یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
آیت الله مکارم شیرازی

حوزه/ آنچه از طاعات و عبادات بر عهده ماست، منتی از حق است زیرا اصلاح حال ما فقط با انجام دادن فرایض صورت می‏ گیرد و آنچه از خداوند به‏ عنوان طاعت و عبادت صادر می‏ شود وظیفه ما و برای اصلاح حال خود ما وضع شده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در شرح دعای« یا علی یا عظیم» آورده اند :

ماه مبارک رمضان‏ برای این است که مردم با دعاکردن، به همه این روز ها و شب ها اهمیت دهند، چرا که خداوند اجابت را در میان دعاها،[۱] در زمان ‏ها و مکان ‏هایی که مظان اجابت دعاست‏،[۲] پنهان کرده تا همه مردم به دعا ها روی آورند.[۳]

در این میان، دعای «یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ» از جمله دعاهایی است که از مضامین و محتوای بسیار بلندی برخوردار است،[۴] و قرائت آن در ماه مبارک رمضان‏ بعد از نمازهای واجب توصیه شده است؛[۵] «سید بن طاووس» از امام صادق و امام کاظم علیهما السلام روایت کرده است که فرمودند: از اول ماه تا آخر ماه مبارک بعد از هر نماز فریضه‏ ای، آن دعای شریف زمزمه شود.[۶]

خداشناسی در دعای «یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ»

«یا عَلِیُّ، یا عَظیمُ، یا غَفُورُ، یا رَحیمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ، الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ ،وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ؛ ای برتر و با عظمت، ای آمرزنده و مهربان، تویی پروردگار با عظمتی که چیزی همانندت نیست‏ و تویی شنوای بینا».[۷]

فراز های فوق پیرامون مسأله خداشناسی‏ سخن می‏ گوید.[۸] «علو مقام و عظمت خداوند» اولین و دومین اوصاف الهی در این دعاست.[۹]

کلمه «علی» که از ماده «علو» گرفته شده به معنی بلند مقام است، و نیز به کسی گفته می ‏شود که قادر و قاهر است و کسی قدرت مقاومت در برابر اراده او ندارد.[۱۰]

هم چنین تنوع موارد استعمال کلمه‏ «عظیم‏» در قرآن مجید نشان می دهد، این واژه به هر چیزی که به نوعی دارای بزرگی، عظمت و وسعت باشد اطلاق می‏ گردد.[۱۱]

در ادامه دو صفت‏ از صفات مهر آمیز خدا، یعنی «غفور» و «رحیم» ذکر شده که بیان کننده نهایت لطف و رحمت خداست‏،[۱۲] و به جنبه آمرزش خداوند اشاره دارد،[۱۳] که بیان غفران و رحمت الهی جنبه امیدواری را در میان دعا کنندگان غلبه می دهد.[۱۴]

«اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ؛ تویی پروردگار با عظمت»؛[۱۵] یعنی او هم «رب‏» است و پروردگار، و هم «عظیم‏» است و قادر و مقتدر.[۱۶]

واژه «ربّ‏» در اصل به معنای پرورش و تربیت کننده و سوق دهنده به کمال است،[۱۷]و هنگامی که به طور مطلق به کار رود تنها بر خداوند اطلاق می‏ شود چرا که او مالک حقیقی و مربی و مصلح همه چیز است.[۱۸]

تعبیر به «رب‏» (مالک و مربی) در این دعای شریف، بهترین محرک برای تفکر و اندیشه است، چرا که مهم ترین مساله در زندگی انسان این است که بداند از ناحیه چه کسی آفریده شده؟ و امروز صاحب اختیار و مربی و ولی نعمت او کیست؟[۱۹]

 «الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ؛ که چیزی همانندت نیست». این جمله در حقیقت پایه اصلی شناخت تمام صفات خداست که بدون توجه به آن به هیچ یک از اوصاف پروردگار نمی‏ توان پی‏ برد، زیرا خطرناک ترین پرتگاهی که بر سر راه پویندگان طریق «معرفة الله» قرار دارد همان پرتگاه «تشبیه» است که خدا را در وصفی از اوصاف شبیه مخلوقاتش بدانند این امر سبب می‏شود که به دره شرک سقوط کنند.[۲۰]

سپس اوصاف دیگر ذات مقدسش آمده است: «وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ؛ و تویی شنوای بینا».[۲۱]

مقصود از توصیف خداوند به این دو صفت این است که تمام دیدنی ‏ها و شنیدنی‏ ها پیش او حاضرند، هرگز خداوند از آنها غافل نیست، به عبارت دیگر آنچه را که دیگران با چشم و گوش می‏ بینند و یا می‏ شنوند، او با علم نامتناهی خود از آنها آگاه بوده و اطّلاع دارد.[۲۲]

شناخت ماه مبارک رمضان

«وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَکَرَّمْتَهُ، وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ عَلَی الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذی فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَیَّ، وَهُوَ شَهْرُرَمَضانَ، الَّذی اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ؛ و این ماهی است که عظمت بخشیده و گرامی داشتی و بر ماه های دیگر شرافت و برتری دادی، و ماهی است که روزه ‏اش را بر من واجب فرمودی و این همان ماه‏ رمضانی است که قرآن را در آن فرو فرستادی».[۲۳]

 ماه رمضان‏، از ماه های بسیار پرفضیلت است‏[۲۴] به نحوی که آن ماه مبارک‏ را «شهر الله؛ ماه خدا» می‏ نامند.[۲۵] که اشاره به عظمت ماه مبارک رمضان‏ است؛ وگرنه همه ‏جا خانه او و همه ماه‏ ها ماه او است.[۲۶]

اینکه ماه رمضان برای روزه گرفتن انتخاب شده بخاطر این است که این ماه بر سایر ماه ها برتری دارد.[۲۷]

در ادامه خداوند متعال، اهمیت و ارزش ماه رمضان را به خاطر نزول قرآن در این ماه می‏ داند.[۲۸] معنای این سخن آن است که قرآن آن قدر ارزشمند و والاست که شعاع آن، ماه رمضان، که بسان ظرفی برای قرآن است، را نیز گران بها کرده است. [۲۹]

این ویژگی‏ مهم که در ماه رمضان واقع شد تصادفی نیست بلکه بین آن ارتباط وجود دارد، ماه رمضان ماه تربیت است و تربیت بدون تعلیم نمی‏ شود و قرآن تعلیم دهنده است و باید قرآن در این ماه نازل شود و بهار تلاوت قرآن باشد، در نتیجه آنها که در این ماه خود را ساختند مقدرات خود را در این ماه تعیین می‏ کنند.[۳۰]

شناخت قرآن

«هُدیً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَالْفُرْقانِ؛ که مایه هدایت انسان ها و نشانه هدایت و جدا کننده حق از باطل است‏».[۳۱]

این جملات قرآن مجید را در سه جمله توصیف می‏ کند: ۱. هدی للناس. ۲. بینات من الهدی. ۳. والفرقان.

به نظر می ‏رسد تفاوت آنها به این شرح زیر باشد:

هدایت قرآن مجید دارای سه مرحله است؛ در مرحله نخست: (هُدیً لِلنّاسِ)[۳۲] برای تمام مردم، با تمام تفاوت ها و اختلافاتی که در سطح درک و معرفت و علم و دانش و آگاهی و دیگر امور دارند، مایه هدایت است. و همگان را هدایت می‏ کند. این مرحله هدایت عامه است، و شامل همه توده ‏های مردم می ‏گردد.[۳۳]

اما در مرحله دوم: (وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدیِ)[۳۴] افراد خاصی را شامل می‏ شود؛ کسانی که بینش عمیق ‏تری دارند. قرآن مجید برای این دسته از افراد نشانه ‏های روشنی ذکر کرده است. بنابراین، «وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدیِ»[۳۵]، هدایت های مخصوصی است که ویژه گروه خاصی است.[۳۶]

و مرحله سوم (َالْفُرْقانِ)[۳۷] ویژه أخص الخواص است. آنها که مراحل عالی ایمان و تقوا را پیموده، و بر اثر آن نورانیت خاصی پیدا کرده ‏اند، تا آنجا که قادر بر تشخیص حق از باطل هستند.[۳۸]

اینها به مرحله ‏ای از کمال دست یافته ‏اند که چنانچه حق و باطل در مسائل مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اعتقادی، و مانند آن مشتبه شود، با نور فرقان خویش، به راحتی راه را از چاه تشخیص داده، و به سوی حق گام بر می‏ دارند.[۳۹]

شناخت شب قدر

« وَجَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ، وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ؛ و شب قدر را در این ماه مقرر داشتی، که آن شب را بر هزار ماه برتری دادی».[۴۰]

در اینکه «لیلة القدر» در ماه رمضان‏ است تردیدی نیست، چرا که جمع میان آیات قرآن همین معنی را اقتضا می‏کند، از یک سو می‏ گوید: «شهرُ رَمَضانَ‏ الَّذی انزِلَ فیهِ القُرآن‏؛[۴۱] قرآن در ماه رمضان نازل شده است»، و از سوی دیگر می‏ فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛[۴۲] ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم».[۴۳]

‏بهتر بودن این شب از هزار ماه به خاطر ارزش عبادت و احیای آن شب است، و روایات فضیلت لیلة القدر و فضیلت عبادت آن، که در کتب شیعه‏ و اهل سنت فراوان است این معنی را کاملا تأیید می‏ کند.[۴۴]

شناخت آداب دعا

«فَیاذَالْمَنِّ وَلا یُمَنُّ عَلَیْکَ مُنَّ عَلَیَّ بِفَکاکِ رَقَبَتی مِنَ النّارِ فیمَنْ تَمُنُّ عَلَیْهِ وَاَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَم َالرّاحِمینَ؛ پس ای صاحب هر منتی که منتی بر تو نیست، با رهاییم از آتش در میان آنان که بر آنها منت نهاده ‏ای بر من منت گذار، و در بهشت داخلم کن به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان».[۴۵]

منّت از ماده «منّ» به معنی وزنه مخصوصی است که با آن وزن می‏کنند، سپس به هر نعمت سنگین و گرانقدری اطلاق شده، منّت بر دو گونه است اگر جنبه عملی داشته باشد (به معنی بخشش نعمت گرانقدر) ممدوح است، و منت‏ های الهی از این قبیل است، ولی اگر جنبه لفظی داشته باشد مانند منّت بسیاری از انسان ها عملی است زشت و ناپسند.[۴۶]

افراد کوته ‏فکر غالباً تصورشان این است که با قبول ایمان، و انجام عبادات و طاعات، خدمتی به ساحت قدس الهی یا پیامبر صلی الله علیه و آله و اوصیای او کرده ‏اند، و به همین دلیل انتظار پاداش دادند.[۴۷] در حالی که خدا خالی از هر نقصی است و خالی از نقص و کمبود، احتیاج به عبادت ما ندارد که رفع نیاز کند، و از معصیت ما ضربه ‏ای ببیند، حتی ما نمی‏ توانیم با اسلام خود منّتی بر ساحت خداوندی بنهیم، بلکه او بر ما منّت‏ دارد، که خودش به پیامبرش فرمود: «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلإِیمَانِ؛[۴۸] آنها بر تو ای پیامبر به خاطر اسلام آوردنشان منت می‏ گذارند بگو منت نگذارید بر من اسلامتان را، بلکه خداوند منت بر شما گذارده که هدایت کرد شما را برای ایمان آوردن».[۴۹]

لذا آنچه از طاعات و عبادات بر عهده ماست، منتی از حق است زیرا اصلاح حال ما فقط با انجام دادن فرایض صورت می‏ گیرد و آنچه از خداوند به‏ عنوان طاعت و عبادت صادر می‏ شود وظیفه ما و برای اصلاح حال خود ما وضع شده است.[۵۰]

به تعبیر شاعر:

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن‏                  که خواجه خود روش بنده‏ پروری داند[۵۱]

منابع:

۱. کلیات مفاتیح نوین

۲. تفسیر نمونه


[۱] تفسیر نمونه، ج‏۲۷، ص۱۹۰.

[۲] داستان یاران: مجموعه بحث های تفسیری حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)، ص۱۲۷.

[۳] تفسیر نمونه، ج‏۲۷، ص۱۹۰.

[۴] کلیات مفاتیح نوین، ص۷۱۶.

[۵] آیین رحمت، ص۴۰.

[۶] کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۷.

[۷] همان، ص۶۹۸.

[۸] پیام قرآن، ج‏۱، ص۱۳۲.

[۹] تفسیر نمونه، ج‏۲۰، ص۳۴۹.

[۱۰] تفسیر نمونه، ج‏۱۴، ص۱۵۵.

[۱۱] رمی جمرات در گذشته و حال، ص۸۴.

[۱۲] تفسیر نمونه، ج‏۸، ص۹۶.

[۱۳] برگزیده تفسیر نمونه،ج‏۱، ص۲۷.

[۱۴] چهره منافقان در قرآن با استفاده از تفسیر پر ارزش نمونه، ص۱۲۶.

[۱۵] کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۸.

[۱۶] برگزیده تفسیر نمونه، ج‏۵، ص۸۵.

[۱۷] پیام قرآن، ج‏۳، ص۳۷۷.

[۱۸] همان.

[۱۹] تفسیر نمونه، ج‏۱۹، ص۱۴۱.

[۲۰] همان، ج‏۲۰، ص۳۶۷.

[۲۱] کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۸.

[۲۲] پاسخ به پرسش های مذهبی، ص۷۳.

[۲۳] کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۸.

[۲۴] همان، ص۶۲۲.

[۲۵] تفسیر نمونه ، ج‏۱۱، ص۷۸.

[۲۶] پیام قرآن، ج‏۲، ص۱۱۷.

[۲۷] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۶۳۴.

[۲۸] سوگندهای پر بار قرآن، ص۳۰.

[۲۹] همان.

[۳۰] گفتار معصومین(ع)، ج‏۲، ص۱۲۰.

[۳۱] کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۸.

[۳۲] سوره بقره، آیه۱۸۵.

[۳۳] سوگندهای پر بار قرآن، ص۳۰.

[۳۴] سوره بقره، آیه۱۸۵.

[۳۵] همان.

[۳۶] سوگندهای پر بار قرآن، ص۳۰.

[۳۷] سوره بقره، آیه۱۸۵.

[۳۸] سوگندهای پر بار قرآن، ص۳۱.

[۳۹] همان.

[۴۰] کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۸.

[۴۱] سوره بقره، آیه۱۸۵.

[۴۲] سورۀ قدر، آیه۱.

[۴۳] تفسیر نمونه، ج‏۲۷، ص۱۸۸.

[۴۴] برگزیده تفسیر نمونه، ج‏۵، ص۵۴۹.

[۴۵] اقبال، ص ۲۴؛ (کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۸).

[۴۶] تفسیر نمونه، ج‏۲۲، ص۲۱۶.

[۴۷] همان، ص۲۱۷.

[۴۸] سوره حجرات، آیه ۱۷.

[۴۹] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏۱، ص۳۸.

[۵۰] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص۵۶۸.

[۵۱] حافظ ، غزلیات، غزل شماره ۱۷۷؛ (انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص۵۶۹).

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha