ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، دانشمند بزرگ و ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس و تاریخنگار بزرگ ایرانی سده چهارم و پنجم هجری و دیگری عارف بزرگ و مرد اخلاقی بلندمرتبه و عظیم الشأن حاج سید احمد کربلایی تهرانی.
مردان برومندی که یکی، در عرصه علوم مختلف و میادین متنوع دانش و دیگری، در مکتب اخلاق و مراتب عرفانی به قله های بزرگ معرفت رسیدند.
گرچه هم عالم ابوریحان ممزوج و ملفوف به اخلاق و شرف بود و هم اخلاق سید احمد کربلایی به دانایی و رستگاری آمیخته.
مرور زندگی این دو بزرگوار براستی در ذهن و دل انسان، میدانی بزرگ و افقی بلند از رشادت و مجاهدت فکری و علمی به بار می آورد و امید برای تکاپو و تلاش در جهت رسیدن به قله های بلند معرفت و دانش و خرد و بزرگی را در وجود هر طالب سالکی، پدیدار می سازد.
ابوریحان بیرونی را بزرگترین دانشمند مسلمان و از برجستهترین دانشمندان ایران دانستهاند و این افتخار نه تنها از آن جهت است که او در علوم مختلف، مردی والامرتبه، برجسته و بی مثال بود، بلکه یک نکته عرفانی و اخلاقی دیگر هم به مدد این افتخارات علمی آمده و آن، سیره و محوریت علم جویی در این سیره و نیز رفتار و عمل مجاهدت گونه بیرونی است که او را تا آخرین لحظات و لمحات عمر، به یادگرفتن واداشت.
این حکایت معروف و زیبا که درباره لحظات آخر عمر ابوریحان است، تا همیشه تاریخ میتواند نصب العین علاقمندان ثروت فکری باشد.
همان جمله زیبا و ماندگار که «بدانم و بمیرم، بهتر است یا ندانم و بمیرم!» که در پاسخ به تعجب آن فرد بیان داشته بود؛ وقتی که دید ابوریحان در آخرین لحظات عمر و با حال زار و نزار سوال علمی می پرسد و دغدغه فهم و دانش افزایی دارد.
زادروز او ۱۴ شهریور ۳۵۲ در خوارزم و وفاتش، ۲۲ آذر ۴۲۷ ه ق در شهر غزنین، محل زندگیش ایران و ملیتش ایرانی میباشد. نامهای دیگر وی ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، مقام علمی او در عرصه های مختلف علوم وفنون انسانی و طبیعی بلندمرتبه و کمنظیر. لقبش پدر علم انسانشناسی، زمینسنجی و هندشناسی و نیز بنیانگذار مکانیک تجربی و نجوم تجربی و البته پیشگام در روانشناسی تجربی. دینش اسلام و مذهبش شیعه بود.
این ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس و تاریخنگار بزرگ ایرانی سده چهارم و پنجم هجری را به یکی از درخشان ترین ادوار تاریخی ایران و اسلام در زمینه علوم و فنون مختلف تبدیل کرد.
در آن دوران، و پیش و بیش از هر کسی ابوریحان بیرونی اولین کسی است که به گردش زمین به دور خود اشاره می کند .
نوشته ها و گفته های ابوریحان بیرونی، گویای علم و خرد او در فهم مسایل مختلف هستی و رموز علمی جهان طبیعت است که ناشی از مجاهدت علمی و دستاورد او در حیطه درک انتظام و مناسبات خلقت جهان است. نمونه هایی از بیان و بنان او در کتابهایش، گویا و جویای همین حقیقت ناب و تابناک است: «حیات جهان بستگی به دانه افشانی و زاد و ولد دارد. با گذشت زمان هر دوی این فرایندها افزایش مییابند این افزایش، نامحدود است، حال آن که جهان محدود است».
*عالم ماندگار و بنده مخلص
اما در مقام و مرتبه عارف واصل و زاهد عظیم الشأن، سید احمد کربلایی تهرانی، چه میتوان گفت که دریای وجودش، سراسر مروارید عشق و شور مستی ربانی و کوه پرصلابت جانش، نماد و نشانه ای از عظمت، رادمردی و ماندگاری بندگان مخلص خداست.
پدر بزرگوار این مرد نکونام، برای تحصیل معارف دین و بهره مندی از محضر بزرگان دانش، از تهران به شهر کربلا، که از مراکز علمی مهم شیعه در قرن سیزدهم به شمار می آمد، مهاجرت کرد و در آنجا رحل اقامت افکند. برای همین فرزندش، سید احمد، به سید احمد «کربلایی تهرانی» مشهور شد.
این عالم برجسته در عبادت خود بسیار گریه می کرد و به «بکاء» هم شهره گشت.
سید احمد برای تکمیل تحصیلات به حوزه مقدسه نجف هجرت نمود، چراکه حوزه نجف از زمانهای دور و دراز اعتبار و شهرت جهانی داشت و خاستگاه بزرگانی از فحول علوم معقول و علوم منقول بود.
ایشان سطوح عالیه و دروس خارج فقه و اصول را از محضر بزرگان حوزه آن سامان آموخت و به درجه اجتهاد نائل آمد و سپس در میان عموم طلبههای آن دیار به تدریس پرداخت.
از جمله استادان ایشان، می توان در فقه و اصول به بزرگانی همچون میرزا محمد حسن شیرازی، علامه میرزا حسین خلیلی تهرانی، میرزا حبیب الله رشتی و آخوند خراسانی اشاره نمود.
از زمره شاگردان سید احمد کربلایی هم باید این نامهای بزرگ را یادآور شد:
۱. میرزا علی آقای قاضی.
۲. سید محمد کاظم عصار تهرانی.
۳. سید محسن امین.
۴. میرزا مهدی غروی اصفهانی.
۵. سید جمال الدین گلپایگانی.
۶. شیخ محمد تقی بافقی قمی.
۷. سید ابوالقاسم لواسانی.
۸. کیوان قزوین.
آیت الله محمد حسین اصفهانی مشهور به کمپانی، درباره مقام و منزلت علمی این مرد بزرگوار خاصه در حوزه فقه گفته است: من احدی را در فقه مثل او ندیده ام.
و ایشان را «کوه علم و تجلی گاه دانش؛ دانشور جلیل و فقیه کبیر؛ دانشمند فاضل او از اکابر روزگار بود و احاطه حیرت انگیزی در فقه داشت؛ از اعاظم فقهای امامیه و فقیه یگانه بود» نامیده اند.
*گریز از مرجعیت
مولف کتاب توحید علمی و عینی، نیز این گونه زبان به سخن میگشاید:
در آن روزگار، اگر مرجع تقلیدی از دنیا میرفت، تجار تهران ـ به خاطر نفوذ سیاسی و اقتصادی که در میان مردم ایران داشتند ـ به هر مرجعی که رجوع میکردند، او مرجع تقلید شیعیان می شد. بدین گونه چون اهالی تهران به آقا سید احمد، در امر تقلید رجوع کردند، او نپذیرفت ـ چون مسئولیت مرجعیت شیعه بسیار سنگین است و طبعا یک سلسله مسائلی را به دنبال دارد، همانند موقعیت سیاسی، اجتماعی و مردمی، که انسان باید بسیار مراقب خویش و اطرافیان باشد، تا مشکلی برای اعتبار مرجعیت شیعه پیش نیاید، و از این منظر بود که این مجتهد عارف، به عنوان مبالغه و تأکید بر حساسیت مرجعیت شیعه، این جمله تاریخی را گفت: اگر جهنم رفتن واجب کفایی است، من به الکفایه، موجود است.
آقا بزرگ تهرانی، صاحب «نقباء البشر» درباره ایشان میگوید:
او یکی از یاران و شاگردان ویژه عارف کبیر ملاحسینقلی همدانی بود. او یگانه روزگار خویش بود در مراتب دانش، رفتار، سیر و سلوک، زهد، ورع، تقوا طلبی، شناخت خداوند متعال و ترس و خوف از خداوند. او از خوف خدا، بسیار میگریست و اشک میریخت، به گونه ای که در حال نماز، گریه، عنان اختیار را از او می ربود؛ به ویژه در هنگامه نماز شب.
من سالیان متمادی همسایه دیوار به دیوار او بودم. و از حال و هوای او چیزهایی را مشاهده کردم که اگر بخواهم در این جا ذکر کنم سخن به دارازا میکشد. او بسیار به مادر خود مهر می ورزید و به او خدمت می کردم و اتفاقا قبل از رحلت مادرش، از دنیا رفت.
و سید محسن امین که از جمله شاگردان مبرز ایشان بود، چنین بیان می کند:
سید احمد کربلایی در قله تقوا، ورع، اهل ریاضت، تهذیب کننده نفوس و جانهای با استعداد بود.
*عبور از عالم ماده
آیت الله سید محمد کاظم عصار تهرانی هم میگوید:
در میان بزرگانی که محضر آنان را درک کردم، تنها شخصی که از حجابها و پردههای ضخیم طبیعت و عالم ماده، عبور کرده و به مراحل والایی از کشف و شهود معنوی، واصل شد، آقای کربلایی بود و من احدی را همتای او ندیدم.
از جمله آثار معدود باقیمانده از ایشان در حوزه عرفان می توان به دستورالعملهایی که ایشان برای شاگردانش داشت و مکاتبات ایشان با شیخ محمد حسین اصفهانی بنام «رساله محاکمات بین علمین» اشاره کرد.
و نیز «رساله محاکمات بین علمین» با مقدمه علامه محمد حسین طباطبایی و تعلیقات آن بزرگوار.
این مرد ربانی و عارف روحانی در لحظات آخر نماز عصر روز جمعه ۲۷ شوال المکرم (۱۳۳۲ هـ . ق) در نجف اشرف به دیدار یار شتافت.
پیکر پاکش در صحن شریف حضرت امیر المومنین ـ علیه السلام ـ مقابل ایوان طلا، در پشت سر مبارک حضرت به خاک سپرده شد.
از جمله دستورات عارفانه، یادآوریها، تذکرات معنوی و غنایم معرفتی این مرد بزرگ میدان علم و عمل، نامه های عرفانی زیادی است که در کتاب های مختلف گرد آمده است.
*دستورالعمل کوتاه
و از آن جمله این که:
«ان شاء الله تعالی تمام مواظبت، بر دوام توجه و توسل به حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه که واسطه فیض زمان است، ملحوظ داشته، بعد از نماز، دعای غیبت که: اللهم عرفنی نفسک بوده باشد و سه سوره توحید هدیه به آن بزرگوار، و دعای فرج: اللهم عظم البلاء را ترک نکند. و تمام مواظبت بر دوام طهارت مهما امکن و خواب بر طهارت و وضو و تسبیح حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ در وقت خوابیدن و بعد از هر نماز واجب و قرائت آیة الکرسی و مواظبت بر سجده شکر بعد از بیداری و خواندن آیات «ان فی خلق السموات و الارض...» را بعد از بیدار شدن برای نماز شب، با کمال توجه به عالم هستی و تفکر در آن، و نظر بر آسمان و کواکب و آفاق و دعای صحیفه سجادیه را بعد از نماز شب ترک ننماید. والسلام علیه و رحمه الله»
درود و رحمت خدا و بندگان صالحش بر روح بلند او!
باشد که در روز جزا شفیع و دستگیر این بنده حقیر و نگارنده عاجر و همه ملتمسین دعا باشد!
انشاءالله!