شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
ابن سینا

حوزه/ روال زندگی در این دنیا به گونه ایست که عاری از مشکلات نیست و بسیاری از بندگان در مواقع گرفتاری به همه‌چیز و همه‌کس دست دراز می‌کنند، اما به درگاه الهی دست نیاز بلند نمی‌کنند در حالی که قادر مطلق اوست.

آیه:

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

»أَمَّن يجُيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ /  نمل 62»

کیست که دعای درمانده را چون بخواندش، اجابت می‌کند، و بلا را می‌گرداند

آینه:

حکایت؛ بوعلی سینا نابغه بزرگ اسلامی علاقه بسیاری به علم و دانش داشت، ماه‌ها و سال‌ها دنبال یک کتاب  در مورد فلسفه و حکمت که نوشته یکی از نوابغ دوران‌های گذشته مثل ارسطو بود، می‌گشت و در این مورد مسافرت‌ها نمود و به جستجو و پیگیری وسیع پرداخت، اما آن را پیدا نکرد . تا یک روز روانه مسجد شد، دو رکعت نماز خواند و پس از نماز از درگاه خداي بزرگ خواست تا آن کتاب را به وي برساند .از مسجد بیرون آمد و به‌سوی منزل حرکت کرد، در راه چشمش به پیر‌زنی افتاد که مقداري اشیاء کهنه و پوسیده و قدیمی در زمین پهن کرده و آن‌ها را در معرض فروش قرار داده است ، از جمله چند کتاب کهنه قدیمی ، در کنار بساط دیده می‌شد . بوعلی  آن کتاب‌ها را بررسی کرد ، ناگهان دید کتابی که ماه‌ها و سال‌‌ها دنبالش می‌گردد، در میان آن ها است، کتاب را برداشت و به پیره‌زن گفت :این کتاب را چند می‌فروشی ؟ او گفت :این‌که قابل ندارد چند ریال بده، بوعلی پول را داد و کتاب را برداشت، سپس از پیره‌زن پرسید :این اشیاء را از کجا آورده‌ای؟

او گفت : فقر و تهیدستی باعث شد تصمیم گرفتم این آشغال‌ها را بیاورم و بفروشم و قوت زندگانی را تأمین نمایم، این کتاب‌ها از جد ما که ملا بود، در خانه مانده بود بفروشم. به‌این‌ترتیب بوعلی سینا با نماز، دعا و درخواست از حق‌تعالی، به مرادش رسید.1

یا رب نظری گر نکنی بر دل ما                         مشکل که کسی چاره کند مشکل ما

1.       با اقتباس و ویراست از کتاب داستان‌های صاحب دلان

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha