به گزارش خبرگزاری حوزه،در صفحهای مجازی که سخنان و درسهای اخلاق حجتالاسلام علی فروغی منتشر میشود، آمده است:
استاد فروغی سلمهالله:
انسانها در عالم به دو صورت حیران میشوند:
عدهای هستند که دنیا آنها را حیران میکند و نمیدانند چه کنند؟!
عدهای را هم خدا حیران میکند که این خود یک بحث معرفتی مفصلی هست.
در حدیثی منسوب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت میفرماید: «اللّهم زدنی فیک تحیّرا»(۱) خدایا حیرانی را نسبت به خودت زیاد کن
عشق تو نهال حیرت آمد
وصل تو کمال حیرت آمد
بس غرقه حال وصل کآخر
هم بر سر حال حیرت آمد
یک دل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت آمد
نه وصل بماند و نه واصل
آن جا که خیال حیرت آمد
از هر طرفی که گوش کردم
آواز سؤال حیرت آمد
شد منهزم از کمال عزت
آن را که جلال حیرت آمد
سر تا قدم وجود حافظ
در عشق نهال حیرت آمد
حافظ
علامه_حسن_زاده آملی(سلمه الله) میفرماید: «میوه شجره تکامل انسانی حیرت است و چه میوه شیرینی!»(۲)
هر دو گروه مذکور در حیرت هستند اما میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است.
انسان باید تلاش کند با دستگاه آفرینش آشنا باشد.
در این عالم یک دستگاه و یک حکومت وجود دارد آن هم دستگاه « توحید » است.
«یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لاتَنْفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطانٍ»(۳)
ای گروه جنّ و انس! اگر میتوانید از مرزهای آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولی هرگز نمیتوانید، مگر با نیرویی (فوق العاده)!
اگر میتوانید از این عالم فرار کنید پس فرار کنید، به کجا میتوانید فرار کنید در حالیکه همه جا تحت حکومت خداست «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیم»(۴)
اول و آخر، ظاهر و باطن خداست.
هر مجلسی که در عالم برپا میشود، اگر انسان را به دستگاه توحید نرساند، باطل است، چرا که اصل، توحید است.
تمام اعضا و جوارح انسان در حال حرکت هست؛ گوش، چشم و قلب انسان همه راه میروند و در ظاهر پا هم راه میرود. هر طور نیت کنی، وجودت در آن مسیر راه میرود. قرآن میفرماید: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ»(۵) هر انسانی براساس نیت خود عمل میکند
اصل نیت است ، درون و باطن انسان تمام اعضاء و جوارح او را به حرکت در میآورد بنابراین انسان در عین حال که نشسته، راه میرود. بستگی دارد به اینکه درونت به کجا بند باشد.
۱. شرح الأسماء الحسنی(ملا هادی سبزواری) ص ۵۳۵
۲. هزار و یک کلمه، ج۱، ص ۷۸
۳. الرحمن، ۳۳
۴. حدید، ۳
۵. اسراء، ۸۴