یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
آیت الله العظمی مظاهری

حضرت آیت الله مظاهری تصریح کردند: سیری در سیره نورانی رسول خدا(ص) به‌خوبی نشان می‌دهد که وجود مبارک حضرت سرشار از فضیلت‌های اخلاقی و صفات پسندیده انسانی است.

به گزارش خبرگزاری حوزه از اصفهان، حضرت آیت الله حسین مظاهری، در نوشتاری به مناسبت هفدهم ربیع الاول میلاد با عظمت رسول مکرم اسلام (ص)، تصریح کردند: سیری در سیره نورانی رسول خدا (صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم) به‌خوبی نشان می‌دهد که وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) سرشار از فضیلت‌های اخلاقی و صفات پسندیده انسانی است.

متن کامل بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

سیری در سیرۀ نورانی رسول خدا «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  به‌خوبی نشان می‌دهد که وجود مبارک پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  سرشار از فضیلت‌های اخلاقی و صفات پسندیدۀ انسانی است و آن نبیّ گرامی مظهر تمام فضائل و سرچشمۀ همۀ نیکی‌ها هستند.

تبیین فضیلت‌ها و صفات حسنۀ پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  در این نوشتار نمی‌گنجد. قرآن کریم در آیاتی، کلمات خداوند را بی‌شمار توصیف کرده و می‌فرماید: اگر تمام درختان جهان قلم شوند و همۀ دریاها مرکّب گردند، نمی‌توانند آن کلمات را شمارش نمایند. از جمله در سورۀ لقمان می‌فرماید:  «وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ‌ کَلِماتُ اللَّه» [۱].

 از امام رضا «سلام‌الله‌علیه»  روایت شده است که آن کلمات الهی ما هستیم که فضائل ما، نه برای کسی قابل دسترسی کامل است و نه به شمار می‌آید:  «نَحْنُ الْکَلِمَاتُ الَّتِی لَا تُدْرَکُ فَضَائِلُنَا وَ لَا تُسْتَقْصَی» [۲].

به قول شاعر:

کتاب «فضل» تو را آب بحر کافی نیست

که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم

با این اوصاف، امّا بنابر قاعدۀ:  «مَا لَا یُدْرَکُ‌ کُلُّهُ‌ لَا یُتْرَکُ کُلُّهُ» [۳]، ترک کلّی بیان فضائل پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  نیز شایسته نیست.

از این‌رو در ادامۀ سخن، به چند نمونه از صفات حسنه و فضیلت‌های انسانی پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»، برای سرمشق گرفتن اهل معرفت اشاره می‌گردد. چراکه آن بزرگوار به‌تصریح قرآن کریم، «اسوۀ حسنه» است:  «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‌ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثِیرًا» [۴].

شمّه‌ای از فضائل رسول خدا «ص»

قبل از تبیین هر فضیلتی از پیامبر گرامی «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»،  لازم است از خلق نیکو و اخلاق پسندیدۀ ایشان سخن گفته شود. خداوند تعالی در قرآن کریم خلق و خوی رسول خویش را «عظیم» توصیف کرده است:  «وَ إِنَّکَ لَعَلی‌ خُلُقٍ‌ عَظیمٍ [۵]». چنان‌که علم رسول خاتم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  نیز در قرآن کریم، «عظیم» توصیف شده است:  «وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظیماً» [۶]. همان‌گونه که کتاب آسمانی این پیامبر گرامی «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  نیز «عظیم» توصیف شده است:  «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی‌ وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ» [۷]. چنان‌که در آیات متعدّدی، اجر و پاداش پیروان آن حضرت و کیفر و عذاب دشمنان ایشان نیز عظیم  توصیف شده است.

بنابراین تمام ابعاد وجودی و آنچه مربوط به پیامبر اعظم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  است، در نگاه قرآن، عظیم است.  

باری، برخورداری از خلق عظیم و بهره‌مندی از والاترین مراتب صفات حسنه، برازندۀ آن نبیّ گرامی است. به‌تعبیر امام صادق «سلام‌الله‌علیه»، خداوند سبحان ابتدا پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  را بر محور محبّت خویش تربیت کرد و سپس فرمود: «تو دارای خلق عظیم هستی».[۸]

امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه»  در توصیف پیامبر «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  می‌فرمایند: «رسول خدا از همۀ مردم بخشنده‌تر، دلیرتر، راستگوتر، باوفاتر و نرم‌خوتر بودند و برترین معاشرت را با مردم داشتند».[۹] 

این فضائل، از باب مثال است، وگرنه نبیّ گرامی «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  مظهر و سرچشمۀ تمام فضیلت‌ها بوده، با تکیه بر فضیلت‌ها، سرمنشأ ایجاد تحوّل عظیم در جامعۀ انسانی و تربیت و تهذیب بشریّت بوده‌اند.

در زمان بعثت پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  فضای جامعۀ جزیرة العرب، از فضیلت‌های انسانی تهی بود و رذائل ناپسند، سراسر آن جامعۀ جاهلی را فراگرفته بود. اساساً بعثت ایشان به‌خاطر تهذیب نفوس آدمیان و رساندن آنان به مقام آدمیّت بوده است؛ چنانکه از ایشان روایت شده که من مبعوث شدم تا مکارم و فضیلت‌های اخلاقی را کامل و تمام کنم:  «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ‌ مَکَارِمَ‌ الْأَخْلَاقِ» [۱۰].

قرآن کریم صفات نیکویی مانند نرم‌خویی و محبّت، در پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  را عامل گسترش اخلاق در برهوت جاهلیّت برشمرده، تأکید می‌فرماید که اگر نبیّ گرامی «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  تندخو و فاقد فضائل اخلاقی بود، مردم از اطراف او پراکنده می‌شدند:  «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ‌ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» [۱۱].

در برخی از نقل‌ها آمده است که امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه»  از پیامبر گرامی «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  راجع به روش و سنّت ایشان سؤال کردند. رسول اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  در پاسخ به این سؤال، رمز موفقیّت خویش را برخورداری از اهمّ فضیلت‌ها دانسته، به برخی از فضائل نیز اشاره کردند؛ از جمله فرمودند:  «وَ الْحُبُّ أَسَاسِی» [۱۲]؛ یعنی شخصیّت من بر اساس محبّت پایه‌ریزی شده است. همین محبّت، کلید پیروزی آن نبیّ بزرگوار «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  در هدایت و پرورش بندگان قلمداد می‌شود.

در قرآن کریم نیز تصریح شده است که خداوند متعال رسول گرامی خویش را مایۀ رحمت برای تمام مخلوقات جهان برمی‌شمرد:  «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» ‌[۱۳].

شدّت «محبّت»، «رحمت» و «رأفت» پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  به اندازه‌ای است که طبق برخی اخبار در بحبوحۀ جنگ احد، هنگامی که بسیاری از مسلمان‌ها شهید یا مجروح شده بودند و آسیب‌ فراوانی از سوی مشرکین به پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  رسیده بود، برخی از اصحاب از ایشان خواستند که مشرکان را نفرین کنند. نبیّ رحمت «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  در حالی که سخت‌ترینِ اوضاع را سپری می‌کردند، در پاسخ به این درخواست فرمودند:  «إنّی لَمْ‌ أبعُثُ‌ لَعّاناً وَ لَکِنِّی‌ بُعِثتُ دَاعِیاً وَ رَحْمَةً»؛  من برای لعن و نفرین مبعوث نشده‌ام، بلکه مبعوث شده‌ام تا بشریّت را به‌سوی «حق» دعوت کنم و وسیلۀ «هدایت» آنان و مایۀ «رحمت» مخلوقات خداوند باشم. سپس از سر خیرخواهی و مهربانی، به‌جای نفرین، دشمنان سرسخت خود را دعا کردند و به درگاه احدیّت عرضه داشتند:  «اللَّهُمَ‌ اغْفِرْ لِقَوْمِی‌ فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ» [۱۴]؛ یعنی خدایا! قوم من را ببخش، گناهان آنها را بپوشان، آنان جاهلند و نمی‌فهمند چه می‌کنند! در واقع، جنایت‌های کفّار و مشرکین را تقصیر جهل و نادانی آنها گذاشتند.

برای بیان شدّت «عفو» و «بخشندگی» پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  نیز همین بس، که پس از فتح مکّه، یعنی بعد از آنکه هشتاد و چهار جنگ طاقت‌فرسا از سوی مشرکین به مسلمان‌ها تحمیل شد، نبیّ رحمت «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»،  تمام افراد تسلیم شده را بخشیدند. در آن زمان، مشرکین شکست خورده، به‌طور طبیعی منتظر وضع شدیدترینِ مجازات‌ها از سوی فاتح میدان، یعنی پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  بودند. آنها مقابل کعبه، اعلام حکم را انتظار می‌کشیدند و ترس و وحشت، وجودشان را فراگرفته بود.

پیامبر گرامی «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  امّا، در حالی که شادمان از خانۀ کعبه خارج شدند، حلقۀ درب کعبه را در دست گرفته، خطاب به اسیران فرمودند: من به شیوۀ برادرم یوسف نسبت به برادرانش، به شما می‌گویم:  «لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ - امروز سرزنشی بر شما نیست» [۱۵]. سپس به آنها فرمودند: «بروید که شما آزادشدگان هستید» :  «فَاذْهَبُوا فَأَنْتُمُ‌ الطُّلَقَاءُ» [۱۶].

در اثر این عفو کریمانه، مردم فوج فوج و با اشتیاق به اسلام گرویدند. قرآن کریم در سورۀ «نصر» گرایش عمومی مردم به اسلام را توصیف کرده است:  «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ، وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‌ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» [۱۷].

پاکدامنی پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  و دوری ایشان از هرگونه گناه و اعمال زشت مرسوم در دوران جاهلیّت، رفتار اخلاقی دیگری است که از فضیلت‌های «عفّت»، «غیرت» و «حیا» در ایشان نشأت گرفته است.

از ابو سعید خدری، صحابی مشهور پیامبر «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  روایت شده است که: «حیای رسول خدا «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  از دختران پرده‌نشین بیشتر بود» [۱۸].

بیشتر ساکنان حجاز در آن زمان، در منجلاب فساد، تباهی و گناه غرق بودند. پیامبر گرامی «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  اما، به‌رغم زندگی در بین آن افراد فاسد، هیچ رنگ و تأثیری از آنان نگرفتند؛ نه تنها تأثیر نپذیرفتند، بلکه با خوی نیکو، به مرور زمان، بر شخصیّت آنها تأثیر گذاشته، آنان را متحوّل ساختند. این تحوّل ممکن نبود، مگر با معجزۀ «اخلاق» و «تهذیب نفس»، و البته با لطف و یاری خداوند متعال.  

فضائلی که بیان شد، تنها گوشه‌ای از فضیلت‌ها و صفت‌های پسندیدۀ پیامبر رحمت بود. به‌طور خلاصه باید دانست که هر فضیلتی از فضائل اخلاقی که تصوّر شود، در وجود آن اسوۀ حسنۀ بشریّت متبلور است و همۀ رفتارهای ایشان برخاسته از صفات نیکوی اخلاقی است.

پیامبر اکرم «ص» اسوۀ پویای بشریّت

چنان‌که اشاره شد، قرآن کریم سرمشق گرفتن از رسول الله «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  را، به‌عنوان اسوۀ حسنه، از بندگان می‌خواهد و آن را عامل دستیابی به حسن عاقبت برمی‌شمرد:  «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‌ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثِیرًا» [۱۹].

 امام صادق «سلام‌الله‌علیه»  با توجه به ضرورت الگوگیری از اخلاق پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  فرمودند: خداوند تعالی رسول خویش را به «مکارم اخلاق» مخصوص گردانید؛ یعنی ایشان به‌طور ویژه از «فضیلت‌های اخلاقی» برخوردارند. سپس خطاب به پیروان آن حضرت فرمودند: «شما هم خود را بیازمایید، اگر آن اخلاق نیکو را در خود می‌یابید و اگر از فضائل برخوردارید، شکر خداوند را به‌جا آورید و از او بخواهید تا خلق نیکو را در شما بیفزاید». سپس امام «سلام‌الله‌علیه»  ده خصلت از خصائل و صفات نیکوی پیامبر گرامی «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  برشمردند که عبارتند از: «یقین، قناعت، صبر، شکر، بردباری، خوش‌خلقی، سخاوت، غیرت، شجاعت و جوانمردی».[۲۰]

باید توجه شود که پیامبر اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  و اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم»  اسوه و الگوی پویای بشریّت هستند. از این‌رو بندگان در تمام ادوار می‌توانند برای دستیابی به رستگاری و نیل به مقام انسانیّت، ایشان را سرمشق خود قرار دهند. پس عظمت شخصیّت و رتبۀ والای معنوی آن بزرگواران نباید باعث این تصوّر غلط شود که آنان دست نیافتنی و غیر قابل پیروی‌اند. این تصوّر نادرست، سبب محرومیّت بندگان خداوند از اسوۀ حسنه و سرمشق تمام عیارِ سعادت است و ظلم بزرگی به بشریّت تلقّی می‌شود.

آری، حضرات معصومین «سلام‌الله‌علیهم»  از پیروان خود نخواسته‌اند که به‌طور دقیق مثل آنان باشند، کسی هم  نمی‌تواند عین و مانند ایشان رفتار کند، اما وظیفۀ مهمّ همۀ پیروان رسول خدا «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  و ائمۀ هدی «سلام‌الله‌علیهم»  پیروی تا شبیه شدن به آنان است. امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه»  در نامۀ معروفی که برای استاندار بصره، عثمان بن‌حنیف نوشتند، پس از بیان ساده‌زیستی خود فرمودند:  «أَلا وَ إِنّکُم لا تَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِکَ وَلَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ إِجْتِهادٍ وَ عِفَّةٍ و سَدادٍ» [۲۱]؛ شما نمی‌توانید مثل من باشید، ولی با پارسایی، تقوا، پاکدامنی و درستی ورزیدن مرا یاری کنید و سعی کنید شبیه من گردید. بنابراین همه باید با مجاهدت نفس و با تمرین صفات معصومین «سلام‌الله‌علیهم»   بکوشند که تا حدّ ممکن به ایشان شباهت یابند.

رسول خدا «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم»  برخی از معیارهای شباهت به خوشان را در روایتی متذکّر شده‌اند؛ ایشان روزی خطاب به اصحاب خود فرمودند: آیا می‌خواهید خبر دهم کدام یک از شما شباهت بیشتری به من دارد؟ سپس به آنها فرمودند: او خوش خلق‌ترینِ شماست، ملایم‌ترین برخورد را با مردم دارد، نسبت به خویشانش نیکوکارترین است و  برادران دینی خود را بیش از همه دوست دارد؛ او صبورترین افراد است، بیش از همه خشم خود را فرو می‌خورد و گذشتش از همه بهتر است، او در هر حال، چه خشنود و چه خشمگین باشد، با انصاف‌ترینِ مردم است. [۲۲]

بنابراین شباهت یافتن به معصومین «سلام‌الله‌علیهم»  در صفات و پیروی از ایشان در رفتار، نه تنها ممکن، بلکه لازم است. نمی‌شود انسان خود را پیرو رسول اکرم «صلّی‌اله‌وعلیه‌وآله‌وسلّم» و شیعۀ اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم»  بنامد، ولی شباهتی به ایشان نداشته باشد. نمی‌شود یک شیعه چشم‌های خود را به‌روی نیکی‌ها ببندد و در پی تحصیل فضائل اخلاقی نباشد. شیعه باید به تبع اولیای خویش و با پیروی از اسوه‌های حسنه، خیرخواه، دیگرخواه، بخشنده، متواضع، انعطاف‌پذیر و صابر باشد و غیر از عمل صالح، عملی از او سرنزند.

کوتاهی در تهذیب نفس و تزکیۀ روح و سستی در زدودن صفات رذیله و کسب صفات حسنه، خطایی بزرگ است که هیچ توجیهی برای آن پذیرفته شده نیست. آنکه صفات خود را به صفات نیکوی اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم»   شبیه نمی‌سازد، مثل طفلی است که الماس گران‌بهایی در اختیار دارد، ولی آن را به یک گردوی پوچ می‌فروشد و به داشتن آن گردوی بی‌ارزش می‌نازد، یعنی توهّم و گمان می‌کند که چیز باارزشی به دست آورده است؛ این روش، بی‌تردید دستاوردی به غیر از فریب و غرور برای آدمی به‌همراه ندارد.


[۱]. لقمان، ۲۷: «و اگر آن چه درخت در زمین است قلم باشد و دریا را هفت دریای دیگر به یاری آید، کلمات خدا پایان نپذیرد». و نیز: کهف، ۱۰۹.

.[۲] مناقب آل أبی طالب‌ع، ج‌۴، ص۴۰۰.

[۳]. عوالی اللئالی، ج‌۴، ص۵۸.

[۴]. أحزاب، ۲۱: «قطعاً برای شما در رفتار رسول خدا مایۀ اقتدا و سرمشق زندگی است، برای کسی که به خدا و روز واپسین امید دارد و خدا را بسیار یاد می‌کند.»

 .[۵] قلم، ۴: «و راستی که تو را خویی والاست!».

[۶]. نساء، ۱۱۳: «و آنچه را نمی‌دانستی به تو آموخت، و تفضّل خدا بر تو همواره بزرگ بود».

[۷]. حجر، ۸۷: «و به راستی، به تو سبع المثانی [=سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا کردیم».

[۸]. المحاسن، ج‌۱، ص۱۶۲.

[۹] . مکارم الأخلاق، ص۱۸.

[۱۰]. بحارالأنوار، ج‌۱۶، ص۲۱۰.

[۱۱]. آل عمران، ۱۵۹: «پس به [برکتِ] رحمت الهی، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدی، و اگر تندخو و سخت‌دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند.»

[۱۲]. نهایة الأرب، ج‌۱۸، ۲۶۹.

[۱۳]. انبیاء، ۱۰۷: «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.»

[۱۴]. الجامع لأحکام القرآن، ج۴، ص۲۰۰.

[۱۵] . یوسف، ۹۲: «امروز سرزنشی بر شما نیست».

[۱۶]. تاریخ‌الیعقوبی، ج‌۲، ص۶۰؛ بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۳۲.

[۱۷]. نصر، ۱-۳: «به نام خداوند رحمت‌گر مهربان، چون یاریِ خدا و پیروزی فرا رَسَد، و ببینی که مردم دسته‌دسته در دین خدا درآیند، پس به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش خواه، که وی همواره توبه‌پذیر است».

[۱۸]. مکارم الأخلاق، ص۱۷.

[۱۹]. أحزاب، ۲۱: «قطعاً برای شما در رفتار رسول خدا مایۀ اقتدا و سرمشق زندگی است، برای کسی که به خدا و روز واپسین امید دارد و خدا را بسیار یاد می‌کند.»

[۲۰] . مکارم الأخلاق، ص۲۳۳.

[۲۱]. نهج‌البلاغه، نامۀ ۴۵.

[۲۲]. الکافی، ج‌۲، ص۲۴۰.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha