پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
کد خبر: 377209
۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۰
صحیفه سجادیه

حوزه/ از منظر صحیفه سجادیه، خداوند تبارک و تعالی، وجود مطلق و کمال است که هیچ گونه عیب و نقص در آن نیست. شناخت کُنه و حقیقت ذات خداوند متعال برای انسان، غیرممکن است ولی از راه های بسیار زیاد می توان یقین به وجود خداوند متعال پیدا نمود.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، مقاله ای با عنوان: «توحید صفاتی در صحیفه سجادیه» به قلم نجمه انصاری دانش آموخته دانشکده اصول دین را منتشر می کند.

چکیده

این پژوهش تحت عنوان (توحید صفاتی درصحیفه سجادیه) می باشد مهم ترین سؤالی که این پژوهش در پی پاسخ به آن است تعیین صفات باری تعالی در صحیفه سجادیه است هدف از این پژوهش آشنا شدن با اعتقادات اسلامی و آثار ارزشمند آنها در زندگی انسان جهت بهره برداری از نتایج سودمند آنهاست. امام سجاد(ع) در سراسر صحیفه سجادیه هدف نهایی را خداوند متعال معرفی می کند در تمام دعاها مخاطب را با زبان دعا و مناجات به آن حقیقت یکتا را مخاطب می کند امام با محور قرار دادن خدا را در دعاهایی مختلف به ما می فهماند که محور زندگی انسان در تمام شئون آن باید خدا باشد و منظور از این محور و هدف بودنِ خدا همانا حضور خداوند در متن زندگی است از نگاه امام سجاد(ع) اعتقاد به توحید در تمام بینش و فش و کنش های افراد تاثیرگذار است. معرفی صفات باری تعالی از جمله معارف کلیدی است که در صحیفه سجادیه به دلیل موج شبهاتی که درآن زمان مطرح بوده مشاهده می شود لذا نتایج حاصل از این پژوهش دست یابی به صفات خداوند متعال براساس فرمایشات امام سجاد(ع) که به دلیل عصمت آن بزرگوار از هرگونه انحراف و نقص مبراست در صحیفه سجادیه مطرح شده است. صحیفه سجادیه صرفا کتابی با مضمون انشائی نیست بلکه محتوای غنی آن سرشار از معارفی عمیق درباره توحید است که به زبانی ساده ولی با مضامین عمیق توانسته مخاطبانی را با سطوح مختلف به خود جلب کند. 

مقدمه

از مهم ترین مسائل دربارۀ معرفۀ الله، معرفت مسئله توحید و یگانگی ذات مقدس باری تعالی است زیرا که توحید از مهم ترین و پیچیده ترین اصل اعتقادی الهیون است که در این پژوهش به بررسی و تبیین توحید صفاتی در صحیفه سجادیه پرداخته شده است؛ با توجه به فرمایشات امام سجاد (ع) در ادعیه، اقسام توحید صفاتی از قبیل: صفات ذات، صفات فعل، صفات ثبوتیه و صفات سلبیه خداوند متعال در صحیفه سجادیه پرداخته است.

* صفات ثبوتیه

صفات ثبوتیه صفاتی هستند که از کمال، ناشی شده و یا لازمۀ آن باشند که در ذات مقدس پروردگار وجود دارند؛ زیرا حق تعالی علت هستی بخش تمام عالمیان است و هر نوع کمالی که در موجودات و هستی وجود داشته باشد به نحو اتم و اکمل در حق تعالی وجود دارد به خاطر این که فیض الشی فاقد الشیء نیست. صفات ذات، صفاتی است که از ذات خدا انتزاع می شود و پیوسته ذات خداوند با آنها همراه است و سلب آنها از ذات خداوند ممکن نیست و هرگاه از همه چیز چشم بپوشیم و تنها به ذات او توجه کنیم باز او را با این صفات همراه خواهیم دید؛ مانند صفت «حیات»

* صفات فعلیه

صفات فعل، آن رشته از صفاتی است که در حقیقت فعل و کار خداوند محسوب می شوند و ذهن ما با دیدن افعال حق تعالی به وجود این اوصاف منتقل می گردد تا آنجا که اگر او به چنین کاری دست نمی زد هرگز نمی توانستیم او را به این اوصاف توصیف کنیم مانند صفت «خالق، رازق ...» که به آفریدن خلق که فعل اوست، می گوییم او خالق است. لذا منشأ انتزاعِ صفات ذاتی، نفس ذات خداوند متعال است، لیکن صفات فعلی از مقام فعل خداوند انتزاع می شوند بدین معنا که ذات، با ملاحظۀ فعل خود به این صفات متصف می گردد.

* صفات سلبیه

صفات سلبی» صفاتی هستند كه چون بر نقصان و فقدان كمال دلالت می ‌كنند؛ از خداوند سلب می ‌شوند و اثبات آنها در مورد او محال است یعنی حق تعالی مستجمع جمیع صفات کمال است و هر صفتی که ناشی از کمال و لازمۀ کمال باشد در آن کمال نامحدود ثابت شده و وجود دارد اما هر صفتی که ناشی و لازمۀ نقص باشد چون نقص مساوی نیاز است و حق تعالی بی نیاز مطلق است در او وجود ندارد و لذاته از او سلب شده است.

امام سجاد (ع) به بعضی از این صفات در صحیفه سجادیه اشاره فرمودند و آنها را از حق تعالی نفی فرموده اند مانند صفت «نفی رویت، نفی جسمانیت، نفی مثل»

* صحیفه سجادیه

کتابی که هم اکنون تحت عنوان «صحیفه کامله سجادیه» در دست ماست، حاوی پنجاه و چهار دعاست که امام علی بن الحسین علیه السلام آن را انشا فرموده، فرزند ارجمندش، امام محمد باقر علیه السلام نوشته، و امام جعفر صادق (ع) نیز شنیده است.

بزرگان علم و ادب و فرزانگان دین و معرفت اذعان دارند که صیحفه سجادیه از نظر جایگاه ارزشی، پس از قرآن کریم و نهج البلاغه شریف قرار دارد و به همین دلیل آن را اُخت القرآن لقب داده اند. همچنین این کتاب مبارک را انجیل اهل بیت (ع) و زبور آل محمد(ص) نامیدند.

 کتاب مقدس صحیفه، مشحون از حقایقی است که خدای تعالی آن را به زبان حضرت روان ساخته است. لذا ضمن رعایت اختصار و ایجاز و با کمی حجم، پاسخ گوی نیازهای فطری انسان در مقام راز و نیاز با پروردگارش جلّ جلاله به مقتضای زمان های مختلف و احوال گوناگون است.

استاد علامه محمد تقی مجلسی (ره) می گوید:

«دعاهای صحیفه علاوه بر حُسن بلاغت و کمال فصاحت بر لبابی از علوم الهی و معارف یقینی مشتعل است، که عقول در برابر آن منقاد و مطیع و فحول در برابر آن خاضعند؛ و این حقیقت برای صاحب دلان که گوش حقیقت نیوش و دیده حق بین دارند، ظاهر و حاضر و آشکار است. زیرا عبارات صحیفه دلالت دارد که این کتاب فوق کلام مخلوق است و از این جهت این اثر مقدس از دسترس اوهام واضعین و جاعلین برتر و بالاتر است». (1)

جهت تأیید و توثیق هر چه بیشتر کلام علامه محمد تقی مجلسی پیرامون فصاحت و بلاغت صحیفه کامله سجادیه، همین بس که به کلام ابن شهر آشوب در کتاب «مناقب» اشاره کنیم که بیان کردند: «وقتی در بصره نزد یکی از بلغاء از فصاحت صحیفه کامله سخن به میان آمد، او گفت از من فرا گیرید، تا نظیر آن را بر شما إملاء کنم، آنگاه قلم برداشت و سر بزیر افکند و در همان سرافکندگی بمرد». (2)

اما مؤید و مصدّق تمام مضامین فوق، سخن امام بزرگوارمان امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است که از صحیفه به عنوان یکی از افتخارات شیعه یاد می کنند آنجا که می فرماید:

«ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را قرآن صاعد می خوانند از ائمه معصومین ماست. ما به مناجات شعبانیّه امامان و دعای عرفات حسین بن علی (ع) و صحیفه سجادیه – این زبور آل محمد (ص) و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ماست». (3)

* امام سجاد (ع)

امام علی بن الحسین (ع) در مدینه، در روز 15 جمادی الاولی سال 36 هجرت، یعنی در همان روز پیروزی سپاه امام علی (ع) در بصره، در جنگ جمل و غلبه آن حضرت بر اصحاب جمل دیده به جهان گشود و به گفته بعضی، آن حضرت در پنجم شعبان سال 38 هجرت متولد گردد. (4)

مادرش، بانوی بلند مقام و ارجمند به نام «شاه زنان» دختر یزدجرد، پسر شهریار ابن کسری است و به گفته بعضی، نام مادر آن حضرت «شهربانو» بود. (5)

از بارزترین ویژگی های آن حضرت، توجه به خدا و گسستن از خلق بود و این ویژگی در مناجات ها و عبادات ایشان که بیانگر نهایت ارتباط با خالق است، تجسّم یافته است و در عظمت ایشان همین بس که هاتفی از جانب غیب ایشان را «زین العابدین» یعنی «زینت عبادت کنندگان» ملقب فرمود. (6)

عبادات آن حضرت که از عمق جان و معرفت عمیق ایشان نسبت به ذات احدیت سرچشمه می گرفت علاوه بر عروج ملکوتی شخص ایشان، نمایانگر کمال ایمان یعنی همان شهودی به شیعیان بود.

از جمله فرازهای ادعیه ایشان آنجاست که می فرماید:

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِي إِلَيْكَ وَ أَقْبَلْتُ بِكُلِّي عَلَيْك‏» (7)

«خدایا! من با بریدن از غیر و پیوستنم به تو، دل را پیراسته ام و سراپا به سوی تو رو آورده ام»

در زمان آن حضرت، حکومت اموی که واقعه کربلا را به بار آورده بود، دشنام و سبّ امیرالمؤمنین (ع) را رواج داد و  شیعیان را بسیار تحت فشار و شکنجه قرار می داد؛ به این ترتیب در نظر مردم، مرکز خلافت را به عنوان مرکز قساوت جلوه داده بود و از طرف دیگر مردم را از نظر فکری، فرهنگی و اخلاقی در اختناق شدیدی گذارده بود؛ از این رو مردم تمایلی نسبت به یادگیری معارف اصیل اسلامی و اخلاقی نشان نمی دادند و امام سجاد (ع) هم با توجه به این شرایط و فشار اختناقی که بر خودشان می دیدند، سعی کردند معارف اصیل الهی را بیشتر در قالب دعا، مناجات و راز و نیاز با معبود به تشنگان حقیقت و گمگشتگان وادی ضلالت ارائه کنند. از جمله اقدامات ایشان، زنده نگه داشتن نهضت حسینی (ع) و ارتباط دادن آن با عواطف و احساسات جامعه در زمان ها و مکان های مختلف بود که این فعالیت از کاخ یزید شروع گردید و تا پایان عمر مبارک ایشان ادامه داشت. (8)

سرمایه های فکری و علمی به جای مانده از سید الساجدین (ع) منحصر به علم خاصی نیست، بلکه شامل علوم بسیاری از قبیل: فقه، فلسفه، تفسیر، اخلاق، کلام و علوم تربیتی و اجتماعی است

* توحید در صفات

بار خدایا! ای کسی که توصیف وصف کنندگان تو را وصف نمی کند.

امام سجاد (ع) می فرماید:

«وَ اَنتَ اللهُ لَا اِلَهَ اِلَّا اَنتَ اَلرَّحمَنُ اَلرَّحیِمُ العَلیِمُ الحَکیِمُ وَ اَنتَ الله لَا اِلَهَ اِلَّا اَنتَ السَّمیعُ البَصِیرُ القَدیمُ الخَبِیرُ» (9)

تویی آن خدایی که جز تو معبودی نیست رحمانی –رحیمی- دانای حکیمی و تویی آن خدایی که جز تو معبودی نیست شنوای بینایی قدیم و آگاهی.

توحید در صفات بدین معناست که صفات حق تعالی عین ذات اویند و خارج از ذات نمی باشند. به عبارت دیگر چنین نیست که ذات خداوند چیزی باشد و هر یک از صفات خدای متعال چیزی جدای از ذات و جدای از یکدیگر باشند. (10)

امام صادق (ع) در این باره می فرماید:

خدا از ازل پروردگار ما بوده و هست و پیش از آنکه معلوم و مسموع و مبصر و مقدوری وجود داشته باشد علم و سمع و بصر و قدرت عین ذات او بودند. (11)

* صفات ثبوتیه یا کمالیه حق تعالی

صفات ثبوتی آن دسته از صفات اند که کمالی از کمالات خدا را بیان می کنند؛ جنبه ثبوتی و وجودی دارند و نبود آنها گونه ای نقص محسوب می گردد. این صفات با واقعیت ثبوتی و کمالی خود مایۀ جمال و زیبایی موصوف اند و هرگونه نقص و کاستی را از او نفی می کنند. (12)

* اقسام صفات ثبوتیه

1: صفات ثبوتی ذاتی

آن دسته از صفات اند که از ذات الهی انتزاع می یابد. این صفات را بدان رو «ذاتی» نامیده اند که همواره با ذات الهی اند و در انتزاع آنها نیاز به تصور موجودات دیگر نیست و ذات همواره متصف به آنهاست. (13)

2: صفات ثبوتی فعلی

صفات فعلی خدا آن دسته از صفات اند که از ارتباط ذات الهی با مخلوقات انتزاع می شوند مانند صفت خالقیت که از وابستگی وجودی مخلوقات به ذات الهی انتزاع می گردد یعنی آنگاه خدا به صفت خالقیت متصف می شود که او و مخلوقات و رابطه وجودی میان آنها را در نظر بگیری، در این صورت این است که صفت خالقیت انتزاع می شود و می گوییم، خدا خالق موجودات است.

 همچنین است صفت رازقیت که چون خدا و مخلوقات را در نظر بگیریم و نشان دهیم که خدا امکان حیات آنان را فراهم می سازد، این صفت انتزاع می یابد. به عبارت دیگر تا از خدا فعلی به نام خالقیت و رزق صادر نشود، او را خالق و رازق بالفعل نمی توان خواند هر چند بر خلقت و رزق قدرت ذاتی دارد. (14)

* صفات ثبوتی ذاتی حق تعالی در صحیفه سجادیه

الف: علم الهی

امام سجاد (ع) در دعای شانزدهم می فرماید:

«اَنتَ الَّذی وَسِعَت کُلَّ شَیءٍ رَحمَةً وَ عِلماً» (15)

تویی که به گستره علم و رحمتت بر همه موجودات احاطه داری.

از اوصاف ثبوتی و ذاتی خداوند علم است. خداوند متعال هم به ذات مقدس خود و به همه موجودات جهان هستی قبل و بعد از آفرینش آنها آگاه است. چون خداوند متعال علت تمام ممکنات است، احاطه کامل وجودی بر آنها دارد. اگر بخواهیم یک صفت کمالی را به خدا نسبت دهیم باید آن را از نقص و کاستی بزداییم و در بالاترین درجه که مناسب مقام خداوند است بر او اطلاق کنیم. البته باید دانست که علم خدا مانند علم ما نیست، زیرا ما با صورت بندی ذهنی و ترسیم آن صورت ها به همه چیز آگاهی می یابیم و این علم حصولی است، یعنی علمی که خود واقعیت را درنیافته ایم، بلکه تصوری از آنها را در ذهن خود ترسیم می کنیم و به صورت ذهنی آنها علم داریم. ولی علم الهی این گونه نیست، زیرا خود اشیاء نزد خدا حضور دارند و علم الهی عبارت از حضور خود اشیاء در نزد اوست و بدین ترتیب تمام دستگاه هستی نزد پروردگار حاضر می باشد یعنی صحیفه نظام هستی صورت علم فعلی خداست و هیچ چیز نمی تواند از سیطره حکومت الهی فرار کند. (16)

امام سجاد (ع) در این باره در دعای سی و دوم می فرماید:

«اَللَّهُمَّ وَ قَد اَشرَفَ عَلی خَفایَا الَاعمالِ عِلمُکَ وَ انکَشَفَ کُلُّ مَستُورٍدوُنَ خُبرِکَ وَ لاتَنطَوِی عَنکَ دَقائِقُ الاُمُورِ وَ لاتَعزُبُ عَنکَ غَیِّبَاتُ السَّرائِرِ» (17)

خداوندا! علم تو بر پنهانی ترین اعمال آگاه است و پوشیده ترین کارها از علم تو پوشیده نیست و ظرایف و دقایق مربوط به امور عالم بر تو روشن است و اسرار پنهانی که هیچ کس از آنها آگاه نیست هرگز نزد تو مخفی نخواهد بود.

ب: مراتب علم الهی

1- علم خدا به ذات خود

امام سجاد (ع) دردعای چهل وهفتم می فرماید:

«سُبحانَکَ لاتُحَسُّ وَ لاتُجَسُّ وَ لاتُمَسُّ وَ لاتَکادُ وَ لاتُماطُ وَ لاتُنازَعُ وَ لا تُجاری وَ لا تُماری ولا تُخادَعُ وَ لا تماکرُ»

پاک و منزهی تو! به حس در نمی آیی و مورد تماس جسمانی واقع نمی شوی و کید و مکر در تو بی اثر است و دور نمی شوی و با تو نزاع نتوان نکرد و غلبه بر تو ناممکن است و جدال و خدعه و فریب در مورد تو امکان پذیر نیست.

خداوند متعال که خالق ماست به طریق اولی به ذات خود علم و آگاهی دارد. دلیل علم ذاتی خدا این است که:

اولا: خداوند از ماده و جسمانیت مبرا است زیرا ممکن نیست که واجب الوجود ماده یا مادی باشد. لازمه مادی بودن ترکیب و در نتیجه احتیاج به اجزاء است و اگر خدا دارای اجزاء و نیازمند باشد، دیگر واجب الوجود نیست.

ثانیا: هر موجود مجرد از ماده به ذات خود عالم است زیرا او نزد خود حاضر است و حضور ذات نزد خود همانا علم به ذات است در نتیجه چون خدا مجرد و عاری از ماده و مادیات است، ذات الهی نزد او حضور دارد. (18)

در نتیجه علم خدا به ذات خود علم حضوری است زیرا علم حضوری به خود کمالی از کمالات وجود نیست و فقدان آن نقص وجودی محسوب می شود و از آن جا که خداوند کمال محض است و هیچگونه نقصی در ذات او متصور نیست باید عالم به علم حضوری باشد.

2- علم خدا به موجودات پیش از آفرینش آنها

امام سجاد (ع) در دعای شانزدهم می فرماید:

«اَنتَ الَّذی وَسِعتَ کُلَّ شَیءٍ رَحمَةً وَ عِلماً»

تویی که به گستره علم و رحمتت بر همه موجودات احاطه داری.

امام سجاد(ع) می فرماید: خداوند متعال به طریق اولی نیز به مخلوقات پیش از آفرینش آنها علم و آگاهی دارد و برای این حقیقت به ذکر دو دلیل می پردازیم.

1-علم به علت از آن نظر که علت است، مستلزم علم به معلول است. موجودی که به علت علم دارد به معلول هم علم خواهد داشت و چون ذات خدا علتِ همه موجودات است علم او به ذات خود در واقع علم به همه مخلوقات است و از آنجا که خدا به ذات خود علم دارد به تمامی موجودات علم دارد.

2-نظام و تدبیر موجودات عالم گواهی می دهد که خدا از قبل به تمام اسرار و قوانین و پیچیدگی های آن علم داشته است؛ موجودی که به قوانین و پیچیدگی ها جاهل است نمی تواند چنین نظم شگفت انگیزی پدید آورد. (19)

3- علم خدا به موجودات بعد از آفرینش آنها

امام سجاد (ع) در دعای چهل وهفتم می فرماید:

«اَللَّهُمَّ لَکَ الحَمدُ بَدیعَ السَّماواتّ وَ الاَرضِ ذَا الجَلالِ وَ اِلاکرامِ رَبَّ الأربابِ وَ إلهَ کُلِّ مَألوُهٍ وَ خالِقَ کُلِّ مخلوُقٍ و وارِثَ کُلِّ شَیٍ (لَیسَ کَمِثلِهِ شَیٍ) (20) وَ لا یَعزُبُ عَنهُ عِلمُ شَیءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ»

خدایا سپاس برای توست ای آفریننده آسمان ها و زمین و ای خالق همه موجودات و مخلوقات شکوهمند بزرگوار و آفریدگار آفریدگان و وارث هر چیز و علم به هیچ چیزی از تو مخفی نیست و تو بر هر چیزی احاطه داری.

خداوند به همه موجودات بعد از آفرینش علم و آگاهی دارد زیرا همه موجودات معلول خدایند و وجود عینی هر معلول نزد علتش حضور دارد و از آن غایت نیست زیرا معلول چیزی جزء وابستگی و تعلق به علت نیست اگر معلول نزد علت خود حاضر نباشد لازم می آید که در وجود خود مستقل باشد و حال آنکه معلول در حقیقت علم چیزی جز حضور معلوم نزد عالم نیست از این رو خدا به همه موجودات علم دارد زیرا که هر موجودی غیر از خداوند ممکن الوجود است و هر ممکنی به واجب الوجود و خداوند متکی است از این رو هیچ موجودی از دایره علم خداوند متعال خارج نیست. (21)

4- عزت الهی

امام سجاد (ع) در دعای سی و یکم می فرماید:

«أللَّهُمَّ لا خَفیرَ لی مِنکَ، فَلیَخفُرنی عِزُّکُ وَ لاشَفیعَ لی إلیکَ فَلیشفَع لی فَضلُکَ»

بارالها! مرا از (کیفر) تو پناه دهنده ای نیست پس باید عزت توانائیت پناهم دهد و برای من شفیعی به سوی تو نیست پس فضل و احسان تو شیفعم شود.

(خداوند عزیز است) هم در ارتباط با انسان و هم در ارتباط با جهان هستی است. (مثلاً در ارتباط با جهان آفرینش عزیز بودن خدا این گونه است) که وقتی طرح برای جهان هستی ریخته و شروع به پیاده کردن آن طرح می کند این جریان تا رسیدن به آن چه او مقرر کرده است و تحقق آن ادامه داشته و در این مسیر هیچ نیرویی نمی تواند در برابر اراده خدا قرار گیرد یا مانعی برای این حرکت به وجود آورد.

5- سمع و بصر الهی

امام سجاد (ع) در دعای چهل وهفتم می فرماید:

«وَ اَنتَ اللهُ اِلا اَنتَ السَّمیعُ البَصیرُ القَدیمُ الخَبیر»

تویی آن خدایی که جز تو معبودی نیست شنوای بینایی قدیم و آگاهی.

(سمیع) از کلمه (سمع) به معنای (شنیدن) و (بصیر) از کلمه (بصر) به معنای (دیدن) است.

(سمیع) به معنای (شنوا) بصیر به معنای (بینا) است و هر دو صفت مشبهه هستند و به این امر اشاره دارند که (سمع و بصر) صفاتی از صفات دائم این ذات هستند یعنی خدا تنها شنونده یا بیننده نیست (تنها به اسم فاعل یعنی شنونده یا بیننده بودن اکتفا نشده که اگر چنین باشد دیگر دلالت بر دوام این صفات نیست).

(خداوند سمیع است) یعنی هر آن چه شنیدنی است او شنوای آن است (بصیر است) یعنی هر آن چه دیدنی است او بینای آن است.

6- قدرت الهی

امام سجاد (ع) در دعای اول می فرماید:

«إِبتَدَعَ بِقُدرَتِهِ الخَلقَ اِبتَدَعاً وَ اختَرَعَهُم عَلی مَشِیَّتِهِ اختِرعاً»

جهان آفرینش را با قدرت کامل و مشیت بالغ خویش بی آنکه الگویی در کار خلق آن وجود داشته باشد آفرید.

از صفات ذاتی و ثبوتیه خدا «قدرت» و یکی از نام های او «قادر» است. قادر به فاعلی که کار خود را با اراده و اختیار انجام می دهد، می گویند؛ او در کار خود «قدرت» دارد. پس قدرت عبارت است از مبدئیت فاعل مختار برای کاری که ممکن است از او سر بزند و هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودی کامل تر باشد دارای قدرت بیشتری خواهد بود و طبعاً موجودی که دارای کمال بی نهایت باشد، قدرتش نامحدود خواهد بود. بنابراین گستره قدرت الهی، عام و مطلق و نامحدود است.

قرآن کریم در این باره می فرماید: «اِنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ» (22) همانا خدا بر هر چیزی تواناست.

البته روشن است که قدرت خدا به اموری تعلق می گیرد که امکان تحقق دارد. از این رو آنچه ذاتاً ممتنع یا مستلزم امتناع و محال است، متعلق قدرت نخواهد بود چنین اموری در دایره شیء قرار نمی گیرند تا متعلق قدرت الهی باشند.

امام سجاد (ع) در این باره در فرازی دیگر در دعای پنجاه و دوم می فرماید:

«سُبحَانَکَ مَا اَعظَمَ شَأنَکَ وَ اَقهَرَ سُلطانَکَ وَ اَشَدَّ قُوَّتَکَ وَ اَنفَذَ اَمرَکَ»

خدایا پاک و منزهی! چه قدر مقام تو بزرگ و سلطنت تو غالب و قدرت تو شدید و فرمان تو نافذ است.

7- حیات الهی

امام سجاد (ع) در مناجات خمس عشره و در مناجات الذاکرین در این باره می فرماید:

«اِلهی اَنتَ قُلتَ وَ قَولُکَ الَحَقُ یا اَیُّها الَذَّینَ آمَنوا اذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیراً وَ سَبِّحُوهُ بُکرَةً وَ اصیلاً فَاذکُرونی اَذکُرکُم»

معبودم! تو خودگفتی (گفته تو حق است) ای کسانی که ایمان آورده اید یاد کنید خدا را یادکردن بسیار و او را تنزیه کنید اول روز و آخر روز؛ و یاد کنید مرا یاد می کنم شما را.

حیات خدای سبحان عبارت است از نوریت محض و صِرف او که مستلزم ادراک و فعل است، زیرا حیّ کسی است که درّاک و فعّال است. چون این دو صفت (ادراک و فعل) عین ذات متعالی است، بنابراین ذات او بذاته حیات است و هر حیاتی غیر او رشحه ای از حیات اوست و او حقیقتاً حیّ است که لَا اِلَهَ اِلَّا هُوَ. (23)

8- اوّلیت و آخرّیت حق تعالی

امام سجاد (ع) در دعای اول می فرماید:

«اَلحَمدُللهِ الاَوَّلِ بِلا اَوَّلٍ کانَ قَبلَهُ وَ الاخِرٍ بلا آخِرٍ یَکونُ بَعدَهُ»

ستایش از آن خدایی اول است که هیچ اولی قبل از او نیست و مخصوص خدای آخر است که هیچ آخری بعد از او نیست.

امام سجاد (ع) به این نکته اشاره می فرمایند که صفت اولویت برای خداوند متعال غیر از اولیّت زمانی و نسبی است که قبلیت دیگری را می پذیرد؛ اولیت او هرگز قبل پذیر نیست.

توضیح آن که همه پدیده ها در نظام هستی معلول بوده و هیچ چیز نیست که از این قاعده خارج باشد و واضح است که هر معلولی از علت خود متأخر بوده و به آن وابسته می باشد. بنابراین هیچ چیز قبل از او وجود نخواهد داشت و هم چنین در این فراز از دعا بر این نکته تأکید دارند که خداوند متعال آخری است که پس از او آخر دیگری قابل تصور نیست زیرا:

اولاً: هیچ موجودی نسبت به خداوند متعال استقلال ندارد تا بتوان آن را آخر دانست.

ثانیاً: خداوند متعال غایت همه موجودات عالم است و غایب هر چیز غیر از خود آن چیز می باشد. (24)

امام سجاد (ع) در این باره در فرازی دیگر در دعای چهل وهفتم می فرماید:

«وَ اَنتَ اللهُ لا اِلهَ اَنتَ الاَوَّلُ قَبلَ کُلِّ اَحَدٍ وَ ا لاخِرُ بَعدَ کُلِّ عَدَدٍ»

تویی آن خدایی که جز تو معبودی نیست و تو قبل از هر چیز اولی و پس از همه اعداد آخر تویی.

قرآن کریم در این باره به این نکته عمیق اشاره نموده و می فرماید: «هُوَ الاوَّلُ وَ الاخِرُ و َ الظّاهِرُ وَ الباطن وَ و هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیِمٌ» (25) اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به همه چیز داناست.

و در جای دیگر می فرماید: «اِلی اللهِ المَصیرُ» (26) بازگشت همه فقط به سوی خداست.

این آیات حاکی از این حقیقت است که غیر از او چیز دیگری منتها الیه نیست زیرا او کمال مطلق است و همه عالم آگاهانه و غیرآگاهانه به طرف کمال مطلق در تکاپو هستند 

* صفات ثبوتی فعلی حق تعالی در صحیفه سجادیه

1-خالقیت

امام سجاد (ع) در دعای چهل وهفتم می فرماید:

«أنتَ اللهُ لا إلّا أَنتَ الذّی أَنشَأتَ الأشیاءَ مِن غَیرِ سِنخٍ وَ صَوَّرتَ ما صَوَّرتَ مِن غَیرِ مِثالٍ وَ ابتَدَعتَ المُبتَدَعاتِ بِلا احتِذاءٍ»

تویی آن خدایی که جز تو معبودی نیست، تو اشیاء را بدون الگو و نمونه ایجاد و خلق کردی و مخلوقات را بدون شبیه، تصویر کردی و پدیده های نو را بدون الگو گیری، وجود بخشیدی.

با توجه به واجب الوجود بودن خداوند متعال به عنوان نخستین علت برای پیدایش موجودات ممکن الوجود در نظر گرفتن اینکه همگی آنها در هستی خودشان نیازمند به او هستند صفت خالقیت برای واجب الوجود، و مخلوقیت برای ممکنات انتزاع می شود. مفهوم (خالق) که براساس این رابطه وجودی به دست می آید مساوی با علت هستی بخش و موجد (ایجاد کننده) می باشد و همه موجودات ممکن و نیازمند طرف اضافه آن بوده، متصف به مخلوقیت می گردند.

به هر حال، خلق کردن خدا مانند تصرفات انسان در اشیاء و ساختن مصنوعات نیست که نیازی به حرکت و بکار گرفتن اندامهای بدن داشته باشد و حرکت به عنوان «فعل» و پدیده حاصل از آن به عنوان «نتیجه فعل» تلقی شود و چنان نیست که «آفریدن» چیزی و «آفریده» چیز دیگری باشد زیرا علاوه بر اینکه خدای متعال از حرکت و خواص موجودات جسمانی، منزه است اگر آفریدن خدا مصداق عینی زائد بر ذات آفریده می داشت موجودی ممکن الوجود و مخلوقی از مخلوقات خدا به شمار می رفت و سخن درباره آفریدن آن، تکرار می شد.

بنابراین خلق کردن خدا مانند تصرفات انسان در اشیاء و ساختن مصنوعات نیست که نیازی به حرکت و به کار گرفتن اندام های بدن داشته باشد و حرکت به عنوان (فعل) چیزی (آفریدۀ) چیز دیگر باشد زیرا علاوه بر اینکه خدای متعال از حرکت و خواص موجودات جسمانی، منزّه است اگر آفریدن خدا مصداق عینی زائد بر ذات و سخن درباره آفریدن آن تکرار می شد. (27)

2-ربوبیت

امام سجاد (ع) در دعای هفدهم می فرماید:

«اَلَّلهُمَّ وَ اعمُم بِذلِکَ مَن شَهِدَ لَکَ بِالرُّبوبیَّتةِ وَ اخلَصَ لَکَ بِالوَحدانِیَّة»

پروردگارا این دعا را شامل حال کسی بگردان که به ربوبیت تو گواهی می دهد و به یکتایی تو اخلاص دارد.

از جمله روابطی که بین خدا و خلق، لحاظ می شود این است که مخلوقات نه تنها در اصل وجود و پیدایششان نیازمند به خدا هستند بلکه همه شئون وجودی آنها وابسته به خدای متعال است و هیچگونه استقلالی ندارند و او به هر نحوی که بخواهد در آنها تصرف می کند و امورشان را تدبیر می نماید. (28)

3- اُلُوهیت

امام سجاد (ع) در دعای چهل و نهم می فرماید:

«وَسیلَتی إلیَ التَّوحیدُ وَ ذَریعَتی أنّی لَم أُشرِک بِکَ شَیئاً وَ لَم أتَّخِذ مَعَکَ إلهاً وَ قَد فَرَرتُ إلَیکَ بِنَفسی»

وسیله من به سوی تو یکتا پرستی است و ابزارم این است که چیزی را شریک تو قرار نداده ام و معبودی را در کنار تو بر نگزیده ام و با جان و دل به سوی تو گریخته ام.

اُلُوهیت صفتی است که برای انتزاع آن باید اضافه عبادت و اطاعت بندگان را نیز درنظر گرفت و هر چند گمراهان معبودهای باطل را برای خودشان برگزیده اند اما کسی که شایستگی عبادت و اطاعت را دارد همان کسی است که خالق و رب ایشان می باشد و این حد نصاب اعتقادی است که می بایست هر کسی درباره خدای متعال داشته باشد یعنی علاوه بر اینکه خدا را به عنوان واجب الوجود و آفریدگار و کردگار و صاحب اختیار جهان می شناسد باید او را شایسته عبادت و اطاعت نیز بداند و به همین جهت این مفهوم در شعار اسلام «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ» أخذ شده است. (29)

* اقسام ربوبیت حق تعالی

1- ربوبیت تکوینی

امام سجاد (ع) در دعای چهل و سوم می فرماید:

«فَأسألُ اللهَ رَبّی وَ رَبَّکَ وَ خالقی وَ خالِقَکَ وَ مُقَّدَری وَ مُقَدَّرُکَ وَ مُصَوِّری وَ مُصَوِّرُک»

پس از خدایی که رب من و رب توست، خالق من و خالق توست، تقدیرکننده امور من و توست، تصویرگر من و توست، می طلبم.

یعنی تنها خداوند است که مالک حقیقی همه پدیده های هستی و مدبّر و تنظیم کننده امور عالم شمرده می شود یعنی تدبیر امور موجودات عالم را به عهده دارد و می تواند مستقلا و بدون إذن و اجازه از موجود دیگری در امور هستی تصرف نماید.

2- ربوبیت تشریعی

امام سجاد (ع) در دعای چهل و هفتم می فرماید:

«اَللَّهُمَّ لَکَ الحَمدُ بَدِیعَ السَّمَوَاتِ وَ اَلاَرضِ ذُالجَلالِ وَ الاِکرَام رَبَّ الاَربَابِ وَ اِلَهَ کُلَّ مَألوُهٍ وَ خَالِقَ کُلِّ مَخلُوقٍ وَ وَارِثَ کُلِّ شَیءٍ (لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ) وَ لَا یَعذُبُ عَنهُ عِلمُ شَیءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ رَقِیبٌ»

خدایا سپاس و ستایش تو راست ای پدیدآورندۀ آسمان ها و زمین شکوهمند بزرگوار و کرم بخش رب اربابان و خدای خدایان و آفریدگان و وارث هر چیز(چیزی مانند تو نیست) و چیزی از علم تو پنهان نیست و تو به همه چیز احاطه داری  بر هر چیز مراتب و نگاهبانی.

منظور از ربوبیت تشریعی این است که تنها خداوند خالق یگانه و آفرینشگر واحد است که حقیقتا شایستگی قانون گذاری و جهل و تشریع احکام را داراست یعنی هیچکس دیگر جز خداوند متعال حق تشریع و تقنین هیچ حکم و قانونی را به صورت مستقل نداشته و ندارد.

* صفات سلبیه حق تعالی در صحیفه سجادیه

1- نفی رؤیت

امام سجاد (ع) در دعای چهل وهفتم می فرماید:

«أنتَ اَلَّذی قَصُرَت الأوهامُ عَن ذاتِیَّتِکَ وَ عَجَزَتِ الأفهامُ عَن کَیفِیَّتِکَ وَ لَم تُدرِکِ الأبصارُ مَوضِعَ أینِیَّتکَ»

تویی که اندیشه ها و اوهام از درک ذات تو قاصرند و فهم ها از رسیدن به کیفیت تو عاجزند؛ چشم ها نمی توانند موضع و جایگاه تو را ببینند.

بنابراین هیچ جای تردید و اشکال نیست که خدا دیده نمی شود زیرا خدا ماده و جسم نیست تا دیده شود و واضح است، چیزهایی دیده می شوند که جسم و مادی باشند اما وجودی که از ماده و مادیات مجرد بوده و جسم نیست به هیچ وجه در هیچ زمان قابل رؤیت و دیده شدن نیست و به عبارت دیگر اگر بگوییم خدا دیده می شود در این صورت باید بگوییم که خداوند جسم و ماده است و جسم بودن و ماده بودن با نیازمند بودن و مرکب بودن ملازم است و این برای ذات مقدس حق تعالی محال است. (30)

 خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «لا تُدرِکُهُ الاَبصارُ وَهُوَ یُدرِکُ الاَبصارَ وَ هُوَ الَّطیفُ الخَبیرُ» (31)

 دیده ها نمی توانند او را درک کنند ولی او دیده ها را درک می کند و او لطیف و آگاه است.

2- نفی جسمانیت

امام سجاد (ع) در دعای چهل و هفتم می فرماید:

«اَنتَ الَّذی لایَحویکَ مَکانٌ وَ لَم یَقُم لِسُلطانِکَ سُلطانٌ وَ لَم یُعِیکَ بُرهانٌ وَ لابَیانٌ وَ لَم تُدرِکَ الابصارُ مَوضِعَ اَینِیتکَ»

تویی که مکانی تو را در بر نگرفته و قدرت و حجتی در برابر قدرت و حجتت پایدار نبوده و بیان و برهانی تو را عاجز ننموده و دیدگان جا و مکان تو را در نیافته است (زیرا جا و مکان نداری).

جسم با تحقق خود خلأ ای را که مکان می نامند پر می کند بنابراین هیچ جسمی خالی از مکان نبوده و بی نیاز از آن نیست.

اگر فرض کنیم خدا جسم باشد در این صورت وجود او همراه با مکانی خواهد بود که در آن جای گیرد و به این مکان نیاز خواهد داشت و نیاز، با خدایی سازگار نیست.

و نیز هر جسمی، مرکب از اجزا است و هر مرکبی به اجزای خود نیازمند است. پس اگر فرض کنیم خدا جسم باشد باید او را مرکب و نیازمند بدانیم؛ در حالی که گفته شد نیاز و احتیاج با خدا بودن و دارا بودنِ همۀ کمالات سازگار نیست. (32)

پیشوایان بزرگ اسلام با بیان هایی محکم جسم بودن را از خدا نفی کرده اند.

3- نفی مثل

امام سجاد (ع) در دعای چهل وهفتم می فرماید:

«اَللَّهُمَّ لَکَ الحَمدُ بَدِیعَ السَّمَوَاتِ وَ اَلاَرضِ ذَالجَلالِ وَ الاِکرَام رَبَّ الاَربَابِ وَ اِلَهَ کُلَّ مَألوُهٍ وَ خَالِقَ کُلِّ مَخلُوقٍ وَ وَارِثَ کُلِّ شَیءٍ (لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ) وَ لَا یَعزبُ عَنهُ عِلمُ شَیءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ»

خدایا! سپاس تو راست ای آفرینندۀ آسمان ها و زمین و ای خالق همه موجودات و مخلوقات شکوهمند بزرگوار و آفریدگار آفریدگان و وارث هر چیز و علم به هیچ چیزی از تو مخفی نیست و تو بر هر چیزی احاطه داری.

امام سجاد(ع) با توجه به دو مطلب فوق می فرمایند:

خداوند کفو و همتا ندارد همان گونه که مثل و مانند برایش متصور نیست؛ با این که هیچ چیز مثل خدا نیست ولی او با همه پیوند دارد. خداوند را نمی شود با هیچ چیز شبیه و همتا دانست او (حیّ) است اما حیاتش از حیات همۀ موجودات زنده جداست.

خداوند صاحب و همسر و فرزند ندارد زیرا فرزند حاصل ازدواج است؛ بنابراین تصور همسر و فرزند برای خداوند باطل است. خداوند یکتاست و شریکی ندارد او غنی و بی نیاز مطلق است. و مسلماً چنین چیزی برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم است و تصور ذات او برای ما غیر ممکن است چون اشیائی برای ما قابل تصور است که مثل و مانند آن را دیده باشم یا از تجزیه و ترکیب اشیائی که دیده ایم به دست آید اما چیزی که هیچ مثل و مانندی ندارد در وهم و عقل ما هرگز نمی گنجد؛ همین اندازه می دانیم و افعال و آثار او را در پهنه جهان هستی می بینیم و از همین آثار پی به اوصاف او به طور اجمال می بریم ولی هیچکس حتی پیامبران مرسلین و ملائکه مقربین نمی توانند به حقیقت ذات او پی برند و اعتراف به همین حقیقت، آخرین مرحله معرفت انسان درباره او است. (33)

* نتیجه گیری

از منظر صحیفه سجادیه، خداوند تبارک و تعالی، وجود مطلق و کمال است که هیچ گونه عیب و نقص در آن نیست. وجود بی همتائی است که توانایی انجام هر کاری را دارد و به همۀ اشیاء در تمام حالات و زمان ها آگاه شنوا و بیناست؛ دارای اراده و اختیار است، زنده و خالق همه چیز و سرچشمۀ تمام خیر و خوبی هاست و همه موجودات و مخلوقات را دوست دارد و نسبت به آنها مهربانی است؛ شناخت کُنه و حقیقت ذات خداوند متعال برای انسان، غیرممکن است ولی از راه های بسیار زیاد می توان یقین به وجود خداوند متعال پیدا نمود. 

فهرست منابع

1.  القرآن الکریم.

2.  علی بن ابی طالب(ع). نهج البلاغه. مترجم کاظم عابدینی مطلق. چاپ دوم. نشرآفرینه. قم1380.

3.  علی بن الحسین(ع). صحیفه کامله سجادیه. مترجم حسین استاد ولی. چاپ پنجم. انتشارات الهادی.قم.1390.

4.  اسرار. مصطفی. دانستنیهای صحیفه سجادیه. سوم محیا. قم. زمستان 1376.

5.  تبین براهین اثبات محقق: حمیدپارسیان ویرایش: سیدمحمودصادقی. چاپ پنجم. مراکز نشر اسراء قم.

6.  جعفربن محمد(ع).مصباح الشریعه. بی چا. مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. بیروت.بی تا.

7.  حرانی. ابن شعبه. تحف العقول. مترجم بهزاد جعفری. بی چا. دارالکتب الاسلامیه. تهران1380.

8.  سبحانی. جعفر. اندیشه اسلامی. چاپ یکصدوبیست و نهم. دفترنشرمعارف. قم. بهار1392.

9.  عقاید اسلامی در پرتو قرآن. چاپ دوم. موسسه بوستان کتاب و دفتر نشر تبلیغات اسلامی. قم پاییز1386.

10.  شیرازی. سیدرضی. نقد و طرح اندیشه ها. چاپ اول. انتشار اسوه. قم. بهار1381

11.  طباطبایی. محمدحسین. نهایه الحکمه. بی چا. موسسه بوستان کتاب. قم.1387.

12.  رساله الولایه. بی چا. موسسه اهل البیت. قم. بی تا.

13.  فیض کاشانی. ملاحسن. علم الیقین. مترجم: حسین استادولی. چاپ دوم. انتشارات حکمت. تهران.1385.

14.  فقیهی. سید احمد. خداشناسی. چاپ اول. موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی. قم.تابستان 1381.

15.  قمی. شیخ عباس. علم الیقین فی معرفته اصول الدین. محمد جواد قیومی. چاپ اول. انتشارات دارالثقلین.

16.  کبیر. یحیی. جهان بینی و معارف تطبیقی. چاپ اول. دفترتبلیغات اسلامی حوزه علمیه. قم.1378

17.  مجموعه رسائل اعتقادی چاپ دوم بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی مشهد.1376.

18.  مصباح یزدی. محمدتقی. معارف قرآن. چاپ سوم. موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. قم زمستان1380.

19.  آموزش عقاید.چاپ چهل و هشتم. انتشارات سازمان تبلیغات. قم پاییز1389.

20.  مطهری. مرتضی. امامت و رهبری. چهل و پنجم. انتشارات صدرا. قم.آذرماه1389.

21.  مقدمه ای برجهان بینی. چاپ سی ام. انتشارات صدرا. قم- تهران. شهریور1389.

22.  توحید. چاپ نوزدهم. انتشارات صدرا. تهران. مهرماه 1389.

23.  میرباقری. سیدمحسن. آموزش عقاید. چاپ سوم. انتشارات دارالعلم. قم. بهار1381.

24.  نجفی. هادی. سه مقاله در اصل امامت. چاپ اول. انتشارات دارالتفسیر. قم.1388ه.ش.1430ه.ق.

پاورقی:

(1)- اسرار، مصطفی، دانستنی های صیحفه سجادیه، ص 20.

(2)- همان، دانستنی های صحیفه سجادیه، ص22.

(3)- وصیت نامه سیاسی امام خمینی (ره).

(4)- منتهی الامال، ص152.

(5)- همان، ص 154.

(6)- همان، ص 580.

(7)- صحیفه کامله سجادیه، دعای بیست وهشتم، ص 150.

(8)- رنجبر، محسن، نقش امام سجاد(ع) در رهبری شیعه، ص 35.

(9)- صحیفه کامله سجادیه، دعای چهل و هفتم ،ص 259.

(10)- سبحانی، جعفر، اندیشه اسلامی، ج 1، ص 144.

(11)- صدوق، التوحید، ص 139، باب 11، حدیث 1. به نقل از: سبحانی، جعفر، اندیشه اسلامی، ج1، ص145.

(12)- سبحانی، جعفر، اندیشه اسلامی، ج1، ص97.

(13)- سبحانی، جعفر، اندیشه اسلامی، ج1،ص98.

(14)- همان، ج1،ص99.

(15)- صحفیه کامله سجادیه، دعای شانزدهم، ص 95.

(16)- میرباقری، سید محمد حسین، آموزش عقاید، ج1،ص173.

(17)- صحیفه کامله سجادیه، دعای سی ودوم، ص181.

(18)- طباطبایی(علامه)، محمد حسین، نهایة الحکمة، ص254

(19)- سبحانی، جعفر، اندیشه اسلامی ، ج1، ص 101.

(20)- شوری، 11.

(21)- سبحانی، جعفر، اندیشه اسلامی، ج1،ص102.

(22)- سوره بقره،آیه20.

(23)- فیض کاشانی، حکیم متأله مولی محسن، علم الیقین، ج1، ص115.

(24)- حسن، ممدوحی، کرمانشاهی، شناخت و شهود، ج1،ص22.

(25)- سوره حدید، آیه 3.

(26)- سوره آل عمران، آیه 28.

(27)- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج2، ص 83.

(28)- مصباح یزدی، محمد تقی ، آموزش عقاید، ج2، ص 84.

(29)- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج2، ص85.

(30)- میرباقری، سید محمد حسین، آموزش عقاید ،ج1،ص186.

(31)- سوره انعام،آیه 103.

(32)- میرباقری، سید محمد حسین، آموزش عقاید ،ج1،ص184.

(33)- میرباقری ، سید محمد حسین، آموزش عقاید، ج1، ص186.

نجمه انصاری. کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشکده اصول الدین قم.

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha