جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
کد خبر: 888905
۲۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۶:۲۰
ولایت فقیه

حوزه/ ولایت فقیه یعنی، زمامداری فقیه عادل و با کفایت بدون این که اشاره به قلمرو و اختیارات آن داشته باشد؛ اما ولایت مطلقه فقیه که قید «مطلقه» به آن اضافه شده، بیانگر گستردگی و دایره شمول این ولایت است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، یکی از سؤالات مطرح، این پرسش است که چه تفاوتی میان «ولایت فقیه» و «ولایت مطلقه فقیه» وجود دارد که به پاسخ این سؤال خواهیم پرداخت.

ولایت فقیه یعنی، زمامداری فقیه عادل و با کفایت بدون این که اشاره به قلمرو و اختیارات آن داشته باشد؛ اما ولایت مطلقه فقیه که قید «مطلقه» به آن اضافه شده، بیانگر گستردگی و دایره شمول این ولایت است.

براساس این نظریه، فقیه جامع‌الشرایط در تمامی شئون مربوط به حکومت دارای ولایت است و همه اختیاراتی را که پیامبر-صلی الله علیه و سلم- و ائمه‌ معصومین علیهم السلام در زعامت امور جامعه داشتند، فقیه جامع الشرایط نیز داراست.

میان فقیه و پیامبر- صلی الله علیه و سلم- و ائمه معصومین -علیهم السلام- در امر حکومت فرقی نیست و همگی از اختیارات یکسانی برخوردارند مگر در موارد خاص (مثل جهاد ابتدایی) که دلیل قطعی بر عدم اختیار فقیه در آن مورد وجود داشته باشد. از این رو حضرت امام خمینی (قدس سره) به این نکته اشاره دارد که: «توهم این که اختیارات حکومتی پیامبر- صلی الله علیه و سلم- بیش از ائمه و اختیارات آن‌ها بیش از فقهاء است، باطل است».[۱]

این نظریه مورد قبول امام خمینی (قدس سره) می‌باشد. بنابراین ولایت مطلقه فقیه و ولایت حاکم اسلامی محدود نبوده، بلکه شامل همه مناصب می‌باشد. از جمله: ولایت فقیه در قضا: در همه امور قضایی فقیه ولایت دارد و حکمش لازم الاجراست. ولایت در اجرا و حدود: تعطیل حدود شرعی در عصر غیبت جایز نیست و کسی که بر اجرای حدود ولایت دارد، فقیه جامع‌الشرایط است. هم چنین ولایت بر همه امور عمومی مسلمانان اعم از امور سیاسی، اجتماعی و حکومتی و...

یکی از شبهات مهمی که در این خصوص مطرح می شود این است که برخی ولایت فقیه را به حکومت مطلقه تفسیر کرده‌اند و آن را مشابه حکومت‌های استبدادی و مطلقه معنا کرده‌اند؛ در حالی که این یک مغالطه بیش نیست و این مغالطه ناشی از یکی گرفتن این دو اصطلاح در دو علم سیاسی و علم اصول و فقه می‌باشد.

در اصطلاح علوم سیاسی حکومت مطلقه یعنی حکومت استبدادی و دیکتاتوری اما ولایت مطلقه فقیه هیچ ارتباطی با حکومت مطلقه ندارد؛ زیرا حکومت اسلام است و فقط قانون الهی بر جامعه حکم‌فرمایی دارد، حتی رسول اکرم- صلی الله علیه و سلم- و ائمه معصومین سلام الله علیهم تابع قانون الهی هستند، لذا باید گفت که اسلام حکومتش حکومت قانون است، یعنی قانون آن، قانون قرآن و سنت است و حکومت آن، تابع قانون الهی است، یعنی هم خود پیامبر- صلی الله علیه و سلم- تابع قانون بود وهم امیرالمومنین- علیه السلام-، یک قدم تخلف از قانون  نمی‌کردند و نمی‌توانستند بکنند. [۲]

به همین خاطر حضرت امام خمینی(ره) می‌فرمایند: شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی‌خواهد به مردم زورگویی کند، اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند این فقیه دیگر ولایت ندارد. در اسلام قانون حکومت می‌کند پیامبر اکرم - صلی الله علیه و سلم- هم تابع قانون بود تابع قانون الهی نمی‌توانست تخلف بکند. [۳]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱. ولایت فقیه، آیت الله هادی معرفت و آیت الله جوادی آملی.

۲. فلسفه سیاست، آیت الله مصباح یزدی.

پی نوشت ها:

[۱]. موسوی خمینی، سید روح الله، کتاب ولایت فقیه، ص ۴۰.

[۲]. صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۱۷۴.

[۳]. همان، ج ۱۰، ص ۱۹.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • شایان IR ۱۰:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۳
    17 4
    حالا مگراین فقیه نعوذبالله معصوم است که همه اختیارات معصوم را داشته باشد واگر اشتباهی حکم داد چه کنیم مثل عزاداری ها
  • ذبیحی IR ۱۹:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
    5 1
    مطلب نسبتا گویا بود و مورد استفاده قرار گرفت.
  • رضا تقدیسی کامل IR ۰۵:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۸
    0 1
    باسلام و خسته نباشید احسنت متشکرم
  • سعید IR ۱۹:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۸
    1 1
    سلام علیکم عالی بود ممنون خسته نباشید
  • می می GB ۲۲:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۰
    3 15
    با عرض سلام و تقدیم احترام، آیا میتوان تصور نمود که در ایران امروز و فردای نزدیک، یک زن موفق به ارتقاء و عروج به مقام شایخ و والای ولایت فقیه شود و مفتخر به کسب و دریافت عنوان موئنث " ولیه فقیهه " گردد، یا اینکه چنین تصور و خیالی از پیش گناه محسوب می شود ؟ شاید شرط اولیه و اساسی و پایه ای و بلامنازع قدم گذاشتن در چنین راه نورانی، بطور یقین و اطمینان دارابودن ریش و سبیل و جنسیت مردانگی می باشد.
  • IR ۲۳:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۷
    3 0
    زیبا بود تشکر
  • قابل IR ۱۴:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۵/۲۶
    7 0
    قرار نيست عهد خدا به اين‌ها برسد زمامداران در عصر غیبت، منتخب مردمند، نه خدا. ما خودمان زمامدار امت را در زمان غيبت امام زمان انتخاب مى‌كنيم. ما براى اداره امور اجتماعى خود كسى را انتخاب مى‌كنيم و سمت زمامدارى را ما به او مى‌دهيم. اين عهد الهى نيست. اين ما هستيم كه زمامدار را، در هر درجه‌اى كه باشد، انتخاب مى‌كنيم؛ اين‌ها دارندگان عهد خدا نيستند. اين‌ها دارندگان عهد ما هستند. بين ما و آن‌ها يك نوع رابطه از طريق خود ما برقرار شده است. قرار نيست عهد خدا به اين‌ها برسد. آیت‌الله بهشتی کتاب ولايت، رهبری، روحانيت، ص ۱۶۶
  • IR ۱۲:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۱
    1 0
    فرقی که گفتید غلط است. ولایت فقیه در تاریخ به تدریج متناسب با شرایط اجتماعی گسترده شد. از محقق کرکی و بعد نراقی و بعد .... تا امام خمینی که ولایت بر مجانین و مال مجهول المالک و ... (امور حسبیه) را به تدریج (مطابق فهم تازه از ادله) گسترش دادند و همۀ امور مربوط به حکومت را گرفت. بر مبنای همین ولایت بود که قانون اساسی و اختیارات رهبر شکل گرفت. منتهی از سال 1366 امام خمینی مطالبی اضافه کرد و ولایت مطلقه را اعلام کرد و بعد در 1368 وارد قانون اساسی شد. پس لطفا شیره نمالید جواب سوال را بدهید