جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024
حجت الاسلام مهدی غلامعلی

حوزه/ امروزه ضرورت حدیث خوانی برای تمام کارشناسان علوم اسلامی بسیار روشن و مبرهن است اما چگونگی قرائت و درک معانی آن در هاله ای از ابهام قرار دارد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، نشریه علمی-فرهنگی رهنامه پژوهش به تولید، جمع آوری و انتشار مطالب اختصاصی طلاب و فضلا می پردازد که در شماره های گوناگون به ارائه مطالب این نشریه خواهیم پرداخت.

 

* حدیث‌خوانی و درک متون حدیثی | حجت الاسلام والمسلمین مهدی غلامعلی

اشاره:

برای هر طلبه شیعی ما که وقت قابل توجهش را برای قرائت احادیث بگذارد. این لازم است، یعنی اگر بخواهد کسی کارشناس علوم اسلامی ما باشد و نه حتی حدیث، لازم است، ولو اینکه یک دور تورق هم شده کافی را از اول تا آخر ورق بزند. اگر طلبه حدیثی هست غیر از تورق باید اصول کافی را ببیند. شما ببینید روی همین اهتمام است که اهل سنت به این نتیجه رسیده‌اند که اگر کسی بخواهد یک اندیشه کامل دینی‌شان را داشته باشد باید دو سال روی قرآن تمرکز کند و دو سال روی احادیث صحاح، روی صحیحه کار می‌کنند. اصلا جشن صحیحه‌خوانی دارند. همه سنی‌ها قرائت صحیحه را به‌عنوان مجلس جدی در هر سال دارند. قوام اندیشه ما به همین احادیث است یعنی باید به جایی برسیم که حوزه‌های علمیه ما بخشی از زمان زنده و اصلی را- نه به‌عنوان دروس جنبی و زمان غیررسمی – برای حدیث خواندن و قرائت حدیث بگذارند؛ این اساس اینهاست.

سؤال: لطفا بفرمایید انس با حدیث و حدیث خوانی در حوزه چه جایگاهی باید داشته باشد و چگونه محقق می شود؟

استاد: قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله): تَذَاکَرُوا وَ تَلَاقَوُا وَ تَحَدَّثُوا فَإِنَّ الْحَدیثَ جِلَاءُ لِلْقُلُوبِ إِنَّ القُلُوبَ لَتَرِینُ کَمَا یَریِنُ السَّیْفُ جِلّاوُهَا الْحَدِیث.[۱]

قرآن و سنت، دو یادگار جاودانه پیامبر خدا(ص) همواره مورد توجه مسلمانان بوده و بزرگداشت این دو از مهم ترین وظایف دینی به شمار می رود.

در این میان جایگاه رفیع حدیث ـ به عنوان تنها راه دست یابی به سنت ـ در ترسیم اندیشه های ناب اسلامی بر کسی پوشیده نیست. قرآن، خاستگاه فرمایشات پیامبر را وحی الهی دانسته و آن حضرت را مفسر و مبین کتاب خدا معرفی کرده است. امامان بزرگوار نیز به تبعیت از پیامبر خدا در تبیین و تفسیر قرآن و سنت کوشا بوده اند.

همچنین تأکید پیشوایان دینی بر نقل روایات و احادیث سبب شده بود که مومنان همواره در نشست ها و انجمن ها به احادیث استناد کنند. چه اینکه احادیث صیقل دهنده روح و جان، احیاکننده  دل ها و شاهراه دستیابی به اندیشه اصیل اسلامی است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تاکید داشتند که مردم یکدیگر را ملاقات کنند و در ملاقات ها برای همدیگر حدیثی خوانی کنند.[۲] امام صادق علیه السلام نیز از بَکْرِ بْنِ مُحمّد اَزْدِی پرسیدند: آیا گرد هم می نشینید و حدیث می خوانید؟ و هنگامی که بَکْرِ بْنِ مُحمّد پاسخ مثبت می دهد، امام ششم خرسند شده و می فرمایند: «اِنّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ أحِبّهَا؛ من این مجالس را دوست دارم».[۳]

امام رضا علیه السلام نیز نقل روایات معصومان را، احیای امر امامت می داند و در حق راویان و حدیث خوانان این گونه دعا می کند که: «رحمت خدا بر بنده ای باد که امر ما را زنده نگاه دارد» آنگاه اباصلت هروی از چگونگی زنده نگاه داشتن امر امامت از ایشان سوال می کند و می شنود که امام می فرماید: «کسی که علوم ما اهلبیت را فراگیرد و آن را به مردم بیاموزد، امر ما را زنده نگاه داشته است. زیرا اگر مردم زیبایی و شکوه سخن ما را دریابند حتماً به ما گرایش پیدا می کنند و پیرو ما می شوند».[۴]

تاریخ حدیث گواه آن است که نقل روایات در میان عموم مسلمانان رایج بوده است. اما با گذشت زمان از عصر نبوی صلی الله علیه و آله می رفت تا حفظ حدیث جایگزین فهم حدیث شود. چه اینکه فهم صحیح احادیث نیازمند مبانی و روش هایی بود که بسیاری از راویان از آن غافل بودند. به نظر می رسد که روایت علوی «عَلَیْکُمْ بِالدِّرَایَاتِ لَا بِالرِّوَایَات؛ بر شما باد به فهمیدن احادیث نه روایت کردن» و یا روایت امام صادق علیه السلام که فرمودند «یک حدیث بفهمی بهتر از آن است که هزار حدیث (نفهمیده) نقل کنی»، در راستای همین نگرش صادر شده است.

گذر زمان و فزونی یافتن فاصله زمانی با عصر حضور معصومان از یک سو و تغییر زبان ها از سوی دیگر سبب شد که فهم روایات برای علاقمندان به احادیث در سده های دیگر که با زبان های عجمی (غیرعربی) سخن می گفتند بسیار دشوار نمایاند.

با نگاهی به کتب حدیث در می یابیم که متون روایات ما بسیار مختلف و دارای فراز و فرود هستند. معنای برخی از این متون برای همه کسانی که اندک آشنایی با عربی دارند روشن است مانند این روایات:

قال  رسول الله صلی الله علیه و آله: لِکُلَّ شَیءٍ اَسَاسُ و اَسَاسِ الإِسْلَامِ حُبُّنَا اَهْلَ الْبَیْت.[۵]

قال ابوجعفر علیه السلام: إِنَّ حَدیثَنَا یُحْیِی الْقُلُوب.[۶]

اما نیک می دانیم بسیاری از روایات ما دارای ابهام بوده و فهم آن ـ حتی برای کارشناسان ـ دشوار است. کلمات نامانوس، مقصودهای گوناگون از کلمات نامانوس، تقطیع های نابجا، عدم نقل سبب صدور، تطور و تغییرات زبانی، عدم آگاهی از عرف مخاطب، عدم توانمندی در ادبیات عرب، پیش فرض های مختلف و ده ها دلیل دیگر سبب شده است که فهم برخی از روایات برای خوانندگان امروزی بسیار دشوار شود و همین دشواری هاست که ضرورت متن خوانی روشمند روایات را دو چندان می سازد.

فراتر از این، گاهی فهم روایت برای مخاطبان عصر حضور معصومان نیز دشوار بوده است. به عنوان نمونه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، زید بن ثابت را از ازدواج با دوازده گروه منع کرد و فرمود: … وَ لَا تَزَوَّجْ اثْنَتَیْ عَشْرَهً نِسَاءً… لَا تَزَوَّجْ هَنْفَصَهً وَ‌لَا عَنْفَصَهً وَ لَا شَهْبَرَهً وَ  لَا سلقلقه وَ‌ لَا مَذْبُوبَهً وَ لَا مَذْمُومَهًّ وَ لَا حَنَّانَهً وَ لَا مَنَّانَهً وَ لَا رَفْثَاءَ وَ لَا هَیْدَرَهً وَ لَا ذَقْنَاءَ وَ  لَا لَفُوتاً [وَ فِی رِوَایَهٍ اُخْرَی وَ ‌لَا لَهْبَرَهً وَ لَا نَهْبَرَهً].[۷]

وقتی زید بن ثابت این مطالب را می شنود، معنای هیچ کدام را نمی فهمد و می گوید: یَا رَسُولَ اللهِ مَا عَرَفْتُ مِمَّا قْلْتَ شَیْئاً وَ إِنّی بِأَمْرِهِنَّ لَجَاهِلٌ! و پیامبر می پرسد: «أ لَسْتُمْ عَرَبا: مگر شما عرب نیستید؟»[۸] پیامبر خدا در ادامه معانی این واژگان را تبیین می کند.

همچنین در هر زمان و هر مکان اصطلاحاتی بین مردم شایع است. بخشی از کلمات و یا ترکیبات موجود در روایات اصطلاحی است مربوط به حجاز یا عراق و شایع در همان سده های نخست هجری بوده است. برخی دیگر از این اصطلاحات برگرفته از اندیشه دینی بوده و به  نوعی توسط شارع، پیشوایان دینی و یا دینداران وضع شده است.

معمولاً معانی اصطلاحات در کتاب های لغت دیده نمی شود. بنابراین امروزه فهم روایاتی که دارای اصطلاحات هستند به راحتی میسور نیست. یاد کرد چند اصطلاح سودمند است. اصطلاحاتی نظیر التْخْضِیر[۹]، الْمْوجِبَتَیْن[۱۰]، تَرِبَتْ ایْدیکُم[۱۱] و خَفِیفُ الْحَاذ[۱۲] که به ترتیب به معنای «دو شاخه بی برگ از درخت [که همراه میت گذاشته می شود]، درخواست بهشت و پناه بردن به خدا از دوزخ، تهی دست بمانید و سبک بار» هستند. گاه برخی از این اصطلاحات در عصر پیامبر خدا شایع و مأنوس بود ولی در عصر دیگر معصومان نامأنوس می نمایاند.

از سوی دیگر معنای ظاهری برخی از روایات روشن است اما مقصود گوینده فراتر از معنای تحت اللفظی متن است و یا نقل صحیح متن به گونه ای دیگر است. شیخ صدوق در کتاب معانی الاخبار بخشی از این گونه روایات را گزارش کرده است. دو روایت مشهور «مَنْ أحَیَّنَا أهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَستَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَابا» و «مَنِ اسْتَأکَلَ بِعِلْمِهِ افْتَقَرَ» بارها شنیده می شود ولی فهم آن تا حدودی با برخی دیگر از آموزه ها و یا واقعیت ها ناسازگار است. شرح این دو روایت را از کتاب معانی الاخبار می خوانیم:

مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: حدیثی نقل می شود که شخصی به امیرالمؤمنین علیه السّلام گفت: من تو را دوست دارم، حضرت به او گفت: «اُعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً؛ جامه گشاد و بلندی برای تهیدستی آماده نما»، امام صادق علیه السلام در پاسخش فرمود: این گونه نیست همانا امیرالمؤمنین به او فرمود: «اُعْدَدتَ لِفَاقَتِکَ جِلْبَاباً؛ برای تنگدستی خود جامه ای تهیّه نموده ای» و منظور او روز قیامت بود.

دارایی ها همین است و معنای دیگری برای این جمله شده که خشکی صحرا ناچارشان سازد تا به شهرها روی آورند».

یکی از مشکلاتی که برخی از مترجمان به آن مبتلا می شوند، فارسی زدگی است. استاد عبدالهادی مسعودی در کتاب روش فهم حدیث، «خلط معنای فارسی و عربی» را از موانع فهم متن عربی دانسته[۱۳] و با بیان مثال هایی این بحث را شرح داده است. از جمله  مثال های این بحث، روایت مشهور علوی «إِنَّ الْمَرأهُ رَیْحانَهً وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمانَه» است. که بسیاری از مترجمان چنین ترجمه کرده اند که «زن، گلی خوشبوی است نه قهرمان و پهلوان» و یا حدیث «الحَسُودُ لا یَسُودُ» را به «حسود، هرگز نیاسود» یا «حسود هرگز سود نمی برد» برگردانده اند.

و حال آنکه «قهرمانه» در زبان عربی به معنای «پیشکار» و «متصدی کارهای فرد دیگر و وکیل در امور مالی»  است نه پهلوان و مقصود حضرت در اینجا نهی از به خدمت گرفتن زن در امور خانه و کار کشیدن از او در امور شخصی و یا امور مالی است. همچنین در روایت دوم نیز «یسود» از «سُؤدد» و «سیادت» به معنای سروری است؛ یعنی «حسود هیچ گاه سروری نمی یابد». اما مترجمان در ترجمه این روایات دچار فارسی زدگی شده و متن را اشتباه ترجمه کرده اند.

امروزه ضرورت حدیث خوانی برای تمام کارشناسان علوم اسلامی بسیار روشن و مبرهن است اما چگونگی قرائت و درک معانی آن در هاله ای از ابهام قرار دارد.

خوشبختانه در سال های اخیر جمعی از فرهیختگان کتاب هایی را با محوریت فقه الحدیث تدوین کرده اند. نویسندگان این کتاب ها سعی کرده اند تا مبانی، قواعد و روش های فهم روایات را به خوانندگان بیاموزند. تئوری های گوناگون و شیوه های مختلف ارائه شده در این گونه روایات هر چند بسیار کارگشا است، اما فاقد تنوع متون متعدد روایی است چه اینکه هدف نویسندگان کتاب های فقه الحدیث نیز ارائه متون روایی گسترده نبوده است.

«کتاب حدیث خوانی روشمند» نوشته اینجانب به دنبال ارائه شیوه عملی چگونگی قرائت و درک متون روایی همراه با عرضه متون متعدد حدیثی است. لازم است طلاب برای فهم تفصیلی مصاحبه به این کتاب مراجعه کنند.

سؤال: در بحث قرائت حدیث و حدیث  خواندن چه ضرورتی دارد که حدیث بخوانیم؟

استاد: شاید بتوانیم بگوییم قوام اندیشه و تفکر و مسائل بنیادی شیعه به احادیث اهل بیت(ع) است. هر چه بخواهیم از فروعات یا اصول اثبات کنیم ناگزیر هستیم از احادیث استفاده کنیم. شما می توانید ولادت امام عصر(عج) یا بحث عید غدیر یا جریانات عاشورا را از غیر روایات اثبات کنید؟ شاید بتوان کلیت بعضی از این موارد را به شکل خیلی خیلی کلی از قرآن یا عقل استفاده کرد، مثلا وجود منجی یا حجت الهی را، اما اینکه این مصداق، مصداق بارز آن حجت است یا اینکه این مصداق به دنیا آمده یا نه، این موارد را شما اگر از حدیث چشم پوشی کنید چیزی برایتان نمی ماند. بنابراین تدوام حدیث و گسترش اهتمام به حدیث، رسالت شیعی است. بنابراین اساس کار ما باید توجه به حدیث باشد. در کنار ثقل اکبر، این ثقل کبیر باید مورد توجه ویژه باشد. غیر از اینکه حدیث محبوب دل اهل بیت(ع) بوده است، این مطلب را در روایت ها داریم. یکی از روایات هست که راوی جناب بکر بن محمد بن اربی است که خدمت امام صادق(ع) می رود و حضرت سوال می کند که تجلسٌ و تحدثٌ، آیا می نشینید و حدیث می گویید. ایشان می گوید بله، در منطقه ای که هستیم دور دست هست و دستمان به شما نمی رسد گاهی وقت ها دور هم جمع می شویم و برای یکدیگر حدیث می خوانیم. امام می فرماید ان تلک المجالس محبٌ. آمدن به این مجلس ها این محبوبیت را در پی دارد.  اما در غیر از این لازم است برای هر طلبه شیعی ما که وقت قابل توجهش را برای قرائت احادیث بگذارد. این لازم است، یعنی اگر بخواهد کسی کارشناس علوم اسلامی ما باشد و نه حتی حدیث، لازم است، ولو اینکه یک دور تورق هم شده کافی را از اول تا آخر ورق بزند. اگر طلبه حدیثی هست غیر از تورق باید اصول کافی را ببیند. شما ببینید روی همین اهتمام است که اهل سنت به این نتیجه رسیده اند که اگر کسی بخواهد یک اندیشه کامل دینی شان را داشته باشد باید دو سال روی قرآن تمرکز کند و دو سال روی احادیث صحاح، روی صحیحه کار می کنند. اصلا جشن صحیحه خوانی دارند. همه سنی ها قرائت صحیحه را به عنوان مجلس جدی در هر سال دارند. قوام اندیشه ما به همین احادیث است یعنی باید به جایی برسیم که حوزه های علمیه ما بخشی از زمان زنده و اصلی را- نه به عنوان دروس جنبی و زمان غیررسمی – برای حدیث خواندن و قرائت حدیث بگذارند؛ این اساس اینهاست.

سؤال: الان ممکن است سوال پیش آید که هر حدیث پژوهی در اثنای تحقیق حدیثی اش متناسب با آن موضوع به احادیث خاص آن موضوع رجوع می کند. آیا نیاز است به صورت پراکنده حدیث را بخوانیم؟

استاد: نمی گوییم به صورت پراکنده، می گوییم به یک متد خاص باید همه مطالب احادیث اصلی ما را یک کارشناس حدیثی ما اطلاع داشته باشد و یک دور کامل بداند، ذهن فرار است یادش می رود اما کلیتش را می داند که این بخش در آنجا هست و این نظام در ذهنش شکل می گیرد این لازم است و شما اینکه فقط در یک موضوع تمرکز کنید و به بقیه اشراف و توجه نکنید  مثل همان جریان مولوی است که یک بخشی از آن فیل را می بیند و همان را توصیف می کند در حالی که این نظام حدیثی ما نظام به هم پیوسته ای هست، به هم مربوط است و این ارتباط وجود دارد، این ارتباط را اگر بخواهد خوب ببیند لازم بود که حداقل یک نگاه کلی به این مجموعه داشته باشد و حداقل بداند که کجا هست. مثلا در مورد مسائل غیبت امام عصر(عج) در کافی یک جا آمده یا دو جا آمده؟ چرا دو جا آمده، چرا پشت سر هم نیامده. موضوع یکی است و حداقل این را بداند که اگر اولی را دیده است نگوید اینجا هست و آنجا را نمی خواهد ببینم. نگاه کلی همیشه بهتر از نگاه بسیط است. نگاه مجموعی همیشه کاربردش بیشتر است. وقتی محضر بعضی از علما می رویم، به خاطر  حدیث خوانی مفصلی که آنها داشتند وقتی یک سوال می پرسیم دریایی از معارف حدیث را به ما عرضه می کنند. مثلا کار علامه مجلسی در بحار را ببینید. مطالب شان در شرح احادیث واقعا متفاوت است. این یک نکته است و باید به این مطلب توجه کنیم که در بحث احادیث سعی کنیم به عنوان یک کارشناس علوم اسلامی وارد شویم. یک نکته دیگر که خوب است بدانیم اصلاً استادهای حدیثی که در رجال به آن شیخ می گوییم این شیخ حدیث، خودش غیر از ضابطه داشتن واقعا دنبال حدیث بوده و در نقلش انضباط خاصی داشته و به این راحتی اجازه نقل حدیث نمی دهد و باید استماع کند. اگر نگاه کنیم گذشتگان ما در سده های اول، در این پنج سده اول سماع حدیث را دارند. حدیث شنیدن را، قرائت حدیث را، حدیث را بر استاد قرائت می کنند یا املاء حدیث دارند. استاد حدیث را خط به خط به این افراد املاء می کند و نظیر اینها و خود این کتاب های امالی که امروزه در اختیار ما هست نمونه کاملی از همین حدیث خوانی ها است. میزان اهمیت جلسات حدیثی که می دادند شما نگاه کنید در مجالس شیخ صدوق، یا مجالس مفید یا در مجالس جناب شیخ طوسی، ببینید. مجالس شیخ مفید را، وقتی نگاه می کنید مشخص است یک زمان خاص و مرتب و سال های متمادی در ماه رمضان و روزهای دوشنبه و چهارشنبه هر هفته حدیث خوانی داشته است. شیخ صدوق با جماعتی که همراه آنها به مشهد می رود و برمی گردد و در راه رفت و برگشت حدیث را برای اینها می خواند و حتی روز عاشورا حدیث خوانی را تعطیل نمی کند منتهی متناسب با روز عاشورا حدیث ها را انتخاب می کند. بعضی از احادیث را اگر با آن نوشت افزار آن روزی حساب کنید با املا کلمه کلمه مخصوصا شیخ طوسی مثلا بخش دومش نگاه می کنید یک جلسه اش شاید سه چهار ساعت طول کشیده که همه اینها املا است. فرهنگ شیعی بوده که قرائت حدیثی بشود و املاء حدیثی بشود و این متون را پشت سر هم بخوانند. زمان علامه مجلسی اینها را داریم در دوره صفویه در جلسات حدیثی، حدیث می خواندند و شرح می کردند و همین سبب شده که یک سری شروح به وجود آید. فهم کامل و حالا فهم تقریبا کامل و خوب وقتی است که همه اینها دیده شود از آن طرف نگاه کنید همین مباحث این چنینی که آدم می بیند پیشینه علمای ما توجه به قرائت حدیث بوده است ما الان درست است در بحث فقه مان به حدیث توجه می شود اما مباحث تحلیلی و علمی ای که در کنار مباحث ما هست چه اصول و چه فقه، الی ما شاء الله هست و لازم است در بحث حدیث بیفتیم و به حدیثمان نگاه کنیم ولی اکنون رجال و حدیث به صورت جنبی تلقی می شوند؛ الحمدلله یک بخش  هایی شروع شده و بعضی از مدارس خودشان اقدام کرده اند اینها برکات است ولی اصلش این نیست بلکه ضرورت است و همه باید شرکت کنند باید به آن سمت برویم که طلبه ما همه اینها را بداند. بی توجهی ماست و توجه باید سیستماتیک باشد با یک دست صدا ندارد. باید در متن بیاید و از بزرگان حوزه شروع شود واقعا چطور آیت الله جوادی آملی با این جهادی که در بحث تفسیر کردند و جناب آقای قرائتی در پله پایین تر تا حدود زیادی موفق شدند که تفسیر را به عنوان یک علم جا بیندازند و جامعه علمی ما قبول کردند که تفسیر علم است. باید در سطح عالی حوزه  حدیث و قرائت حدیث بیایید و به صورت خیلی جدی توجه شود و الا به این صورت باشد خبری از قرائت های حدیثی نیست.

سؤال: رابطه درایت و روایت و عقل گرایی و نقل گرایی در حدیث خوانی چه می شود؟

استاد: درایت فرع بر روایت است. یعنی اگر من روایت نخوانم درایت حاصل نمی شود و اینکه روی حدیث می خواهیم بحث کنیم باید اول روایات را بخوانیم و مرور کنیم بله مثلا در عناوین خودمان هیچ وقت حافظ بودن برای ما مهم نبوده و نیست و نباید باشد اما بحث فهم حدیث بوده است. همین فهم حدیث فرع بر آن است شما ببینید محمد بن مسلم می گوید چهل و شش هزار حدیث شنیده ام، شانزده هزار تا از این امام و سی هزار تا از آن امام، چهل و شش هزار تا حدیث، خود این باید رخ دهد تا درایت بیاید، آنکه معصومین(ع) گفته اند به ما علیکم بالدرایه لا بالروایه، آن روایت بدون درایت است، مثل قرآن بدون تدبر و الا روایت مقدمه درایت است. تا روایت خوانی و مباحث حدیثی پیش نرود آن هم حاصل نمی شود.

سؤال: گاهی از بزرگان در کتاب هایشان دیده ام که سفارش کرده اند طلبه های مبتدی یا سطح را که اینها سرخود رجوع به احادیث نکنند و کافی را برندارند بخوانند.

استاد: حرف بسیار درست و سنجیده است که اگر کسی می خواهد نقل حدیث خوانی بلد باشد، مثل تفسیر است بعضی از علوم را فکر می کنند علم نیست و بلد هستند شاید چند تا علم اینطوری است یکی تفسیر است و می گوید کلاس نمی خواهد و خودمان می خوانیم. یکی رجال را می گویند کلاس نمی خواهد سند است و یکی یکی بررسی می کنیم. دیگری تاریخ است و می گوید کتاب تاریخ است و می خوانیم. دیگری خود حدیث است در حالی که هر چهار تایش علم است و کار و دوره می خواهد و بله واقعا بحث حتی قرائت حدیث نیازمند یک روش است

الان سیر مطالعاتی را که استاد طباطبایی داده اند به عنوان هفت وادی چهل منزل، آمده اند یک دوره هزار ساعته را تنظیم کرده اند برای چهار سال و سالی ۲۵۰ ساعت و به مرور همه کتاب های حدیثی خوانده می شود. خب این یک سیر مطالعاتی معقول است و آموزشی است و از یک متن بزرگی اینها شروع نمی شود، می آید متن کوچک کوچک و نیم خطی و متن های مختلف تا جایی که برسد به شرط خوانی منجر می شود یعنی مراتب در آن رعایت شده است؛ این باید متد شود اگر این متدها باشد خوب است.

سؤال: چقدر ضروری می دانید کتاب هایی شبیه همین کتاب شما یا همین مطالبی که آقای طباطبایی گفتند گزینش و در قالب یک سری کتاب ها در بیاید و سیر حدیث خوانی از ساده به مشکل را تبیین کند.

استاد: در واقع سیر، یک نقشه راه است که به شما می دهند و شما می بینید و جلو می روید. کتاب هایی مثل کتاب حدیث خوانی روشمند نیاز به پیش زمینه هایی دارد. قبل از آنکه بخواهد سیر را شروع کند بد نیست با فضای کلی حدیث و علوم حدیث آشنا شود. مثل معلمی که اول کتاب می آید یک طرح بحث می کند و به صورت اجمالی مباحث را می گوید و بعد به صورت تفصیل بیان می کند. بنابراین کسی که می خواهد سیر مطالعاتی را شروع کند از این کتاب می شود آغاز کرد کما اینکه دوستان متعددی این زحمت را کشیده اند. در مدارس حوزه های علمیه بارها من را دعوت کرده اند و رفته ایم کارهایشان را دیده ایم اینها از این کتاب شروع کرده اند و بعد سراغ سیر مطالعاتی استاد طباطبایی رفته اند یعنی اول یک پیش نیازهایی را باید ببینیم که این کتاب مثل یک دانه از دانه های تسبیح است که قبل و بعد دارد قبل از این روش فهم حدیث است باید آن بحث روش فهم حدیثی که استاد مسعودی نوشته اند دیده شود. قبل از روش فهم حدیث باید بحث جوامع حدیثی خوانده شود تا کتاب شناسی برایمان حاصل شود. آقای دکتر حجت یک کتاب جوامع حدیثی شیعه نوشته اند قبل از آن هم هندسه دانش های حدیثی است که نقشش در کتاب دانش حدیث آمده است. اول در واقع کسی که می خواهد سراغ قرائت حدیث برود هندسه دانش حدیث را باید بداند، هندسه دانش حدیث یعنی کلیت این نقشه چیست و نظام علوم حدیث از چه قرار است و رابطه های آن علوم را بداند، علوم مختص متن و علوم مختص سند و رابطه این علوم را بداند و بعد بداند که کجا می خواهد برود. و الا مثل کسی است که چشمش را بسته اند و وسط یک شهری گذاشته اند و نمی داند این شهر کجاست و زبانش را نمی شناسد و بنابراین اول باید هندسه را بداند و بعد کتاب ها را بشناسد و کلیت جوامع حدیثی را و بعد  روش فهم حدیث است که این کتاب تمرینی است برای روش فهم حدیث که آنجا این چیزها هست خب ببینید این ارتباط ها را اینجا این کلمه این معنا را نداشته است باید سراغ لغات برویم در لغات پیدا نشد باید معجم اصطلاحات برویم  مصطلحات پیدا نشد باید برویم کتاب های جانبی مثل کتاب های تاریخ و فلان فلان و قراین، این طوری یک مقداری ورزیده شد حالا بسم الله حلقه بعد از این کتاب همان سیر مطالعاتی است که استاد طباطبایی گفته اند. به این صورت می توانند انجام بدهند.

سؤال: فواید علمی حدیث چیست؟

استاد: فواید علمی حدیث روشن است روایات اهل بیت که تاکید بر دریافت حدیث کرده اند فواید را بیان کرده اند امام باقر(ع) به دو تن از یارانش فرمودند، به ثمن بن کحیل و حکم بن عتیبه و دیگری سلمه بن عنیمه که هر سه تا برای یک فرقه منحرف از زیدیه هستند و اینها خیلی عشق علم داشتند این مطلب را بگویید: شرقها او غربها لم تجدا علماً صحیحا الا ما خرج من عندنا من اهل البیت، شرق عالم بروید و غرب عالم بروید علم صحیح فقط در خانه اهل بیت است هیچ فایده ای بیشتر از این برای حدیث می توانیم مترتب کنیم؟ اگر علم صحیح می خواهیم باید در خانه اهل بیت بیاییم از آن طرف هم به مقدار منزلت افراد را می گویند اهل بیت باز گفته اند اعرف منازل الناس علی قدر روایاتهم عنا، می خواهید ببینید این چقدر منزلت دارد ببینید چند تا روایت از ما نقل می کند ببینیم واقعا ما الان جمع که می شویم بعضی از وقت ها جمع های طلبگی که جمع می شدیم این بچه هایی که در دار الحدیث و مجموعه های حدیثی بودند مرتب حدیث می خواندند و آن طرف نهایتش می گفت کانت چه گفته و دکارت چه گفته و دوباره ساکت می شد. درست است آن جای خودش خوب است اما ما فلسفه طلبگی مان احادیث ائمه است و علم دینی مان از اهل بیت است. بنابراین آن چیزی که واقعا  به درد طلبگی شیعه می خورد به درد شیعه بودن شیعه می خورد این روایات است، هر چقدر از روایات فاصله گرفتیم حاشیه پیدا کردیم با اهل بیت(ع) و هر چقدر بیشتر حاشیه پیدا کردیم مشکلاتمان بیشتر شد. حتی شما ببینید یک نمونه خیلی خیلی عادی اش در نقل فضایل و مناقب اهل بیت در روضه ها هست اون کسی که با متون اصلی بیشتر مرتبط هست، در حوزه اش دقیق و به واقع نزدیکتر است. آن کسی که فاصله گرفته و نخواسته از احادیث و روایات هایی که معتبر است استفاده کند، یک چیزی می گوید و شما هر سال یک چیز جدید می شنوید، واقعش این است که معیار شیعه بودن ما و نماد شیعه بودن ما همین توجه به متون اهل بیت است نماد حوزوی مان باز متون اهل بیت(ع) است. علمیت ما نزدیک بودن آن علم به متون اهل بیت است.

سؤال:  الان مبحث تولید علم و اینها زیاد است  تولید علم اگر بخواهیم مبنایش را حدیث بگیریم که هست، باید از روایت خوانی شروع شود همین حدیث خوانی روشمند و بعد به آن درایت و فهم و تحلیل و اینها می رسد و تا بعد به تولید علم، ولی الان خیلی از مقالات و نوشته ها و کتاب ها را در حوزه متاسفانه می بینیم که اینها می خواهد یک تولید علمی کنند در یک موضوع و یک چیزی را به دین نسبت بدهند به عنوان یک علم جدید و بروز، از مباحث حدیثی از معارف یا خالی است یا اگر هست خیلی سطحی به حدیث پرداخته اند این نتیجه همان است که ما از حدیث فاصله گرفته ایم.

استاد: بله، ما جایگاه حدیث را در علوم اسلامی گم کرده ایم این فرمایش مقام معظم رهبری در آن حکمی که برای تاسیس دار الحدیث حدود بیست سال پیش دادند خیلی دقیق است. فرموده اند حدیث، مادر بسیاری از علوم اسلامی یا همه آنهاست؛ این عبارت خیلی دقیق است؛ یعنی اگر شما حدیث را از علم فقه و عرفان و کلام را بردارید چیزی نمی ماند. باید بر مدار حدیث باشد، به این دلیل است که می گویم نماد تشیع احادیث اهل بیت(ع) است و خواستگاه تشیع احادیث اهل بیت است. ورود و خروج مان با احادیث اهل بیت است. کلیت معاد را عقل می فهمد اما دقیق اش و ریز و جزئی اش کجاست، پیش روایت اهل بیت(ع)، البته بخشی از بحث معاد در آیات و قرآن است به هر ترتیب، باز هم قرآن باشد قرآن می گوید پیامبر لتبینوا للناس تو هستی یعنی همین است قانون اساسی مبین می خواهد و مبینش تو هستی و بنابراین آن چیزی که واقعیت است و اهمیت جدی دارد احادیث اهل بیت است و این تولید علم که می گویید ما کار نکرده ایم شما می بینید بعضی از این غربی ها می آیند یک گزاره را اینقدر آزمون و خطا انجام می دهند تا از آن چند تا نظریه بدست بیاورند ولی ما الان بسیاری از منابع حدیثی مان هست که گزاره های بسیار عالی و تربیتی و روانشناسی دارد اما ما هیچ وقت روی آنها کار دقیق و آزمایشگاهی نکرده ایم، یک دهم این اطلاعات اگر دست بعضی از کسانی از غربی ها بود و واقعا دغدغه علمی داشتند جلو می رفتند و این کار را می کردند و با آزمون و خطا به خیلی از اینها می رسیدند. ما چطور در یک روایت کوچک می آییم سه سال بحث استصحاب را در می آوریم روی یک روایت لاتنقض الیقین بالشک این همه مطالب علمی استخراج می کنیم این یک تولید علم شد. علم اصول از دریچه همان حدیث در آمد. اگر ما از همین دریچه حدیث بیاییم در علوم مختلف شاید اقتصاد اسلامی و روانشناسی اسلامی در بیاوریم نه اینکه ببینیم آنها چه گفته اند و احادیث مان را باهاش وفق بدهیم. بنابراین تولید علم اگر بخواهد در حوزه رخ بدهد اول باید سراغ حدیث و قرآن بروند و اصل کار این دو تا هست.

پی نوشت ها:

[۱]. کافی جلد ۱ صفحه ۴۱ حدیث.

[۲]. کافی جلد ۱ صفحه ۴۱ حدیث ۸٫

[۳]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: ۱۸۸٫

[۴]. معانی الاخبار ص ۱۸۰٫

[۵]. امالی صدوق ص ۲۶۸٫

[۶]. الخصال ص ۲۲٫

[۷].

[۸]. الخصال ص ۳۱۶٫

[۹]. عَنْ یَحْیَی بنِ عبادَهَ الْمَکی قَالَ سَمِعْتُ سُفْیَانَ الثوْرِی یَسْأله عَنِ التخضیرِ فَقَال اِنَّ رَجُلّا مِنَ الانْصَارِ هَلْکَ فاوذِن رَسُولُ ص بِمَؤتِهِ فَقَال لِمَن یَلِیهِ مِنْ قَرَابَتِهِ خَضِّرُوا صَاحِبَکُمْ فَمَا اقلِّ المُخَضِّرِینَ قال وّ مَا التَّخضیرُ قَال جَریدَهُ خَضراءُ تُوضّعُ مِنْ اصلِ الیَدَینِ الّی التَّرْقُوَهُ. الکافی ج ۳ ص ۱۵۲ ح ۲٫

[۱۰]. عَنْ زُرَارَهَ قَالَ اَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَنْسَوْا الْمُوجِبَتّیْنِ اَوْ قَالَ عَلَیْکُمَْ بِالْمُوجِبَتّیْنِ فِی دُبُرٍ کُلٍ صَلَاهٍ قُلْتُ وَ مَا الْمُوجِبَتَانِ قَالَ تَسْأَلُ اللهَ الْجَنَّهَ وَ تَعُوذُ بِاللهِ مِنَ النَّار. الکافی، ج ۳، ص: ۳۴۴، ح ۱۹٫

[۱۱]. نهج البلاغه خطبه ۹۷٫

[۱۲]. وَ قَالَ ص اَغْبَطُ اَوْلِیَائِی عِنْدِی مِنْ أُمَّتِی رَجُلٌ خَفیفُ الْخاذِ ذُو حَظِّ مِنْ صَلَاهٍ أَحْسَنَ عِبّادَهً رَبَّهِ فِی الْغَیْبِ. تحف العقول، ص ۳۸٫

[۱۳]. روش فهم حدیث ص ۲۲۸ و ۲۲۹

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha