به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» به نقل از moroccoworldnews.com، «کِورک اِلماسیان»(Kevork Elmassian)، نویسنده و تحلیلگر مسیحی درباره اسلام میگوید: در زمانهای که رسانهها اسلام را متهم به دینی خشن کرده و مسلمانان را تروریسم میخوانند، من تصمیم گرفتم تا عقاید خود را درباره اسلام بیان کنم.
من یک شهروند سوری ارمنی هستم. نیاکان من قربانی نسل کشی ارمنیان در سال 1915 بودند. قتلعامهای عثمانیان در آن زمان شباهت زیادی به اعمال سازمانهای تروریستی خاورمیانه مانند داعش، جبهه النصره، جبهه اسلامی، احرار الشام و مانند آنها دارد. کسانی که این اعمال تروریستی را انجام میدهند ادعای اسلام میکنند، درحالی که آن کسانی مسلمان واقعی بودند که در سال 1915 من و خانوادهام را نجات دادند تا به سوریه بیاییم و زندگی دوبارهای را شروع کنیم. امروز به لطف آموزههای حقیقی اسلامی، من زندهام و میتوانم برای شما بنویسم. همان آموزهها بودند که به مسلمانان سوری دستور محافظت و حمایت از ما (اهل کتاب) را داد تا بتوانیم از کشتار ترکیه نجات یافته و به سوریه پناهنده شویم. این همان اسلامی ست که پدرم مرا با آن آشنا کرد و در سوریه تجربه کردم.
عربستان، نماینده اسلام نیست
اما پس از روی کارآمدن شورشیها و روی کار آمدن سازمانهای تروریستی داعشی در سوریه، اسلام بار دیگر به خشونت متهم شده است. و به نظر من اساس و بنیان این تروریسم مدرن، وهابیون و دانشگاه حقوق عربستان سعودی هستند.
در جوامع مختلف، همیشه کسانی بودهاند که اقدامات وحشیانه خود را با تفاسیر مذهبی توجیه کردهاند و دراسلام نیز چنین اتفاقی افتاده است. تفسیر وهابیت از اسلام باعث ایجاد خشونت سازمان یافته در میان مسلمانان شده است. بنابراین من عربستان سعودی را به عنوان نماینده اسلام سنی نمیپذیرم. زیرا آنها ایدئولوژی وهابیت را پایه گذاری کرده و سبب کشته شدن عده زیادی از مسلمانان سنی در دنیای اسلام شدند. آنها حتی روحانیان سنی را که حاضر به تفسیر وهابیت از اسلام نبودند به قتل رساندند. برای مثال در شام، امام رمضان البوطی را که الگوی اسلام مدرن و معتدل بود ترور کردند.
همکاری عربستان و آمریکا در شکل دهی گروه های تروریستی
از نظر تاریخی، آغاز حرکت وهابیون در افغانستان بود. در آن زمان عربستان سعودی با کمک سازمان جاسوسی آمریکا، گروهی که خود را مجاهدین نامیده بودند مورد حمایت قرار داد تا اتحاد جماهیر شوروی را از افغانستان بیرون کنند. این به اصطلاح «جنگجویان آزادی» به روایت آمریکاییها، بعدها سازمان تروریستی القاعده را تشکیل داده و در 11 سپتامبر به آمریکا حمله کردند.
متاسفانه، دولت آمریکا، به بهانه حقوق بشر و دموکراسی، همین استراتژی را برای تضعیف دولت سوریه بکار برد و ارتشهای به اصطلاح آزادی سوری تنها پوششی برای پوشاندن چهره کثیف بنیادگرایان بودند و شورش علیه دولت تنها آغاز بحران در سوریه بود. به کلام دیگر آمریکا و دولتهای اروپایی به این افراطگرایان کمک کردند تا تعادل قدرت را در خاورمیانه بهم زده و به این ترتیب سازمانهای تروریستی داعشی و امثال آنها بال و پر گرفتند.
نقش کشورهای غربی در حمایت از افراط گراها
به این ترتیب، مسئولیت تضعیف سیاسی دولت مرکزی سوریه، غربیها و دولتهایشان هستند که از این طریق به عناصر افراطگرا اجازه پیشروی داده و سوریه را برای همگان به جهنمی تبدیل کردند.
حال باید پرسید: راه حل این مشکل کجاست؟ گفتگو و تبادل نظر مهمترین اصل است. حقیقت این است که در خاورمیانه صحبت و گفتگو انجام نمیشود. ما فرهنگ مکالمه و مدارا نداریم و نمیتوانیم نظرات همدیگر را تحمل کنیم. دولتهای غربی نیز بایستی از حمایت همپیمانان عربی خود دست بردارند. کشورهایی مانند عربستان که جوانان را در خاورمیانه به افراطگری میکشانند. جغرافیای سیاسی عذری برای فجایع انسانی نبوده و مردم سوریه به قدر کافی زجر کشیدهاند. من از دولتهای غربی میخواهم که دست از دخالت در امور سوریه بردارند زیرا اگر در گذشته مردم سوریه به دنبال دموکراسی بودهاند، امروز آنها با فلاکت در پی نانی برای سیر کردن شکم کودکانشان و سوختی برای گرم کردن خانههایشان هستند.
ضرورت مقابله با منابع ایدئولوژیک تروریسم
نمیتوان با حملات هوایی با تروریست جنگید بلکه باید منابع ایدئولوژیک آن را نابودکرد که یافتن آن نیز کار سختی نیست. برای مثال سخنرانی روحانی فتنه، یوسف القرضاوی که فتوای کشتن تمام کسانی (سرباز یا غیرنظامی) که در مقابل آنها ایستادگی کنند، را داده است. بسیاری از روحانیون وهابی دیگر در عربستان سعودی نیز فتواهایی مشابه را از کانالهایی چون العربیه دادهاند، که به مانند ماشین تبدیل جوانان به افراطگرا شبیه بوده و کلاهکهای جنگی برای سیاست خارجی عقب افتاده و دیکتاتوری وهابیت هستند. اگر این وضعیت ادامه یابد، در آینده شاهد جنگهای بیشتر و بیرحمانهتری در سوریه و عراق خواهیم بود. من در این مجال، مسئولیت خود میدانم تا دوستان، خواهران و برادران خود را در جامعه انسانی به اتحاد و همبستگی و تلاش برای جنگ علیه افراطگرایی دعوت کنم که همچون سرطانی به جان تمدن بشری افتاده و در حال نابودی آن است.