یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
صلوات

حوزه/ کتاب هایى که روایات مربوط به صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلى الله علیه و آله) (به طور مطلق یا در خصوص تشهّد نماز) در آن نقل شده را گروهى از صحابه مانند ابن عباس، طلحه، ابوسعید خدرى، ابوهریره، ابو مسعود انصارى، بُریده، ابن مسعود، کعب بن عجره و شخص على(علیه السلام) نقل کرده اند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این پرسش که: چرا شیعیان هنگام صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر «آل» ایشان نیز صلوات می فرستند؟، بیان کردند:

در آیه 56 سوره «احزاب» مى خوانیم: «اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما»؛ خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى فرستند؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و [در برابر اوامر او] کاملاً تسلیم باشید.

در این آیه مقام پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) به عالى ترین وجه ترسیم شده است؛ چرا که هم خداوند متعال و هم تمام فرشتگان مقرّب او بر پیامبر(صلى الله علیه و آله) درود مى فرستند و هم دستور داده شده است همه مومنان بدون استثناء بر آن حضرت رحمت، درود و سلام بفرستند. چه مقامى از این بالاتر؟ و چه عظمتى از این بیشتر؟

درست است که در این آیه، سخنى از آل پیامبر(صلى الله علیه و آله) به میان نیامده است، ولى در روایات بسیارى مى خوانیم که وقتى اصحاب و یارانش از حضرتش سوال کردند: چگونه درود و صلوات و سلام بر شما بفرستیم؟ پیامبراکرم(صلى الله علیه و آله) «آل» را در کنار خود قرار داد و تمام رحمت و درودى که از خداوند براى او تقاضا مى شد، براى «آل» خود نیز مقرر فرمود. این قرینه است بر اینکه صلوات و درود خداوند و ملائکه نیز تعمیم دارد، هم شامل پیامبر(صلى الله علیه و آله) و هم شامل «آل» آن حضرت مى شود و این یک مسأله ساده نیست؛ بلکه نشان مى دهد که آنها مقاماتى دارند در راستا و همسو با مقام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ماموریتى دارند که در جهاتى شبیه ماموریت اوست وگرنه این همه مقام تنها به خاطر خویشاوندى، غیر ممکن است.

اکنون به سراغ بخشى از این روایات که در معروف ترین منابع اهل سنّت آمده است، مى رویم.

* صحیح بخاری و نقل حدیث «آل محمد» در کتاب خود

* در «صحیح بخارى» از ابوسعید خدرى نقل شده است که: «ما عرض کردیم اى رسول خدا! سلام بر تو معلوم است؛ چگونه صلوات بر تو بفرستیم؟ فرمود: «قُولُوا الّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَما صَلَّیْتَ على اِبْراهیمَ و آلِ اِبْراهیمَ وَ بارِکْ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد کما بارَکْتَ على اِبْراهیمَ»(1)؛ بگوئید خداوندا! درود بفرست بر محمّد(صلى الله علیه و آله) بنده ات و رسولت؛ همان گونه که درود بر ابراهیم و آل ابراهیم فرستادى و برکت بفرست بر محمّد(صلى الله علیه و آله) و بر آل محمّد(صلى الله علیهم)، آن گونه که برکت فرستادى بر ابراهیم».

در همان کتاب و همان صفحه این حدیث به طور کامل ترى از «کعب بن عجزه» [یکى از صحابه معروف] نقل مى کند که: به رسول خدا(صلى الله علیه و آله) عرض کردند: چگونگى سلام بر تو را دانسته ایم، امّا صلوات بر تو چگونه باید باشد؟ حضرت فرمود: بگوئید «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد کَما صَلَّیْتَ عَلى آلِ اِبْراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، اَلّلهُمَّ بارِکْ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد کَما بارَکْتَ عَلى آلِ اِبْراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ».(2)

توجّه داشته باشید که «بخارى» این احادیث را ذیل آیه شریفه «اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ ...» ذکر مى کند.

* مسلم در صحیح خود حدیث «آل محمد» را نقل می کند

* در «صحیح مسلم» که دوّمین منبع حدیث معروف برادران اهل سنّت است از «ابى مسعود انصارى» نقل شده که: پیامبر(صلى الله علیه و آله) نزد ما آمد و ما در مجلس سعد بن عباده بودیم، بشیر فرزند سعد عرض کرد: اى رسول خدا! خداوند به ما دستور داده بر تو صلوات بفرستیم، چگونه بر تو صلوات بفرستیم؟ پیامبر(صلى الله علیه و آله) نخست سکوت کرد، سپس فرمود: بگوئید «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد کَما صَلَّیْتَ عَلى آلِ اِبْراهیمَ، بارِکْ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد کما بارَکْتَ عَلى آلِ اِبْراهیمَ فى الْعالَمینَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ».(3)

* سیوطی نیز روایت «آل محمد» را در کتاب الدّرّ المنثور خود می آورد

* در تفسیر«الدّرالمنثور» که معروف ترین تفسیر روائى است همان روایت ابوسعید خدرى را از بخارى و نسائى و ابن ماجه و ابن مردویه از پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) نقل مى کند(4) و در همان کتاب عبارت ابومسعود انصارى را از ترمذى و نسائى و ابن مردویه نقل کرده است(5) و عین این مضمون را نیز با مختصر تفاوتى از مالک، احمد، بخارى، مسلم، ابوداود، نسائى، ابن ماجه و ابن مردویه از ابو احمدساعدى نیز نقل مى کند.(6)

* حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک حدیث «آل محمد» را نقل می کند

حاکم نیشابورى در «المستدرک على الصّحیحین» از ابن ابى لیلى نقل مى کند که: کعب بن عجزه مرا ملاقات کرد و گفت: آیا هدیه اى به تو بدهم که از پیامبر(صلى الله علیه و آله) شنیدم؟! گفتم: آرى هدیه کن! او گفت: از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) سوال کردیم: چگونه بر شما اهل بیت(علیهم السلام) صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگوئید «اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد کَما صَلَّیْتَ عَلى اِبْراهیمَ وَ عَلى آلِ اِبْراهیمَ اِنَّکَ حَمیدُ مَجیدُ، اَلّلهُمَ باِرکَ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مَحَمَّد کَما بارَکْتَ عَلى اِبْراهیمَ وَ عَلى آلِ اِبْراهیمَ اِنَّکَ حَمیدُ مَجید».

سپس حاکم نیشابورى که بناى او بر این است احادیثى را ذکر کند که در «صحیح بخارى» و «مسلم» نیست، مى گوید: «این حدیث را با همین سند و الفاظ، بخارى از موسى بن اسماعیل در کتاب خود نقل کرده و اگر من آن را در اینجا تکرار کردم، به خاطر آن است که معلوم شود اهل بیت(علیهم السلام) و آل، همه یکى هستند. (باید توجّه داشت که حاکم این حدیث را بعد از حدیث کساء که در آن تصریح شده اهل بیت من [پیامبر]، على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) هستند نقل کرده است(7) و این یک تعبیر پر معنى است)».

سپس حاکم به دنبال آن، حدیث ثقلین  و به دنبال آن حدیث ابوهریره را نقل مى کند که: پیامبر(صلى الله علیه و آله) نگاهی به على(علیه السلام) و حسن و حسین(علیهما السلام) کرد و فرمود: «اَنَا حَرْبُ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ سِلْمُ لِمَنْ سالَمَکُمْ»(8)؛ من با هر کس که با شما از در جنگ در آید، اعلان جنگ مى دهم و با هر کسى که با شما در صلح باشد در صلحم.

* طبری و نقل روایت «آل محمد» با چهار سند

محمد بن جریر طبرى نیز در تفسیرخود در ذیل همین آیه، روایت فوق را با کمى تفاوت از موسى بن طلحه از پدرش نقل کرده است و در روایت دیگرى همان را از ابن عباس روایت کرده و در روایت سوّمى از زیاد از ابراهیم و در روایت چهارمى از عبدالرحمن بن بشر بن مسعود انصارى.(9)

* بیهقی و تصریح به روایت «آل محمد»

بیهقى نیز در کتاب معروف «سنن» روایات متعدّدى در این زمینه نقل کرده که بعضى از آنها وظیفه مسلمانان را در موقع نماز و هنگام تشهّد روشن مى سازد. از جمله در حدیثى از ابى مسعود، عقبه بن عمرو نقل مى کند که: مردى آمد و خدمت پیامبر(صلى الله علیه و آله) نشست و ما نیز نزد او بودیم. عرض کرد: اى رسول خدا! کیفیّت سلام بر تو را مى دانیم؛ ولى هنگامى که نماز مى خوانیم چگونه بر تو صلوات بفرستیم؟ پیامبر(صلى الله علیه و آله) [قدری] سکوت کرد، تا آنجا که ما فکر کردیم اى کاش این مرد چنین سؤالى را نمى کرد، سپس فرمود: «اِذا اَنْتُمْ صَلَّیْتُمْ عَلَىَّ فَقُولُوا الّلهُمَّ صَلَّ عَلى مُحَمَّد النَّبِىِّ الاٌمِىِّ وَ عَلى آلِ مُحَمَّد، کَما صَلَّیْتَ عَلى اِبْراهیمَ وَ عَلى آلِ اِبْراهیمَ وَ بارِکْ عَلَى مُحَمَّد النَّبىِّ الاٌمِىِّ وَ عَلى آلِ مُحَمَّد کَما بارَکْتَ عَلى اِبْراهیمَ وَ عَلى آلِ اِبْراهیمَ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ».

سپس از ابوعبدالله شافعى نقل مى کند که: «این حدیث صحیحى است که درباره صلوات فرستادن بر پیامبر(صلى الله علیه و آله) در نمازها سخن مى گوید».(10)

بیهقى احادیث متعدّد دیگرى نیز در زمینه چگونگى صلوات بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) به طور مطلق یا در نماز آورده است؛ مخصوصاً در حدیثى از کعب بن عجره از پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) نقل مى کند که: «اِنَّه کانَ یَقُولُ فى الصَّلوهِ: الّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد کَما صَلَّیْتَ عَلى اِبْراهیمَ و آلِ اِبْراهیمَ وَ بارِکْ عَلى مُحَّمَد وَ آلِ مُحَمَّد کَما بارَکْتَ عَلى اِبْراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ»؛ پیامبر(صلى الله علیه و آله) در نمازخود چنین مى فرمود: «الّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد کَما صَلَّیْتَ ...».(11)

از این حدیث روشن مى شود که حتّى خود پیامبر(صلى الله علیه و آله) در نمازهایش این صلوات را مى فرستاد.

بیهقى در ذیل یکى از روایاتى که در آن، سخن از نماز به میان نیامده مى گوید: «این روایات نیز ناظر به حال نماز است؛ زیرا جمله «قَدْ عَلِمْنا کَیْفَ نُسَلِّمُ»؛ (ما مى دانیم چگونه سلام بر تو بفرستیم) اشاره به سلام در تشهّد است «السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبىُّ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُه» بنابراین مراد از «صلوات» نیز همان فرستادن «صلوات در تشهّد» است» (12) و به این ترتیب مسلمانان مأمورند همان گونه که به عقیده تمام فِرق مسلمین، سلام بر پیامبر(صلى الله علیه و آله) را به صورت «السَّلامَ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبىُّ وَ رَحْمَهُ الله» در تشهد نماز بگویند، مأمورند که صلوات بر پیغمبر(صلى الله علیه و آله) را نیز در تشهّد بگویند.

هر چند در میان مذاهب چهارگانه اهل سنت در اینجا مختصر اختلافى دیده مى شود؛ شافعى و حنبلى ها مى گویند: صلوات بر پیامبر(صلى الله علیه و آله) در تشهّد دوّم واجب است؛ در حالى که مالکى ها و حنفى ها آن را سنّت مى دانند(13)؛ و این در حالی است که طبق روایات فوق، بر همه واجب است.

به هر حال کتاب هایى که روایات مربوط به صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلى الله علیه و آله) (به طور مطلق یا در خصوص تشهّد نماز) در آن نقل شده بیش از آن است که در این مختصر بیان شد. آنچه در بالا آمد؛ نمونه اى از این روایات و این کتب است. این روایات را گروهى از صحابه مانند ابن عباس، طلحه، ابوسعید خدرى، ابوهریره، ابو مسعود انصارى، بُریده، ابن مسعود، کعب بن عجره و شخص على(علیه السلام) نقل کرده اند.

نکته اى که مایه شگفتى بسیار است این است که دانشمندان اهل سنّت على رغم این همه تأکیداتى که در روایات پیامبر(صلى الله علیه و آله) نسبت به اضافه کردن «آل محمّد(صلى الله علیه و آله)» وارد شده همیشه (جز در موارد بسیار نادر) «آل محمّد(صلى الله علیه و آله)» را حذف مى کنند و مى گویند: «صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ» و از آن عجیب تر اینکه: در کتب حدیث، حتّى در ابوابى که روایات فوق در مورد اضافه کردن «آل محمّد(صلى الله علیه و آله)» نقل مى شود، هنگامى که نام پیامبر(صلى الله علیه و آله) را در لابلاى همین احادیث ذکر مى کنند؛ مى گویند: «صلى الله علیه و سلّم» (بدون اضافه کردن آل) و ما نمى دانیم چه عذرى در پیشگاه پیامبر(صلى الله علیه و آله) در این مخالفت صریح با دستور آن حضرت دارند؟

مثلا بیقهى در عنوان همین باب مى نویسد: «باب الصَّلوه عَلَى النَّبىِّ صلى اللّهُ عَلیه و سَلَّمَ فى التَشَهُّدِ» و همچنین در بعضى دیگر از منابع معروف حدیث.

انتخاب این عنوان خواه از سوى مولّفان این کتب باشد و یا محقّقان بعد، با توجه به آنچه در ذیل آن آمده، بسیار عجیب و متناقض است.

این بحث را با دو حدیث دیگر پایان مى دهیم:

* ابن حجر در «الصواعق» چنین نقل مى کند که رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود: «لا تُصَلُّوا عَلَىَّ الصَّلاهَ الْبَتْراءَ، قالُوا وَ مَا الصَّلاهُ الْبَتْراءُ، قالَ: تَقُولُونَ: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ تُمْسِکُوْنَ، بَلْ قُولُوا اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد»؛ هرگز بر من صلوات بریده و ناقص نفرستید، عرض کردند صلوات بریده و ناقص چیست؟ فرمود: «این که بگوئید الّلهم صَلِّ عَلى مُحَمَّد و امساک کنید و ادامه ندهید، بلکه بگویید: «اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد».(14)

* سمهودى در «الاِشْرافُ عَلى فَضْلِ الاَشْرافِ» از ابن مسعود انصارى نقل مى کند که: رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ صَلَّى صَلاهً لَمْ یُصَلِّ فیها عَلَىَّ وَ عَلى اَهْلَ بَیْتى لَمْ تُقُبَلُ»(15)؛ کسى که نماز بخواند که در آن بر من و بر اهل بیتم صلوات نفرستد، نمازش قبول نیست.

و ظاهراً شعر معروف امام شافعى، ناظر به همین روایت است که مى گوید:

«یا اَهْلَ بَیْتَ رَسُوْلِ اللهِ حُبُّکُمُ *** فَرْضٌ مِنَ اللهِ فى الْقُرآنِ اَنْزَلَهُ

کَفاکُمُ مِنْ عَظیمِ الْقَدْرِ اَنَّکُمُ *** مَنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْکُمْ لا صَلاهَ لَهُ»

اى اهل بیت رسول الله(صلى الله علیه و آله) محبت شما، از سوى خداوند در قرآن واجب شده است. در عظمت مقام شما همین بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است.(16)

آیا کسانى را که چنین مقامى را دارند که نامشان در کنار نام پیامبر(صلى الله علیه و آله) در نمازها به عنوان یک فریضه الهى باید ذکر شود، مى توان همسنگ دیگران شمرد و با وجود آنان جایى براى غیر آنان در مساله ولایت و امامت و جانشینى پیامبر(صلى الله علیه و آله) باقى مى ماند؟ کدام فرد منصف مى تواند دیگران را بر آنان با این همه مقام و فضیلت ترجیح دهد؟ آیا اینها همه به طور مستقیم، مسئله ولایت و خلافت را روشن نمى سازد؟ داورى با شما است.(17)

 

پی نوشت:

(1). صحيح البخاري، البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله، تحقيق: مصطفى ديب البغا، دار ابن كثير، اليمامة، بيروت، 1407 ق. 1987م، چاپ سوم، ج 4، ص 1802، ح 4519.

(2). همان.

(3). الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء التراث العربي، بيروت، بی تا، ج 1، ص 305، ح 65.

(4). الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، جلال الدين، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، 1404 ق، ج ‏5، ص 217، (قوله تعالى إن الله و ملائكته الآية).

(5). همان.

(6). همان.

(7). المستدرك على الصحيحين، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، دار الكتب العلمية، بيروت، 1411 ق. 1990 م، چاپ اول، ج 3، ص 159 و 160.

(8). همان، ص 161.

(9). جامع البيان فى تفسير القرآن، طبرى ابو جعفر محمد بن جرير، دار المعرفه، بيروت، 1412 ق، چاپ اول، ج ‏22، ص 32، سوره أحزاب، آيه 56.

(10). السنن الكبرى و في ذيله الجوهر النقي، أبو بكر أحمد بن الحسين بن علي البيهقي، مجلس دائرة المعارف النظامية الكائنة، حيدر آباد، هند، 1344 ق، چاپ اول، ج 2، ص 146.

(11). همان، ص 147.

(12). همان.

(13). الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البيت وفقاً لمذهب أهل البيت(عليهم السلام‌)، جزيرى، عبد الرحمن، غروى، سيد محمد، ياسر مازح‌، دار الثقلين،‌ بيروت، لبنان‌، 1419 ‍ق، چاپ اول، ج ‌1، ص 318، (نية الإمام و نية المأموم).

(14). الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، أبي العباس أحمد بن محمد بن محمد بن علي إبن حجر الهيتمي، تحقيق: عبدالرحمن بن عبدالله التركي و كامل محمد الخراط، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1997م، چاپ اول، ج 2، ص 430.

(15). جواهر العقدين في فضل الشرفين‏، على بن عبدالله الحسن السمهودى‏، مطبعة العانى‏، بغداد، 1405 ق، ‏چاپ اوّل‏، ج ‏2، ص 63، (الثاني ذكر امره(صلى الله عليه و آله و سلم) بالصلاة عليهم في امتثال ما شرعه الله من الصلاة عليهم، و وجه الدلالة على ايجاب ذلك في الصلوات)؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، قاضى نور الله شوشترى، مكتبه آيت الله المرعشى، قم، 1409 ق، چاپ اول، ج ‏18، ص 310، (التاسع حديث ابن مسعود).

(16). الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، علامه عبد الحسين امينى، مركز الغدير للدراسات الاسلاميه، قم، 1416 ق، چاپ اول، ج ‏3، ص 245؛ منهاج السنة؛ ديوان الإمام الشافعى، تدقيق وتحقيق صالح الشاعر، مکتبة الآداب، قاهرة، 1427 ق، چاپ دوم، ج 1، ص 21.

(17). گردآوری از کتاب: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ش، چاپ ششم، ج 9، ص 399.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha