دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۳
چشمانی که برای وطن نخوابید

حوزه/ داستان سید حمید میرافضلی، روایتگر تلاش بی‌وقفه او در شناسایی منطقه‌ای است که دو روز تمام، بدون استراحت، به طول انجامید. حتی در زمان صرف غذا نیز خستگی بر او غلبه می‌کرد، اما اراده‌اش خلل‌ناپذیر بود. این داستان، نمونه‌ای از فداکاری و تعهد در راه انجام وظیفه است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در دل منطقه‌ای که شناسایی‌اش بهایی سنگین داشت، سید حمید میرافضلی، با چشمان خواب‌آلود و اراده‌ای پولادین، قهرمانانه به نبرد با خستگی رفت. این داستان، حکایت از ایثار و فداکاری مردی است که خواب را نیز فدای مأموریت خود کرد.

برش اول:

سید حمید دو رو زبود که در منطقه کار شناسائی کرده بود و یک لحظه هم استراحت نداشت.

حالا آمده بود سر سفره صبحانه. لقمه اول را که گذاشت در دهانش، پلک هایش روی هم افتاد و خوابش برد.

زدم به پهلویش دهانش چند بار جنبید و لقمه را فرو برد. لقمه بعدی را که برداشت باز خوابش برد. باز بیدارش می کردم که بتواند صبحانه ای بخورد.

برش دوم:

اکثر مواقع غذایش را در حال رفت و آمد می خورد.

نشسته بود سر سفره ناهار؛ اما بی خوابی امانش را بریده بود.

سر سفره بود که پیشانی اش خورد به بشقاب غذا. برای خواب هم وقت نداشت.

منبع: پا برهنه در وادی مقدس، ص ۷۵ و ۷۶

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha