را از کجای آیه استفاده کردهاند، البته در این که امام محدّث است جای بحث نیست. در اینکه امام علم لدنی دارد جای بحث نیست، علم خضر علم لدنی بود، خضر نبی نبود. ولی در عین حال امام میتواند مانند دیگران آیه قرآن را تفسیر کند، علامه این تفسیر را در دو جلد نوشت تا جریان حذب توده پیش آمد و ناآرامی تبریز و آذربایجان را فرا گرفت، ایشان سپس به قم منتقل شد. دو اتاق در یخچال قاضی اجاره کردند و یک طرف ساختمان آقای بنابی بود و طرف دیگر هم ایشان زندگی میکردند با هجرت ایشان به قم، تفسیر متوقف شد،بعد از چند سال، ایشان «المیزان» را نوشتند که از 1329 شمسی شروع شد و تقریبا 21 سال بعد تمام شد، این تفسیر با آن تفسیر فرق دارد این بیشتر عنایتش این بود که روایات را از خود آیات استخراج کند، اما در تفسیر المیزان راه را گستردهتر و عمومیتر کرد و اولین بار تفسیر ایشان در سال 1330 شمسی در یک جلد از سوی آقای آخوندی چاپ کرد.
ایشان در عین اشتغال تفسیری، درس هم میگفتند شش سال خدمتشان اسفار خواندیم. منظومه میگفت و گاهی هندسه فضایی تدریس میکرد، عدهای را در همین خانه تربیت اخلاقی میکرد و راه سیر و سلوک عملی را به آنها نشان میداد و به جنبههای عملی عرفان بیشتر عنایت داشت تا به عرفان نظری.
هر شش ماه یک جلد از این تفسیر را مینوشتند در آن زمان چاپ به این سرعت و قدرت نبود حروفچینی دستی بود و لذا غلط در آیات و افتادگی کلمات زیاد بود، ولی بعدا عنایت بیشتری خرج دادند تا غلط کمتر شد هر چند چاپ بیروت، اغلاط زیادی دارد و چاپ تهران از آن بهتر است.