چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ |۹ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 11, 2024
علامه طباطبایی

حوزه/ یک روز در خیابان دوچرخه ای به ایشان خورد و موجب مجروح شدن پایشان شد، یکی از نزدیکانش که آن حوالی بود، علامه را به مغازه ای برد و روی صندلی نشانید، آن دوچرخه سوار رو کرد به استاد و گفت: ...

به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «آن مرد آسمانی» با موضوع «خاطره هائی از زندگی فیلسوف بزرگ قرن، آیت الله علامه طباطبائی (ره)» به قلم مرتضی نظری به رشته تحریر درآمده که بخش هایی از این کتاب را در شماره های گوناگون برای آشنایی بهتر و بیشتر با صاحب تفسیر المیزان تقدیم نگاه شما خوبان خواهیم کرد.

   

* مفسر بی همتا

     

تفسیرالمیزان کار بزرگی بود که در سر پنجه ی قلم علامه جان گرفت و موجب شگفتی اصحاب اندیشه شد.

      

استاد سید محمد حسین حسینی تهرانی نقل می کند(۱۱۰)

«دوست و صدیق راستین و هم دوره ی طلبگی ما، امام موسی صدر از نویسنده ی معروف و متضلع (۱۱۱) خبیر(۱۱۲) لبنان شیخ محمد جواد مغنیه نقل می کرد که او می گفت : از وقتی که المیزان به دست من رسیده است، کتابخانه ی من تعطیل شده و پیوسته روی میز مطالعه ی من کتاب المیزان قرار دارد.»

     

«این حقیر روزی به حضرت استاد (علامه طباطبایی ) عرض کردم ، هنوز این تفسیر شریف جای خود را چنان که باید باز نکرده است و به ارزش ‍ واقعی آن پی نبرده اند، اگر این تفسیر در حوزه ها تدریس شود و روی محتویات و مطالب آن بحث و نقد و تجزیه و تحلیل به عمل آید و پیوسته این امر ادامه یابد، پس از دویست سال ارزش آن معلوم خواهد شد!»

   

«در دفعه ی دیگری عرض کردم: من که به مطالعه ی این تفسیر مشغول می شوم ، در بعضی از اوقات که آیات را به هم ربط می دهید و زنجیره وار آنها را با یکدیگر موازنه و از راه تطبیق ، معنا را بیرون می کشید، جز آن که بگویم در آن هنگام الهام الهی آن را بر دست شما جاری ساخته است ، تعبیر دیگری ندارم ؛ ایشان سری تکان داده و می فرمودند»:

«این فقط حسن نظر است ، ما کاری نکرده ایم !»

    

سیمای معلمی او

     

استاد حسینی تهرانی می گوید(۱۱۳):

«با ما طلبه های عجول و گستاخ ، نرم و ملایم ؛ مانند پدر بلند قامتی که خم می شود و دست کودک را می گیرد، و پا به پای او راه می رود؛ استاد با ما چنین می کرد؛ او با ما مماشات می کرد؛ و با هر کدام از ما طبق ذوق و سلیقه و اختلاف شدت و حدت و تندی و کندی راه می رفت و تربیت می کرد و با آن که اسرار الهیه در دل تابناک او موج می زد، سیمایی بشاش و گشاده ، و زبانی خموش و صدایی آرام داشت ؛ و پیوسته به حال تفکر بود و گاه گاهی لبخند لطیف بر لب ها داشت .»

به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد                      تو را در این سخن ، انکار کار ما نرسد

اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده اند                      کسی به حسن و ملاحت ، به یار ما نرسد

به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز                     به یار یک جهت حق گزار ما نرسد

هزار نقش بر آید ز کلک صنع و یکی                         به دلپذیری نقش نگار ما نرسد

هزار نقد به بازار کاینات آرند                         یکی به سکه ی صاحب عیار ما نرسد

دریغ غافله ی عمر که آن چنان رفتند                         که گردشان به هوای دیار ما نرسد

(۱۱۴)

    

«آری ، ای استاد عزیز! بعد از تو باید همان جمله ای را گفت که حضرت سجاد علیه السلام بر سر قبر پدر گفت:

أما الدنیا فبعدک مظلمة  و أما الاخرة فبنور وجهک مشرقة

«این مرد، جهانی از عظمت بود؛ عینا مانند یک بچه طلبه در کنار صحن مدرسه روی زمین می نشست و نزدیک به غروب در مدرسه فیضیه می آمد؛ و چون نماز بر پا می شد، مانند سایر طلاب نماز را به جماعت مرحوم آیت الله آقای حاج سید محمد تقی خوانساری می خواند.»

     

علامه مجلسی

     

استاد حسینی تهرانی باز می گوید(۱۱۵):

«علامه طباطبایی (قدس الله تربته ) به کتاب بحارالانوار مرحوم علامه ی مجلسی بسیار ارج می نهادند و آن را بهترین دائرة المعارف شیعه از نقطه نظر جمع اخبار می دانستند؛ و به الاخص کیفیت تفصیل فصول و تبویب (۱۱۶) ابواب آن را عالی می دانستند که بر نهج (۱۱۷) مطلوب ، در هر کتابی ابواب را مرتبا احصا(۱۱۸) فرموده است ، و سپس در هر بابی به ترتیب ، آیات مناسب را از سوره ی حمد تا آخر قرآن آورده ، و سپس به تفسیر اجمالی این آیات به ترتیب پرداخته است ، و پس از آن جمیع روایاتی که در این باب از معصومین (علیهم السلام ) وارد شده است ، مرتبا بیان کرده است ، و در ذیل هر روایت ، و نیز در آخر باب اگر نیازی به شرح و بیان داشته ، بیانی از خود ایراد نموده است .»

«و معتقد بودند که علامه ی مجلسی یک نفر حامی مذهب و احیا کننده ی آثار و روایات ائمه (علیهم السلام ) بوده ؛ و مقام علمی و سعه ی (۱۱۹) اطلاع ، و طول باع (۱۲۰) او، قابل تقدیر؛ و از کیفیت ورود در بحث و جرح و تعدیل مطالب وارده ی در مرآت العقول ، علمیت این مجتهد خبیر معلوم می شود، که زحمات او تا چه حد قابل تقدیر است.»

    

نصیحت

      

یکی از یاران شهید مطهری می گوید(۱۲۱):

«در نظام طلبگی و حوزه، استاد نه تنها استاد علم بود، بلکه در متن آن استاد اخلاق و سازندگی هم بود؛ یعنی استاد هم مربی بود و هم معلم ؛ نشست و برخاست و تدریسشان خود تعلیم بود، اصلا رویه و تدریس استاد در سر درس سازندگی و اخلاق بود؛ مثلا گاهی که به علامه طباطبایی عرض ‍ می کردیم : حاج آقا نصیحتی بفرمایید! ایشان می فرمودند»:

«حاج آقا خودش محتاج تر است !»

«و با همین بیان همه ی مطلب را به ما می فهماندند.»

    

یک تصادف

     

یکی از نزدیکان علامه نقل می کند(۱۲۲):

«یک روز در خیابان دوچرخه ای به ایشان خورد و موجب مجروح شدن پایشان شد، یکی از نزدیکانش که آن حوالی بود، علامه را به مغازه ای برد و روی صندلی نشانید، آن دوچرخه سوار رو کرد به استاد و گفت : درست راه برو، عمو جان ! ایشان با کمال بزرگواری فرمودند»:

«خداوند همه ی ما را به راه راست هدایت کند.»

    

مذهب زنده

    

استاد حسینی تهرانی ، درباره ی دیدگاه علامه نسبت به جایگاه شیعه در فهم غربی ها از اسلام می گوید(۱۲۳):

«علامه طباطبایی معتقد بودند که اسلام راستین در اروپا و آمریکا نرفته است ، زیرا تمام مستشرقینی که از آن جا برای تحقیق در اسلام به سرزمین های اسلامی آمده اند، همگی با اهل تسنن و در ممالک عامه نشین چه در آفریقا و مصر و چه در سوریه و لبنان و حجاز و پاکستان و افغانستان رفت و آمد داشته ، و بالاخص در کتابخانه های معتبر از تواریخ اهل تسنن چون تاریخ طبری و تاریخ ابن کثیر و سیره ی ابن هشام و تفاسیر آنان ، و کتاب های حدیث چون صحیح بخاری و ترمذی و نسائی و ابن ماجه و ابن داوود و موطاء مالک و غیرها استفاده کرده ، و آنان را مصادر اسلام شناسی خود قرار داده اند، و به دنیا اسلام را از دریچه و دیدگاه عامه به طور کلی معرفی کرده اند، و بر این اساس شیعه را یک فرقه ی منشعب از اسلام می دانند، و بنابراین به مصادر تحقیقی از تفاسیر و تواریخ و کتب شیعه در حدیث و فلسفه و کلام ، عطف نظری نکرده اند.»

    

«روی این زمینه ها، شیعه در دنیا معرفی نشده است ، در حالی که شیعه تنها فرقه ایست که تجلی گاه اسلام راستین است ؛ و تشیع ، حقیقت پیروی از سنت رسول خدا که در ولایت متجلی است می باشد؛ شیعه یگانه فرقه ایست که به دنبال رسول خدا حرکت کرده ، و قولا و عملا اسلام را در خود تحقق بخشیده است .»

    

«اما اگر آن ها بدانند و بفهمند که این سیره برخلاف سنت رسول خداست ، و اسلام واقعی برای هدم (۱۲۴) اساس این گونه حکومت ها آمده است ، به اسلام حتما می گروند. ملاقات علامه ی طباطبایی و مصاحبات ایشان با کربن با لزوم مشقات بسیار برای ایشان که مجبور بودند برای این منظور از قم به تهران مسافرت کنند، آن هم با اتوبوس های معمولی ، همه برای شناسانیدن واقعیت شیعه و معرفی چهره ی واقعی ولایت ؛ و به دست آوردن حقیقت تشیع و علایم شیعه بودن و غیر ذلک صورت گرفت . و این عمل حقیقتا خدمتی بزرگ بود؛ هانری کربن علاوه بر آن که مطالب را کاملا ضبط و ثبت می کرد، و در اروپا انتشار می داد، و حقیقت تشیع را معرفی می کرد، خودش در سخنرانی ها و کنفرانس ها جدا {از این حقیقت } دفاع و پشتیبانی می کرد؛ و در پاریس کاملا در صدد معرفی بود. کربن معتقد بود که در دنیا یگانه مذهب زنده و اصیل که نمرده است ، مذهب شیعه است ؛ چون قایل به وجود امام حی و زنده است و اساس اعتقاد خود را بر این مبنی می گذارد؛ و با اتکا و اعتماد به حضرت مهدی ، قائم آل محمد (محمد بن الحسن العسکری) پیوسته زنده است .»

     

پی نوشت ها:

۱۱۰- مهرتابان ، ص ۴۴.

۱۱۱- متضلع ؛

۱۱۲- خبیر؛ آگاه .

۱۱۳- مهرتابان ، ص ۵۰ - ۵۱.

۱۱۴- حافظ، طبع پژمان ، حرف دال ، ص ۸۰.

۱۱۵- مهرتابان ، ص ۳۵.

۱۱۶- تبویب ؛ باب باب کردن .

۱۱۷- نهج ؛ طریقه و راه گشاده .

۱۱۸- احصا؛ شمردن ، ضبط کردن .

۱۱۹- سعه ؛ کتاب از گستردگی .

۱۲۰- طول باع ؛ کنایه از چیره دستی .

۱۲۱- رشد معلم ، سال ۱۳۶۱، شماره ی ۷، ص ۳۷. همچنین جرعه های جان بخش ، ص ۳۵۴.

۱۲۲- آیینه ی عرفان ، ص ۵۹.

۱۲۳- مهرتابان ، ص ۴۵- ۴۷.

۱۲۴- هدم ؛ ویران کردن .

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha