چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۴ شوال ۱۴۴۵ | Apr 24, 2024
الشيخ محمود رجبي

حوزه/ ضرورت دارد تا راجع به روش‌شناسی تفسیر روایی البیان و راهکارهایی که مرحوم علامه برای ایجاد هماهنگی بین آیات و روایات بکار گرفته‌اند، یک تحقیق جامع و مستوفی صورت گیرد و...

به گزارش خبرگزاری حوزه، ۲۴ آبان در تقویم جمهوری اسلامی ایران به روز بزرگداشت مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی، بزرگ مفسر قرآن کریم و صاحب کتاب المیزان اختصاص داده شده است، به همین مناسبت گفت و گوی آیت الله  محمود رجبی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و قائم‌مقام مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی‌(ره) را در زیر می خوانید:

آیت الله رجبی : مرحوم علامه، خدمات شایان توجهی را در قلمروهای مختلف به جامعه ارائه دادند و میتوانیم بگوییم همانگونه که امام قدس‌سره در بعد سیاسی، یک انقلاب سیاسی را در جامعه ما بهوجود آوردند، بهگونهای که جهان را متحول کردند، و در شرایطی که ادعای به حاشیه رانده شدن و ناکارآمدی دین مطرح بود، امام بهخوبی به جهان اثبات کردند که دین، بهترین دکترین کارآمد برای اداره جامعه در ابعاد مختلف است؛ مرحوم علامه هم در بعد معرفتی و به لحاظ مباحث علمی، یک انقلاب علمی در قلمرو مباحث عقلی و مباحث تفسیری پدید آوردند. این تحول هم شبیه تحول سیاسی حضرت امام، جامعه را بهویژه جامعه علمی را متحول کرد، یعنی در شرایطی که فضای مباحث عقلی بهگونهای بود که فلسفههای شرقی و غربی در کشور ما و به یک معنا در کل جهان جولان میدادند، مرحوم علامه با آثار گرانسنگ خودش به مصاف این جریانات آمد و توانست، تفوق جریان اندیشه عقلی اسلامی و شیعی را بر همه جریان ها و مکاتبهای غربی و شرقی نشان بدهد. البته مرحوم شهید صدر هم با نوشتن فلسفتنا، تا اندازهای بساط مکاتب غربی و شرقی بهویژه فلسفه مارکسیستی را که در عراق و برخی کشورهای عربی جولان میداد، برچید، ولی مرحوم علامه پیشتر از ایشان و در سطح عمیقتر و گستردهتر و نیز با تربیت شاگردانشان، نقشی برتر، بزرگتر، عمیقتر و با دوامتری را ایفا کردند.

خدمات بینظیر علامه در حوزه تفسیر و قرآنپژوهی

 این استاد حوزه ادامه داد: در حوزه تفسیر و قرآنپژوهی هم، چنین است و دو تفسیری که مرحوم علامه طباطبایی نگاشتند، هر کدام گوهری گرانبها هستند که توانستهاند، تحول جدی در حوزه مباحث قرآنی ایجاد کنند. تفسیر المیزان تفسیری است که تا حدی قدر آن شناخته شد گرچه چنانکه قرآن پژوهان بزرگ ما فرمودهاند، باید دهها سالها بگذرد تا قدر تفسیر المیزان شناخته شود.

وی اظهار داشت: اما تفسیر دیگری که مرحوم علامه قبل از تفسیر المیزان نوشتهاند و هنوز قدر آن شناخته نشده، تفسیر «البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن» است. شاید ارائه تفسیر المیزان تا حدی این سوءفهم را پیش آورده باشد که المیزان در بردارنده تمام مطالب البیان هست و همین سوءفهم از توجه به این تفسیر کاسته است، البته در دسترس نبودن این تفسیر هم عامل دیگری میتواند به شمار آید.

عضو جامعه مدرسین حوزه اضافه کرد: مرحوم علامه همواره بر اساس وظیفه عمل کرده است. در دوران مرحوم علامه کسانی در تبریز بودند که اینگونه القا میکردند که قرآن با روایات سازگار نیست و ما باید فقط قرآن را در نظر بگیریم و روایات را کنار بگذاریم. مرحوم علامه بر اساس احساس وظیفه و رسالت وارد این بحث شدند و اثرگذار بودند و بساط آنها برچیده شد. نگارش تفسیر المیزان هم بر اساس احساس وظیفه بوده و همانطور که شنیدهایم، فرمودند: وقتی به قم آمدم سه خلأ در حوزه قم احساس کردم یکی بحث تفسیر، یکی بحث مباحث عقلی و یکی مباحث اخلاقی که در این زمینه ایشان کتب ارزشمندی نوشتهاند و برای مدتی درس اخلاق را شروع کردند که بنا به دلایلی تعطیل کردند. بنابراین جایگاه تفسیر البیان با در نظر گرفتن این موضوع که برخی مباحث آن در المیزان وجود ندارد و به دلیل رویکردی که در این تفسیر وجود دارد یک کار جدید است. مرحوم علامه در این زمینه طرحهایی هم داشتهاند که نرسیدهاند؛ از جمله علامه مصباح فرمودند: اگر کسانی میآمدند و نکات مشترک بین روایات و آیات و مباحث عقلی را میدیدند و یک سلسله مطالبی که از نظر روایی و قرآنی و عقلی مسلم است را جمع میکردند و بهعنوان یک دایرةالمعارف تنظیم میکردند، کار بسیار ارزشمندی میبود، ما از منبع قرآن و اهلبیت و منبع عقل استفاده میکردیم و مشترکات اینها را به جهان عرضه میکردیم. کسی که با مباحث عقلی قانع میشود، از مباحث عقلی استفاده میکند و کسی که با مباحث قرآنی قانع میشود، از مباحث قرآنی استفاده کند و کسی که با مباحث روایی قانع میشود، از مباحث روایی استفاده کند؛ یعنی میتوانستیم سه نحله فکری را اشباع کنیم.

قائم‌ مقام مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی‌ قدس‌سره در پایان بیان داشت: نکته ای که ضرورت دارد تا راجع به روششناسی تفسیر روایی البیان و راهکارهایی که مرحوم علامه برای ایجاد هماهنگی بین آیات و روایات بکار گرفتهاند، یک تحقیق جامع و مستوفی صورت بگیرد و به عنوان یک حوزه جدید بحثهای قرآنی و حدیثی مطرح کرد. این امر موجب احیای خود روایات خواهد شد، یعنی از حمل بیجهت روایان منقوله بر جعلی بودن و اسراییلی بودن پیشگیری شود. آیةالله استادی هم میفرمودند: که شاید در بحث اسرائیلیات کسانی دامن زده باشند که یکسری از روایات ما را بیارزش کنند و با این حربه بهصورت کلی نمیشود هر چیزی را رد کرد باید ابتدا بررسی جامع صورت بگیرد و هماهنگی بین روایات یا آیات صورت بگیرد و اگر بهجایی رسیدیم که یک روایات مخالف آیات است و هیچوجه جمعی ندارد و یا اگر بخواهیم برایش وجه جمع پیدا کنیم وجه جمع نامعقول است، و از طرف دیگر ببینیم که در تعالیم یهود و بنیاسرائیل آمده است یا قراین دیگری یافتیم قائل به جعلی بودن آن بشویم. به نظر بنده مرحوم علامه بهرغم تفکر برخی از بداندیشان که به ایشان نسبت میدادند که ایشان روی خوشی به روایات نداشت و میگفت قرآن کافی است و خودش قابلفهم است... اینها حقیقت بیانات مرحوم علامه را خوب درک نکردهاند، کسی که در اولین کتاب تفسیری خودش میگوید بینیم روایات چگونه با آیات سازگار است و چگونه آنها را هماهنگ کنیم، بگوییم این شخص توجهی به روایات ندارد، یا کسی که بیش آنچه در منابع تفسیری روایی مرسوم است، از روایات در تفسیر خودش استفاده میکند، بگوییم او به روایت بیاعتناست، و چنین نسبتی را به کسی بدهیم که از روایات روش و قواعد تفسیری را استخراج میکند، اینها جفاهایی است که در حق مرحوم علامه شده است و چون نیت مرحوم علامه خالص بوده و به دلیل عظمت روحی ایشان، هرچه به ایشان حمله میشود، جایگاه ایشان بیشتر شناخته میشود چرا که باطل جولان دارد ولی نابود میشود و این حق است که پایدار میشود.

منبع: ویژه نامه حکیم الهی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha