جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
علی ذوعلم

حوزه/سخن از تمدن اسلامی به این معناست که مولفه های این تمدن و نظاماتی که برآیندشان تمدن را شکل می دهد بر مبنای مبانی و ارزش های اسلامی پایه ریزی شده، یعنی مراد از تمدن اسلامی، تمدن مسلمانان نیست

به گزارش سرویس استان ها خبرگزاری «حوزه» از تهران، حجت الاسلام والمسلمین علی ذوعلم، در هم اندیشی تمدن نوین اسلامی، در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تهران، در سخنانی با عنوان «بازآفرینی تمدن اسلامی در پرتو پایه های چهارگانه ایمان»، گفت: در حقیقت وقتی صحبت از تمدن نوین اسلامی می شود، نه به این معناست که می خواهیم به تمدن پیشین بازگردیم که معنای ارتجاعی ندارد و نه به این معناست که ما می خواهیم آن را از صفر شروع کنیم، چون تمدن اسلامی بخشی از واقعیتی است که زندگی امروز ما را هم می سازد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: اگر بخواهیم با یک معنای علمی و دقیق در مورد مولفه ها و عوامل تمدن اسلامی نظر بدهیم حتما باید از منابع نقلی و عقلی در کنار هم استفاده کنیم و با روش اجتهادی به بحث بپردازیم.

وی اضافه کرد: سخن از تمدن اسلامی به این معناست که مولفه های این تمدن و نظاماتی که برآیندشان تمدن را شکل می دهد بر مبنای مبانی و ارزش های اسلامی پایه ریزی شده، یعنی مراد از تمدن اسلامی، تمدن مسلمانان نیست، در حالی که ممکن است در تحلیل و نقد تمدن اسلامی، گذشته این بحث مطرح شود که بسیاری از جنبه های تمدن اسلامی جنبه هایی بوده که مسلمانان با آن درجه از فهم محدودی که داشتن آن را ایجاد کردند؛ پس نمی توان همه تمدن اسلامی گذشته را به پای اسلام نوشت.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به سخنانی از حضرت علی(ع) گفت: حضرت علی(ع) می فرمایند: ایمان دارای چهار پایه صبر، یقین، عقل و جهاد است؛ بنابراین ما هم در بازآفرینی تمدن اسلامی، شکل دهی، تسریع و تقویت آن باید به ایمان توجه داشته باشیم. تمدن اسلامی، تمدن ایمانی است، نه ایمان به یک معنی روانشناختی، بلکه ایمان در یک مجرا و منظر اجتماعی.

به گفته این استاد دانشگاه، این چهار عنصر شالوده تمدن اسلامی را شکل می دهد؛ اگر این جایگاه را برای روایات معصومان قائل باشیم که معلمان ما هستند و با توجه به پشتوانه وحیانی که از آن برخوردارند همان جنبه های ناآشکار را برای ما هدایت می کند. از این روایت این استفاد را می کنیم که در مسیر ساخت تمدن اسلامی باید به این عناصر توجه کرد.

وی با بیان اینکه این پایه های ایمانی به سه پرسش پاسخ می دهند، ادامه داد: پرسش اول این است که چه عواملی سبب ساز تمدن اسلامی است و ما با این چهار رکن ایمان پاسخ می دهیم که در تمدن اسلامی باید صبر،  استقامت، شناخت عمیق، عدالت و نیز مجاهدت را در عرصه های مختلف تعریف و مصداق یابی کرده و توسعه دهیم.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تاکید کرد: بدون اینکه به عدالت در جامعه بپردازیم، به فرهنگ تمدن اسلامی نمی رسیم و برای رسیدن به تمدن اسلامی صرف نظریه پردازی کافی نیست و باید صبر، یقین، جهاد و عدل را در جامعه توسعه دهیم.

حجت الاسلام والمسلمین ذوعلم با اشاره به این که بدون زیرساخت یقین، صبر و عدالت شکل نمی گیرد، بدون صبر، عقل تحقق نمی یابد و خود جهاد هم به صبر نیاز دارد. در مرحله دوم تمدن اسلامی برای بقا خود به این چهار عامل نیاز دارد، ابراز داشت: تمدن اسلامی، تمدن ایمانی است و اگر ایمان دارای این چهار رکن است پس تمدن اسلامی هم این چهار رکن را در خود دارد.

وی تصریح کرد: نکته دقیق این است که اگر این برداشت ها و دریافت ها درست باشد مکانیزم درونی تمدن اسلامی به گونه ای است که عوامل تقویت کننده اش را خودش بازتولید می کند و افزایش می دهد؛ اگر تمدنی واقعاً اسلامی باشد به این معنا که ارکانش را نگرش های اسلامی شکل داده باشد این تمدن رو به زوال نمی رود.

*وحدت پایه تمدن اسلامی

حسین احمدی، مدیرگروه تاریخ و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز در سخنانی با عنوان «تمدن در ساحت قرآن»، گفت:  قرآن برداشت دیگری از تمدن دارد که خروج از جهل، توحش و حرکت در مسیر انسانیت یا برنامه مدون و قانونمند برای زندگی که همراه با معنای خاصی از پیشرفت مادی و معنوی برای زندگی انسان است، تعریف می شود. خداوند حرکت و حکومتی را که در مسیر آرمان های الهی نباشد، نمی شناسد. در قرآن، تمدن یک تاریخچه هم دارد که از تمدن های مختلف یافت شده و پس از طی کردن مراحل رشد و تکامل، میراث تمدنی خود را به تمدن های دیگر داده اند.

وی افزود: پیامبر (ص) با دمیدن روح حکمت و ایجاد امنیت سیاسی و اقتصادی و وحدت پایه های تمدن اسلامی را بنیان نهاد و جامعه ای که به تعبیر علمی در بدترین شرایط فرهنگی وجود داشتند و از آب لجن می نوشیدند و کنار مارها می خوابیدند و به ریختن خون یکدیگر تفاخر می کردند و بت می پرستیدند را نجات داد و با بعثت ایشان این جامعه به مدنیت رسید. با بررسی سنت ها از منظر قرآن کریم باید گفت که این سنت ها به چند دسته تقسیم می شوند؛ دسته نخست سنت های تاریخی ای است که در آن روابط به صورت اتفاقی و کورکورانه نبوده. همچنین، سنت های تاریخی از منظر قرآن، ربانی و قدسی است و اراده خدا در تدبیر عالم مجسم می شود.

 به گفته این عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، از منظر قرآن که نگاه استراتژیک به تمدن دارد، عوامل مادی دخالت کمتری در تمدن داشته و قرآن شاخصه های مادی اعم از حکومت مادی و قدرتمند در سایه فرد یا گروه مقتدر را عامل دیگری از ساخت تمدن به حساب می آورد که در این زمینه به حکومت حضرت یوسف(ع) و ذوالقرنین اشاره کرده است.

وی به دیگر شاخصه مادی تمدن از منظر قرآن کریم اشاره کرد و افزود: هر تمدنی برای بقاء و استمرار خود نیازمند ثروت است که قرآن در آیات مختلف به این مسئله اشاره کرده است. همچنین امنیت، دیگر عنصر سازنده تمدن است؛ پیدایش تمدن زمانی میسر می شود که هرج و مرج و ناامنی پایان یافته باشد. صنعت و آهن چهارمین شاخصه مادی تمدن سازی است و از این عنصر به عنوان پیدایش و پویایی تمدنها در قرآن یاد شده است. همچنین علم آموزی و مهاجرت و به تعبیر دقیق تر هجرت یکی دیگر از عناصر مادی مهم برای ساخت تمدن است که در قرآن از آنها یاد شده است.

احمدی در ادامه سخنان خود با اشاره به شاخصه های معنوی ساخت تمدن نوین اسلامی از منظر قرآن، اظهار کرد: رشد معنویت و قوانین که از منظر قرآن مبتنی بر فطرت و متکی بر وحی است از دیگر عوامل سازنده تمدن بوده و صبر و تحمل که بیش از یکصد بار در قرآن از آن یاد شده نیز در این زمینه دخیل است. عدالت و برقراری داد و دادگستری در جوامع بشری و وحدت از دیگر عناصر شاخصه های معنوی تمدن ساز است و آزادی نیز در شکل گیری و استمرار تمدن نقش مهمی دارد که شهید مطهری آنرا از بزرگترین و عالی ترین ارزشهای انسانی می داند.

وی یکی از نکات مهم در نگرش قرآن به تمدن را نقش انسان در پیدایش، پویای و احتمالا زوال تمدن دانست و تاکید کرد:  سه دیدگاه در خصوص تمدن وجود دارد، نخست نظریه انحطاط که بر اساس این دیدگاه هر چه زمان می گذرد انسان از سعادت و کمال دور می شود، دوم نظریه دوران و سوم نظریه تکامل است که بر اساس آن معتقدان این نظریه بیان می کنند تاریخ بشر همواره به سوی کمال در حرکت بوده است.

*نگاه قرآنی به تمدن

دکتر سیدجمال موسوی، عضو هیئت علمی تاریخ تمدن اسلامی دانشگاه تهران، نیز با بیان اینکه نباید در بحث تمدن و قرآن، نوعی مصادره به مطلوب کنیم، گفت: قرآن از تاریخ تمدن حرف نمی‌زند و برای مثال بحث‌های مطرح شده در خصوص تمدن حضرت سلیمان باید بررسی شود.

وی ادامه داد: آیا تمدنی به نام تمدن حضرت سلیمان(ع) واقعا وجود داشته است؟ در این صورت مراد از تسخیر باد در حکومت آن حضرت به چه معناست؟ سئوالات زیادی در این خصوص وجود دارد، برای مثال ما بین توصیف قرآن از تمدن صبا و سلیمان تفاوت می‌بینیم، تمدن صبا مادی است هرچند تمدن مربوط به حضرت سلیمان با عبارات فرامادی توصیف شده است که باید در این خصوص رمز‌گشایی شود.

عضو هیئت علمی تاریخ تمدن اسلامی دانشگاه تهران با بیان اینکه سنت‌های الهی چیزی جز علل و معلول‌های اجتماع نیستند، گفت: امروزه گفته می‌شود جامعه مورد مطالعه جامعه‌شناسی قرار می‌گیرد و از این طریق می‌توان تا حدی به این سنت‌ها دست یافت و مهم‌ترین کلید واژه قرآن در این خصوص کفران است. به تعبیر قرآن تمدن‌ها وقتی به حد اعلا پیشرفت و رشد رسیده‌اند، منقرض شده‌اند و این به خاطر کفری است که آن‌ها ورزیده بودند.

*ویژگی‌های آینده پژوهی اسلامی

حسین خزایی دیگر شرکت کننده این همایش، به بحث آینده پژوهی تمدن اسلامی اشاره کرد و گفت: عناصر چهارگانه آینده پژوهی شامل رویدادها، روندها، چشم اندازها و عمل است و ما معتقدیم اراده الهی یکی از عناصری است که در آینده پژوهی تاثیرگذار است ولی این عنصر در آینده پژوهی غرب جایگاهی ندارد.

وی به هستی شناسی اثبات گرایی شامل معرفت شناسی، انسان شناسی، روش شناسی و اقتضائات آینده پژوهی پرداخت و تصریح کرد: آینده نگری عبارت است از نگاه مطلوب ما به آینده که چگونه آن را فرض کنیم، ولی آینده پژوهی یعنی اکتشافی صورت می گیرد که در آینده چه اتفاق هایی خواهد افتاد و آینده نگاری نیز نحوه سیاستگزاری و برنامه های ما برای آینده است.

این محقق و پژوهشگر ضمن ارائه مدل مفهومی مبانی آینده پژوهی تمدن نوین اسلامی، به الزامات آینده پژوهی در این زمینه پرداخت و پیشنهادهایی مبتنی بر مبانی آینده پژوهی تمدن اسلامی ارائه کرد.

وی ادامه داد: ما یک ملاحظه آینده پژوهانه داریم. این رویکردها در روش های شان هم با هم متفاوت هستند مثلا در هستی شناسی اثبات گرایی، دنیای اجتماعی شبیه دنیای طبیعی است و همان روشی را پیشنهاد می دهند که در دنیای طبیعی است و یا بر اساس اصول تجربی امکان پذیر است و روش شناسی آن هم قیاسی است.

خزایی افزود: انسان شناسی در این پارادایم اعتقاد به این دارد که انسان ها گذشته از تفاوت های فرهنگی در ویژگی های ذاتی یکسان هستند، یعنی می شود به واسطه برخی از امور و مولفه ها، انسان را پیش بینی کرد

وی افزود: نتیجه این بحث، اقتضائات آینده پژوهی است که در این رویکرد با استفاده از اصل استقرار و مشاهدات به قوانین اجتماعی می توان دست یافت و می شود آینده را پیش بینی کرد.

خزایی اظهار کرد: در هستی شناسی تفصیل گرایی، دنیای اجتماعی با دنیای طبیعی متفاوت است، در روش شناسی تفصیلی مدل فرضیه قیاسی قابل استفاده در دنیای اجتماعی نیست، برخلاف رویکرد قبلی در انسان شناسی تفصیل گرایی، الگوهای رفتاری انسان تابع قوانین بیرونی نیست.

*جهان اسلام برای ارزش‌ها اهمیت یکسان قائل است

 لطیف عیوضی از دیگر سخنرانان همایش تمدن نوین اسلامی بود که با موضوع «سطوح عقلانیت در جامعه شناسی تمدن نوین اسلامی» به ایراد سخن پرداخت و با بیان اینکه جهان مدرن از هویت حقیقی و واقعیت فرازمانی دست شست، گفت: آیا جهان اسلام نیز می‌خواهد این مسیر را طی کند؟ با در نظر گرفتن مقدمات آرمان جهان اسلام از دل حقیقتی فراتاریخی بیرون می‌آید که غیر انسان‌ساز است.

وی افزود اگر هدف جهان اسلام را تحقق ارزش‌ها بدانیم، جهان مدرن جهانی است که برای ارزش ها دو سطح واقعی در زندگی فردی و اجتماعی و آرمان قائل است، اما در جهان اسلام این تمایز وجود ندارد.

انتهای پیام

 

 

 

 

کانال تلگرام خبرگزاری رسمی حوزه

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha