پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
انقلاب اسلامی

حوزه/ نشست علمی کرسی «نقد انقلاب اسلامی و نبرد نمادها»، پیش از ظهر امروز با حضور اساتید و کارشناسان حوزه ودانشگاه در تالار کنفرانس های دفتر تبلیغات اسلامی اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» در این نشست علمی، دکتر زهیری به عنوان دبیر نشست، دکتر مجید استوار، ارایه دهنده مقاله ، رضا عیسی نیا عضو هیئت علمی پژوهشگاه اندیشه سیاسی علوم و فرهنگ اسلامی و دکتر محمد پزشکی عضو هیئت علمی پژوهشکده اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به ارائه نظر پرداختند.

دکتر زهیری دبیر این نشست گفت: هویت موضوع تازه ای نیست، ولی مساله شدن هویت مرتبط با یکی دو قرن اخیر است.

وی افزود: در جامعه ایرانی به ویژه زمانی که تصادم این جامعه با غرب شکل گرفت، مساله نوسازی در ایران مطرح شد؛ شاید به طور مشخص تر این بحث در ایران بسیار جدی بوده است و موضوع هویت یک مساله جدی در جامعه ایرانی قرار گرفت.

این استاد دانشگاه بیان کرد: جوامعی که در فراگرد نوسازی قرار می گیرند با بحران هایی مواجه می شوند که مهمترین آن بحران هویت است و شاید بتوان گفت که منطق فهم تحولات جامعه ایرانی از منظر هویت، امکان پذیر است و می توان گفت که بخشی از تحولات جامعه ایرانی در اختلالاتی است که در جریان هویت حاصل شد.

وی گفت: در کتار انقلاب اسلامی و نبرد نمادها، مساله چالش های هویتی و ستیز هویتی که در جامعه ایرانی بوده و یا بعدها وارد این جامعه شده است بررسی شود.

دبیر این نشست بیان کرد: طبیعی است که شاید انقلاب اسلامی را بتوان از مناظر مختلف مطالعه کرد ولی مساله بررسی نگرش های هویت بنیان در تحلیل انقلاب اسلامی یکی از ویژگی هایی است که انقلاب اسلامی موجب آن شد که مباحث هویت بنیان در تحلیل این انقلاب قابل مطالعه باشد.

پس از وی دکتر مجید استوار، ارایه دهنده این بحث گفت: انقلاب پدیده ای مدرن است و انقلاب اسلامی را نیز باید در چارچوب مساله تجدد باید مورد واکاوی قرار دهیم.

وی افزود: انقلاب اسلامی تا کنون از مناظر مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است و مناظر اسلامی و طبقاتی و اقتصادی و...در این تحلیل ها مورد توجه واقع شده است؛ بعد سمبولیک و نمادین در این پژوهش ها مغفول شده است.

این پژوهشگر خاطرنشان کرد:  از مهمترین شکاف های اجتماعی ایران معاصر همواره، شکاف میان سنت و تجدد بوده که اندیشه بسیاری از جامعه شناسان ایرانی و غیر ایرانی را به خود معطوف کرده است.

وی افزود: هر کدام از این اندیشمندان به زغم خود توانستند اند که از وجهی متفاوت به این مقوله بنگرند و آن را مورد تحلیل قراردهند؛ در این راستا سعی شده است که از دریچه ای متفاوت به این چالش نگریسته شود.

استوار گفت: در این پژوهش برای اولین بار در بین اندیشمندان ایرانی، سعی شده است که از رهیافت نشانه شناسانه در جامعه شناسی سیاسی بهره برده و از این منظر به بررسی و تحلیل انقلاب اسلامی پرداخته شود.

وی اظهارکرد: در این زمینه با اقبال از نظریه پی یر بوردیو به عناصر سمبولیک و قدرت نمادین آن ها و چگونگی تاثیرشان در میدان سیاسی- اجتماعی ایران بین دو انقلاب پرداخته شده است؛ در این زمینه باید گفت که نیروهای اجتماعی در راس خود روشنفکرانی می پرورانند که دارای قدرت نمادین- سیاسی، اجتماعی و شخصی هستند و به واسطه آن قادرند تا در میدان سیاسی-اجتماعی پیرامون خود نمادسازگار و گاه جریان ساز باشند.

این پژوهشگر اندیشه اسلامی بیان کرد: در این زمینه با نگاهی تاریخی و تحلیلی متصرد آن هستیم که ایرانیان را از آغاز اکنون به دلایلی چون موقعیت جغرافیایی، شیوه تولید و نبرد همیشگی با دیگر اقوام و...، مردمانی اسطوره باور و نمادگرا توصیف گرا هستیم.

وی گفت: در این پژوهش به دنبال آن بوده ایم که بیان کنیم که نمادگرایی در فرهنگ ایرانیان در طول تاریخ نهادینه شده است؛ به این سان این نمادگاریی آن چنانکه در فرهنگ ایرانی ریشه دوانده است که هر قومی با ورود به ایران برای مانایی خود به نوعی جبرگرایانه تلاش کرده تا نمادهای خود را با نمادهای پارسی همسو کند.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی گیلان اظهارکرد: تاریخ نیز در این زمینه گواهی می دهد که حکومت هایی که به این امر توفیق نیافتند به زودری از این کشور رخت بربستند.

وی گفت: مسلمانان از جمله اقوامی بوده اند که گرچه تنها به صرف فره ایزدی بر ذهن ایرانیان وقوف نیافتند لیکن اسلام توانست به مرور زمان برخی نمادهای خود را با نمادهای ایرانی همسو سازد و به بسط حضور خود در فرهنگ ایرانی بپردازد.

این استاد دانشگاه بیان کرد: همسویی با نمادهایی مانند رستم و امام علی(ع) به عنوان نمادپهلوانی و شجاعت یا سیاوش و حضرت عباسع) به عنوان نماد از خود گذشتگی و ایثار موجبات قرابت و علاقه مندی ایرانیان به رهنگ اسلامی شیعی را فراهم کرد.

وی گفت: در تکاپوی تعیین این همگانیت و در دورانی نزدیک تر به ما _ عصر مشروطه_ ورود تجدد به عرصه سیاسی ، فرهنگی ایران شکاف فربهی را میان فرهنگ ایرانی و فرهنگی اسلام شیعی بوجود آمد.

این پژوهشگر اظهارکرد: گرچه برخی از روشنفکران مشروطه تلاش های بسیاری برای همسویی گفتمان تجدد و گفتمان اسلامی انجام دادند؛ لیکن توفیقی نیافتند؛ گویا به هیچ روی قرابت نمادهای این دو گفتمان امکان پذیر نبود؛ حال باید گفت که چگونه می توان بدون نوزایش دینی جهان تجدد را با جهان اسلام پیوند داد؟

این استاد دانشگاه بیان کرد: ناکامی در این همگرایی روشنفکران را بر آن داشت که با رجعت به ایران باستان و همسوسازی نمادین جهان باستان و جهان تجدد، بتواند طریقی برای رسیدن به اهداف مشروطه پیدا کند که در نهایت ماحصل این همدلی، رضا شاه پهلوی بود.

وی گفت: از این پس پهلوی ها کارگزارانی بودند جهت تحقق بی چون و چرای نمادهای غربی و متجددانه که حمایت روشنفکران غرب گرا را نیز در پی داشت.

استوار بیان کرد: رضا شاه و به خصوص محمد رضا شاهد با خوانشی جدید از زیست جهان ایرانی باستان عامدانه موجب انزوای اسلام شیعی و نمادهای آن شدند؛ نیمه اول قرن 14 شمسی، دوران یکه تازی نمادهای غربی به وسیله روشنفکران متجدد و دربار بود.

این استاد دانشگاه بیان کرد: آنها با اقداماتی نظیر تاسیس مراکز فرهنگی، فراموشخانه ها، تغییر چهره و زبان ایرانیان و حتی ظاهر شهرهاو... قصد داشتند هرچه سریعتر این نمادها را در فرهنگ مردمان غالب و آن را به سبک زندگی مبدل کنند؛ علاوه بر این، پهلوی دوم با خوانشی جدید از نمادهای ایرانی به ویژه کوروش به عنوان مظهر عظمت و قدرت ایران در مقام همسویی نمادهای ایرانی و غربی قرار گرفت.

استوار اظهارکرد: با ظهور روشنفکران مذهبی از دهه 30 به بعد، خوانشی جدید از اسلام شیعی نمایان شد که توانست نمادهای این گفتمان را در میدان اجتماعی – سیاسی کشور بازتولید کندکه امام راحل به عنوان چهر های نمادساز با زنده کردن نمادهای شیعی، نمادهای غربی را به چالش کشیدند و نبردنمادین نوینی در عرصه فرهنگی و سیاسی کشور آغاز شد.

وی اظهارکرد: از دیگر سوی، امام راحل، با تاکید بر مفهوم عاشورا و فرهنگ شهادت طلبی، به عنوان نماد مبارزه حق علیه باطل، توانست در بسیج کردن توده مردم علیه نمادهای غربی و ضد شیعی و ایجاد فضایی انقلابی، نقش به سزایی ایفا کند.

وی گفت: اوج این مبارزات را در دهه 50 و به خصوص در سالهای 56 و 57 شاهد بودیم که منجر به براندازی رژیم پهلوی و پیروزی اسلام شیعی و نمادهای شیعی در نبردنمادها شد.

وی اظهارکرد: بنده علت پیروزی اسلام شیعی را در این نبرد، نخست در عدم توانایی رژیم پهلوی در سازش با نمادهای شیعی و ترویج یکسویه نمادهای غربی در بین توده مردم و در جایگاه دوم قرابتی را که مردم بین نمادهای شیعی و باستانی و سبک زندگی خود احساس کردند می دانم.

این استاد دانشگاه بیان کرد: تمامی تحلیل های مذکور به این نتیجه گیری نهایی رهنمون می شود که اگر دولت ها نسبت به هیات های تولید کننده نماد بی اعتنایی نشان دهند نمادهای جدیدی در حاشیه شکل می گیرند، در زمانی غیر قابل تصور اذهان را به تسخیر در می آورند و مشروعیتی بر پایه قدرت نمادین ایجاد می کنند.

وی گفت:معقتد هستیم که دولت ها برای مانایی خود باید به دنبال ایجاد تعادل در بین هر سه جهان نمادین یعنی ایرانیت، اسلامیت و تجدد باشند؛ از این رو در تحلیلی مشابه ایام پیش و پس از انتخابات سال 88 نمونه از شکل گرفتن نمادهایی از هر سه جهان در بین جوانان بود؛ بنابراین باید به این مسایل به دقت پرداخت تا شاهد نفوذ فرهنگ غربی در بین جوانان کشور نباشیم.

در ادامه این نشست علمی، دکتر رضا عیسی نیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم گفت: نقد، دارای دو چهره است، نخست چهره حمله به نقاط ضعف و دوم چهره دفاع از نقاط قوت؛ از جمله نقاط قوت این کتاب و این اثر می توان به خود مولف اشاره کرد.

وی اظهارکرد: این کتاب، در جشنواره پایان نامه سال دانشجویی رتبه اول را کسب کرد؛ نکته دیگر این است که مولف، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد گیلان است و سالها است که در این زمینه به تدریس می پردازد.

این پژوهشگر گفت: نکته دیگر، از نقاط قوت این پژوهش می توان به رهیافت های علمی و فرهنگی اشاره کرد که در این کتاب به خوبی بیان شده است؛ در این کتاب نظریه پردازان مختلفی اظهار نظر کرده اند که اندیشه های آنها در این زمینه بیان شده است.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: این پژوهش از حیث فرم و چارچوب نظری با آثار قبلی تفاوت اساسی دارد زیرا برای اولین باری است که بحثی با اشاره به ابعاد نمادین نوشته شده است و به همین خاطر این مساله از نقطه قوت های این کتاب است.

وی گفت: این کتاب از نظر منابع استفاده شده وضعیت خوبی دارد، زیرا این کتاب از منابع دست اول استفاده کرده است؛ نکته مثبت دیگر این اثر، توجه مناسبت این نویسنده به پیشینه پژوهشی در این عرصه است.

عیسی نیا اظهارکرد: از جمله نقاط ضعف این کتاب می توان به مباحث مختلفی اشاره کرد؛ اولین مساله این است که این کتاب به دنبال چه خلا و نیازی است و سوال دوم این است که این پژوهش آیا توانسته است که این خلا را برطرف کند یا خیر.

وی گفت: در این کتاب باید به مساله هویت به شکل بهتری می پرداخت؛ یعنی باید برایند واحدی در زمینه هویت ارایه می شد؛ باید مساله هویت به خوبی در این گونه آثار بیان شود.

ناقد این پژوهش تصریح کرد: در این کتاب دو خلا باید پر می شد؛ نخست اینکه با نظارت و چارچوب نظریه بوردیو بیشتر آشنا شویم و نکته دیگر آنکه باید شکل این خلا بهتر بیان می شد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha