جمعه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
نگاهی دیگر به یادداشت امروز و فردای روحانیت

حوزه/ در یادداشت اخیر درباره روحانیت و حوزه‌های علمیه، نگاهی سطحی، یک‌جانبه و متکی بر مشاهدات گزینشی به یکی از مهم‌ترین نهادهای فرهنگی، تاریخی و معنوی ایران داشته است.

خبرگزاری حوزه | در یادداشت اخیر درباره روحانیت و حوزه‌های علمیه، نگاهی سطحی، یک‌جانبه و متکی بر مشاهدات گزینشی به یکی از مهم‌ترین نهادهای فرهنگی، تاریخی و معنوی ایران داشته است.

متن حاضر نه از سر تعصب، که از موضع انصاف و شناخت، در پی پاسخ‌گویی به برخی از گزاره‌های اصلی آن یادداشت است؛ چراکه نمی‌توان در برابر تحریف چهره‌ی واقعی روحانیت، به بهانه‌ی نقد، سکوت کرد.

۱. روحانیت؛ میراث تمدن‌ساز نه یک صنف معمولی

نویسنده روحانیت را در آغاز، «مهم‌ترین نهاد مدنی دو قرن اخیر» می‌نامد، اما سپس با تناقضی آشکار، آن را در حد یک صنف یا گروه فشار سیاسی تقلیل می‌دهد. این در حالی است که روحانیت شیعه، فراتر از هر نهاد مدنی صرف، حامل سنت عمیق علمی، فکری، و اخلاقی اسلام در جامعه‌ی ایرانی و فراتر از آن است. از تأسیس حوزه‌های علمیه، حفظ منابع عظیم دینی و فقهی، تا پیشگامی در نهضت‌های استقلال‌طلبانه نظیر جنبش تنباکو، مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی، روحانیت همواره پیشران فرهنگ و عدالت بوده است.مرحوم میرزای شیرازی در فتوای تحریم تنباکو، بی‌هیچ ابزار سیاسی، نظام سلطه را به زانو درآورد. این تنها از نهاد روحانیت برمی‌آمد، نه از هیچ صنف دیگری.

۲. قدرت؛ انتخاب روحانیت نبود، مطالبه‌ی مردم بود

جناب عبدی، ورود روحانیت به قدرت را عامل افول معنوی آن معرفی می‌کند. اما سؤال مهم اینجاست: آیا روحانیت برای قدرت خیز برداشت، یا مردم آن را بر دوش روحانیون گذاشتند؟ اساساً پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری مرجعیت دینی، نتیجه‌ی اعتماد مردم به دیانت و رهبری اخلاق‌مدار بود.بخاطر همین بود که امام خمینی (ره) نه به عنوان یک سیاستمدار، بلکه به عنوان یک مرجع و فقیه با نفوذ معنوی، پیشوای این انقلاب شد.

از این‌رو، اگر روحانیت در قدرت است، این نتیجه‌ی مطالبه‌ی عمومی بوده، نه توطئه‌ای از سوی علما. البته حضور در قدرت، تبعاتی دارد که باید با شفافیت و خودنظارتی همراه شود؛ اما این، دلیل برای حذف کل کارنامه‌ی حوزه و روحانیت نیست.

۳. قضاوت کلی بر اساس موارد خاص: ظلمی مضاعف

نویسنده با ذکر برخی رفتارهای نابهنجار از برخی افراد روحانی، به قضاوتی کلی در باب روحانیت رسیده است. این همان رویکردی است که قرآن کریم بارها از آن نهی کرده است: «ولا یجرمنّکم شنآن قومٍ علی ألا تعدلوا، اعدلوا هو أقرب للتقوی».بله، برخی از رفتارهای نادرست طلاب جوان در فضای مجازی قابل نقد است. اما آیا این تمام حقیقت است؟ پس آن‌ روحانی جهادگر، آن معلم روستایی، آن استاد اخلاق، آن پاسدار حجاب و خانواده، آن مبلغ مناطق محروم وآن پژوهشگر بی‌نام‌ونشان کجا دیده شدند؟ اگر بخواهیم با عینک سیاه فقط بدها را ببینیم، نه‌تنها عدالت، که عقلانیت هم زیر سؤال می‌رود. طلابی که در دوران کرونا، غسل و کفن اموات را به دوش گرفتند؛ آیا در این تحلیل جایی برایشان هست؟ یا فقط کلیپ‌های وایرال‌شده دیده می‌شود؟

۴. روحانیت سنتی؛ نه پیر، بلکه ریشه‌دار و مؤثر

یکی از گزاره‌های عجیب یادداشت جناب عبدی، آن است که روحانیت سنتی در حال "ترک حیات جمعی" است. این در حالی است که مراجع عظام تقلید، علما و اساتید بزرگ حوزه، هم‌چنان در حال هدایت علمی و معنوی جامعه‌اند. تولیدات فقهی و اصولی حوزه در دهه‌ی اخیر، گواهی بر پویایی آن است. مدرسین حوزه امروز در پاسخ به شبهات اخلاقی، فلسفی، حقوق بشر، علم دینی، و مسائل نوپدید همچون هوش مصنوعی، فعالانه وارد میدان شده‌اند.

۵. جوانان و حوزه؛ تصویرسازی نادرست رسانه‌ای

کاهش گرایش به حوزه، صرفاً ناشی از عملکرد خود حوزه نیست. عوامل فرهنگی، رسانه‌ای، فشار اقتصادی، نگاه‌های تحقیرآمیز روشنفکرنمایانه و بحران‌های اجتماعی، کاهش جمعیت جوان و تغییر مسیرهای شغلی، در این موضوع نقش دارند. با این حال، هنوز هزاران جوان با نیت پاک، وارد حوزه می‌شوند و در سکوت خبری، مشغول علم‌آموزی و تهذیب هستند. مراکز دینی نیز، در حال اصلاح ساختار آموزشی و به‌روزرسانی روش‌های تبلیغی هستند.

۶.آیا روحانیون از امتیازات ویژه برخوردارند؟

ادعا شده که روحانیون دارای «امتیازات رسمی یا غیررسمی» هستند که زمینه‌ساز سوءاستفاده شده است. اما بررسی دقیق نشان می‌دهد این ادعا با واقعیات و ساختار نظام اسلامی هم‌خوانی ندارد.در ابتدا باید گفت که در منطق اسلامی، امتیاز ناعادلانه مردود است. امام علی(ع) در نهج‌البلاغه تأکید دارد: «واجب است که امام به عدالت حکم کند و حقوق را به اهلش بدهد». از این منظر، هر امتیازی خارج از عدالت، مشروعیت ندارد.

از سوی دیگر، یکی از مصادیقی که به عنوان امتیاز مطرح شده، دادگاه ویژه روحانیت است. منتقدان تصور می‌کنند وجود چنین نهادی به معنای رانت قضایی برای روحانیون است. حال آن‌که دادگاه مذکور طبق فرمان حضرت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۱ ایجاد شد تا با کسانی که «از لباس روحانیت سوءاستفاده می‌کنند»، برخورد قاطع‌تری شود. در همان حکم آمده است: «برای حفظ قداست روحانیت، لازم است با این‌گونه افراد، شدیدتر برخورد شود تا موجب بدبینی مردم به دین و علما نشود» (صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۵۶). بنابراین، نه تنها امتیازی وجود ندارد، بلکه سخت‌گیری مضاعفی اعمال می‌شود. همچنین برخلاف تصور عمومی، اغلب روحانیون از درآمد ثابت یا مزایای خاصی برخوردار نیستند. حتی امکاناتی که «مرکز خدمات حوزه علمیه» ارائه می‌دهد (بیمه، وام و...) مشابه آن در سایر مشاغل نیز هست و از این منظر امتیاز خاصی برای روحانیون در نظر گرفته نشده است.

روحانیون در مناطق محروم، غالباً بدون هیچ حمایت مالی یا اداری صرفاً به خاطر وظیفه شرعی خود فعالیت می‌کنند. براساس آمار رسمی ، بیش از ۲۰ هزار روحانی در مناطق محروم و روستایی کشور مستقر هستند و اغلب با کمترین امکانات مشغول ترویج دین، آموزش قرآن، پاسخ به مسائل شرعی، و حتی پیگیری کارهای اجرایی و عمرانی هستند.

۷. آیا سیاست‌ورزی روحانیت، قداست آن را از بین برده است؟

برخی منتقدان معتقدند که ورود روحانیون به عرصه‌ی قدرت، موجب تضعیف قداست آنان شده است. نویسنده‌ای همچون آقای عباس عبدی، بر این باور است که «روحانیت با ادعای قدسی به میدان آمد، اما با منطق سیاسی حکومت کرد» و همین امر، ریشه‌های نفوذ معنوی این نهاد را خشک کرده است. اما آیا این تحلیل با حقیقت تاریخی و مبانی دینی منطبق است؟

نخست باید یادآور شد که در اندیشه‌ی اسلامی، سیاست و دیانت دوگانه و متضاد نیستند. امام خمینی (ره) صراحتاً می‌فرماید: «سیاست ما عین دیانت ماست» (صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۹). بنابراین، سیاست‌ورزی در چارچوب دین،مخصوصا شیعه معتقد به ولایت فقیه، برای حفظ عدالت، اخلاق و استقلال جامعه نه تنها امری مذموم نیست، بلکه از وظایف دینی است.مضافا بر این، نویسنده بین «نقدناپذیری قدسی» و «سیاست‌پذیری نقد» تمایز قائل شده و این دو را متضاد دانسته است. در حالی که حتی پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) هم در موضع حکومت، نقد را می‌پذیرفتند و به مردم حق اعتراض می‌دادند. قدسی بودن به معنای مصونیت از خطا و نقد نیست، بلکه به معنای التزام به اصول الهی در سیاست‌ورزی است.

همچنین ورود برخی طلاب به فضاهایی مانند شبکه‌های اجتماعی، هنر یا ورزش اگر با ادب دینی و هدف تبلیغی باشد، نه تنها تخریب جایگاه نیست، بلکه بازسازی آن در نسل جدید است. رهبر انقلاب نیز در دیدار با طلاب بارها تأکید کرده‌اند که «روحانیت باید زبان نسل امروز را بداند» و حتی فرموده‌اند:«اگر می‌خواهید تأثیر بگذارید، باید به ادبیات روز مسلط باشید.»(بیانات مقام معظم رهبری، ۱۳۹۳/۰۶/۰۶)

اگر برخی مصادیق به‌درستی رعایت نشده، نباید اصل ارتباط با مردم و جوانان را زیر سوال برد.

در نتیجه آینده‌ی حوزه روشن است، اگر خودباوری بماند.

اگر دلسوزیم، باید با نقدهای درونی، حمایت‌های بیرونی و پرهیز از کلی‌گویی، به ساختن آینده‌ی بهتر برای این نهاد کمک کنیم. در غیر این صورت، هم مردم، هم دین، و هم جامعه، از تضعیف آن زیان خواهند دید.

این یادداشت دعوتی است به انصاف، نه دعوت به سکوت.

حجت‌الاسلام سید حسن موسوی، عضو ستاد راهبردی اقتصاد مقاومتی حوزه

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha