پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۵ شوال ۱۴۴۵ | Apr 25, 2024
تصاویر/ نشست علمی فناوری های هوشمند در خبرگزاری حوزه

حوزه/ باید الهیات هوش مصنوعی را مدون کنیم و سوالاتی که در دهه های بعدی ایجاد می شوند را پاسخ دهیم.خصوصا آنکه اگر در حوزه اخلاق و الهیات هوش مصنوعی و جامعه شناسی و روانشناسی هوش مصنوعی پیشگام باشیم می توانیم مسیرهایی را برای پژوهش های علمی ایجاد کنیم.

به گزارش خبرگزاری حوزه، دومین نشست عصرانه فناوری های هوشمند با موضوع «الهیات هوش مصنوعی» با سخنرانی حجت الاسلام محسن انبیایی محقق و پژوهشگر حوزه و دانشگاه به همت ستاد راهبری فناوری‌های هوشمند حوزه‌های علمیه در خبرگزاری حوزه برگزار شد.

حجت الاسلام محسن انبیایی  در این نشست علمی تخصصی به «الهیات هوش مصنوعی» پرداخت که مشروح سخنان وی را در ادامه می خوانید:

اثرات نامطلوب تکنولوژی باعث شد که مباحثی پیرامون مدیریت و اخلاق تکنولوژی در بین علمای این حوزه شکل گیرد. پیش از آنکه هوش مصنوعی همه حوزه های بشر را بگیرد، باید جنبه های مختلف هوش مصنوعی را بررسی کنیم تا بتوانیم بیشترین بهره وری را از هوش مصنوعی داشته باشیم تا اثرات سوء آن را در حد امکان تقلیل دهیم،برخی از مطالعات این حوزه به مسایل فنی باز می گردد که برنامه نویسان نیز در این مسیر حرکت می کنند و موسسات خاصی هم در این زمینه فعالانه کار می کنند.

تمرکز ما روی مطالعات پیرامونی هوش مصنوعی است که کمتر به آنها پرداخته شده است. تعداد محدود مقاله در حوزه فلسفه هوش مصنوعی به صورت پراکنده در زبان های مختلف نوشته شده است. این مساله یک ضرورت است. ابتدا باید هوش مصنوعی و مبادی و  چیستی آن را بشناسیم. مجموعه تاملات فلسفی در باب هوش مصنوعی از جمله مهمترین این حوزه ها است.

دوم، مطالعات اخلاقی است. اخلاق هوش مصنوعی نیز دارای چند بُعد است. لوازم و بایسته های اخلاقی از جمله این موارد است که چه مسایل اخلاقی را در این حوزه باید رعایت کنیم. همچنین چه کدهای اخلاقی باید در حوزه هوش مصنوعی مورد نظر قرار گیرد؟مطالعات جامعه شناختی، روانشناختی و الهیاتی هوش مصنوعی از جمله این مسایل است.در فلسفه هوش مصنوعی، این موضوع را با روش های عقلانی تاملات فلسفی را در حوزه هوش مصنوعی خواهیم داشت.

ولی الهیات هوش مصنوعی مسایل مشترکی با هوش مصنوعی دارد. علت آن این است که الهیات و فلسفه دارای مسایل مشترک هستند. الهیات هوش مصنوعی مسایل مشترک زیادی با فلسفه هوش مصنوعی دارد،در الهیات هوش مصنوعی از دریچه الهیات و دغدغه های الهیاتی به هوش مصنوعی می پردازیم. دغدغه اصلی ما، جنبه های الهیاتی است، در نگاه بسیاری از مردم، الهیات یک علم کلاسیک و سنتی است که به مسایلی در گذشته می پرداخته و نهایتا این مسایل را ممکن است در کشورهای مختلف نیز به آن پرداخته شود. لذا پایان تئولوژی یا الهیات را نیز نوشته اند.

کتاب پایان الهیات به این معنی است که الهیات به پایان خط رسیده است و اگر کاری می خواهد انجام شود، باید در فلسفه صورت گیرد.امروزه ما الهیات را به یک رشته زنده و پویا در بسیاری از دانشگاه های دنیا می بینیم، زیرا دین یک امر زنده و پویا است. در آمریکا دانشگاه های مختلف، رشته الهیات یا رشته های مشابه دیگر را مثل فلسفه دین دارند و به آن می پردازند که رشته های بسیار زنده و پویا هستند.

الهیات باید پاسخ های جدید به سوالات جدید می داد و به همین دلیل چیزی به نام فلسفه و کلام جدید شکل گرفت. ما می خواهیم در خصوص گرایش های جدیدی صحبت کنیم که در الهیات شکل گرفته است که تعدادی از آنها برای مجموعه های علمی ما شناخته شده نیست زیرا این مسایل با دروس الهیات سنتی ما متفاوت است.

امروزه انواع مختلف گرایش های الهیاتی داریم. در گذشته گرایش هایی در این زمینه  وجود داشته است، الهیات مسیحی، یهودی و اسلامی و... از جمله این انواع هستند. در چارچوب هر دینی الهیات مختص به آن دین شکل می گیرد.

همچنین الهیات سلبی داریم که در اسلام و یهود و مسیحیت وجود دارد. این مساله یک گرایش برای حل برخی مسایل الهیاتی است.الهیات تشکیکی و تعطیلی و... نیز به عنوان گرایش های قدیمی وجود دارد.الهیات وحیانی در مقابل الهیات طبیعی نیز شکل گرفته است. الهیات وحیانی الهیاتی است که بر اساس آموزه های موجود در کتب مقدس شکل می گیرد. منبع الهیات طبیعی از کتب مقدس الهام نمی گیرد، بلکه از عقل و علم استفاده می کند.

الهیات کاربردی نیز نمی خواهد در مقام فرضیه باقی بماند، الهیات سیستماتیک، دگماتیک و... از جمله گرایش های مختلف الهیات است که برخی از آنها قسیم هم نیستند یعنی الهیات وحیانی می تواند کاربردی و سیستماتیک و.. باشد.الهیات موصوف شامل الهیات فمینیسم، رهایی بخش، لیبرالیستی، الهیات صلح و... هستند. الهیات های موصوف به دنبال آن هستند که ساختار سنتی الهیات را مجددا باز نویسی کنند، بر اساس دغدغه هایی که نویسندگان دارند.

به عنوان مثال یک نویسنده دارای گرایش های فیمنیستی است و این نویسنده حقوق را به شکلی تغییر می دهد که خواسته های فمینیستی او محقق می شود. همین فرد می توانند فقه و تفسیر فمینیستی داشته باشد، اگر همین فرد وارد الهیات شود، ابواب الهیات را به شکلی بازنویسی می کند که گرایشات فمینیستی او به شکلی سوق پیدا می کند که دغدغه های او برآورده می شود، مسیحیت در الهیات خود ویژگی های غیر منفعل بودن، قدرت محور بودن، کنترل محور و... را به عنوان صفات خداوند مطرح می کند، ولی فمینیست ها عنوان می کنند که این صفات، صفات مردانه است و باید تغییر کند. یعنی خداوند در مقابل دعای ما منفعل می شود، پس نباید غیر قابل منفعل معرفی شود.

الهیات رهایی بخش بیان می کند،‌ الهیاتی که در مسیحیت روی آن کار می شود به این نتیجه نمی رسیده است که سیاهان از استقلال برخوردار باشند، ولی باید مباحثی را در الهیات پررنگ کنیم تا به رهایی سیاهان در دام سفید پوستان بینجامد که این الهیات ها به خیزش و انقلاب می انجامد.

الهیات مضاف

الهیات مضاف شامل الهیاتی است از جمله الهیات بدن. الهیات جامعه، الهیات زبان، الهیات انسان، تکنولوژی، عصب شناسی از جمله این الهیات هستند.در فلسفه دین، دین را با روش عقلانی بررسی می کنیم که آیا ایمان یک امر معقول است؟ یا برای ایمان داشتن باید دلیل منطقی داشته باشیم؟ یا اینکه ملحد و مومن باید برای اثبات نبودن خدا دلیل بیاورند.

در اینجا انسان و هوش مصنوعی را قرار می دهیم و مجموعه سوالات الهیاتی را در این میان بررسی  می کنیم.

۷۰ سال است که علم نورولوژی متولد شده است و پیش از آن ابزار کافی برای ورود به سلول های عصبی وجود نداشت. وقتی این ابزارها ایجاد شد، می توانیم عصب های خاص بدن و مغز انسان را دریافت کنیم.

در اینجا مسایلی چون اراده آزاد مطرح شد. ما تحت سیطره آنزیم های بدن حرکت می کنیم. مثلا اینکه یک انسان عصبی برای وجود یک آنزیم خاص در وجود خود، چنین رفتاری را نشان می دهد. پس در مقابل این رفتار مسئول نیست.سوال پیش می آید که آیا ایمان هم نتیجه همین آنزیمان ها است؟ یعنی می توان آمپول کفر و ایمان به کسی بزنیم تا ساختار عصبی او تغییر کند؟

اساسا اینکه وجدان یا شعور یک حقیقت است یا توهم؟ این خاصیت خودیابی نیز یک مساله بسیار مهم است. فیزیکالیست ها می گویند که چیزی به نام وجدان و شعور و آگاهی وجود ندارد و تمام این مسایل، در مغز انسان شکل می گیرد.الهیات عصب شناختی چالش هایی را که در این میان ایجاد شده است بررسی می کند.

حوزه باید در این باب پیشگام باشد

در الهیات هوش مصنوعی مجموعه سوالاتی که در این حوزه بوجود می آید را مورد بررسی قرار می دهیم . حوزه ما در این زمینه باید پیشگام باشد تا پیش از ورود نهادهای علمی دیگر در این حوزه ورود کنیم، زیرا اگر دیرتر ورود کنیم، تابع می شویم. مثل ارتباطات که تابع آنها شدیم. هر کس دیرتر این مسیر را شروع کند، قطعا تابع خواهد بود. نمی توانیم به صورت جزیره ای مطالعات این حوزه را ممنوع کنیم تا کشورهای دیگر آن را توسعه داده و حاکم بر ما شوند.

باید الهیات هوش مصنوعی را مدون کنیم و سوالاتی که در دهه های بعدی ایجاد می شوند را پاسخ دهیم.خصوصا آنکه اگر در حوزه اخلاق و الهیات هوش مصنوعی و جامعه شناسی و روانشناسی هوش مصنوعی پیشگام باشیم می توانیم مسیرهایی را برای پژوهش های علمی ایجاد کنیم.

وقتی در این مسیر حرکت کردیم می توانیم آگاهی را به مردم بدهیم که تکنولوژی همه ساحت های زندگی انسان را از دست ما بگیرد. اگر انسان کار نکند دیگر همه حوزه های ما را از ما می گیرد. انسان باید کار کند، در حالی که ابزارهای آن هم فعال باشد.در باب هوش مصنوعی باید متوجه باشیم که این هوش چه اثراتی به جای می گذارد و باید به مردم بگوییم که اگر در این مسیر گام بردارید بشر به جایی می رسد که مجبور باشد از اول، کار را آغاز می کند.

هوش مصنوعی قرار است که در خدمت بشر باشد نه حاکم بشر. در هوش مصنوعی سوالات خاصی مطرح است. اولین سوال آن است که آیا هوش مصنوعی باید به نقطه ای برسد که توسط بشر به عنوان خدا پرستیده شود؟ همین مساله در گذشته نیز وجود داشته است و در گذشت بت هایی ساخته می شده و پرستیده می شده است.

آنتونی لواندوفسکی مهندس شرکت ماشین های خودران بود. وی کلیسایی را به عنوان راه آینده در سال ۲۰۱۷ طراحی کرد. وی نیز اسقف اعظم کلیسا شد. این کلیسا بیان می کند که ما باید هوش مصنوعی را بپرستیم. اصلا بعید نیست که این کلیسا طرفداران قابل توجهی نیز پیدا کند.همین الان گاوها نیز پرستش می شوند و اصلا بعید نیست که هوش مصنوعی نیز پرستش شود.امروزه هم بشر به دنبال تنوع است و بعید نیست که بشر به دنبال همین کار و حرف جدید باشند و آن را بپرستند.

البته هوش مصنوعی تفاوت مهمی با بت های قدیمی دارد، زیرا توانمندی های خاصی دارد. اگر مطمئن باشیم که هوش مصنوعی تمام حیطه های بشر را فرا می گیرد و ما را کنترل کند و حتی از کنترل ما هم خارج شود باید بدانیم که چه اتفاقاتی می افتد.

در اینجا سه ویژگی مهم که برای خداوند ذکر می شود در هوش مصنوعی نیز دیده می شود. اگر چنین شود، مساله ای چون امنیت نیز از بین می رود. چون توانایی بالا و کنترلگری همه و حضور در همه جا نیز ممکن است در هوش مصنوعی ایجاد شود. اگر چنین شود نباید توجه کنیم که برخی از مردم در مقابل هوش مصنوعی آن را بپرستند. پیش از آن باید فکری برای این جریان داشته باشیم که هوش مصنوعی به عنوان خدا مورد پرستش قرار نگیرد.

مساله دیگر، مسایل مرتبط با انسان است. یک فرضیه ای برای ایجاد نسخه های برتری برای هوش مصنوعی وجود دارد که تمام الگوریتم های ذهن انسان را رونوشت برداریم و آن را در یک سخت افزار رایانه ای قرار دهیم. در فیلم تعالی که ساخت هالیوود است، روی این مساله مانور داده است. این فرضیه عنوان می کند که اگر این ذهن در یک سیستم کپی شد، آن سیستم، توان تفکر پیدا می کند.

اگر چنین امری محقق شود و از بدن خود فاصله بگیریم و وارد یک بدن دیجیتال شدیم، سوالاتی نیز بوجود می آید. از جمله حیات، زندگی، مرگ و... . اگر کسی در آن فضا قرار گیرد آیا می تواند به جاودانگی برسد؟ اگر بشر چنین کاری کند، آیا ایده خلقت نیز دچار چالش می شود؟ زمانی کسی نمی توانست بچه در شکم مادر را از نظر جنسیتی تشخیص دهد، ولی امروز با رشد تکنولوژی چنین مساله ای انجام می شود. به همین دلیل متوجه شدیم که فهم ما از بسیاری از مفاهیم دین ناقص بوده است و امروز به ابواب دیگری می رسیم.

بحث آن است که باید به تفسیر صحیح و متعالی از معرفت دین برسیم. در اینجا علم جدید سوالاتی برای ما ایجاد کرده است که به متن دین برگردیم. منظور آن نیست که الهیات لیبرالی داشته باشیم، بلکه وابسته به متن دینی با ذکر سوالاتی از حوادث موجود مطرح می کنیم.

یک فرضیه دیگر وجود دارد. در هوش مصنوعی ضعیف به دنبال کپی کارکردهای ذهنی انسان هستند. هوش مصنوعی قوی به دنبال آن است که دارای تمامی توانایی های انسان است و یا حتی قوی تر از او، در هوش مصنوعی قوی نیز دارای دو سطح هستیم که یک سطح، ابزاری فاقد آگاهی را تعریف می کنیم ولی هوش مصنوعی نوع دوم واجد شعور و آگاهی است. مثلا یک رباتی که دارای هوش مصنوعی است به یک آگاهی برسد.

اوایل این بحث، خوش بینی وجود داشت که می توانیم به این سرعت به هوش مصنوعی قوی برسیم، ولی پس از آن ناامیدی ایجاد شد که نمی توانیم به این قدرت برسیم. پس از رسیدن بهار هوش مصنوعی، به دنبال هوش مصنوعی ضعیف رفتند. حال اگر علم بشر به جایی برسد که یک سلول را کاملا تمام اطلاعاتش را یادداشت کنیم و بر اساس آن در یک نقطه دیگر تک تک این پروتئین ها را در کنار هم قرار دهیم و یک سلول را بسازیم تا در نهایت یک موجود زنده شکل گیرد.

اگر این موجود واجد شعور باشد، سوالاتی شکل می گیرد که آیا آن موجود، انسان است یا نه؟ رابطه آن موجود با خدا چیست؟ گرایش های خداجویی یا خداپرستی در او وجود دارد یا خیر؟ در اینجا باید چارچوب کلی بحث را داشته باشیم و ریل گذاری های مناسبی در این حوزه ایجاد شود.

الهیات، علمی پویا و زنده است و ما هم باید الهیات زنده و پویا داشته باشیم و از مسایل قبلی در الهیات آغاز کنیم و افق های جدیدی باز کنیم و الهیات های مضاف و موصوف را مورد مطالعه قرار دهیم و پیش از آنکه چالش جدی در این حوزه شکل گیرد مطالعات علمی و فنی و اخلاقی آن را نیز داشته باشیم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha